شده با یادِ کسی قلبِ تو پُر کار شود؟
پایِ تو سست و سرت چرخشِ پرگار شود؟
خوابِ چشمانِ تو دزدیده شود تا به سحر؟
دلت از عالم و آدم همه بیزار شود؟
شده با غمزه ی چشمانِ پُر از نازِ کسی
بدنت بی مرض افسون شده بیمار شود؟
یا که در اوجِ زمستان و به یک لحظه عبور
خونت از هُرمِ کسی جوششِ بسیار شود؟
در هوایی که معطر شده از بازدَمش
چو نباشد نَفَست آه و عزادار شود؟
شب و روزَت همه آیینه ی ماهش گردد
همه جا منعکسِ عکسِ رخِ یار شود؟
شده آوایِ طبیعت همه فریاد شود؟
کوه و دریا و دَمن صدایِ دلدار شود؟
همچو "ژاکاو" چو قامت به نوشتن بستی
قلمت نماز و او قبله ی اشعار شود؟
#مسلم_خزایی
#ندای_اردکان
@neday_ardakan🔷
شد صبحِ دگر خیرِ مرا باز تو بشمار
غیراز تو مگر خیرِ دگر هست به تکرار
#مسلم_خزایی
#ندای_اردکان
@neday_ardakan🔷