چه خلاف سر زد از ما که در سرای بستی
بر دشمنان نشستی، دل دوستان شکستی
سر شانه را شکستم به بهانهٔ تطاول
که به حلقه حلقه زلفت نکند درازدستی
ز تو خواهش غرامت نکند تنی که کشتی
ز تو آرزوی مرهم نکند دلی که خستی
کسی از خرابهٔ دل نگرفته باج هرگز
تو بر آن خراج بستی و به سلطنت نشستی
به قلمروی محبت در خانهای نرفتی
که به پاکیاش نرفتی و به سختیاش نبستی
به کمال عجز گفتم که به لب رسید جانم
ز غرور ناز گفتی که مگر هنوز هستی
ز طواف کعبه بگذر، تو که حق نمیشناسی
به در کنشت منشین تو که بت نمیپرستی
تو که ترک سر نگفتی ز پیاش چگونه رفتی
تو که نقد جان ندادی ز غمش چگونه رستی
اگرت هوای تاج است ببوس خاک پایش
که بدین مقام عالی نرسی مگر ز پستی
مگر از دهان ساقی مددی رسد وگرنه
کس از این شراب باقی نرسد به هیچ مستی
مگر از عذار سر زد خط آن پسر فروغی
که به صد هزار تندی ز کمند شوق جستی
#فروغی_بسطامی
#ندای_اردکان
@neday_ardakan🔷
خوشا شبی که به آرامگاه من باشی
من آسمان تو باشم، تو ماه من باشی
کمان نهم به کمان زلف ز نیروی عشق
تو گر نشانهٔ تیر نگاه من باشی
تو را دو زلف شب آسا برای آن دادند
که واقف از من و روز سیاه من باشی
من از دو نرگس مست تو چشم آن دارم
که آگه از نگه گاه گاه من باشی
به حکم عشق و تقاضای حسن میباید
که من گدای تو باشم، تو شاه من باشی
پس از هلاک به خاکم بیا که میترسم
علی الصباح جزا عذرخواه من باشی
اگر چه هیچ امید از تو بر نمیآید
همین بس است که امیدگاه من باشی...
#فروغی_بسطامی
#شب_تان_بهشت
#ندای_اردکان
@neday_ardakan🔷
ای خوشا وقتی که بگشایم نظر در روی دوست
سر نهم در خط جانان جان دهم بر بوی دوست
من نشاطی را نمیجویم به جز اندوه عشق
من بهشتی را نمیخواهم به غیر از کوی دوست
#فروغی_بسطامی
#ندای_اردکان
@neday_ardakan🔷
دوش زلف سیهت بندهنوازیها کرد
دل دیوانه به زنجیر تو بازیها کرد
آتش چهرهٔ تو مجمره سوزیها داشت
عنبرین طرهٔ تو غالیه سازیها کرد
لب پر شکر تو شهد فشانیها داشت
چشم افسون گر تو سحر طرازیها کرد
تا نسیم سحر از جعد بلندت دم زد
عمر کوتاهم از این قصه درازیها کرد
تا فروغی دلش از شوق فروزان گردد
چین کاکل به سرت چتر فرازیها کرد
#فروغی_بسطامی
#ندای_اردکان
@neday_ardakan🔷
با هجر شکیبا شو تا وصل بدست آری
با درد تحمل کن تا فیض دوا بینی
شب گر ز غمش میری، چون نوبت صبح آید
اعجاز مسیحا را ز انفاس صبا بینی
#فروغی_بسطامی
#سلام_همراهان_جان
#روزتان_عالی🌸
#ندای_اردکان
@neday_ardakan🔷
گویند که در سینه ،غم ِعشق نهان کن
در پنبه چه سان آتش سوزنده بپوشم!
#فروغے_بسطامی
#ندای_اردکان
@neday_ardakan🔷
من آن شهرم که سیلاب محبت ساخت ویرانم
تو آن گنجی که در ویرانه ی دلها وطن داری
#فروغی_بسطامی
#ندای_اردکان
@neday_ardakan🔷
کار مرا به نیم نگاهش تمام کرد
بنگر چه میکند، نگهِ ناتمام او
#فروغی_بسطامی
#ندای_اردکان
@neday_ardakan🔷
در همه شهر شدم شُهره به شیرین سخنی
تا لبم بر لبِ آن خسروِ شیرین دهن است
#فروغی_بسطامی
#ندای_اردکان
@neday_ardakan🔷
عاشق روی تو مینازد به خیل عاشقان
پادشاهی میکند صیدی که صیادش تویی
#فروغی_بسطامی
#ندای_اردکان
@neday_ardakan🔷
عاشق روی تو مینازد به خیل عاشقان
پادشاهی میکند صیدی که صیادش تویی
#فروغی_بسطامی
#ندای_اردکان
@neday_ardakan🔷
گر زلیخا رخ زیبای تو میدید به خواب
یوسفش را همهٔ عمر به زندان میکرد
#فروغی_بسطامی
#ندای_اردکان
@neday_ardakan🔷