#پرواز_با_نماز 15 بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحیم نوجوان عزیز! سلام می خوام برات یه داستان تعریف کنم : آقا محسن اومد خونه. به خانمش گفت : دیگه از فردا کار خونه نمیرم برای کار کردن. پرسید : چرا؟ گفت : آخه با رئیسِ کارخونه حرفم شده. بهش گفتم اذان که میگن خدا میگه پاشو بیا! آب دستت هست بذار زمین و بیا با من حرف بزن و نماز بخون. کار رو تعطیل کنیم. نماز اول وقت رو بخونیم، بعدش دوباره کار می کنیم. رئیس کارخونه گفته : این حرفا نیست! نماز جاش تو خونه هست، نه کار خونه. منم دیگه کار نمی رم. دنبال کار جدید گشت ؛ یه روز، دو روز، یه هفته، دو هفته ؛ هر چی گشت، کاری پیدا نکرد. اومد پیش دوستش مجید. گفت : مجید کار سراغ نداری؟ گفت : چرا، تو قنادی کار می کنم. اوستایِ من یه کارگر دیگه می خواد. بهش بگم تو بیای و کار کنی، این جوری با هم هستیم و خوش میگذره؟ میگه محسن به من گفت : شرط داره. گفتم : چه شرطی؟ تو ذهنم اومد که مثلاً حقوقش چقدره؟ بیمه می کنه یا نه؟ چند روز باید در ماه کار بکنیم؟ مرخصی میده یا نه! این شرط ها تو ذهنم اومد. محسن گفت : میذاره نمازِ اول وقت بخوانیم؟ این آقا محسن با خدا معامله کرد. خداوند میفرماید : «كُنْ لى، اَكُنْ لَكَ» برای من باش با همه کوچکی اَت تا من، با همه خداییَم برای تو باشم. خدا کارش رو جور کرد، کار بهتر بهش داد. چند ماه بعد، آقا محسن حججی تو سپاه قبول شد. چند سال بعد هم مدافع حرم شد. الان هم که قبرش زیارتگاه مردم هست. بسیاری از جوان ها و نوجوان ها می روند اون جا حاجت می گیرند. شهید محسن حججی مردِ خدا بود. آخه تو قرآن نوشته : «رِجالٌ لا تُلْهِيهِمْ تِجارَةٌ وَ لا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَ إِقامِ الصَّلاةِ» ویژگی مردانِ خدا این هست که کسب و کار، خرید و فروش اون ها رو از نمازِ اول وقت باز نمی دارد. با خدا باش پادشاهی کن.

#پرواز_با_نماز 16 بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحیم سلام به شما نوجوان عزیز سلام به شما که عاشقِ پیروزی‌های بزرگ هستی و دوست داری تو زندگی ات همیشه پیروز باشی. یه سردار داریم به نام سردارِ همیشه پیروز ایران. فرمانده ای که فرمانده لشکر بود در جنگ ایران و عراق. در منطقه فاو و در منطقه شلمچه، کمرِ بعثی ها رو شکست. سرداری که در جنگ ۳۳ روزه ی اسرائیل با لبنان، به لبنانی ها کمک کرد و با تدبیر و فرماندهی اش پوزه ی اسرائیلی ها رو به خاک مالید. سرداری که در سوریه جلوی داعش ایستاد و داعشی ها رو لِه و لورده کرد، داعشی ها رو نابود کرد. بله ایشون سردار دل هامون حاج قاسم سلیمانی عزیز هست. رمز موفقیت حاج قاسم چی بود؟ یک. تلاش فوق‌العاده زیاد. پُر کار بود و کم خواب. دو. اهل تفکر بود. به کارهایی که می خواست انجام بده خیلی فکر می کرد. سه. از خدا کمک می گرفت. ایشون یه نامه ای نوشت به رئیس بنیاد شهید کرمان که : «هر روز قبل از اینکه حرکت کنی به سمت اداره بیایی، دو رکعت نماز بخوان و از خدا کمک بگیر تا بتونی بیشتر و بهتر به مردم خدمت کنی. با این دو رکعت موانع و مشکلات سر راهت برداشته میشه، چون خداوند در قرآن فرموده : «وَ اسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاةِ»ۚ ؛ تو گرفتاری و مشکلات از نماز کمک بگیرید. حاج قاسم تربیت شده نماز بود. شاگرد نماز بود. با نماز تونست بهترین فرمانده نظامی باشه و پوزه ی دشمنان خدا را به خاک بمالد.

#پرواز_با_نماز 17 بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحیم سلام به شما دانش آموز عزیز شمایی که عاشق امام زمانی. ی خوام یه داستان براتون تعریف کنم از یک عاشق. اسمش آقا محسن بود. دفعه اولی که از سفرِ سوریه برگشت، دوباره اسمش رو نوشت تا دوباره بره برای دفاع از حضرت زینب سلام الله علیها. قبول نکردند! بهش گفتند : تو زن داری، بچه ی شیرخوار داری، یه بار هم که رفته ای و تازه دیگران هم تو نوبت هستند. اصرار کرد، فایده نداشت. التماس کرد، قبول نکردند. از آیت الله ناصری شنیده بود برای گرفتن حاجت، خوب هست انسان چلّه ی زیارت مسجد مقدس جمکران بگیره یعنی چهل هفته بره اونجا و نماز امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف بخواند. گفت این چلّه رو انجام میدم‌. بهش گفتن : راه تو دوره! هشت ساعت رفت و برگشت طول می کشه. حداقل هرهفته نرو، همین جا سلام بدی امام مان قبول می کنه. تازه ماشین استهلاک داره. هوا هم گرم هست و مسافرت توی هوای گرم سخت میشه. قبول نکرد. ۳۶ هفته پشت سر هم رفت. بعد از هفته سی و ششم فرمانده اش قبول کردند تا اسم او را بنویسد برای اعزام جدید دفاع از حرم‌ حضرت زینب و مبارزه با داعش. بعد از یکی دو ماه تلویزون اعلام کرد: «شهید محسن حججی به فیض شهادت نائل آمد» مسجد مقدس جمکران با دستور مستقیمِ خود امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف ساخته شده است. پایگاه عاشقان امام زمان هست. آقا به حسن بنِ مُثله جمکرانی فرمودند : به دوستانِ ما بگو به این مسجد رغبت کنند و بیایند اینجا نماز بخوانند بخوانند. هر کسی نماز داخلِ مسجد مقدس جمکران را بخواند «مَنْ صَلاَّهَا فَکَأَنَّمَا صَلاَّهَا فِی اَلْبَیْتِ اَلْعَتِیقِ» مثل اینکه رفته مکه و داخل مسجد الحرام شده است و در کعبه رو باز کردند و او رفته داخل خود کعبه نماز خوانده است. پیشنهاد من به شما عاشق امام زمان این هست که با پدر و مادرت صحبت کنی و ماهی یه بار یا سالی یه بار تشریف بیارید مسجد مقدس جمکران نمازش رو بخوانید. مطمئناً خداوند شما رو جزء عاشقان امام زمان می نویسد.

#پرواز_با_نماز 18 بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحیم نوجوان عزیز! سلام امیدوارم حال دلت خوب و عمرت طولانی باشه. یه سوال : اگر امروز، روز آخر عمرت باشه چه می کنی؟ در زمان جنگ وقتی بوی عملیات به مشام سربازان و بسیجیان می خورد، می رفتند یه گوشه ای می نشستند و وصیت نامه می نوشتند. از همدیگر حلالیت می طلبیدند. همدیگر رو در آغوش می گرفتند و می گفتند : «فلانی اگر شهید شدی شفاعت یادت نره» گاهی اوقات یه کاغذی می دادند به همدیگر ازش می خواستند تا یه جمله یادگاری براشون بنویسد. چون شاید تو شهید بشی و من بمونم. اومدن کنار شهیدِ بزرگوار شیخ حسنی و گفتند یه جمله یادگاری برای ما بنویس. او هم نوشت : «بسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحیم، نماز اول وقتِت ترک نشه» خیلی به دلِ مون نشست. راستی هر سخن کز دل برآید، لاجرم بر دل نشیند. خود شهید شیخ حسنی همین جوربود. همیشه نماز هایش اول وقت بود. وقتی قم بود ـ در جبهه نبود ـ نماز صبحش رو اول وقت، تو حرم حضرت معصومه سلام الله علیها می خوند به جماعت. پشت سرِ آیت الله مرعشی نجفی. مادرش میگه : وقتی سفره غذا رو می انداختم همه می نشستیم. داداش های او می اومدند ولی محمد حسین تا نماز نمی خوند نمی آمد سر سفره بنشیند. باهاش شوخی می کردیم ؛ سر به سرش میزاشتیم. می گفتیم ما اول می خوریم بعد می رویم با نماز از خدا تشکر کنیم اما محمد حسین اول تشکر می کند و بعد میاد غذا بخوره. محمد حسین خیلی پیامبر عزیزمون عزیزمون صلی الله علیه و آله رو دوست داشت و دوست داشت شبیه ایشون بشه. در سیره پیامبر آمده : «لا يُؤثِرُ على الصَّلاةِ عَشاءً» غذاش رو بر نمازش ترجیح نمی‌داد. اول، نماز می خواند و بعد غذاش رو تناول می کرد.