eitaa logo
ندای اردکان
2.8هزار دنبال‌کننده
37.6هزار عکس
15.8هزار ویدیو
152 فایل
کانال عمومی ارتباط با مدیر کانال: @Habibakbari1359
مشاهده در ایتا
دانلود
بداهه دسته جمعی به مناسبت سالگرد ارتحال حضرت امام(ره) : شاعران: در چشم او انگار طوفانی مقدر بود از کوه ظلمت رد شدن، با او میسر بود آرامش دریا میان چهره اش جاری در چشمهایش کوهی از ایمان و باور بود لبخند و خشمش بهرِ بدخواهان و یارانش یادآوری از لطف و قهر و خشم حیدر بود دشمن به اخمش هم حساب کار خود میکرد مهرش برای دوستان چون مهر مادر بود با انقلابش آبرو بخشید بر شیعه الحق که از ذریه ی زهرای اطهر بود او همچو حیدر در میان جنگ با اعدا گردن بریده دشمنان را و مظفر بود موسای ما بود و به هنگام عبور از نیل از دست او فرعون را خاطر مکدر بود حرفش ز عشق و خال لب تفسیرها دارد مردی که گویا حافظ دوران دیگر بود تاکید او بر قشر مستضعف فراوان است او بر ضعیفان تا همیشه یار و یاور بود بر دشمن قران ودین چون شیر می غرید اما برای مردمش دلسوز و رهبر بود تنها نه ایران بلکه دنیا را اثر بخشید روی سر عالم نگاهش سایه گستر بود با انقلابش انقلابی در جهان انداخت مانند عیسی با دمش او معجزه گر بود از روی قرآن او حجابی کهنه را برداشت وقتی بنای مجد اسلامی مکسر بود او هم "خم" است و هم "می" است و هم "نیِ" ستان است هم ساقی و هم ساغر و هم حوض کوثر بود کوبید در هم آن بت طاغوت دوران را آری در این تاریخ، ابراهیم دیگر بود او را ملقب به مسیح قرن میکردند از بس دم احیاگر او کیمیاگر بود شاگرد ناب مکتبش قاسم سلیمانی است او با نگاه نافذش سردار پرور بود هرکس که از نزدیک او را دیده میگوید: الحق و والانصاف او از نسل حیدر بود گر شبه معصومش بخوانند این غلوی نیست از بس که در اعمال خود مثل پیمبر بود گریان نشد حتی برای داغ فرزندش تنها میان روضه ها چشمان او تر بود با اشک های روضه، دل را شست و شو می داد با ناله های کوثری گریانِ اکبر بود یادم نرفته نیمه خرداد شصت و هشت آن واقعه سنگینی اش چون روز محشر بود افسوس قدرش را نفهمیدند آن ایام مردی که از عصر خودش قطعا فراتر بود خون بر دلش کردند و جام زهر نوشاندند آن صلح ننگین یک غم سنگین دیگر بود ... @neday_ardakan🔷
👇 🔹 حلقه ادبی نیستان مورخ ۲۵ خردادماه ۹۹ 🔻شاعران: اگرچه غرق گناهیم، بیقرار تو ایم هنوز هم که هنوز است در کنار تو ایم همیشه باورم این بوده یارتان هستم بجای یار ببخشای اگر که بار تو ایم جهان ما چو خزان است در نبود امام در انتظار بهاریم و غمگسار تو ایم حریص جرعه ی آبیم و ندبه خوان شده ایم و در قنوت سحرها در انتظار تو ایم میان روز و شب و هفته گم شدیم آقا خزان شده دل و در حسرت بهار تو ایم تویی همان گل خوشبوی عالم خلقت ز سرفرازیمان بس همین که خار تو ایم گرفته ظلم و سیاهی تمام عالم را بیا که منتظر رقص ذوالفقار تو ایم همیشه دست نهان تو هست بر سر ما و ما دلیل غریبیِ آشکار تو ایم بیا و تازه کن آقا هوای دلها را بیا که منتظر لطف بی شمار تو ایم همیشه جمعه غروبی به رنگ خون دارد کدام جمعه میایی؟ که بی قرار تو ایم همیشه در غم دوری چو شمع سوخته ایم بیا که لحظه به لحظه در انتظار تو ایم ... @neday_ardakan🔷