حسّ و حال همهی ثانیهها ریخت بههم
شوق یک رابطه با حاشیهها ریخت بههم
گفته بودم به کسی عشق نخواهم ورزید
آمدی و همهی فرضیهها ریخت بههم!
روح غمگینِ تو در کالبدم جا خوش کرد
سرفه کردی و نظام ریهها ریخت بههم
در کنار تو قدم میزدم و دور و برم
چشمها پُر خون شد، قرنیهها ریخت بههم
روضهخوان خواست که از غصّهی ما یاد کند
سینهها پاره شد و مرثیهها ریخت بههم
پای عشق تو برادرکُشی افتاد به راه
شهر از وحشت نرخ دیهها ریخت بههم
بُغض کردیم و حسودان جهان شاد شدند
دلمان تنگ شد وُ قافیهها ریخت بههم
من که هرگز به تو نارو نزدم حضرت عشق
پس چرا زندگیِ سادهی ما ریخت بههم؟!
#امید_صباغ_نو
#شب_تان_رویایی
#ندای_اردکان
@neday_ardakan🔷
نگفتی آمدی محکم کنی سقف و ستونم را؟
چه شد ویرانه کردی خانهام را، خانهات آباد
#امید_صباغ_نو
#ندای_اردکان
@neday_ardakan🔷
توجیه من این است دلم مال خودم نیست
با قاعده عشق بخوان فرضیه ام را
#امید_صباغ_نو
#ندای_اردکان
@neday_ardakan🔷
آن قَدر از ندیدن تو غصه خوردهام
از دست غم نشانِ لیاقت گرفتهام
#امید_صباغ_نو
#ندای_اردکان
@neday_ardakan🔷
تویی که دفع شود صد بلا در آغوشت
بیا که گریه کنم بیصدا در آغوشت
#امید_صباغ_نو
#ندای_اردکان
@neday_ardakan🔷
همین که گاه به من فکر میکنی کافیست
بمان و پشت سرم عاشقانه غیبت کن
#امید_صباغ_نو
#ندای_اردکان
@neday_ardakan🔷
همینکه پشت قاب پنجره می ایستی بامن
جهان زیباترین تصویرخود را قاب میگیرد
#امید_صباغ_نو
#ندای_اردکان
@neday_ardakan🔷