خدای عشق منی باید آفریده شوم
به دست مهرگیاه تو پروریده شوم
دچار ابر پراکندهای نگاهم شد
بیا که روی زمین تنت چکیده شوم
در آستانهی فردا نشستهام شاید
ببینمت و به چشم دلت شنیده شوم
درون لایهی زیرین پوست دفنم تا
به چنگ گرگ درونت شبی دریده شوم
تو شرح فاصلهها را به خورد من دادی
به من بچسب که باید کمی چشیده شوم
سگ رمیدهی چشمم خراب و خامت شد
به سوی دام تو باید کمی کشیده شوم
چقدر بوسه برای تو زیر لب دارم
نگفتمش که به روی لبت قصیده شوم
هزار خوشه ستاره نشاندهام بر تن
رسیدهام که به داس لب تو چیده شوم
میان حلقهی آتش نشستهام که اگر
نیامدی به دو دست خودم گزیده شوم
#شهرزاد_مشدد
#ندای_اردکان
@neday_ardakan🔷