💠 بدهی میت و ادای آن
پرسش :
آیا بدهی میّت، حقالناس بوده و پرداخت آن از مال او، بر ورثهاش واجب است؟
✅ پاسخ :
بدهی میت جزو حق الناس بوده و بر ورثه واجب است تا آن را از مال میّت به طلبکار او بپردازند، و تا آن را پرداخت نکنند حق تصرّف در مال میت را ندارند.
🏷 پینوشت:
بخش استفتائات پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری
@neday_e_dehestan
مجله فرهنگی -خبری زردین
🌴 مبلغ ۵۰۰ هزار تومان از طرف سید خیر و خوشنام به نیابت از اجداد طاهرینش جهت سفره مرتضی علی سادات زرد
🌴 مبلغ ٣٠٠هزار تومان از طرف مرحومه سیده خاور بیگم ميرخليلي سیدمحمدعلی به نیابت از اجداد طاهرینش جهت سفره مرتضی علی سادات زردین اهدا شد.
🌷شادی روح اموات و شهدا صلوات
@neday_e_dehestan
🔺️خاطره تشرف شیخ حسین فاضلی در ایام حج در بیان آیت الله مصباح یزدی (قدسسره)
🌴به جستجوی او سر به بیابان گذاشتم
🔸️افرادی که ارتباطاتی با امام زمان عجل الله فرجه دارند در ایام حج بیشتر به محضر ایشان مشرف میشوند. [مرحوم آقاشیخ حسین فاضلی] گفت: یک شب در ایام حج در منا بودیم. شب خیلی اشتیاق پیدا کردم و بیتاب شدم. دیدم نمیتوانم در کاروان باشم. سر به بیابان گذاشتم.
🔸️...همین طور میرفتم و گریه میکردم. رسیدم به جایی و دیدم یک خیمه و بارگاه عظیمی برپاست. ناخودآگاه کشیده شدم به آن طرف. رفتم و وارد شدم. دیدم که آقا مشغول صحبت هستند و اطرافشان انواع طوایف از نژادها و زبانهای مختلف بودند. رو میکنند به هر کسی و به زبان خودش با او حرف میزنند.
➖️...تا نوبت به من رسید. به من توجه نمودند و فرمودند: «فضائل ما را به مردم به زبان خودشان بیان کنید. اگر فضائل ما را بشناسند، بیشتر ترقی میکنند.»
➖️ گفت: من این پیام را دریافت کردم که نظر آقا این است که باید زبان دیگران را یاد بگیریم و با زبان خودشان با آنها صحبت کنیم.
🔸️...آنها غافل هستند و ما باید آنها را هدایت کنیم. باید طوری بگوییم که آنها بفهمند. گفت: بعد مجلس تمام شد و ما بیرون آمدیم. وقتی متوجه شدم و به عالم خودم آمدم، دیدم نزدیک مسجد خیف هستم.
۱۳۹۶/۰۵/۱۵
@neday_e_dehestan
وَ مِنَ اَلنّٰاسِ مَنْ يُجٰادِلُ فِي اَللّٰهِ بِغَيْرِ عِلْمٍ وَ لاٰ هُدىً وَ لاٰ كِتٰابٍ مُنِيرٍ
و از مردمان کسی است که همواره بدون هیچ دانشی [بلکه از روی جهل و نادانی] و بدون هیچ هدایتی، و هیچ کتاب روشنی درباره خدا مجادله و ستیزه می کند.
🌸(آيه: 8)حج🌸
🍁🍀🍁🍀🍁🍀🍁🍀🍁🍀
🌸سرنوشت عالمان بى عمل🌸
🌼وَ إِنَّ الْعَالِمَ الْعَامِلَ بِغَيْرِ عِلْمِهِ کَالْجَاهِلِ الْحَائِرِ الَّذِي لاَ يَسْتَفِيقُ مِنْ جَهْلِهِ; بَلِ الْحُجَّةُ عَلَيْهِ أعْظَمُ، وَ الحَسْرَةُ لَهُ أَلْزَمُ، وَ هُوَ عِنْدَ اللهِ أَلْوَمُ
«به يقين، عالمى که به غير علمش عمل مى کند همچون جاهل سرگردانى است که هرگز از جهل خويش به خود نمى آيد! بلکه حجّت بر او عظيم تر و حسرتش پايدارتر و سرزنش او در پيشگاه خدا سزاوارتر است!»
سپس چنين عالمى را نسبت به جاهل سرگردان در سه جمله کوبنده بيان مى دارد. نخست مى فرمايد:«حجّت بر او عظيم است!» چرا که جاهل مى تواند جهل خود را عذر قرار دهد (هر چند واقعاً جهل عذر نيست) ولى عالم بى عمل چه عذرى خواهد داشت؟!ديگر اينکه: «حسرت او پايدارتر است!» زيرا با داشتن اسباب و وسايل سعادت از اين قافله عقب مانده و در بيابان زندگى گرفتار سرگردانى شده است.سوم اين که: «او در نزد خدا بيش از جاهل سرگردان مستحق سرزنش و ملامت است!» چون حجّت الهى و عقلى از هر نظر بر او تمام بوده و چنين کسى از هر نظر، مستحقّ ملامت است.
💐خطبه_110 نهجالبلاغه💐
🌸🌸🌸🌼🌼🌼🌺🌸🌼🌸
سلام صبحتون بخیر
🌼 امروز از خدای مهربان برایِ شما
💐روزی پر از عشق و امّید
🌼 نشاط و آرامش
🌸و خوشبختی آرزو میکنم
🌼 بهترینها را براتون خواهانم
#اخلاق_در_خانواده
❤️تازه داماد و تازه عروس
💠 نقل میکنند یک جوان طلبه در سال اوّل طلبگی خود به محضر یکی از بزرگان و اولیاء خدا میرسد و از ایشان برای موفّقیت در سیر و سلوک و تهذیب نفس طلب دستورالعمل ویژه میکند. ایشان به این مضمون میگوید: "مهمترین دستورالعمل بنده این است که فقط حال و هوای ابتدای طلبگی را تا آخر، حفظ کنید!" یعنی همان نگاه و احساسی که به طلبگی دارید مثل سربازی امام زمان علیهالسلام، تلاش برای ترک گناه، انجام واجبات و مستحبّاتی چون نماز شب و ... را حفظ کنید.
💠 در زندگی مشترک، حفظ روزهای اوّل زندگی خیلی مهم است. حفظ رفتارهایی از جنس احترام به یکدیگر، عشقورزی، مهربانی، گذشت، زبان تشکّر، زبان عذرخواهی، تواضع در برابر یکدیگر، گفتگوهای صمیمی و دهها رفتار زیبای دیگر.
💠 یقیناً فضای کنونی زندگی بسیاری از همسران حال و هوای روزهای اوّل زندگی را ندارد امّا میتوان با یک ابتکار زیبا گاه با همسرمان قرار بگذاریم هفتهای یک روز یا چند ساعت خودمان را در روزهای اوّل زندگی فرض کنیم و در این چند ساعت همان رفتارهای تازه داماد و تازه عروس را از خود نشان دهیم.
💠 تکرار رفتارهای روزهای اوّل زندگی تمرین خوبی برای مبارزه با هوای نفس، ایجاد رابطه جدید، متنوّع و لذّت بخش است و میتواند به شما امیدی تازه از جنس خاطرات زیبای گذشته هدیه دهد.
🆔 @neday_e_dehestan
مجله فرهنگی -خبری زردین
#سه_دقیقه_در_قیامت #قسمت_دوازدهم سفر كربالا حسابي به مشكل خورده بودم. اعمال خوبم به خاطر شوخيهاي
#سه_دقیقه_در_قیامت
#قسمت_سبزدهم
آزار مؤمن
در دوران جواني در پايگاه بسيج شهرستان فعاليت داشتم. روزها
و شبها با دوستانمان با هم بوديم. شبهاي جمعه همگي در پايگاه بسيج دور هم جمع بوديم و بعد از جلسه قرآن، فعاليت نظامي و گشت و بازرسي و... داشتيم. در پشت محل پايگاه بسيج، قبرستان شهر ما قرار
داشت. ما هم بعضي وقتها، دوستان خودمان را اذيت ميكرديم! البته تاوان تمام اين اذيت ها را در آنجا دادم.
برخي شبهاي جمعه تا صبح در پايگاه حضور داشتيم. يك شب
زمستاني، برف سنگيني آمده بود. يكي از رفقا گفت: كسي جرئت داره الان تا انتهاي قبرستان برود؟! گفتم: اينكه كار مهمي نيست. من الآن ميروم. او هم به من گفت: بايد يك لباس سفيد بپوشي!
من سرتا پا سفيدپوش شدم و حركت كردم. خس خس صداي
پاي من بر روي برف، از دور هم شنيده ميشد. من به سمت انتهاي قبرستان رفتم! اواخر قبرستان كه رسيدم، صوت قرآن شخصي را از دور شنيدم! يك پيرمرد روحاني كه از سادات بود، شبهاي جمعه تا سحر، در انتهاي قبرستان و در داخل يك قبر مشغول تهجد و قرائت
قرآن ميشد. فهميدم كه رفقا ميخواستند با اين كار، با سيد شوخي كنند. ميخواستم برگردم اما باخودم گفتم: اگر الآن برگردم، رفقاي من فکر ميکنند ترسيده ام. براي همين تا انتهاي قبرستان رفتم.
هرچه صداي پاي من نزديكتر ميشد، صداي قرائت قرآن سيد
هم بلندتر ميشد! از لحن او فهميدم كه ترسيده ولي به مسير ادامه دادم.
تا اينكه به بالاي قبري رسيدم كه او در داخل آن مشغول عبادت بود.
يكباره تا مرا ديد فريادي زد و حسابي ترسيد. من هم كه ترسيده بودمپا به فرار گذاشتم.
پيرمرد سيد، رد پاي مرا در داخل برف گرفت و دنبال من آمد.
وقتي وارد پايگاه شد، حسابي عصباني بود.
ابتدا كتمان كردم، اما بعد، از او معذرت خواهي كردم. او با ناراحتي بيرون رفت. حاال چندين سال بعد از اين ماجرا، در نامه عملم حكايت آن شب را ديدم.
نميدانيد چه حالي بود، وقتي گناه يا اشتباهي را در نامه عملم
ميديدم، خصوصاً وقتي كسي را اذيت كرده بودم، از درون عذاب
ميكشيدم. گويي خودم به جاي آنطرف اذيت ميشدم.
از طرفي در اين مواقع، باد سوزان از سمت چپ وزيدن ميگرفت، طوري كه نيمي از بدنم از حرارت آن داغ ميشد!
وقتي چنين اعمالي را مشاهده ميكردم، به گونه اي آتش را در
نزديكي خودم ميديدم كه چشمانم ديگر تحمل نداشت.
همان موقع ديدم كه آن پيرمرد سيد، كه چند سال قبل مرحوم شده بود، از راه آمد و كنار جوان پشت ميز قرار گرفت.
سيد به آن جوان گفت: من از اين مرد نميگذرم. او مرا اذيت كرد. او مرا ترساند.
من هم گفتم: به خدا من نميدانستم كه سيد داخل قبر عبادت ميكند. جوان رو به من گفت: اما وقتي نزديك شدي فهميدي كه
مشغول قرآن خواندن است. چرا همان موقع برنگشتي؟ ديگه حرفي براي گفتن نداشتم. خالصه پس از التماسهاي من، ثواب دو سال
عبادتهاي مرا برداشتند و در نامه عمل او قرار دادند تا راضي شود.
دو سال نمازي كه بيشتر به جماعت بود. دو سال عبادت را دادم به خاطر اذيت و آزار يك مؤمن!
٭٭٭
در لابه لای صفحات اعمال خودم به يك ماجراي ديگر از آزار
مؤمنين برخوردم. شخصي از دوستانم بود كه خيلي با هم شوخي ميكرديم و همديگر را سركار ميگذاشتيم. يكبار در يك جمع
رسمي با او شوخي كردم و خيلي بد او را ضايع كردم.
خودم هم فهميدم كار بدي كردم، براي همين سريع از او
معذرتخواهي كردم. او هم چيزي نگفت. گذشت تا روز آخر كه ميخواستم براي عمل جراحي به بيمارستان بروم.
دوباره به همان دوست دوران جواني زنگ زدم و گفتم: فلانی، من خيلي به تو بد كردم. يكبار جلوي جمع، تو را ضايع كردم. خواهش
ميكنم مرا حلال كن. من شايد از اين بيمارستان برنگردم.
بعد در مورد عمل جراحي گفتم و دوباره به او التماس كردم تا
اينكه گفت: حلال كردم، انشاءالله كه سالم و خوب برگردي.آن روز در نامه عملم، همان ماجرا را ديدم. جوان پشت ميز گفت:
اين دوست شما همين ديشب از شما راضي شد. اگر رضايت او را نميگرفتي بايد تمام اعمال خوب خودت را ميدادي تا رضايتش را كسب كني، مگر شوخي است، آبروي يك انسان مؤمن را بردي.
ادامه دارد...
@neday_e_dehestan
.
در جامعهای که عبور از چراغ قرمز منع میشود، چگونه با عبور از خط عفاف برخورد نمیشود. (شهید بهشتی)
@neday_e_dehestan
✾ ✾ ✾ ══════💚══
#فرازی_از_خطبه_غدیر
#مبلغ_غدیر_باشیم
ای مردم بدانید علی و پاکان از اولاد من سنگینی کوچکتر و قرآن، سنگینی بزرگتر است و هر کدام از آنها خبر دهنده یکدیگرند و مطابقت با هم دارند وهرگز ازهم جدا نخواهند شد تا در قیامت بر من وارد شوند.
@neday_e_dehestan
══💚══════ ✾ ✾ ✾
12.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 این نقاشی رو یک خانم هنرمند کویتی کشیده لطفاً تا آخر ببینید!
@neday_e_dehestan
قطارهای ترنست یزد ـ تهران به مسیر خود باز میگردد
🔸نماینده یزد و اشکذر در مجلس شورای اسلامی: قطارهای ترنست یزد ـ تهران به مسیر خود باز میگردد.
@neday_e_dehestan