📚بخشی کتاب #مغالطات #مغالطه "مسموم کردن چاه" 🔹در افسانه های قدیمی آمده است که پادشاهی برای مراسم یک جشن خاص به یکی از خیاطان مشهور دستور دوختن لباسی را داد، آن خیاط پذیرفت و خطاب به پادشاه گفت که من این لباس را با بهترین کیفیت خواهم دوخت، اما این لباس دارای یک صفت سحرآمیز است و آن اینکه تنها افراد حلال زاده می‌توانند آن را بر بدن شما ببینند، در غیر این صورت هر کس به لباس نداشتن پادشاه اعتراض کرد، باید در حلال زاده بودن او تردید کرد. جارچیان در شهر جار زدند و این خبر را به اطلاع همه مردم رسانند. در روز جشن، خیاط لباس نامرئی را به تن پادشاه کرد، اما پادشاه جرات اعتراض نداشت و بدون مخالفت از خیاط تشکر نمود، به میان جمعیت رفت،مردم نیز هریک به نوبه‌ی خود از حُسن سلیقه خیاط و زیبایی لباس تعریف و تمجید می‌کردند! تهیه کتاب از طریق اپلیکیشن‌ رایَت 👇 7ee.ir/raiat.apk