#مسابقه
ویژه دختران ۱۰ تا ۲۵ سال 🧕
اسم صاحب عکس رو حدس بزنید و #کتاب هدیه بگیرید🎁
ارسال جواب به
@atrebaran
تا ساعت ۱۵
سه شنبه ۳۰ آبان ۱۴۰۲
#جهادی_طلیعه 🌱
#ترویج_فرهنگ_کتابخوانی
#نذر_کتاب
📚 @nazre_ketab 📚
نذر کتاب
#مسابقه ویژه دختران ۱۰ تا ۲۵ سال 🧕 اسم صاحب عکس رو حدس بزنید و #کتاب هدیه بگیرید🎁 ارسال جواب به @
جواب مسابقه: شهید ابراهیم هادی
برندگان:
خانم ها
۱_ فاطمه کجوری
۲_فاطمه کوهی مقدم
۳_یلدا ذبیحی
۴_ سیده مهدیه فاطمی
۵_سیده فاطمه حسینی
کتاب اهدا خواهد شد به عزیزان🧕
#جهادی_طلیعه 🌱
#ترویج_فرهنگ_کتابخوانی
📚 @nazre_ketab 📚
🍃 #برگی_از_یک_کتاب
📓 نام : « خون دلی که لعل شد »
✍️ نویسنده : « محمدعلی آذرشب »
📑 ناشر : « نشر انقلاب اسلامی »
📖 توضیحات :
کتاب #خون_دلی_که_لعل_شد؛ خاطرات #آیت_الله_خامنه_ای از تبعید و زندان و مبارزاتشان در دوران رژیم #پهلوی ست به قلم محمدعلی آذرشب ...
📚 #معرفی_کتاب
#ترویج_فرهنگ_کتابخوانی
گروه #جهادی_طلیعه
جهت تهیه این #کتاب به کانال مراجعه نمایید
📚@nazre_ketab 📚
9.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌷توبه ی واقعی در حرم امام رضا علیهالسلام
💔💔
جهت آشنایی بیشتر عضو کانال شوید
#ترویج_فرهنگ_کتابخوانی
#نذر_کتاب
📚@nazre_ketab 📚
#شاهرخ_ضرغام فرزند صدرالدین در سال 1328 در تهران متولد شد. در همان روزهای ابتدایی جنگ به تاریخ هفدهم آذر ماه 1359 در آبادان به شهادت رسید. پیکر مطهر این #حر_انقلاب پیدا نشد و جسم او هم با روح او پرواز کرد. خاطره ای کوتاه از آخرین روزهای حیات شهید برگرفته از #کتاب «شاهرخ؛حر انقلاب اسلامی» را با هم می خوانیم.
: سه روز از عاشورا گذشته. شاهرخ خيلي جدي تصميم گرفته بود.کار در کاباره را رها کرد. عصر بود که آمد خانه. بي مقدمه گفت: پاشين! پاشين وسايلتون رو جمع کنيد مي خوايم بريم مشهد!
مادر با تعجب پرسيد: مشهد! جدي مي گي!
گفت: آره بابا، بليط گرفتم. دو ساعت ديگه باید حرکت کنيم. باور کردني نبود. دو ساعت بعد داخل اتوبوس بوديم. در راه مشهد. مادر خيلي خوشحال بود. خيلي شاهرخ را دعا کرد.چند سالي بود که مشهد نرفته بوديم. در راه اتوبوس براي شام توقف کرد.
جلوي رستوران جوان ديوانه اي نشسته بود. چند نفري هم او را اذيت مي کردند. شاهرخ جلو رفت و کنار جوان ديوانه نشست. ديگر کسي جرات نمي کرد که او را اذيت کند!
بعد شروع کرد با آن ديوانه صحبت کردن. يکي از همان جوانهاي هرزه با کنايه گفت: ديوانه چو دیوانه ببيند خوشش آيد! شاهرخ هم بلند داد زد؛ آره من ديوانه ام! ديوانه! بعد با دست اشاره کرد و گفت: اين بابا عقل نداره اما من ديوانه خميني ام!
وارد رستوران شديم. مشغول خوردن شام بوديم. همان جوانهاي هرزه دور هم نشسته بودند. بلندبلند به هم فحش مي دادند. شاهرخ اشاره کرد که؛ زن و بچه اينجا نشستند،آروم تر!
اما آنها از روي لجبازي بلندتر فحش مي دادند. شاهرخ گفت: لااله الاالله نمي خوام دعوا کنم. اما يکدفعه و با عصبانيت از جا بلند شد. رفت سمت ميز آنها. با خودم گفتم: الان اونها رو مي کُشه. اما آنها تا هيبت شاهرخ را ديدند پا به فرار گذاشتند!
فردا صبح رسيديم مشهد. مستقيم رفتیم حرم. شاهرخ سريع رفت جلو، با آن هيکل همه را کنار زد و خودش را چسباند به ضريح! بعد هم آمد عقب و يک پيرمرد را که نمي توانست جلو برود را بلند کرد و آورد جلوي ضريح. عصرهمان روز از مسافرخانه حرکت کردم به سوي حرم. شاهرخ زودتر از من رفته بود. مي خواستم وارد صحن اسماعیل طلائي شوم. يکدفعه ديدم کنار درب ورودي شاهرخ روي زمين نشسته . رو به سمت گنبد. آهسته رفتم و پشت سرش نشستم. شانه هايش مرتب تکان می خورد. حال خوشي پيدا کرده بود.
خيره شده بود به گنبد و داشت با آقا حرف مي زد.
مرتب مي گفت: خدا، من بد کردم. من غلط کردم، اما میخوام توبه کنم. خدايا منو ببخش! يا امام رضا(ع) به دادم برس. من عمرم رو تباه کردم. اشک از چشمان من هم جاري شد. شاهرخ يک ساعتي به همین حالت بود.
توي حال خودش بود و با آقا حرف مي زد. دو روز بعد برگشتيم تهران، شاهرخ در مشهد واقعاً توبه کرد. همه خلافکاري هاي گذشته را رها کرد.
راوی: رضا کیانپور
منبع: شاهرخ حر انقلاب اسلامی، زندگینامه و مجموعه خاطرات شهید شاهرخ ضرغام
🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋
#ترویج_فرهنگ_کتابخوانی
#نذر_فرهنگی
📚@nazre_ketab 📚
.
▫️صبح ها نمایشگاه کتاب در مدارس
▫️عصرها موکب فرهنگی امامزاده ابراهیم علیه السلام آمل
📲جهت حضور مجموعه جهادی در مدارس با شماره ۰۹۱۱۹۰۸۳۷۵۷ تماس حاصل فرمایید.
#ترویج_فرهنگ_کتابخوانی
#جهاد_تبیین
📚@nazre_ketab 📚