eitaa logo
نماز اول وقت بخوانیم
4.3هزار دنبال‌کننده
65 عکس
885 ویدیو
95 فایل
مرکز تخصصی نماز @namazmt بانوی باحیا @banoy_ba_haya دعوت به نماز @d_b_namaz سخنرانی‌کوتاه نمازی @sokhanrani_namaz ذکرهای نماز @navb111 محتوای نماز @navb112 شهید رئیسی @shahid_reisii عناوین کانال eitaa.com/navb110/7162 ارتباط با ما https://B2n.ir/g33917
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از پرواز با نماز؛ قصه نماز شهدا
40 بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحیم سلام به شما نوجوان عزیز شما که قلبت پاک هست و دوست داری ارتباط خوبی با خدا داشته باشی. یکی از سوالاتی که بعضی نوجوانان می پرسند اینه که : «حاج آقا چکار کنم که نمازبرام شیرین بشه؟» نماز حالم رو نگیره و بهم حال بده؟ وقتی صدای اذان رو می شنوم مثلِ فنر از جایم بلند بشم ، همون جور که وقتی صدای پیامِ گوشی می آید از جا کَنده میشم. آقا محسن، دوستِ شهید احمد علی نیّری هست. میگه : شهید نیّری قنوت نمازهاش طولانی بود. اگه سرش می رفت ، نماز اول وقتش نمی رفت. کلید مسجد رو از خادم گرفته بود شب ها یکی دو ساعت زودتر از اذان صبح می آمد و نماز شب با حال می خواند. یه روزی تو خلوت گیرش آوردم گفتم که چرا آنقدر از نمازت لذت می بری؟ ولی ما نمی‌بریم! نماز برای تو عسلِ، برای ما زهرِ مار! برای تو هلو برای ما لولو! یه ماجرای عجیبی رو تعریف کرد. گفت : تو اردوی دماوند با کتری رفتم از توی رودخونه آب بیارم. یه دفعه نگاهم افتاد و دیدم چند تا دختر داخل آب هستند و پوشش شون مناسب نیست. سریع کنار بوته ها نشستم. گفتم : خدایا شیطون دوست داره من نگاه کنم. اگر هم به اونها نگاه کنم هیچ کسی نمی فهمد ولی به خاطر تو از این نگاه می گذرم. از لذتِ حرام گذشتم، خدا لذتِ حلال روزی ام کرد و از نمازم لذت می برم. حلوای تَن تنانی، تا نخوری ندانی! خیلی لذت می برم. پیامبر عزیزمون صلی الله علیه و آله فرمودند : اگر کسی مواظب چشمش باشه، به نامحرم نگاه نکنه، «فَمَنْ تَرَكَهُ أَذَاقَهُ اَللَّهُ طَعْمَ عِبَادَةٍ تَسُرُّهُ» خدا یه لذّتی تو عبادت بهش میده که اون لذت رو هیچ کجا نمی تونه پیدا کنه. حتی پادشاهان عالم هم اون لذت رو به خواب نمی بینند. نوجوانِ عزیز! وقتی رفتی مهمونی، رفتی توی خیابان ، وقتی رفتی سر گوشی ات و... مواظب چشمت باش تا لذت نماز رو درک کنی. در نماز تون ، شیرین کام باشید.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
547.8K
راهکار آیت الله حائری یزدی به یک تاجر برای برون رفت از بحران اقتصادی
هدایت شده از پرواز با نماز؛ قصه نماز شهدا
41 بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحیم سلام به شما نوجوان عزیز یه سوال : اگر حاجتی داشته باشی از خدا چه جوری اون رو طلب می کنی؟ یکی از راهکار هایش اینه که بریم پیشِ کسانی که پیشِ خدا آبرو دارند، بهشون بگیم که من آبرو ندارم، از شما درخواست می کنم حاجت من رو از خدا بخواهید. به این میگن درخواست شفاعت از خوبان. یه شهید داریم به نام شهیدِ عطری اسمش «شهید سید احمد پلارک» است. در قطعه ۲۶ بهشت زهرا تهران دفن شده. مزارش همیشه شلوغ هست و از مزارش بوی عطر و بوی گلاب می آید. خیلی از مردم کنار مزارش و نذر می‌کنند و حاجت می‌گیرند. یکی از فامیل‌های شهید میگه : سید احمد رو به خواب دیدم. گفتم : «همه می آیند از تو حاجت دنیایی می‌گیرن ولی من حاجت آخرتی ازت می خوام. می خواهم شفاعت کنی تا من برم بهشت. میگه سید احمد من رو نگاه کرد و گفت : «ما شهدا اجازه نداریم بی نماز رو شفاعت کنیم. اگر شفاعت رو می خواهی دو تا کار انجام بده. با نماز باش و بد دهن نباش» این خوابی که دیده شده طبقِ آیه قرآن درست هست. در سوره مبارکه مُدثر آمده : «فَما تَنْفَعُهُمْ شَفاعَةُ الشَّافِعِینَ» پس در روز قیامت، شفاعت شفاعت کنندگان برای بی نماز ها سودی نمی بخشد. پیامبر عزیزمون صلی الله علیه و آله فرمودند : «شَفاعَتِي لِأهلِ الكَبائرِ مِن اُمَّتي» کسانی که در امت من ـ بین خودشون و خدا ـ گناهان بزرگی انجام دادند منِ پیامبر شفاعت شون می کنم و از خدا می خواهم از گناه شون بگذرد و اون ها رو وارد بهشت کنه ولی منِ پیامبر برای بی نماز شفاعت نمی کنم. چقدر بی نماز پیش خدا بی آبرو ست. پیش پیامبر و شهدا بی آبروست. مواظب باشیم بی نماز نباشیم، بی آبرو نباشیم. برو نماز بخوان قهرِ با خدا سخت است * به ذاتِ اقدس حق، بی‌نماز بدبخت است خداوند ان شاء الله همه ما رو اهل نماز قرار بده و اگر کسی هم تا الان بی نماز بوده سریع به سوی خدا برگردد که همیشه آغوش خدا برای توبه کاران باز هست.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
604.9K
خواب یکی از خوبان در تفسیر حدیث پیامبر که فرمودند الصلاة معراجُ المومن
هدایت شده از پرواز با نماز؛ قصه نماز شهدا
42 بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحیم سلام به شما نوجوان عزیز! یکی از کتاب هایی رو که من خوندم خیلی روم تأثیر گذار بوده به شما معرفی می کنم. شما هم بخرید بخونید حالش رو ببرید. کتاب سلام بر ابراهیم، احوالات و شرحِ حال شهید ابراهیم هادی. دوستش میگه در وزن ۷۴ کیلو توی مسابقاتِ کشتی شرکت کرد. از همه ی ورزشکاران ، برتر بود. جایزه نفر اول هم، دهانِ همه رو آب می انداخت. ما گفتیم حتماً حتماً ابراهیم نفر اول میشه. قهرمانی و مدال طلا تو مُشتِش هست. کسی حریفش نبود. همه رو یا ضربه فنی می کرد یا با امتیاز خیلی بالا می برد. توی فینال قبل از اینکه مسابقه شروع بشه حریفش توی گوش او یه حرفی زد. ما متوجه نشدیم چی گفت. دیدیم توی مسابقه ابراهیم به جای اینکه حمله کنه فقط دفاع می کنه. به خاطر دفاع کردنش اخطارِ اول دوم و سوم رو گرفت و مسابقه رو باخت. از شدت ناراحتی کارد بهم می زدی خونَم در نمی آمد. خیلی عصبانی بودم از دستش. وقتی دست حریفش رو بردند بالا من رفتم کنارِ ابراهیم یکی دو تا مشت بهش زدم. گفتم : «اگر نمی خوای کشتی بگیری چرا وقت ما رو تلف می کنی؟» باهاش قهر کردم! اومدم از سالنِ کُشتی بیام بیرون، حریفش اومد گفت : «شما دوست آقا ابراهیم هستی؟» گفتم : فرمایش؟ گفت : رفیقت خیلی مَرده ؛ کناره گوشش گفتم : «مادرم و برادر هایم دارند مسابقه رو می بینند. می دونم از من بهتری. لطفاً منو ضربه فنی نکن. من تازه ازدواج کردم و به جایزه این کُشتی خیلی نیاز داشتم. آقا ابراهیم کاری کرد که من ببرم. رفیقت خیلی مَرد هست» با خودم فکر کردم : «ابراهیم تو کشتی با حریفش کشتی نمی گرفت. با هوای نفسش کشتی می گرفت و اون رو ضربه فنی کرد» برادر شهید ابراهیم هادی میگه : هر وقت می رفت برای ورزش یا برای مسابقه وضو می گرفت و قبل از مسابقه دو رکعت نماز می خواند. بهش گفتم : «نماز برای چی می خوانی؟ مثلاً نماز می خونی تا در مسابقه برنده بشی؟» گفت : نماز می خونم و از خدا کمک می گیرم تا تو مسابقه هوای نفسم بهم غلبه نکند و در مسابقه با حریفم نامردی نکنم. وقتی نماز می خواند می گفت : «إیَّاکَ نَسْتَعِین» خدایا فقط و فقط از تو یاری می جویم. چون هوای نفس من خیلی قویه تو باید کمک کنی تا هوای نفسمو خاک کنم. گر بر سر نفسِ خود امیری مردی وَر بر دگری خُرده نگیری مردی مَردی نبود فُتاده را پای زدن گر دستِ فُتاده ای بگیری مردی. اِن شاءَ اللّه سعی کنیم نماز هامون رو زیبا بخونیم و از نماز کمک بگیریم تا هوای نفسِ مون رو خاک کنیم.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
678.6K
پاداش عمل واجب ، پاداش عمل مستحبی توصیه پیامبر به امیرالمومنین
هدایت شده از پرواز با نماز؛ قصه نماز شهدا
43 بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحیم سلام به شما نوجوان های عزیز می خوام براتون یه داستان تعریف کنم. زُهره و زهرا می خواستند بروند سفرِ کربلا اما هزینه‌اش رو نداشتند. هر دو تصمیم گرفتن النگوی دست شون رو بفروشند. طلا فروش بهشون گفت : «وزن هر دو تا النگو برابر هست ولی من طلای زهرا خانوم رو گرون تر می خرم» براشون سوال شد که چرا؟ زُهره گفت : اگر طلامون برابر هست چرا این رو گرون تر می خری؟ گفت : طلایِ شما عیارش هیجده هست اما طلای زهرا خانوم عیارش بیست و چهار هست و هر چی عیارِ طلا بالاتر باشه ارزش طلا بیشتر میشه. بچه های عزیز نماز های ما هم همین جور هست. گاهی اوقات حسن و حسین نماز رو شروع می کنند در اول وقت و رکوع و سجده شون هم برابرِ اما یکی از نمازها عیارش بیست و چهار میشه و خدا گرون تر می خرد. دوست شهید مصطفی احمدی روشن میگه : با همدیگه می رفتیم مسجد. وضو گرفتم از تو جا مُهری مسجد مُهر رو برداشتم برم سریع سرِ صف نمازِ جماعت بنشینَم. دیدم آقا مصطفی سرش رو کرده توی جا مُهری و مدام مهر ها رو جابجا میکنه. توی دلم گفتم : طلا که نمی خری. یه مُهر بردار سریع بریم. دیدم دو تا مُهر برداشت یکیش رو داد به من. گفتم من مُهر دارم. گفت : این تربتِ کربلاست. بگیر و حالش رو ببر. آقا مصطفی احمدی روشن دوست داشت خودش رو شبیه امام صادق علیه السلام کنه که حضرت فقط بر تربت امام حسین علیه السلام سجده می کرد. «لا یسجُدُ إلّا عَلى تُرابٍ مِن تُربَةِ الحُسَین علیه السلام » چون خدا دوست داره با امام حسین بریم به درگاه او و کسی که از تربت امام حسین استفاده کنه ارزش و عیار نمازش بالاتر می‌رود. سعی کنید تو سجاده نمازتون حتماً مُهر تربت داشته باشید. فقط به تربتِ اَعلات سجده خواهم کرد که شیعه ی تو نخواهد گذاشت هر جا سر
602.2K
محاسبه نفس یعنی چه؟ نقطه شروع محاسبه نفس کجاست؟
هدایت شده از پرواز با نماز؛ قصه نماز شهدا
44 بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحیم سلام به شما نوجوان های عزیز یه سوال : وقتی پدر یا مادرت با ناز و نوازش کنار رختخوابت می‌نشینند و برای نمازِ صبح صدات می زنند عکسُ العملت چیه؟ می گویند : «فرزندم وضو بگیر یه دقیقه، نمازت رو بخون دو دقیقه، بعد هر چقدر دلت خواست بگیر بخواب» بعضی ها نوازش مادرشون رو با نَعره جواب می دهندو برای مادرشون می شوند شمر بن ذی الجوشن! میگن : «برو! خوابم میاد! بعداً میخونم! حالشو ندارم!» این داستان رو گوش کنید : شهید محمود کاوه فرمانده لشکر هست. کمرِ ضد انقلاب رو تو غرب کشور شکسته بود. از شنیدنِ نام محمود کاوه به خودشون می لرزیدند. دوستاش می گویند که تا ساعتِ دو و سه نصفِ شب بیدار بودیم. رفتیم استراحت کنیم تا یکی دو ساعت بعد برای نماز صبح بلند شیم. محمود کاوه گفت برای نماز منو صدا بزنید و اگر بلند نشدم یه پارچِ آب رو بدنم خالی کنید. موقعِ نماز صبح شد. صدا ش زدیم : «محمود آقا! محمود آقا!» صدامون رو نمی شنید. تکانش دادیم و گفتیم : «محمود آقا! محمود آقا!» انگار به خواب زمستانی رفته باشه! با خودمون گفتیم چی کار کنیم؟ آخه فرمانده لشکر هست. ناچار شدیم یه پارچ آب روش خالی کردیم. توقعِ هر عکس العملی رو داشتیم غیر از اینکه تشکر کند. گفت خیلی ممنون هستم. با خوشحالی بلند شد و رفت نماز صبحش رو بخواند. فرمانده عزیزمون محمود کاوه، مناجات امیرالمؤمنین رو با سوز و گداز می خوند و می گفت : «مَوْلاَيَ يَا مَوْلاَيَ أَنْتَ الْمَوْلَى وَ أَنَا الْعَبْدُ» خدایا تو فرماندهی من سربازت هستم. فرمانده وقتی میگه : «در مراسم صبحگاه شرکت کن» سرباز با پارچ آب هم که شده باید بیدار بشه و در مراسم شرکت کند. یادت باشه نمازِ صبح مراسمِ صبحگاه فرمانده عالم هست. مواظب باش پتو و متکا، قفس من و تو نشه. این قفس رو باز کنیم. ای مرغِ چمن از این قفس بیرون شو فردوس، تو را می‌طلبد مفتون شو طاووسی و از دیارِ یار آمده ای یادآور روی دوست شو مجنون شو