بسم الله
*«کمربند دفاعی ملتها و مسیر روشنایی»*
🗒بخش اول
شیطان ما را میان دو تیغه قیچی میخواهد!
🔗کدام ما؟
مایی که از افغانستان و پاکستان تا ایران و عراق و سوریه و لبنان و یمن ادامه دارد
✂️کدام دو تیغه؟
۱.مسیر تاریکیِ زنگزور در شمال با بازیگردانی شر اعظم یعنی آمریکا و محوریت ترکیه و جمهوری آذربایجان
۲.مسیر تاریکیِ آیمک (IMEC) در جنوب بازهم به بازیگردانی شر اعظم آمریکا و محوریت امارات، عربستان ، اردن و در اصل اسرائیل!
ظاهر این اتفاقات یک پدیده ترانزیتی یا حداکثر اقتصادی برای ماست اما حقیقت ماجرا یک اتفاق مهم سیاسی، فرهنگی، امنیتی و اقتصادی است!
📌ساخت یک «محور سلطه» و البته تحمیل یک اتفاق ارباب رعیتی جدید بر ملت های همان محور سلطه!
و
نابودی ملت های جهان مقاومت!
درکنارش مسألهٔ به تنگنا افتادن چین، رونق اروپا و منافع بازیگرانی مثل روسیه در شمال هم مطرح است که البته یه چندگانه سیاسی پیچیده در چرایی موافقت ها و مخالفت های دیگران با این دو «محور تاریکی» ساخته است.
📌هر چه هست تقویت این دو لبه قیچی برای رونقش، به دلایل متعدد فقط وابسته به یک اتفاق ترانزیتی یا اقتصادی بین چند کشور شمالی و جنوبی نیست
بلکه به اتصال کشورهای شمالی و اتصال کشورهای جنوبی در یک بافت سیاسی، اقتصادی، امنیتی ، فرهنگی علیه کشورهای میان این دو تیغه نیاز دارد! و این رونق نیاز به تخریب کشورهای «محور روشنایی» در وسط و عدم اتصال ملت ها و دولت های محور رقیب را نیز میخواهد!
*اصطلاح محور روشنایی و تاریکی در این نوشته روبروی ادعای نتانیاهو در سازمان ملل است.*
حال سؤال این است که روبروی این نظم جدید شیطانی با محوریت دو دشمن انسانیت یعنی آمریکا و اسراییل و بازیگری امثال دولت ترکیه و امارات و اردن چه باید کرد؟
🔗اینگونه است که مسأله فراتر از یک توجه ترانزیتی یا نهایتاً اقتصادی است:
📎اینکه ما یک ابر راه حمل و نقل بین المللی بین همسایگان و دولتهای محور روشنایی را دنبال کنیم.
📎اینکه زنجیره ارزشهای اقتصادی مشترکی بین این کشورها طراحی و وابستگی های چند سویه ایجاد کنیم.
📎اینکه جبهه و محور مقاومت نظامی و امنیتی بین این کشورها را که ایجاد کردیم، توسعه بدهیم و بدانیم که بخشی از اهداف این چند جبهه نظامی اخیر ساخت نظم شیطانی سیاسی روبروی جبهه مقاومت و تضعیف اقتصاد و سیاست ملتهای محور روشنایی است.
📎اینکه اتفاق نظامی و امنیتی را در تمام عناصر تهدیدکننده کشورهای آیمک و شیطنت گران زنگزور توسعه دهیم.
همه زیرمجموعه یک اتفاق اساسیتر و یک فهم کلان دیگری از جهان معنا، زندگی، فرهنگ و پیشرفت صورتبندی میشود:
*ادامه در بخش دوم متن*
*«کمربند دفاعی ملتها و مسیر روشنایی»*
🗒بخش دوم
به اینجا رسیدیم که تمام آن ضرورت های ترانزیتی، اقتصادی، نظامی همه زیرمجموعه یک اتفاق اساسیتر و یک فهم کلان دیگری از جهان معنا، زندگی، فرهنگ و پیشرفت صورتبندی میشود:
🔗اصل بنیادین پیشرفت دینی در برابر توسعه غربی، جهان زندگی در سایهٔ نظمی مبتنی بر وَلایت است.
نظمی که از اتصال و به هم پیوستگی مردمان میگوید، از مودت و محبت حقیقی و پر بروز نسبت به همدیگر آغاز میشود و به روابط برادرانه و خواهرانه میرسد و سر از یک اتصال پولادین به مثابه صفی که مثل یک سد قلع اندود و سرب اندود نفوذ ناپذیر در میآورد، اینجا مثل دنیای اربعین کسی به دیگری به چشم مصرفکننده، آسیب پذیر، فرصت بازار، نیروی تحت امر و نیابتی، برده و شهروند درجه ۲ نگاه نمیکند، * همهٔ تنظیم زندگی از مودت، اخوت و رسیدن به ولایت است و محور ارتباط پایاپای و برادرانه مردمان و ملت ها را عنصر «خدمت» و آرمان الهی مشترک و عبودیت انحصاری تنها خدای عالم و عدم هیچ شریک زمین و آسمانی در ربوبیت برای او تنظیم میکند، * اینگونه قواعد اتصال مردمان در روابط تنگ nation-state باقی نمیماند و حکومت هم به جای تبعیت از قواعد حکومت های ملت گریز خوش رنگ و لعاب به اسم دموکراسی مثل اسرائیل! * از دنیای وِلایت و رابطه امامت با امت و مردم خود و نظمی مردمسالار پیروی میکند. *
اینگونه است که المؤمنون و المؤمنات بعضهم اولیاء بعض! و سایه رحمت الهی بر سر ملت های اهل وَلایت گسترانده میگردد.
✂️روبروی این نظم، نظم دیگریست که از جهان توسعه میآید و مبتنی بر * قواعد سلطه است! تسلط هایی بر منابع ملت ها مبتنی بر قواعد زور، سلاح، حکام وابسته و دست نشانده، مردمِ در هویت مسخ شده و خود فراموشانده! فرهنگی که تمام آرزوها را به بهشت غرب میخواهد منتهی کند، مستعمره بودن را نه توجیه کند که به ملتهای مسخ شده میقبولاند آفریده شده اند برای شهروند درجه ۲ بودن، ظلم پذیری و تلاش برای ادای غربی ها را درآوردن و...*
⛓ *«مسیر روشنایی»* نه از یک پیوند کریدوری، ترانزیتی، اقتصادی و پشتیبانی دولتیِ امنیتی- نظامی آن که از ایجاد یک همبستگی حقیقی فرهنگی، سیاسی، اقتصادی، نظامی و امنیتی بین ملت های مسیر روشنی و تحقق کامل مفهوم زندگی مبتنی بر وَلایت ساخته خواهد شد و اینگونه بر نظم نوین جهان شرارت و تیغه های قیچی آیمک و زنگزور و توطئه های رهبران شرارت در آمریکا و اسرائیل غلبه خواهد کرد.
پس راه حل فقط نکات پیش گفته و محدود ماندن به آنها نیست،
* بلکه باید از یک «کمربند» سراسری از افغانستان و پاکستان تا ایران و عراق و سوریه و یمن و لبنان سخن گفت. *
باید تمام ملت های آزاده جهان در کشورهای مستعمره و تحت سلطه حکام دست نشانده مثل امارات و عربستان و مصر و اردن و ترکیه و آذربایجان تا آفریقا و آمریکای لاتین و حتی آزادگان اروپا و آمریکا، حتی صاحبان منافع در ایستادن روبروی نظم آمریکایی در جهان یعنی چین و روسیه را به دامنه ای از همین پیوند وَلایی دعوت کرد.
⚔ جنگ جهانی و سرنوشتساز جدید که نظم جدید اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و امنیتی در جهان را متولد خواهد کرد، آغاز شده است. * قلب این تغییر جهانی، امروز کجاست؟ در غزه و لبنان و کمربند دفاعی جدید ملت ها به پشتیبانی برادر بزرگتری به نام ایران و جمهوری اسلامی، روبروی سر دسته لات های منطقه یعنی اسراییل !
انتهای این جنگ یا پیروزیم یا کربلایی دیگر!
آنها اجازه نخواهند داد اثری درست از هیچ از کدام کشورهای ما باقی بماند پس ما باید پیشدستانه و همانند ۷ اکتبر آنها را عقب بزنیم و نظم جدید را معماری کنیم
چاره ای جز این نیست! *
ناصر فیض فروردین ۱۴۰۳ خواند که:
* همیشه راه رسیدن به حق، سیاسی نیست/ که گاه چاره ای به جز حملهٔ حماسی نیست *
و آقا اصلاح فرمودند که * غالباً * همینجور هست
حالا با نگاهی به این سطور یکبار دیگر خطبهٔ اول نماز جمعهٔ نصر را مرور کنید و حرف مهم آن را با دقتی تازه ببینید.
* «ما باید کمربند دفاع را، کمربند استقلالطلبی را، [کمربند] عزّت را، از افغانستان تا یمن، از ایران تا غزّه و لبنان، در همهی کشورهای اسلامی و ملّتهای اسلامی محکم ببندیم.» *
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار مطلب اصلی در مورد جنگ بین ایران و اسرائیل حائز اهمیت است:
نخست، گستره و سطح حمله نشاندهنده موفقیت پدافند ایران، ضعف تصمیمگیری در اسرائیل و موفقیت مذاکرات سیاسی پیشین است.
دوم، حفظ فضای آرامش روانی و تحقیر عمومی و رسانهای اسرائیل توسط مردم ایران، آسیب ندیدن افکار عمومی، جریان زندگی عادی و تهاجم رسانهای به دشمن، حکایت از قوت ویژه مردمِ جمهوری اسلامی ایران دارد.
سوم، هرگونه تعرض به خاک ایران و عبور از خطوط قرمز باید بدون پاسخ نماند. حتی اگر سطح آسیب پایین باشد، عادی شدن عبور از این خطوط قرمز برای امنیت ملی و همچنین گستره دفاعی خط مقاومت معنای خطرناکی خواهد داشت. بیهزینه ماندن و عدم هزینه سخت برای عبور از این خطوط قرمز، به تدریج به عادیسازی و تعرضهای بزرگتر رژیم صهیونیستی در نقاط گوناگون جبهه مقاومت منجر خواهد شد. موارد اول و دوم نباید به کوچکنمایی و سستی در مورد سوم منجر شود.
چهارم، پاسخ قاطع ایران و جبهه مقاومت باید با سطح ضعیف حرکت دشمن تناسب نداشته باشد، بلکه باید با ایجاد بازدارندگی نسبت به خطوط قرمز هماهنگ باشد. پذیرش رسمی تجاوز نظامی به خاک ایران، فرصتی بیبدیل از منظر حقوق بینالملل برای هر سطحی از حمله که ایران صلاح بداند، فراهم میکند. شایسته است از این فرصت نهایت استفاده تهاجمی صورت پذیرد. اهدافی که این بار میتواند در پاسخ به دشمن مدنظر قرار بگیرد، یک مجموعه ترکیبی از پاسخ نظامی تنبیهی و اقتصادی به رژیم اشغالگر قدس خواهد بود.
۱. اردن: در این تهاجم اسرائیلی، اردن با در اختیار قرار دادن حریم هوایی خود، مسئول و شایسته تنبیه است. نه پاسخ نظامی به اردن، بلکه یک پاسخ امنیتی متناسب برای خاندان ملک عبدالله به عنوان شریک و یار دیرین رژیم صهیونیستی میتواند یک پاسخ مناسب تلقی شود. همکاری مردم اردن در پاسخ ایران نیز یک مسئله مهم و ضروری است. دیگر شرکای منطقهای رژیم صهیونیستی نیز باید پاسخی سخت به بهانه این تهاجم به شکل امنیتی و با کمک گروههای مردمی در خود آن کشورها متحمل شوند. گزینههای مناسبی برای امارات، عربستان، آذربایجان و ترکیه قابل طراحی و تدارک است.
۲. مقابله اقتصادی: مقابله آشکار و ترکیبی با راه تنفس اقتصادی اسرائیل از شریانهای حیاتی که توسط دوستان او در کریدور آیمک از امارات، اردن و عربستان و همچنین از طریق مسیرهای جدید توسط آذربایجان و ترکیه تأمین میگردد، باید هدف مشروعی برای سلسله اقدامات رسانهای، سیاسی، خرابکاری، اجازه آزاد به حرکتهای مردمی مؤثر و پرتعداد و همچنین پاسخهای نظامی محدود اما اخلالگر در تمامی مسیرهای اقتصادی حیاتی رژیم صهیونیستی و شرکایش باشد.
۳. اقدام نظامی زمینی: بررسی اقدام نظامی زمینی وسیع با حضور لشکرهای چند ملیتی متشکل از نیروهای حرفهای و نیروهای داوطلب و بسیج مردمی از کشورهای کمربند دفاعی شامل پاکستان، افغانستان، ایران، عراق، یمن، سوریه، لبنان، فلسطین و داوطلبان از تمامی آزادگان جهان برای ورود زمینی به حریم قدس از مرز سوریه و لبنان، همچنین دعوت مردم مصر و اردن به اخلال و ایجاد ناامنی در مرزهای شرکای رژیم صهیونیستی با اشغالگران، گزینهای است که در ماههای گذشته نیز روی میز جبهه مقاومت قرار گرفته بود.
۴. تهاجم موشکی: تهاجم وسیع و پشیمانکننده موشکی از ایران به زیرساختهای حیاتی نظامی و اقتصادی رژیم صهیونیستی در خاک سرزمین اشغالی.
۵. هزینهگذاری بر آمریکا: وارد کردن هزینه به منافع و پایگاههای مستقیم آمریکا به عنوان حامی اصلی تمام قد جنگ حاضر.
این پنج سطح از پاسخ میتواند به تدریج خطوط قرمز دشمن را به عقب براند. محدود ماندن به سطح چهارم از پاسخ، مخاطرات امنیتی وسیعی را پیش روی ایران قرار خواهد داد. جنگ و خصوصاً خطوط قرمز و معادله بازدارندگی نیاز به سطوحی از پاسخ در حوزه امنیتی و اقتصادی دارد که اولاً جنگ را برای خصوصاً آمریکا پرهزینه و کمفایده کند، دوم ما را از پیشبینیپذیری نجات دهد، سوم ملتهای منطقه را به خوبی در این دفاع چندجانبه به پیوند با یکدیگر و کمک به قدس موفق کند و سطح درگیری با اشغالگران را از نیروی نظامی رسمی به نیروی مردمی پیشبینیناپذیر برساند. چهارم، هزینه همکاری دولتهای خائن با رژیم صهیونیستی را به اندازهای بالا ببرد که در این همکاری تردیدهای جدی بر ایشان حاصل شود.
بسم الله الرحمن الرحیم
*چهارچوبی برای تضمین امنیت ایران و پاسخ به اسرائیل*
سخنرانی رهبر معظم انقلاب در جمع خانواده شهدای امنیت، حاوی نکات کلیدی در مورد چهارچوب پاسخ ایران به اسرائیل بود.
نخست، همانگونه که نباید اقدام ضعیف اسرائیل را بزرگنمایی کرد، باید خط ظریف رسانهای بین تحقیر عملکرد رژیم صهیونیستی و کوچکانگاری آن را نیز مراعات کرد. رسانهها باید مراقب باشند که در روایت عزت، قدرت و ابتکار مردم ایران، از گستاخی بزرگ دشمن در عبور از خطوط قرمز جمهوری اسلامی و حمله مستقیم به خاک کشورمان غفلت نکنند.
دوم، چگونگی پاسخ به جنایت رژیم صهیونیستی بر عهده مسئولین کشور است، اما رهبر انقلاب برای روش پاسخ، شاخصهای عملیاتی و کلیدی تعیین کردند:
۱. پاسخ ما باید خطای محاسباتی دشمن را اصلاح کند.
اسرائیل بر این باور است که هر اندازه از فرماندهان ارشد را ترور کند و در منطقه جنایت کند، ملت ایران جرات پاسخ دندانشکن و نابودگر زیرساختها و شریانهای حیاتی اقتصادی و سیاسی او را نخواهد داشت. دشمن ما دچار خطای محاسباتی در مورد ایران شده و پندار او این است که مردم ما غرق در مشکلات اقتصادی، تمامی آرمانها و رشادت ذاتی خود و فرهنگ غنی ایرانی اسلامی خویش را که همواره در طول تاریخ در مبارزه و ایستادگی با ظالمان و همیاری مظلومان پیشتاز بودهاند، فراموش کردهاند. این پندار مشابه اجداد صهیونیستهاست که به تعبیر قرآن، حطة (آمرزش الهی) را فراموش کرده و به حنطة (گندم) رو آوردهاند. همچنین، دشمن گمان میکند که مسئولین ما به این باور رسیدهاند که سرمایه اجتماعی برای رویارویی با سگ هار آمریکا، یعنی رژیم صهیونیستی، را ندارند. این خطای محاسباتی در مورد ملت رشید ایران باید در دشمن اصلاح شود. اسرائیل با خود گمان میکند که طرحی برای نابودی حماس و حزبالله و درگیر کردن ایران به خطای محاسباتی در عدم زد و خورد جدی با اسرائیل تدارک دیده و به خیال خود بنا دارد پس از نابودی دیگر بازوان جبهه مقاومت، به سراغ عقب انداختن مسیر پیشرفت ایران با حمله به تاسیسات زیربنایی ما بیاید. با این حال، این بار پس از نابودی توان مقاومت، ایران، حتماً توان پاسخگویی و جنگ نخواهد داشت. این محاسبه از جانب او، دقیق و طرحی شدنی است. او متبخترانه از هرگونه پیشنهاد آتشبس تا نقطه انتهایی نابودی حزبالله فرار میکند، چرا که معتقد است میدان به نفع طرح نهایی او برای زمینگیر کردن ایران است. این خطای محاسباتی دشمن در پاسخ ایران باید اصلاح شود.
۲. قدرت ملت ایران و توان و ابتکار جوانان باید به دشمن نشان داده شود.
پاسخ انتخابی ما باید اراده قوی ملت ایران و توان و ابتکار جوانان را نمایندگی کند. یک فهم اولیه از این جمله میتواند چنین باشد که پاسخ نیروهای مسلح باید مقتدرانه و مبتکرانه به نمایندگی از ملت ایران باشد. اما به نظر میرسد که به فهم عمیقتری از این مطلب نیز میتوان رهنمون شد که به شاخص خطای محاسباتی دشمن نیز مربوط میشود. بدین معنا که پاسخ ما باید به شکل چندجانبهای با ترکیبی از حضور ملت و ابتکار مستقیم جوانان و پاسخ سیاسی و نظامی توسط نیروهای رسمی، مسئله پیشبینیپذیر شدن ایران و کیفیت حضور و پاسخ او را برای دشمن با یک شگفتی روبرو کند. این یعنی میدان برای حضور نیروی مردم و ابتکارات مستقیم جوانانه به شکل پشتیبان و انجام اقدامات مکمل برای نیروهای سیاسی و نظامی ما باید فراهم گردد.
علاوه بر این، اگر ما به راهبرد مهم اشاره شده توسط رهبری، یعنی تشکیل ائتلاف بینالمللی اقتصادی، سیاسی و در صورت لزوم نظامی میاندیشیم، در مدل انقلاب اسلامی، چنین ائتلافی باید مردمپایه باشد. میدان برای حضور اراده و قدرت ملت ایران و ابتکار جوانانه میتواند راه اتصال حقیقی بین ملتهای آزاده جهان و فراهم شدن شرایط شکلگیری این ائتلاف بزرگ را فراهم کند.
http://vatanemrooz.ir/newspaper/page/4166/1/294544/0
بسم الله
«از خنگ مصنوعی، هوش طبیعی تا هوش مصنوعی خنگ طبیعی »
تا به حال که با نسخههای رایگان هوش مصنوعی کار کردهام، احساس میکنم بیشتر با «خنگ مصنوعی» طرف هستیم که به راحتی میتوان آن را به چالش کشید. البته نسخههای پولی به نظر میرسد بسیار پیشرفتهتر هستند و من با برخی از نسخههای آزمایشی آنها نیز کمی کار کردهام.
این هوش مصنوعی اعتماد به نفس پایینی دارد؛ وقتی چندین ضعفش را به او میگویی، انگار از نظر شخصیتی فرو میریزد! 😅
اما جدای از شوخی، ای علمای اسلام، به داد اسلام برسید! همانقدر که هنوز قوی نیست، همانقدر هم خطرناک است. یاد سالهای ۸۹ و ۹۰ افتادم که هنوز تلگرام نبود و شبکه اجتماعی فراگیری به لطف جهرمیهای آن زمان شکل نگرفته بود.
آن سالها تیمی از همکاران و دوستان ما - که بعدها موسس قرارگاه باقری شدیم - روی طراحی مفهومی یک شبکه اجتماعی متصل به شبکه حقیقی کار کرده بودند که میتوانم بگویم طراحی مفهومیاش در برخی بخشها از وضع فعلی اینستاگرام و تلگرام هم هوشمندانهتر بود. کار فنیاش هم آن سالها با دویست تومان - همان طرحهایی که کاسبان ارتباطات و کماطلاعی برخی مسئولین، برای نهادها یک میلیارد تومان آن زمان فاکتور میکردند - قابل انجام بود.
در جلسهای یکی از همین فرماندهان با ادعای اینکه همه آدمها و کانونهایمان برای دشمن لو میرود و از نظر حفاظتی مشکل دارد، کل کار را متوقف کرد! حالا بعد از سیزده، چهارده سال میخندید ولی ما آن موقع از شدت عصبانیت... آن فرد اکنون هم سمت مهمی دارد.
این را گفتم که ببینید ابتکار جوانی ایرانی را کجاها میشود نشان داد و خب...
حکایت هوش مصنوعی حکایت اینترنت نیست، جهتدهی او بر اذهان به مراتب خشنتر و با سیطره فراگیرتر خواهد بود. الگوریتمهای فعلی او هم در سانسور مفاهیم حقمحور و تطهیر مفاهیم و ارزشهای باطل، عملکرد واضحی به نفع ارزشهای آمریکایی و سانسور و هجمه به جبهه مقاومت و... دارند: در چند مثال امتحانش کردم و اگر الگوریتمهای دور زدنش را کشف نمیکردم، او واقعاً تلاش داشت مثلاً تصویری علیه اسرائیل نسازم و...
به زودی با یک هدایت پیچیده بر اذهان مردم خودمان و جهان روبرو خواهیم بود. وقتی هیچ زیرساخت بومی خوبی که به تدریج خودش را توسعه دهد چه در الگوی زبانی و چه در الگوهای دستیاری و تصویرساز وجود ندارد و همه چیز روی پایههای هوش مصنوعی جهانی عملاً در حال توسعه است، زود باشد که هر سمت و سویی بخواهند میدهند و کاری از دست شما بر نخواهد آمد. حکایت او یک اینترنت ساده و فیلترینگ هم نیست.
به نظر من، ما با فاصلهی کوتاهی با اتفاقی به مراتب بدتر از ماجرای تلگرام و فیلترینگ در ماجرای هوش مصنوعی مواجه هستیم. کسی به فکر هست؟
غرر الحکم از امیرالمومنین علیه السلام نقل میکند:
رُبَّ فَائِتٍ لاَ يُدْرَكُ لَحَاقُهُ، چه بسا از دست رفتهای که دیگر قابل جبران نیست.
پ.ن: ویراستاری متن، طراحی عکسش با کمک هوش مصنوعی بود، البته تیتر خودم بهتر از تیتر پیشنهادی هوش مصنوعی بود و پیشنهاد خودم را تیتر کردم.