eitaa logo
ندای اردکان
2.9هزار دنبال‌کننده
40.1هزار عکس
16.9هزار ویدیو
159 فایل
کانال عمومی ارتباط با مدیر کانال: @Habibakbari1359
مشاهده در ایتا
دانلود
#به_یاد_شهدا 📌 مقام معظم رهبری: شهدای ما خط مقدمند، پشت سر شهدا، خانواده های شهدا هستند. #ندای_اردکان @neday_ardakan🔷
⭕️ 👈 یک استاد دانشگاه می گفت : شبی در خواب شهید همت را دیدم . با موتور تریل آمد به من گفت : بپر بالا . از کوچه ها و خیابان ها که گذشتیم ، به در یک خانه رسیدیم . و بعد از خواب پریدم ... به اطرافیان گفتم به نظر شما تفسیر این خواب چیست ؟ گفتند : آدرس خانه را بلدی ؟ گفتم : بله . گفتند معلوم است ، حاج ابراهیم گفته آنجا بروی . خودم را به در آن خانه رساندم . در زدم . پسر جوانی دم در آمد . گفتم : شما با کاری داشتی ؟ یک دفعه رنگش عوض شد و شروع به گریه کرد . 👈رفتیم داخل و گفت : چند وقت هست می خواهم خودکشی کنم . داشتم تو خیابون راه می رفتم و فکر می کردم ، که یک دفعه چشمم افتاد به تابلو اتوبان شهید همت . گفتم : می گن شماها زنده اید ، اگر درسته یک نفر رو بفرست سراغم که من رو از خودکشی منصرف کنه . الآن هم شما اومدید اینجا و می گید از طرف شهید همت اومدید . 📚 برگرفته از کتاب «شهیدان زنده‌اند» @neday_ardakan🔷
⭕️ 🔵 *عاقبت نماز خواندن در جبهه ، با لباس نجس و پشت به قبله!* جاماندگان کیانند؟؟!!😔 💠به حبیب گفتم وضع خط خوب نیست. گردان را ببر جلو آهسته گفت : بچه ها به خاطر خوردن کنسرو فاسد همه مسموم شدند . . . امکان برگرداندن آن ها به عقب نبود و بچه ها با همان حال خراب شش روز در حال دفاع بودند….. 🍃حبیب گفت : اگه می تونی یکی از بچه های مجروح را ببر بعد دیدم با احترام زیاد نوجوانی را صدا زد. ترکشی به سینه اش اصابت کرده بود و جای زخم را با دست فشار می داد. ✳سوار شد تا حرکت کردم *صدای اذان از رادیو ماشین بلند شد.* تصمیم گرفتم کمی با این نوجوان حرف بزنم. گفتم برادر اسمت چیه؟ جواب نداد نگاهش کردم دیدم رنگ به رو نداشت، زیر لب چیزهای می گوید. فکر کردم لابد اولین بار جبهه آمده و زخمی شده *کپ کرده* برا همین دیگه سوال نکردم. 🌸مدتی بعد مودب و شمرده خودش را کامل معرفی کرد . ✨گفتم چرا دفعه اول چیزی نگفتی؟ گفت نماز می خواندم . 💠نگاهش کردم از زخمش خون می زد بیرون… گفتم *ما که رو به قبله نیستیم،* تازه *پسرجون بدنت پاک نیست لباست هم که خونیه، نجسه.* ☘گفت *حالا همین نماز را می خونیم تا بعد ببینیم چی میشه* و ساکت شد. گفتم *نماز عصر را هم خوندی ؟گفت بله* گفتم خب صبر می کردی *زخمت را ببندند بعد لباست را* *عوض می کردی،آنوقت نماز می خوندی.* ✨گفت: *معلوم نیست چقدر دیگه تو این دنیا باشم* فعلا همین نماز را خوندم *رد و قبولش با خدا.* 💠گفتم : *بابا جون تو چیزیت نیست* یک جراحت مختصره *زود بر می گردی پیش دوستات.* 🔴با خودم فکر کردم *یک الف بچه احکام نماز* را هم شاید درست بلد نیست *والا* *بابدن خونی و نجس تو ماشین که معلوم نیست قبله کدوم طرفه نماز نمی خونه!!!* ♻دم اورژانس پیادش کردم و گفتم باز همدیگر را ببینیم *بچه محل!* گفت: *تا خدا چی بخواد.* با برانکارد آمدند ببرنش گفتم *خودش می تونه بیاد* *زیاد زخمش جدی نیست* *فقط سریع بهش برسید…* 🌟بیست دقیقه ای آن جا بودم، بعد خواستم بروم *رفتم اورژانس پرسیدم* *حال مجروح نوجوان چطوره؟* گفتند *شهید شد* *با آرامش خاصی چشم هایش را روی هم گذاشت ورفت…..* 💥تمام وجودم لرزید. 🌺بعدها نواری از شهید آیت الله دستغیب شنیدم که پاییز ۶۰ در تجلیل از رزمندگان فرموده: 🔵 *آهای بسیجی* خوب گوش کن چه می گویم! *من می خواهم به تو پیشنهاد یک معامله ای بدهم که در این معامله سرت کلاه برود!* 🔷 *من دستغیب* حاضرم *یکجا ثواب هفتاد سال* نمازهای *واجب و نوافل و روزه ها و تهجدها و شب زنده داری هایم را بدهم به تو،* 🌕 و در عوض *ثواب آن دو رکعت نمازی* را که تو *در میدان جنگ بدون وضو پشت به قبله با لباس خونی و بدن نجس* خوانده ای از *تو بگیرم...* آیا تو *حاضر به چنین معامله ای هستی...؟!* 🌹 *خاطرات شهید حسین همدانی @neday_ardakan🔷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥ببینید: فیلم لحظه شروع عملیات والفجر8 با رمز یا فاطمةالزهراء توسط سردار علی فضلی یکی از یادگارهای به جا مانده از این عملیات است. سردار فضلی در این عملیات به شدت مجروح شد و چشم چپش را از دست داد. او به عنوان فرمانده لشکر 10 سید الشهدا(ع)، دستور آغاز عملیات را داد. عملیات غرورآفرین و پیروزمندانه والفجر 8 در 20 بهمن ماه 1364 شروع شد که طولانی‌ترین عملیات دوران جنگ بود. این عملیات 75 روز طول کشید و تقریباً تنها عملیات مهمی بود که توانستیم منطقه بسیار مهم جزیره فاو از خاک عراق را به تصرف خود در بیاوریم؛ به عبارت دیگر می‌توان گفت که در والفجر 8 ارتباط دریایی عراق با خلیج فارس قطع شد. ... 🔹روابط عمومی سپاه اردکان🔹 @neday_ardakan🔷
⭕️ ✅ وقتی جوان 18 ساله اردکانی به یاد شهدا و سختی های جبهه و جنگ برای مراسم تشعیع و خاکسپاری پیکرهای مطهر دو شهید گمنام در شهر اردکان حاضر می شود... 🔷 هر چقدر سعی نمودم تا جمالش در قاب تصویرم ثبت نمایم , خود را مخفی نمود و خواست حرکت وی ✍📸: حبیب اکبری @neday_ardakan🔷