پدرم را با خود
بردم امروز به آرایشگاه
گرچه آن قیچی تیز
موی ما هر دو نفر را می چید،
دم به دم کم می شد
از پدر، موی سفید
از پسر، موی سیاه...
من در افکار خودم غرقه و چشمان پدر
پشت آن عینک براق و تمیز
به من از آینه می کرد نگاه...
موی من روی زمین ریخته بود
تیغ سلمانی نیز
گاه و بیگاه به موهای من از موی پدر می افزود
مثل باریدن برف
روی یک خرمن ویران و تباه...
✍🏻افشین علا
#سلام
#صبح_دوستان_بخیر
✅قدردان پدران در قید حیات
و پدرانی که در خاک سرد آرامیده اند
متخص به روز پدر نیست
هر لحظه قدردان و به یاد محبت های بی وصف
#پدر #مادر #خواهر #برادر
خویش باشید
#زندگی_را_باید_با_لحظه_ها_ساخت
#ندای_اردکان
@neday_ardakan🔷