14.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 قصه بندگی١٧| از شنبه
💠مناسب: #عموم_مخاطبان
خداوند آیه توبه رو نازل کرد. شیطان🔥 دو دستی به سرش کوبید و فریاد زد: شیطانها... جمع بشید❗️گفتند: چه خبره؟ گفت: بیچاره شدیم. 😖 دیگه نقشههای ما نقش بر آب شد و آدمها میتونن با توبه به سمت خدا برگردن. خنّاس، که یکی از اون شیطانها بود، یه راهکاری ارائه داد تا آدمها نتونن به راحتی توبه کنند و اون راهکار... ⤴️
#قصه_بندگی
#نماز
15.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 قصه بندگی ۱۸ | ملاقات با فرمانده
🔹مناسب: #عموم_مخاطبان
🌹امام خمینی رحمه الله علیه یک فرمانده داشت که هر بار 6⃣ مرتبه میگفت: (حَیَّ) 🗣 امام آب دستش بود زمین میگذاشت و به سمتش میرفت. 👣
این حَیَّ یعنی قرار مهم‼️
#قصه_بندگی
#نماز
🎞 قصه بندگی١٨|
💠مناسب: #عموم_مخاطبان
در حال بستهبندی کمکهای معیشتی برای نیازمندان بودیم. او با حرارت و علاقه کار میکرد. ناگهان گلدستههای مسجد، صدای اذان را پخش نمودند. من که وضو گرفته بودم، به سمت محل نماز حرکت کردم. او را دیدم که همچنان مشغول کار است. گفتم: نماز نمیای؟ گفت: من جاش چند برابر کار میکنم. متعجب خشکم زد: یعنی چه؟ لبخندی زد: یعنی من بجای وقت گذاشتن برای چیزی که خدا بهش نیاز نداره، برای خلق خدا کار میکنم. دیگه مطمئن شدم که موضوع رو اشتباه فهمیده و باید یه مطلبی رو حتما براش توضیح بدم.
👤حجت الاسلام رحیمیان
#قصه_بندگی
#نماز
👨💻پایگاه مجازی آموزش عملی نماز
📲 @amozeshnamazmedu
📲 @parvareshi1
12.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 قصه بندگی١٨|
💠مناسب: #عموم_مخاطبان
در حال بستهبندی کمکهای معیشتی برای نیازمندان بودیم. او با حرارت و علاقه کار میکرد. ناگهان گلدستههای مسجد، صدای اذان را پخش نمودند. من که وضو گرفته بودم، به سمت محل نماز حرکت کردم. او را دیدم که همچنان مشغول کار است. گفتم: نماز نمیای؟ گفت: من جاش چند برابر کار میکنم. متعجب خشکم زد: یعنی چه؟ لبخندی زد: یعنی من بجای وقت گذاشتن برای چیزی که خدا بهش نیاز نداره، برای خلق خدا کار میکنم. دیگه مطمئن شدم که موضوع رو اشتباه فهمیده و باید یه مطلبی رو حتما براش توضیح بدم.
#قصه_بندگی
#نماز
13.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 قصه بندگی ١٩| رفوزهها چی میگن؟
💠مناسب: #عموم_مخاطبان
کارنامهاشو 🔖دستش گرفته بود و با خوشحالی بالا و پایین میپرید و میگفت: آخ جون من رتبه اول کلاس شدم. 😍 با لبخند بهش گفتم: امیدوارم هیچوقت رفوزه نشی. متعجب گفت: چی میگی بابا! من میگم اول شدم اونوقت تو میگی الهی رفوزه نشم. 😒 گفتم: تو به خیلی چیزا اهمیت نمیدی و حتی وقتی بهت میگم منو مسخره میکنی، 😏 مطمئنی تو کارنامه اعمالت هم بیست میگیری و اول میشی؟ به فکر فرو رفت. 🤔 گفتم: میدونی وقتی از رفوزههای اون دنیا میپرسن چرا رفوزه شدین، چی میگن⁉️ اونا میگن: ما به چهار علت رفوزه شدیم. اول...
#قصه_بندگی
#نماز
11.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 قصه بندگی ٢٠| زنگ حساب
💠مناسب: #عموم_مخاطبان
کتاب و دفترش📚 رو با عجله جمع کرد و به سمت در کلاس رفت. گفتم: کجا؟ گفت: میرم خونه.🏠 متعجب گفتم: پس کلاس ریاضی 📐📏 چی میشه؟ گفت: نمیتونم بمونم. هیچی نخوندم. 😓 دستشو گرفتم و گفتم: بیا هنوز یک ربع وقت داریم. هرچقدر بتونم بهت یاد میدم. با استرس نشست. گفت: اخه توی یه ربع چی یاد میگیرم؟ 😢 گفتم: عجب... منو یاد قضیه زنگ حساب انداختی. هرچقدر بتونم الان بهت یاد میدم. هرچقدر هم موند، بعدا جبران کن ولی هیچوقت از زنگ حساب فرار نکن‼️ چون بلاخره پایان سال، توی امتحان باهاش مواجه میشی. آرومتر شد. گفت: قضیه زنگ حساب چیه؟ لبخند زدم و کتاب ریاضی رو باز کردم. 📖 گفتم: باشه بعد تمرین بهت میگم.😉
#قصه_بندگی
#نماز
11.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 قصه بندگی٢١| شب عروسی
💠مناسب: #عموم_مخاطبان
هردم که سرت به درد آید🤕
نالان شوی و سوی من آیی😢
تا درد سرت شفا بدادم😇
یاغی شوی و دگر نیایی😒
وصف حال جالب این شعر رو در قالب یک تمثیل و قصه بشنوید.👆
#قصه_بندگی
#نماز
10.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 قصه بندگی ٢٢| بهترین شروع
💠مناسب: #عموم_مخاطبان
شب عروسی بود. 💐 عروس رو به داماد کرد و تقاضایی کرد. تقاضایی که بهترین شروع برای یک زندگی عاشقانه 💌 بود. عروس گفت...
#قصه_بندگی
#نماز
30.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💓 دختر نمونه حضرت معصومه 💓
کلیپ کوتاه برای دختران گل مقطع ابتدایی
#روز_دختر
#ميلاد_حضرت_معصومه
9.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 قصه بندگی٢۴| جوان خوشسیما
💠مناسب: #عموم_مخاطبان
اسم عزرائیل که میاد، لرزشی بر وجود انسان میافته. چون به یاد لحظات مرگ میافته. 😰 بنظرتون عزرائیل چه شکلیه⁉️ برخی میگن زشت و ترسناک ☠ و برخی میگن زیبا و جذابه. 😍
اما عزرائیل...
#قصه_بندگی
#نماز