❌هنجار شکنی در پارک بانوان احمدآباد
🔴 امشب ۲۰ فروردین در محل پارک بانوان چه خبر بوده است؟
⭕️چرا خانم هایی بدون هیچ مجوزی باید بیایند و عربانه زنی و رقاصی جلوی جمع راه بیاندازند.
🔴 آیا محیط پارک بانوان جای اینکار هاست . چرا بدون هیچ مجوزی اینکار صورت می گیرد و چرا به خود اجازه می دهند به مسئول پارک توهین و بددهنی کنند.
🔴یه کسی بیاد اینا را جمع کنه ...
🔴 از دادستان محترم شهرستان درخواست داریم به صورت جدی به این قضیه ورود نماید. و با قاطعیت با آنها برخورد نماید
#ندای_شهروندی
#ندای_اردکان
@neday_ardakan🔷
🔻زمان راهپیمایی اربعین اعلام شد
▫️ستاد مرکزی اربعین اعلام کرد که عملیات اربعین سال ۱۴۰۲ از اول ماه صفر (۲۷ مردادماه) آغاز میشود و تا ۲۵ صفر (۲۰ شهریورماه) ادامه خواهد داشت./ایسنا
#ندای_اردکان
@neday_ardakan🔷
📌 معارفه مدیر جدید کانون بسیج پیشکسوتان ناحیه مقاومت بسیج اردکان
🔻 در مراسمی و با حضور جمعی از مسئولین و پیشکسوتان، برادر بسیجی حاج علی ناظمی به عنوان مدیر جدید کانون بسیج پیشکسوتان ناحیه مقاومت بسیج اردکان معرفی شد.
🔻 همچنین در این برنامه از زحمات و تلاش های برادر بسیجی حاج حسین مهدی زاده مدیر سابق کانون بسیج پیشکسوتان شهرستان تجلیل شد.
🔴 اردکان برخط
#رسای_اردکان
•رسا|روابط عمومی سپاه اردکان•
#ندای_اردکان
@neday_ardakan🔷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 مجری فقط این خانم توانمند مجری بوشهری..!
#ایران_استوار
#رسای_اردکان
•رسا|روابط عمومی سپاه اردکان•
#ندای_اردکان
@neday_ardakan🔷
🔰 خوابهای عجیب پدر شهید اردکانی!!!
🌷آنان که به شهیدان ایمان دارند، حتما بخوانند!🌷
🔸پدر در خواب میبیند که از دنیا رفته است. از قبر برمیخیزد و وارد یک بیابان نورانی میشود. فرزند شهیدش جواد را همراه یک نفر دیگر میبیند. جواد او را صدا میزند. جواد سر در بدن نداشته است. (نحوه شهادت جواد اصابت ترکش به سر بوده است.) اما بدن جواد با پدر شروع به صحبت میکند. بعد از اینکه جواد، پدر را در یک جایگاهی مینشاند به او میگوید...
🌷 قصه کامل را در ادامه بخوانید...👇👇👇
🌅 توضیح تصویر:
سردار شهید جواد فتاحی اردکانی و پدر بزرگوارش حاج محمد!
#شهید_جواد_فتاحی_اردکانی
#رسای_اردکان
•رسا|روابط عمومی سپاه اردکان•
#ندای_اردکان
@neday_ardakan🔷
ندای اردکان
🔰 خوابهای عجیب پدر شهید اردکانی!!! 🌷آنان که به شهیدان ایمان دارند، حتما بخوانند!🌷 🔸پدر در خواب می
🔰خوابهای عجیب پدر شهید اردکانی!!!
🌷آنان که به شهیدان ایمان دارند، حتما بخوانند!🌷
🔸سهشنبه شب، نوزدهم اردیبهشت ۱۴۰۲ مهمان خانه سردار شهید جواد فتاحی شدیم. روزهای سالگرد این شهید خاص اردکانی است. از خاطرات و مقام او پراکنده شنیده بودم. اما اینبار روزی شده بود تا قصه خوابهای عجیبی که پدرش، حاج محمد فتاحی دیده بود را از خودش بشنویم.
🔹چهار خوابی که در حدود چند ماه اخیر دیده بود و آخرینش برای همین چند روز قبل، در ایام سالگرد شهید جواد بود. حاج محمد، پدر سردار شهید جواد فتاحی شروع به بیان کرد. قصههای این چهار خواب با جزییاتش زیاد است که ضبط کردیم اما این جا به خاطر قولی که به پدر شهید دادیم و عهدی که با خود شهید بستیم خلاصه آن را مینویسم.
🔸پدر در خواب میبیند که از دنیا رفته است. از قبر برمیخیزد و وارد یک بیابان نورانی میشود. فرزند شهیدش جواد را همراه یک نفر دیگر میبیند. جواد او را صدا میزند. جواد سر در بدن نداشته است. (نحوه شهادت جواد اصابت ترکش به سر بوده است.) اما بدن جواد با پدر شروع به صحبت میکند. بعد از اینکه جواد، پدر را در یک جایگاهی مینشاند به او میگوید: «باید به مردم بگویی که شما (پدر شهید) هفتاد نفر را شفاعت میکنی!» و این جمله را با اشاره و تأکید، سه مرتبه تکرار میکند.
🔹حاج محمد از خواب بیدار میشود و ساعت را میبیند. دقیقا ساعت دو بامداد! میگذرد و پدر شهید بخاطر اینکه کسی این خواب را باور نمیکند و از آن طرف موجب مسخره شدن میشود، خواب را تعریف نمیکند و نمیگوید.
🔸بعد از چند روز دوباره خواب میبیند. این بار، شهید جواد با همان حالت سر بریده و همان همراه نورانی، به خانه خودش میآید. جمعیت زیادی برای دیدار با جواد آمدهاند. پدر، خودش را به جواد میرساند. جواد از پدر میپرسد که آیا آن خواب و قضیه شفاعتش را برای دیگران گفته یا نه؟! پدر میگوید که کسی باور نمیکند و مسخره میکنند. جواد تاکید میکند که باید بگویی و این حرف را پخش کنید.
🔹پدر از خواب بیدار میشود و باز هم همان ساعت دو بامداد بوده است. بعد از این خواب دوم، پدر شهید برای بعضی افراد خاص نقل میکند اما عمومی نمیشود.
🔸سومین بار، خواب میبیند که شهید جواد آمده است و میخواهد او را به سفر مکه ببرد. این خواب نیز عجیب و طولانی است. فقط یک نکته اینکه در این خواب، شهید، امام جمعه سابق اردکان، مرحوم بهجتی را به پدرش نشان میدهد.
🔹این خواب نیز دقیقا ساعت دو بامداد بوده است. میگذرد تا برای بار چهارم، چند روز قبل از همین دیدار ما با خانواده شهید، پدر باز هم جواد را در خواب میبیند.
🔸این بار، جواد به خانه میآید و از پدر میپرسد آیا آن خواب اول و قضیه شفاعتش را پخش کرده یا نه؟! وقتی پدر میگوید نه، جواد خیلی ناراحت و عصبانی میشود و میرود!
🔹حاج محمد وقتی قصه خوابهایش را گفت، با حالتی بود که انگار ما هم باور نمیکنیم. اما با باور قلبی خود به او گفتیم که ما این خواب را رویای صادقه میدانیم و باور داریم. زیرا عین متن روایات و کلام علما و خاطرات بسیاری از شهدا است.
🔸وقتی در روایات متعدد بر مقام شفاعت شهدا تاکید شده و از آن طرف بر احسان شهدا به والدین خود واقف هستیم و اینکه یکی از موارد احسان، موضوع مقام شفاعت است. وقتی که در کلام و خاطرات زیادی داریم که از مقام ویژه پدر و مادر شهید گفتهاند و وقتی که امام راحل از مادران شهدا در جمعی طلب شفاعت میکنند و وقتی که امام خامنهای در خانه یک شهید از مقام شفاعت پدر و مادر آن شهید میگویند، و با توجه به خیلی از دلایل محکم دیگر، ما نیز به این خواب باور داریم.
🔹از حاج محمد خواستیم تا ما را هم در لیست شفاعت خود قرار دهد. حتی آن را نوشتیم تا به رسم یادگار و تحکیم این عهد بماند. همانگونه که بسیجیان و شهدا، قولهای خود را مکتوب میکردند.
🔸به پدر شهید قول دادیم و با خود شهید جواد فتاحی عهد بستیم تا آنجا که میتوانیم، حرف شهید را منتشر کنیم. هرچند شاید بعضی باور نکنند و حتی تمسخر کنند اما هیچ اشکالی ندارد زیرا روش خود قرآن همین است که حقیقت را بگویید حتی اگر کسی باور نکند آنجا که از زنده بودن شهدا میگوید و در پایان بر عدم این احساس و باور تاکید میکند (ولکن لاتشعرون) و هم اینکه میدانیم و یقین داریم اگر شهیدی این را خواسته است حتما مؤمنان و طالبان حقیقتی را سراغ دارد که این خواب و این جمله، موجب یافتن بیشتر حقیقت برای آنها خواهد شد.
🔰 پی نوشت:
اگر میخواهید در عهد با این شهید و پدرش شریک و همراه باشید، این مطلب را برای دیگران بفرستید، یا آنگونه که خودتان صلاح میدانید در نقل و نشر آن یاری کنید.
🌅 توضیح تصویر:
سردار شهید جواد فتاحی اردکانی و پدر بزرگوارش حاج محمد!
✍ اردکان، بینالطلوعین چهارشنبه ۱۴۰۲/۲/۲۰
#شهید_جواد_فتاحی_اردکانی
#رسای_اردکان
•رسا|روابط عمومی سپاه اردکان•
#ندای_اردکان
@neday_arda
ندای اردکان
🔰 خوابهای عجیب پدر شهید اردکانی!!! 🌷آنان که به شهیدان ایمان دارند، حتما بخوانند!🌷 🔸پدر در خواب می
🔰خوابهای عجیب پدر شهید اردکانی!!!
🌷آنان که به شهیدان ایمان دارند، حتما بخوانند!🌷
🔸سهشنبه شب، نوزدهم اردیبهشت ۱۴۰۲ مهمان خانه سردار شهید جواد فتاحی شدیم. روزهای سالگرد این شهید خاص اردکانی است. از خاطرات و مقام او پراکنده شنیده بودم. اما اینبار روزی شده بود تا قصه خوابهای عجیبی که پدرش، حاج محمد فتاحی دیده بود را از خودش بشنویم.
🔹چهار خوابی که در حدود چند ماه اخیر دیده بود و آخرینش برای همین چند روز قبل، در ایام سالگرد شهید جواد بود. حاج محمد، پدر سردار شهید جواد فتاحی شروع به بیان کرد. قصههای این چهار خواب با جزییاتش زیاد است که ضبط کردیم اما این جا به خاطر قولی که به پدر شهید دادیم و عهدی که با خود شهید بستیم خلاصه آن را مینویسم.
🔸پدر در خواب میبیند که از دنیا رفته است. از قبر برمیخیزد و وارد یک بیابان نورانی میشود. فرزند شهیدش جواد را همراه یک نفر دیگر میبیند. جواد او را صدا میزند. جواد سر در بدن نداشته است. (نحوه شهادت جواد اصابت ترکش به سر بوده است.) اما بدن جواد با پدر شروع به صحبت میکند. بعد از اینکه جواد، پدر را در یک جایگاهی مینشاند به او میگوید: «باید به مردم بگویی که شما (پدر شهید) هفتاد نفر را شفاعت میکنی!» و این جمله را با اشاره و تأکید، سه مرتبه تکرار میکند.
🔹حاج محمد از خواب بیدار میشود و ساعت را میبیند. دقیقا ساعت دو بامداد! میگذرد و پدر شهید بخاطر اینکه کسی این خواب را باور نمیکند و از آن طرف موجب مسخره شدن میشود، خواب را تعریف نمیکند و نمیگوید.
🔸بعد از چند روز دوباره خواب میبیند. این بار، شهید جواد با همان حالت سر بریده و همان همراه نورانی، به خانه خودش میآید. جمعیت زیادی برای دیدار با جواد آمدهاند. پدر، خودش را به جواد میرساند. جواد از پدر میپرسد که آیا آن خواب و قضیه شفاعتش را برای دیگران گفته یا نه؟! پدر میگوید که کسی باور نمیکند و مسخره میکنند. جواد تاکید میکند که باید بگویی و این حرف را پخش کنید.
🔹پدر از خواب بیدار میشود و باز هم همان ساعت دو بامداد بوده است. بعد از این خواب دوم، پدر شهید برای بعضی افراد خاص نقل میکند اما عمومی نمیشود.
🔸سومین بار، خواب میبیند که شهید جواد آمده است و میخواهد او را به سفر مکه ببرد. این خواب نیز عجیب و طولانی است. فقط یک نکته اینکه در این خواب، شهید، امام جمعه سابق اردکان، مرحوم بهجتی را به پدرش نشان میدهد.
🔹این خواب نیز دقیقا ساعت دو بامداد بوده است. میگذرد تا برای بار چهارم، چند روز قبل از همین دیدار ما با خانواده شهید، پدر باز هم جواد را در خواب میبیند.
🔸این بار، جواد به خانه میآید و از پدر میپرسد آیا آن خواب اول و قضیه شفاعتش را پخش کرده یا نه؟! وقتی پدر میگوید نه، جواد خیلی ناراحت و عصبانی میشود و میرود!
🔹حاج محمد وقتی قصه خوابهایش را گفت، با حالتی بود که انگار ما هم باور نمیکنیم. اما با باور قلبی خود به او گفتیم که ما این خواب را رویای صادقه میدانیم و باور داریم. زیرا عین متن روایات و کلام علما و خاطرات بسیاری از شهدا است.
🔸وقتی در روایات متعدد بر مقام شفاعت شهدا تاکید شده و از آن طرف بر احسان شهدا به والدین خود واقف هستیم و اینکه یکی از موارد احسان، موضوع مقام شفاعت است. وقتی که در کلام و خاطرات زیادی داریم که از مقام ویژه پدر و مادر شهید گفتهاند و وقتی که امام راحل از مادران شهدا در جمعی طلب شفاعت میکنند و وقتی که امام خامنهای در خانه یک شهید از مقام شفاعت پدر و مادر آن شهید میگویند، و با توجه به خیلی از دلایل محکم دیگر، ما نیز به این خواب باور داریم.
🔹از حاج محمد خواستیم تا ما را هم در لیست شفاعت خود قرار دهد. حتی آن را نوشتیم تا به رسم یادگار و تحکیم این عهد بماند. همانگونه که بسیجیان و شهدا، قولهای خود را مکتوب میکردند.
🔸به پدر شهید قول دادیم و با خود شهید جواد فتاحی عهد بستیم تا آنجا که میتوانیم، حرف شهید را منتشر کنیم. هرچند شاید بعضی باور نکنند و حتی تمسخر کنند اما هیچ اشکالی ندارد زیرا روش خود قرآن همین است که حقیقت را بگویید حتی اگر کسی باور نکند آنجا که از زنده بودن شهدا میگوید و در پایان بر عدم این احساس و باور تاکید میکند (ولکن لاتشعرون) و هم اینکه میدانیم و یقین داریم اگر شهیدی این را خواسته است حتما مؤمنان و طالبان حقیقتی را سراغ دارد که این خواب و این جمله، موجب یافتن بیشتر حقیقت برای آنها خواهد شد.
🔰 پی نوشت:
اگر میخواهید در عهد با این شهید و پدرش شریک و همراه باشید، این مطلب را برای دیگران بفرستید، یا آنگونه که خودتان صلاح میدانید در نقل و نشر آن یاری کنید.
🌅 توضیح تصویر:
سردار شهید جواد فتاحی اردکانی و پدر بزرگوارش حاج محمد!
✍ اردکان، بینالطلوعین چهارشنبه ۱۴۰۲/۲/۲۰
#شهید_جواد_فتاحی_اردکانی
#رسای_اردکان
•رسا|روابط عمومی سپاه اردکان•
@neday_ardakan🔷
🌷گوشه های تصویری از محفل ادبی سه شنبه ها.
🌷این هفته= ۱۹-اردیبهشت-۱۴۰۲
مثنوی موسی وشبانِ مولانا،بخش اول.
🌷کتابخانه ی آیت الله فاضل اردکان
#ندای_اردکان
@neday_ardakan🔷
یکی درد و یکی درمان پسندد
یکی وصل و یکی هجران پسندد
من از درمان و درد و وصل و هجران
پسندم آنچه را جانان پسندد...
بابا طاهر
#سلام
#لحظه_هایتان_آرام❤️🙏
#ندای_اردکان
@neday_ardakan🔷
[♬ listen to your heart.]
به قلبت گوش کن...🫀🎧:)
ما گنهکاریم...آری!
جرم ما هم عاشقیست...
آری اما آنکه آدم هست و
عاشق نیست؛ کیست؟...
زندگی بی عشق اگر باشد،
همان جان کندن است.!
دم به دم جان کندن ای دل ،
کارِ دشواریست؛ نیست ؟!
قیصر امین پور
#ندای_اردکان
@neday_ardakan🔷
👇👇👇
💥 *معنی زندگی چیست؟*
فیلسوف یونانی ، *دکتر پاپادروس* در پایان کلاس درسش با این پرسش به سخنرانی خود خاتمه داد :
آیا كسی سؤالی دارد؟
یکی از شاگردانش به نام ،
*" رابرت فولگام "* نویسندۀ مشهور در بین حضار بود و پرسید : *جناب آقای دكتر پاپادروس ، معنی زندگی چیست ؟*
بعضی از حضار خندیدند !
اما *پاپادروس* ، دانشجویان خود را به سکوت دعوت كرد ، سپس كیف بغلی خود را از جیبش درآورد ، داخل آن را گشت و آینۀ گرد و كوچکی را بیرون آورد و گفت :
موقعی كه بچه بودم جنگ بود ، ما بسیار فقیر بودیم و در یک روستای دورافتاده زندگی میكردیم ، روزی در كنار جاده *چند تکه آینۀ شکسته* ، از لاشه یک موتورسیکلت آلمانی پیدا كردم . بزرگترین تکۀ آن را برداشتم و با ساییدن آن به سنگ ، گِردش كردم .
*همین آینهای* كه حالا در دست من است و ملاحظه میكنید . سپس بهعنوان یک *اسباببازی* شروع كردم به بازی با آن و بازتاباندن نور خورشید به هر سوراخ و سنبه و درز و شکاف كمد و صندوق خانه و تاریک ترین جاهایی كه نور خورشید به آنها نمیرسید .
از این كه با كمک این آینه میتوانستم *ظلمانیترین نقاط* دنیا را نورانی كنم بهقدری شیفته و مجذوب شده بودم كه وصفش مشکل است . در واقع ، بازتاباندن نور به تاریک ترین نقاط اطرافم ، بازی روزانۀ من شده بود . *آینه را نگه داشتم .*
در دوران بعدیِ زندگی نیز هر وقت كه بیکار میشدم آن را از جیبم در میآوردم و به بازی همیشگی خود ادامه میدادم .
بزرگ كه شدم دریافتم *این كار یک بازی كودكانه نبود ،* بلکه استعارهای بر كارهایی بود كه احتمال داشت بتوانم در زندگی خود انجام دهم .
بعدها دریافتم كه من ، خود نور و یا منبع آن نیستم ر، بلکه نور و به عبارت دیگر، حقیقت، درک و دانش جایی دیگر است و تنها در صورتی تاریکترین نقاط عالم را نورانی خواهد كرد كه من بازتابش دهم .
من تکهای از آینهای هستم كه از طرح و شکل واقعی آن اطلاع چندان درستی ندارم . با وجود این ، هرچه كه هستم ، میتوانم نور را به تاریک ترین نقاط عالم ، به سیاه ترین نقاط قلوب انسان ها منعکس كنم و سبب تغییر بعضی چیزها در برخی از انسان ها گردم . شاید دیگران نیز متوجه این كار شوند و همین كار را انجام دهند . بهطور دقیق این همان چیزی است كه من به دنبال آن هستم . این معنی زندگی من است .
دکتر بعد از پایان درس ، آینه را به دقت دوباره در دست گرفت و به كمک ستونی از نور آفتاب كه از پنجره به داخل سالن میتابید ، پرتویی از آن را به صورتم و به دست هایم كه روی صندلی به هم گره خورده بودند ، تاباند و گفت :
*به جایی که تاریک و ظلمانی است ، نور ببریم .*
*به جایی که امید نیست ، امید ببریم .*
*به جایی که دروغ هست ، راستی ببریم .*
*به جایی که ظلم هست ، عدالت ببریم .*
*به جایی که کدورت هست ، مهر ببریم .*
*به جایی که جنگ هست ، صلح ببریم .*
*_و این معنای زندگیست ._*
#ندای_اردکان
@neday_ardakan🔷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ لو رفت!!
اقدام عجیب حراست کوروش مال
🔻برای شما هم سواله که با وجود حراست جلوی درب کورش مال چرا وضعیت داخل اینطوره؟!
♨️برای پاسخ این سوال، دوربین مخفی رو «تا انتها» ببینید 👆👆
#ندای_اردکان
@neday_ardakan🔷