eitaa logo
ندای اردکان
2.8هزار دنبال‌کننده
38.1هزار عکس
16هزار ویدیو
153 فایل
کانال عمومی ارتباط با مدیر کانال: @Habibakbari1359
مشاهده در ایتا
دانلود
⭕️ 👇👇👇 من خودم خوب می‌دانم که هیچ نسبتی بین من و مادرهای توی مجله‌ها نیست. آن‌ها مادرهایی هستند همیشه شیک، خوش لباس و مرتب. همیشه رژ لب خوش رنگی زده‌اند و روی دندان نیششان همیشه یک ستاره‌ی نور می‌درخشد. آن‌ها پیوسته خوبند. مدام می‌خندند و غذاهای خوب می‌خورند روی لباس آن‌ها هرگز لکه‌ی روغن زیتون نریخته و موهای براقی دارند. لای دندانشان هیچ‌وقت تکه کاهویی جا نمانده و لاک‌های خوش‌رنگی به ناخنهاشان می‌زنند و هرگز گوشه‌ی ناخنشان را نمی‌جوند. من اما گاهی لباس‌هام نامرتب است. اغلب صبح‌ها وقت نمی‌شود ماتیک محبوبم را بزنم و گاهی تمام موهام را جمع می‌کنم بالای سرم و همان‌طور که جوراب شلواری‌ام را به پا می‌کشم، به بچه‌ام می‌گویم صبحانه‌ات را خوردی؟ دیرمان شد. در راه مدرسه توی شیشه‌ی بانک سر خیابان نگاه می‌کنم و می‌بینم دامنم چه چروک است. سالی یک بار دندان‌پزشک دندان‌های مرا چک می‌کند و پوسیدگی‌های دندان آسیا را با خمیری سفید رنگ ماله می‌کشد و رفت تا سال بعد. چروک‌های زیر چشم من هر روز از دیروز بیشترند و موهای سفیدم را کم کم می‌شود دسته کرد. گاهی که خسته‌ام، با او تند حرف می‌زنم و همیشه مثل مادرهای توی مجله‌ها وقت نمی‌شود کنار بچه‌ام بنشینم و با هم آلیس در سرزمین عجایب بخوانیم. من یک مادر معمولی‌ام. این را وقتی به نظر مجله‌ها ایده‌آل نیستم، با حرص در آینه به خودم می‌گویم تا توقع نداشته باشم یکهو شزم شوم و همه چیز را بهتر کنم. گاهی شب‌ها که سکوت خانه را پر کرده، راه می ‌روم و به فاصله‌ی نجومی بین خودم و آن زنان روی مجله‌ها فکر می‌کنم و دست و پا می‌زنم که بفهمم کدام واقعی‌ست. دست آخر به جای بخیه‌ی نافرم روی شکمم ، جایی که او را به دنیا آورده‌ام نگاه می کنم و به خودم می‌گویم هی، این را بفهم. این بخیه‌ها را بفهم و اینجاست که نبرد تمام می‌شود. دراز می‌کشم و کتابم را دستم می‌گیرم و سر صفحه‌ی دهم خوابم می‌برد از خستگی و تمام. صبح فردا، تخم مرغ را می‌اندازم توی آب و شیرکاکائو درست می‌کنم و میز را می‌چینم و به بچه‌ام می‌گویم صورتت را بشور و بیا عزیز من، دیرمان شد. روی میز، درست کنار ظرف صبحانه‌ی او، یک دسته مجله تلنبار شده و روی هرکدام، یک عکس لعنتی از یک مادر همه چیز تمام با یک بچه دارند به من می‌گویند خیال برت ندارد که قاطی مایی ، و لبخند می‌زنند و یک ستاره‌ی نورانی روی دندان نیششان می‌درخشد. به نظر شما ما واقعی هستیم یا مادران توی مجله و آگهی های تلویزیونی؟ @neday_ardakan🔷