حاج قاسم دیدبانی عمیق بود
فهمید که ایران حرم است و ستون این خیمه، حضرت آقاست
چیزی که خیلی ها نفهمیدند یا نخواستند که بفهمند
#سفرنامه_رمضان_۱۴۴۵
#راهیان_نور_عراق
#روایت_فتح
قصه هایی از یک طلبه را در «نواظر» دنبال کنید
✍@navazer
بعد از زیبایی های راهیان نور عراق که اگر توفیق شد بازهم از آن میراث حاج قاسم برایتان میگویم
راهی سرزمین پدری شدیم
#سفرنامه_رمضان_۱۴۴۵
#راهیان_نور_عراق
#روایت_فتح
قصه هایی از یک طلبه را در «نواظر» دنبال کنید
✍@navazer
سرزمین پدری برای ما طلبه ها،معنایی دیگر هم میدهد
جایی که هرکس پا به آن میگذارد شاد میشود از دیدنش و به همان جهت نامیده شد سامراء (سرّ من رای)
و از این مکان بود که شیعه وارد آزمونی عظیم به قدمت تاریخ شد و هنوز که هنوز است ۳۱۳ فرمانده برای پای کار بودنش پیدا نشده
#سفرنامه_رمضان_۱۴۴۵
قصه هایی از یک طلبه را در «نواظر» دنبال کنید
✍@navazer
تمام دلخوشی زندگی من این است
که وقت مرگ بیایی و مرگ شیرین است
مگر نگفتی علی جان«فمن یمت یرنی»
بیا که وقت وفایت به عهد دیرین است
کفن کنید مرا رو به قبلهی حرمش
نجف چه جای قشنگی برای تدفین است
#سفرنامه_رمضان_۱۴۴۵
#نجف
قصه هایی از یک طلبه را در «نواظر» دنبال کنید
✍@navazer
و فرمود خدواند که:
لَوِ اجْتَمَعَ النَّاسُ کُلُّهُمْ عَلَی وَلَایَهِ عَلِیٍّ علیه السلام مَا خَلَقْتُ النَّارَ؛ اگر همه مردم بر ولایت حضرت علی علیه السلام جمع میشدند آتش جهنم را خلق نمی کردم.
حقیقتا مگر نه اینکه جهنم یعنی جدایی از علی و اولاد علی ؟؟
و مگر نه اینکه فراق از علی بدترین عذابهاست؟؟؟
#سفرنامه_رمضان_۱۴۴۵
#نجف
قصه هایی از یک طلبه را در «نواظر» دنبال کنید
✍@navazer
چه خوبه کربلا،مخصوصا غروب کربلا
اگه دلت گرفت حرفاتو بگو به کربلا
امام حسین (علیه السلام):
وَ حَقِيقٌ عَلَى اللَّهِ أَنْ لَا يَأْتِيَنِي مَكْرُوبٌ إِلَّا أَرُدَّهُ وَ أَقْلِبَهُ إِلَى أَهْلِهِ مَسْرُوراً
خداوند بر خود واجب کرده است که هیچ گرفتاری به زیارت من نیاید مگر آن که او را شادمان بازگردانم و به خانواده اش برسانم.
قربان تو آقا که خودت شدی محل مصائب دنیا و خانواده ات غمگین عالم😔💔
#سفرنامه_رمضان_۱۴۴۵
#کربلا
قصه هایی از یک طلبه را در «نواظر» دنبال کنید
✍@navazer
هیچ لذتی بالاتر از این نیست که سر سفره اربابت بشینی،یه جورایی اینکه آقا مهمونت کنه یه لذت خیلی عجیب داره
خدا توفیق داد برای شکر بیشتر،دیشب حسابی مهمون سفره ارباب شدیم
این «خرما و غذا و آب» عادی نیس اینها تمام نور میشوند در وجود آدمی
امام صادق(علیه السلام) فرموند:
مَنْ سَرَّهُ أَنْ يَكُونَ عَلَى مَوَائِدِ النُّورِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فَلْيَكُنمِنْ زُوَّارِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ (علیهما السلام)
هر کس دوست دارد روز قیامت،بر سر سفره های نور بنشیند پسباید از زائران ابی اعبدالله (علیه السلام) باشد.
#سفرنامه_رمضان_۱۴۴۵
#کربلا
قصه هایی از یک طلبه را در «نواظر» دنبال کنید
✍@navazer
«خلوت»
این چند روزه که چیزی تو کانال نداشتم به خاطر این بود که دوست داشتم حالا که اومدیم کربلا یه چند روزی خلوت داشته باشم با مولا
آدم گاهی باید از زندگیش جدا بشه،بره بشینه با مولاش به قول ما اصفهانی ها سنگاش را وا بکنه ببینه چند چنده
چیکار کرده براش؟چیکار میخواد بکنه؟
چه باری از مولا را میخواد برداره؟کجا کم کاری کرده و...
این خیلی راهگشاست خیلی.
حتما یه زمان هایی را بذارید برای این کار مخصوصاً
شیطون خیلی وقتا آدم را از صبح تا شب مشغول میکنه این خلوتِ آدم ساز را نداشته باشه
#سفرنامه_رمضان_۱۴۴۵
#کربلا
قصه هایی از یک طلبه را در «نواظر» دنبال کنید
✍@navazer
سال نو خوبه اگه با تو شروع بشه حسین
هنگام تحویل سال انشاءالله با تحویل قلب در کنار محول الاحوال حسین😍
خدا کمک کنه بعد از این خوب عملکردی داشته باشیم واسه ماموریت های آقا
#سفرنامه_رمضان_۱۴۴۵
#کربلا
قصه هایی از یک طلبه را در «نواظر» دنبال کنید
✍@navazer
8.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بالاخره توفیق شد بارون کربلا را توی ماه قشنگ خدا ببینیم
انسان حس میکرد خود خود بهشته
#سفرنامه_رمضان_۱۴۴۵
#کربلا
قصه هایی از یک طلبه را در «نواظر» دنبال کنید
✍@navazer
11.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آیه آمد که:
إِنَّ الْإِنسَانَ لَفِي خُسْرٍ
حقیقتا که آدم در خسران دائمی است.
مگر کسانی که دل دادند به حسین و پای کار او شدند
ببین در زیر پرچم حسین،عثمانی مذهب هست،ارمنی هست،کلیمی هست و...
تنها کافی است بدانی بدون حسین ضرر محض است
#سفرنامه_رمضان_۱۴۴۵
#کربلا
قصه هایی از یک طلبه را در «نواظر» دنبال کنید
✍@navazer
نواظر
.
خداحافظ قم 😅
چرا زندگی من اینجوریه؟؟؟
تا اومدم تو خونه
یه خورده استراحت کنم
گفتمم که نمیخوام برم جایی
ولی چیکار کنم🤦♂
نمیتونم خودمو رها کنم
از وظیفه ای که آقا فرمودند به طلاب:
تبلیغ اولویت اول است.
حالا هم راهی اصفهانم
فرق آمدن و نیامدنم
دو دقیقه بیشتر نشد
دراز کشیده بودم
یکی از رفقا زنگ زد
میدونستم برای تبلیغه
جوابش را ندادم😂
دلم راضی نشد
زنگش زدم
گفت:دارم میرم،میای؟
گفتم بیا دنبالم تا بریم
به همین سادگی الان تو راه اصفهانم😂
نشد ما شروع روزه هامون تو قم باشه
بریم برای اصفهان و تجربه نگاری 😁
یعنی یه روزی هم میشه آقا بگه:
«پاشو همین الان بیا کارت دارم»
آخ آخ چقدر لذت بخشه این لحظه 🥲
#سفرنامه_رمضان_۱۴۴۶
🍂...قصه هایی از یک طلبه
🍂...@navazer