─═ঊ 🦋🍃🔮🍃🦋ঊ═─
💌 #قسمت_بیست_و_نهم
#چند_دقیقه_دلت_را_آرام_کن
.
مادر سید: زهرا جان این خانم تو بسیج چیکاره ان؟!😯
.
زهرا: خاله جان این خانم
این خانم همون کسی هستن که محمد مهدی به خاطرش دوبار رفتنش عقب افتاده بود☺
.
-اونکه میگفت به خاطر کامل نبودن مدارکشه😯
.
-دیگه دیگه 😆
.
صورتم از خجالت سرخ شده بود و سرم رو پایین انداختم😶دوست داشتم میتونستم همون دقیقه برم بیرون ولی فضا خیلی سنگین بود😕
.
مادر سید گفت دخترم خیلی ممنونم ازت که اومدی..پسرم از اونروز که اومده بود یک کلمه با ما حرف نزد ولی با دیدن شما حالش عوض شد☺معلومه شما با بقیه براش فرق داری☺
.
زهرا: خاله جون حتی با من😐😉
.
-حتی با تو زهرا جان 😄
.
دخترم تو این مدت که خبر برنگشتنش رو به ما دادن یه چشمم اشک بود یه چشمم خون😢میگفتن حتی جنازش هم بر نمیگرده😢باور کرده بودم که پسرم شهید شده😔ولی خدا رو شکر که برگشت⚘
.
-خدا رو شکر🌷
.
یک ماه از این ماجرا گذشت و من چندبار دیگه رفتم عیادت آقا سید و اون هم کم کم داشت با شرایط جدیدش عادت میکرد و روحیش بهتر میشد ولی همچنان میگفت که من برم پی زندگی خودم😐
.
-خانم تهرانی بازم میگم اون حرفهایی که توی نامه زدم رو فراموش کنید 😔
من قبل رفتنم فقط دوتا گزینه برا خودم تصور میکردم😕
اینکه یا شهید میشم
یا سالم برمیگردم
اصلا این گزینه تو ذهنم نبود...😔
شما هم دخترید و با کلی ارزو
ارزو دارید با نامزدتون تو خیابون قدم بزنید😕
با هم کوه برید 😕
با هم بدویید 😕
ولی من..😔
بهتره بیشتر از این اینجا نمونید😔
.
-نه این حرفها نیست😑بگید نظرتون درباره من عوض شده.بگید قبل رفتن فقط احساسی یه نامه نوشتید و هیچ حسی به من نداشتید.😐
.
-نه اینجور نیست😯
لا اله الا الله😐
.
-من میرم و شما تنها بمونید توی پیله خودتون... ولی آقای فرمانده...
این رو بدونید هیچ وقت با احساسات یه دختر جنگ نکنید😐
و فقط به کسی از عشق حرف بزنید که واقعا حسی دارید😔
.
-خواهرم شما شرایط من رو درک نمیکنین😕
.
-من حرفهام رو زدم
خداحافظ😐
و از اتاق اومدم بیرون و به سمت خونه رفتم
.
یک هفته بعدش صبح تازه بیدار شده بودم و رو تختم دراز کشیده بودم.نور افتاب از لای پرده ی اتاق داشت روی صورتم میزد.فکر هزار جا میرفت.که مامان اروم در اتاق رو زد و اومد تو
.
-ریحانه؟؟ بیداری؟؟😯
.
-اره مامان😴
.
-ریحانه تو کلاستون به جز این پسره احسان بازم کسی...؟!😯
.
-چی؟! 😯نه فک نکنم..چطور مگه؟؟😕
.
-اخه یه خانمی الان زنگ زد و اجازه خواستگاری میخواست
میگفت پسرش هم دانشگاهیتونه😐
.
-چی؟! خواستگاری؟!😐کی بود؟
.
-فک کنم گفت خانم علوی😐
.
#ادامه_دارد...
─═ঊ 🦋🍃🌺🍃🦋ঊ═─
📢 کانال ندای حق ❤️
─═ঊ 🦋🍃🔮🍃🦋ঊ═─ 💌 #قسمت_بیست_و_نهم #چند_دقیقه_دلت_را_آرام_کن . مادر سید: زهرا جان این خانم تو بسیج چ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خدایا دراین وقت و ساعت نیم روزی
دراین ظهر بهاری و وقت نیایش
هرآنچه بهترین قسمت وروزی ما قرار بده
دستهایمان رو لایق کمک و همیاری ودلهامون
دریایی ونیت مارو خیر بگردان 🙏الهی آمین🤲
🌼يه ظهر قشنگ
🍰يــه دل خـــوش
🌼یــه جمع صـمـیـمی
☕️آرزوى من بــراى شمــا
🌼سلاام ظهرتون عاشقانه و شاد
❤️
☀️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🫀♥️خدا همین حوالی است🥲
💙❤️
🌸حرفی داری با منطق بزن
🌸انتفاد داری با ادب بگو . . .
🌸ولی بدون وقتی فحش میدی نه نظرت
🌸نه منطقت هیچکدوم دیده نمیشه
🌸تنها چیزی که واضح دیده میشه اینه
🌸که قابل دوستی و لایق احترام نیستی !
10.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بخشی از وصیت نامه
حضرت امام خمینی ره
نگذارید انقلاب
به دست نااهلان بیفتد
من در میان شما باشم یا نباشم
به همه شما وصیت و شمارش می کنم
که نگذارید انقلاب به دست نا اهلان و نامحرمان بیفتد
امروز جنگ حق و باطل،
جنگ فقر و غنا،
جنگ استضعاف و استکبار
و جنگ پا برهنه ها و مرفهین بی درد شروع شده است
جنگ ما جنگ عقیده است
و جغرافیا و مرز نمی شناسد
آنها که تصور می کنند
مبارزه در راه استقلال و آزادی مستضعفین و محرومان جهان
با سرمایه داری و رفاه طلبی منافات ندارد با الفبای مبارزه بیگانه اند
وصیت نامه
لطفا نشر حداکثری