🔴 چهار اصل برای افزایش #محبّت
✍ #استاد_پناهیان
🔰 #اصل_اول
💠 در بین زن و شوهر محبت به صورت ابتدایی وجود دارد. اما این محبت قابل افزایش است. بیشتر شدن محبت است که زندگی را در طول سالهای طولانی شیرین نگه میدارد. اولین راه افزایش محبت این است که کنترل دل خودمان را خودمان دست بگیریم. وقتی خودت صاحب دل خودت شدی، میتوانی محبتها و سرگرمیهای اضافی را در دلت کم کنی و بیشتر به محبوب خودت بپردازی و محبتت را به او بیشتر کنی.
🔰 #اصل_دوم
💠 دومین راه افزایش محبت این است که رگ خواب یکدیگر را بدست بیاورید. اساساً جنس زن و مرد با یکدیگر متفاوت است، سعی کنید نقاط تفاوت را پیدا کنید و در مواقع حساس بهترین رفتار را از خودتان نشان بدهید. مثلاً گاهی خانمها برای اینکه بفهمند چقدر دوستشان دارید ممکن است با دلایل کوچک قهر کنند، وقتی میبینی همسرت دلش گرفته، نگو خودش را لوس کرده، یا به او بیاهمیتی نکن! او میخواهد ارزشش را نزد تو بفهمد.
🆔 @neday_e_dehestan
🔰سلسله گفتارهای کوتاه از علامه مصباح یزدی(ره)
✳️آیا #طب_اسلامی داریم؟
📌باید مراد از طب و اسلام بهدرستی روشن شود تا بتوان بر سر درستی یا نادرستی اینگونه تعابیر، ارزش تحقیق دربارۀ آنها، و میزان تأثیرپذیری آنها از آموزههای دینی داوری کرد.
📌 بهعنوان نمونه باید پاسخی واضح به این پرسش داده شود که آیا طب #اسلامی همان طب #سنتى است که در قانون بوعلیسینا به آن پرداخته شده، و پیش از او افرادی مانند جالینوس و بقراط با اصول موضوعه و روشهایی مشابه به آن پرداخته بودند، یا طب اسلامی تفاوتی ماهوی با آنها دارد؟
📌درصورت اول، باید اثبات شود که آیا اصول موضوعه و روشهای طب سنتی هنوز از اعتبار و کارآیی برخوردارند، یا با کشفیات علمی جدید در رشتههایی مانند بیولوژی و فیزیولوژی از اعتبار ساقط شده، جای خود را به علوم جدید دادهاند؟ و در صورتی که طب اسلامی تفاوتهایی ماهوی با طب سنتی دارد، این تفاوتها دقیقاً در چیست، و بخصوص روش تحقیق در آن چگونه است.
📌هنگامی مىتوان از طب اسلامى به عنوان یک موضوع ویژه برای تحقیق یاد کرد که اصول موضوعهای را بهعنوان پیشفرض #اثبات کرده باشیم.
🔺#اصل_اول آن است که بدانیم اسلام مطالبی جدید و بیسابقه را در این زمینه ارائه کرده است که باید آنها را کشف کرد. تنها با تکیه بر این که روایتى پیدا کردهایم که مسألهاى طبی را مورد تأکید قرار داده که شبیه آن در قانون بوعلى، و احیاناً در کتاب اطبای یونان قدیم مانند جالینوس و بقراط، یا در طبهای سنتی دیگر اقوام باستان مانند چین و هند هم مورد اشاره قرار گرفته است، نمیتوان از طب اسلامی سخن گفت.
🔺 #اصل_دوم این است که باید احتمال دهیم، با بررسى و تحقیق در میراث دینی، مطالبى یافت شود که امروز براى ما مفید باشد. معنای این سخن خط بطلان کشیدن بر پزشکی جدید نیست، بلکه بدین معناست که در کنار طب جدید، میراث دینی اسلامی نیز بهکار گرفته شود.
🔺#اصل_سوم آن است باید بدانیم در زمینۀ مسایل مختلف مربوط به پزشکى و سلامت، چند عرصه وجود دارد، و براى تحقیق در هر یک از آنها چه متدى را باید اختیار کرد. بهعبارت دیگر، باید انواع زمینههاى تحقیق مشخص شود، و لوازم پژوهش در هر زمینه تعیین گردد، و هر یک از ابعاد و زمینهها به متخصصان مربوط واگذار شود. ممکن است برخی از ابعاد تحقیق نیازمند #روش_نقلى باشد که در این صورت باید به اسناد و مدارک مراجعه کرد، و بعضی از ابعاد آن محتاج استفاده از #روش_عقلى باشد که در آن صورت باید از استدلال و برهان بهره برد، و برخی از مسائل آن به #روش_تجربی قابل تحقیق باشد. باید راهى را طى کنیم که #عالمانه، #محققانه و داراى #روشى _صحیح و براساس پیشفرضهایى استوار و قابل اثبات و قابل دفاع باشد تا بتوان آن را به بشریت عرضه کرد و گامی در مسیر سعادت انسانها برداشت.
📌 در میان روایاتی که از پیامبر گرامی اسلام(ص) و ائمه اطهار(ع) نقل شده است، مطالبی دربارۀ برخی بیماریها و راه معالجه آنها آمده است.... حال این سؤال مطرح میشود که آیا اسلام در زمینۀ «طب» مطلب جدیدى آورده است که از دسترس تجربه بشر خارج است، یا آنچه از معصومان علیهمالسلام نقل شده، کم یا بیش در طبهاى باستانى نظیر طب یونانى، طب ایرانى، طب هندى، و طب چینى هم یافت میشود؟
📌 ممکن است گفته شود: در روایات، گاهی براى بهبودى بیماران خواندن دعا، ذکر، و یا سورهاى از قرآن نیز سفارش شده است، و این نکتهای است که مختص اسلام است و در هیچ مکتب و روش دیگر یافت نمیشود. اکنون با این پرسش روبرو میشویم که آیا طب اسلامى یعنى ضمیمهکردن دعا، ذکر، یا آیاتى چند از قرآن به همان روشهای مرسوم در پزشکی مدرن یا طب سنتى؟ آیا اضافه کردن این عامل، ماهیت روشهای موجود را تغییر میدهد تا آن را دربرابر طبهای دیگر قرار دهد؟ و آیا چنین ادعایی وهن دین و اسلام نیست؟
📌 بسیاری از مبانی و روشهایی که امثال بوعلىسینا و محمدبن زکریای رازى در آثار خود بدان تمسک کردهاند، از یونانیان گرفته شده است؛ مطالبى از قبیل: عناصر اربعه و اخلاط اربعه مانند خون، صفرا، بلغم و سودا. ایشان در مطالب و تحقیقات خود به منابع و متون دینی تمسک نکردهاند، و چهبسا در آموزههای وحیانی نیز ذکری از این مطالب نرفته باشد؛ پس به چه دلیل باید آن را طب اسلامی دانسته، از دیگر نحلههای پزشکی متمایز سازیم؟
📚کتاب رابطه علم و دین ص 211.
@neday_e_dehestan