eitaa logo
نگاه بهشتی|شیخ حسین امامی
597 دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
1.4هزار ویدیو
27 فایل
ارتباط با مدیر کانال: 👤👤 @SheykhHosseinemami
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃قلب زندگی‌ام امروز درگیر این فکر بودم: چرا تو هستی؛ ولی من حواسم به تو نیست؟ چرا جانم به تو بسته است؛‌ امّا تو را فراموش می‌کنم؟ تو می‌دانی که این وقت‌ها دنبال پاسخی می‌گردم برای آرام کردن خودم. این آرام کردن‌ها شاید فریب دادن خویش باشد امّا به گمانم فریب دادن همیشه هم بد نیست. گاهی برای زنده ماندن فریب هم لازم است. وقتی با خودم می‌جنگیدم و خویشتن در دادگاه وجدان محاکمه می‌کردم، به خودم می‌گفتم: گاهی عظمت یک چیز موجب می‌شود حواس آدم از آن پرت ‌شود. من از صبح تا شام گاهی حتّی برای یک بار به قلبم فکر نمی‌کنم شاید هفته‌ای یک بار هم به فکر قلبم نیفتم. ولی هر روز حواسم به دست و پا و چشمم هست. با این حال اگر روزی میان قلب و دستم قلب و پایم و حتّی قلب و چشمم مخیّر شوم دست و پا و چشمم را فدای قلبم می‌کنم و لحظه‌ای هم تردید نمی‌کنم در این فدا کردن. آقا! تو قلبی، ‌قلب زندگی من. هستی‌ام بسته به توست. اگر نباشی، نیستم. حالت خوب باشد، حالم خوب است حالت دگرگون شود، آسمان روی سرم سرنگون می‌شود. درست است که حواسم به تو نیست ولی تردید نکن روزی اگر میان تو و هر چه دارم مخیّر شوم دار و ندارم را فدای تو می‌کنم و حتّی لحظه‌ای تردید نمی‌کنم. الآن به دلم نگاه کردم دیدم این حرف، چندان شباهتی به فریب هم ندارد ولی اگر حواسم به تو نیست، ببخش مرا. تو بزرگ‌تر از آنی که لحظه‌ای از یاد و خاطرم محو شوی. چه کار کنم؟ روزمرّگی‌ها مرا به این روز انداخته. مرا از دست این دغدغه‌های کوچک برهان! شبت بخیر قلب زندگی‌ام! 🍃 @negahebeheshti
🍃یار با وفا آمده‌ام یک شب دیگر برای یک عذرخواهی دیگر. چه خوب است که خیالم راحت است تو از ببخشید‌های من خسته نمی‌شوی و چه بهتر این که خیالم آسوده است مرا طوری نگاه می‌کنی که گویی این کسی که ببخشیدهای مکرّر می‌گوید اشتباهی نکرده است. از همۀ اینها بالاتر، نگاه مهربان توست. آخرش با این نگاه مهربانت می‌کُشی مرا. این نگاه مهربان را ما خرج کسانی می‌کنیم که هیچ بدی از آنها ندیده باشیم. با این همه بدی که از من دیده‌ای چرا این طور مهربان نگاهم می‌کنی؟ آقا! وقتی به گذشته‌ام چشم می‌دوزم تنگه‌های نفس‌گیر زیادی را می‌بینم که کسی به فریادم نرسید و تو تنها فریادرسم شدی. خاطرۀ این تنگه‌ها از تلخ‌ترین و شیرین‌ترین خاطر‌ه‌های زندگی من است. تلخی‌اش برای چشیدن طعم بی‌وفایی دنیا و شیرینی‌اش برای چشیدن طعم دوستی تو. یادم می‌آید تنگه‌هایی را که حتّی امیدی به دادرسی تو نداشتم و دستی به سویت دراز نکردم ولی تو آمدی و به دادم رسیدی. چه قدر خاطره دارم از تنگه‌هایی که دوستانم تماشاچی از میان رفتنم بودند و حتّی برخی از آنهایی که چشم حسادتشان کور نبود آرزوی از میان رفتنم را داشتند برخی از این تماشاچی‌ها مدّعیان سینه چاک بودند ولی وقتی پای امتحان به میان آمد فهمیدم از سینه‌چاکی جز شعارش چیز دیگری بلد نیستند. دست تو بود که در مقابل دیدگان این تماشاچیان مرا از مهلکه نجات داد. آقا! مرا ببخش که با این همه لطفی که در حقّم کرده‌ای بازم هم در تنگه‌های زندگی تو آخرین نفری هستی که دست به سویت دراز می‌کنم. مرا ببخش که هنوز هم می‌شود در مسیر عبور از تنگه‌ها اصلاً به یادت نباشم و امیدم به دیگران باشد. مرا ببخش من اگر جای تو بودم حتّی فکر یاری کسی چون خودم را نمی‌کردم ولی تو هنوز هم مرا فراموش نمی‌کنی. چه قدر من بدم! و چه قدر تو خوبی! مرا برای این همه بدی ببخش آقا! شبت بخیر یار باوفا! 🍃 @negahebeheshti
🍃آرزوی عالم به قدری بدهکاری ببخشیدهای من به تو زیاد است که هر چه قدر هم آن را بپردازم باز هم چیزی از آن کم نمی‌شود. گاهی می‌مانم برای چه از تو باید عذرخواهی کنم انتخاب کردن وقتی گزینه‌ها زیاد باشد حسابی سخت می‌شود. من دائم باید در حال گفتن ببخشید به تو باشم. تازه این همه بدهی من آن چیزهایی است که در خاطرم مانده یک دنیا بدهی‌های فراموش شده دارم که نمی دانم با آنها باید چه کار کنم. کاش تو کمکم می‌کردی تا هر چه را که فراموش کرده‌ام به خاطر بیاورم. آقا! مرا ببخش برای همۀ آرزوهایی که تا امروز داشته‌ام. اگر کسی تو را بشناسد و آرزویی غیر از تو داشته باشد من معتقدم به تو اهانت کرده. توهین که همیشه با ناسزا نیست. وقتی که تو هستی و وقتی که تو بزرگ‌ترین محبوب خدا روی زمینی چه طور می‌شود که جز تو چیزی یا کسی آرزوی آدم باشد؟! اگر تو آرزوی من بودی بی‌گمان تا امروز به دستت آورده بودم. چیزی اگر آدم را به دست و پا زدن نیندازد هر چه باشد، نامش آرزو نیست. آرزو، روز و شب نمی‌گذارد برای آدم. تو آرزویم نبودی که من روز و شب داشتم بی آن که احساس کنم قدمی به تو نزدیک شده‌ام. آقا! مرا ببخش برای این که آرزویم نبودی. اگر چه آرزویی غیر از تو انتخاب کردن اهانت است به مقام بزرگت امّا خودت می‌دانی که من قصدم سبک کردن تو نبود. راستش می‌خواستم مثل خیلی‌های دیگر شعار بدهم که تو تنها یا بزرگ‌ترین آرزوی من هستی ولی بدم می‌آید از شعار دادن. وقتی حرفی می‌زنم که در دلم ردپایش را نمی‌بینم حس دو رویی دست می‌دهد به من. من از دو رویی بدم می‌آید. دوست دارم وقتی فریاد بزنم که تو تنها آرزوی من هستی که هر چه در دلم گشتم اثری از آرزویی جز تو نبینم. آقا! مرا ببخش که این روزها اگر در دلم بگردی اثری نمی‌بینی از این که تو آرزویم هستی. تلاش می‌کنم زودتر خوب شوم و سعی می‌کنم آرزوهای دیگر را هر چه زودتر از دلم بیرون کنم اگر می‌شود و اگر هنوز امیدی داری به من، کمکم کن. آرزوها جایشان را در دلم محکم کرده‌اند به این راحتی خانۀ دلم را ترک نمی‌کنند. سخت محتاج کمکت هستم. شبت بخیر آرزوی عالم! 🍃 @negahebeheshti
🍃یار و یاور فقیران حال و روزم اصلاً خوب نیست. از خودم فراری‌ام. دیگر فقط از عاشق نبودن هراس ندارم از آدم‌هایی هم که عاشق نیستند می‌ترسم. من عاشق نیستم پس از خودم هم می‌ترسم. آدم‌هایی که عاشق نیستند، ترسناک‌اند. اینها از آدمیت خویش بیرون رفته‌اند. به گمانم اگر بنا باشد خدا در روزگار ما آدم‌هایی را مسخ کند اوّلین کسانی که مسخ می‌شوند و به حیوان بدل می‌شوند آنهایی هستند که عاشق نیستند. چه قدر از خودم می‌ترسم! معلوم است که کی می‌خواهی به فریادم برسی؟! کسی را می‌شناسی که بیشتر از من نیازمند کمک باشد؟! نمی‌خواهم بگویم ای کاش عشق را این گونه نمی‌شناختم نه، خدا را هزار مرتبه شکر که فهمیدم کسی که عاشق نیست، آدم نیست امّا این همه بی‌قراری بعد از فهمیدن عشق شاید یک روز توانم را تاب کند و زبانم لال از زندگی بیزار شوم. من از یأس هم می‌ترسم. آدمی که عاشق نیست، خطرناک است و اگر مأیوس هم شود، دیگر وامصیبتا! هر چه بیشتر از عشق فهمیدم و هر چه بیشتر، عاشق نبودنم را به رخم کشیدی بیشتر فهمیدم محتاج التماس کردن به تو هستم. دیگر روز و شبم شده التماس. دلم خوش است به این التماس‌ها. التماس می‌کنم عاشقم کن راه عاشق شدن طولانی است؟ می‌دانم؛ ولی تو راز یک شبه راه صدساله طی کردن را بلدی. رازش را به من هم بگو. من تاب پیمودن راه صد ساله را ندارم. تو که بهتر از همه می‌دانی عشق، حیاتی‌ترین سرمایه برای زندگی است. کسی که عاشق نیست، فقیرترین و بی‌چاره‌ترین است. خیرات عشق را هر کسی بلد نباشد، شما از برید. به من بی‌چارۀ محتاج کمک کن آقا! و کمی عشق را به کامم بچشان. زیر بار این فقر، ستون فقراتم خمیده است. دیگر تاب کشیدن این بار را ندارم. بگو چگونه التماس کنم تا راز یک شبه راه صدساله طی کردن را نشانم بدهی؟! یک بار امتحان کن! کمی از عشقت را بگذار در دلم شاید از امتحان عشق تو سربلند بیرون آمدم. عشقی که من می‌خواهم عشق توست اختیارش با توست من دلم را به تو می‌دهم اگر خواستی عشقت را هدیه کن به من. شبت بخیر یار و یاور فقیران! @negahebeheshti
🍃همۀ هستی‌ام چه خوب است که تو را دارم. دلم را می‌بینی بی آن که واهمه داشته باشم آنچه می‌بینی را در میان مردم فریاد بزنی. اسرار مرا می‌دانی بی آن که وحشت داشته باشم رسوایم کنی. درخواست‌هایم را با تو در میان می‌گذارم بی آن که بترسم روزی چوب منّتش را بر سرم بکوبی. من نمی‌توانم بی‌تو بودن را حتّی در خیالم تصوّر کنم. خودت را از من نگیر آقا! شبت بخیر همۀ هستی‌ام! @negahebeheshti
به دادم برس. دلم عجیب گرفته. بیشتر از آنی که بشود تاب آورد. راستش گاهی نشستن با دوستم هم نمی‌تواند آرامم کند. کار، کار خود توست. کمکم کن آقا! نگذار از دست بروم. شاید به دردت بخورم. شبت بخیر آرام دل! @negahebeheshti
🍃آقای توبه‌پذیرم نمی‌دانم که خوب شده‌ام یا نه ولی به دعای تو برای خوب شدنم امید دارم. دردی که داشتم و شاید هنوز هم داشته باشم برای آتش زدن دنیا و آخرتم کافی است. کسی را نمی‌شناسم که با این درد عاقبتش به خیر شده باشد. وای از عمری که با شرّ تمام می‌شود! کسی که دوست دارد با تو دوست شود و تو هم با او دوست شوی اگر تو را شبیه خودش بخواهد بیماری است که درمانش نفس آسمانی تو را می‌طلبد. این چه دردی است که به جان ما افتاده و ما تو را مثل خودمان می‌خواهیم. تویی را که شبیه ما نیستی دوست نداریم و از دوستی کسی که نمی‌خواهد مثل ما شود خوشمان نمی‌آید. یقین دارم که تو هم دوست نداری با کسی که می‌خواهد تو را مثل خودش کند، دوست شوی. این دوست‌ها تو را برای خوشگذرانی می‌خواهند. تو اگر شبیهشان نباشی و بخواهی با آنها دوست شوی خوشی‌هایشان مخدوش می‌شود. چه قدر بی‌حیایی می‌خواهد چنین خواسته‌ای حتّی اگر به زبان نیاید و در دل بگذرد. من از این همه بی‌حیایی توبه کردم آقا! می‌شود توبه‌ام را قبول کنی و بگویی که آیا با من دوست می‌شوی یا نه؟ توبه اگر ابراز پشیمانی است، پشیمانم آقای من! و اگر جزم کردن عزم برای جبران گذشته است عزمم را جزم کرده‌ام برای شبیه تو شدن مولای من! نگاه لطف تو را کم دارم که بی‌شک از من دریغ نمی‌کنی. شبت بخیر آقای توبه‌پذیرم! @negahebeheshti
🍃آب حیات این روزها هوا گرم است. گرما طاقتمان را تاب کرده است. بدجور احساس نیاز به آب می‌کنیم. در بعضی از روستا آب، حکم طلا را پیدا کرده است. دلمان به حالی اهالی آن روستاها می‌سوزد. دست و پا می‌زنیم تا آنها از آب محروم نمانند. کاش زودتر باور می‌کردیم که تو آب حیاتی و کاش نبودنت، طاقتمان را تاب می‌کرد. این طور اگر می‌شد هر جا که تو را نداشتند، دلمان برایشان می‌سوخت. دست و پا می‌زدیم تا تو را به آنها بدهیم. محروم شدن از تو محروم شدن از حیات است. مگر می‌شود کسی را محروم از آب حیات دید و راحت نفس کشید؟! گمان نمی‌کنم تا مردم دنیا تو را آب حیات ندانند، خبری از آمدنت بشود. تا وقتی هم که ما طاقتمان در نبودنت تاب نشده باشد، چگونه می‌توانیم عطش داشتن تو را به جان مردم بیندازیم؟ ما چه بد رعیتی شده‌ایم برای تو ارباب! ولی باور کن گرمای طاقت‌فرسای نبودن تو را دوست داریم احساس کنیم. از این همه خیال‌آسودگی در عذابیم! ما را ببخش برای این خیال‌آسودگی‌های بی‌حساب. شبت بخیر آب حیات! @negahebeheshti
🍃زائر اربعین حسین داغ پشت داغ، پشت داغ. دیدی آخرش داغی که از آن می‌ترسیدم به دلم نشست. با خودم می‌گفتم نترس، بر سرت آنچه از آن می‌ترسی نخواهد آمد ولی آمد به سرم از آنچه می‌ترسیدم. اصلاً در خیالم نمی‌گنجید اربعین بیاید و به جای آن که در مسیر نجف تا کربلا موکب به موکب، عشق بازی کنم و قدم بر دارم در کوچه پس کوچه‌های فراق بر سرم بکوبم و آه حسرت بکشم. داغ پشت داغ، پشت داغ. لحظه‌ها هر کدامشان آتشفشانی شده‌اند برای خودشان. صبح یک جور، ظهر یک جور، عصر یک طور دیگری و شب به شیوۀ خودش داغ می‌گذارند روی دلم. آقا! می‌شود بگویی چگونه می‌شود داغ فراق اربعین را تاب آورد؟ عادت کرده بودیم به این که اربعین در جادۀ عشق نجف تا کربلا آوارۀ حسین باشیم. با لباس‌های خاک‌آلوده و پیشانی‌های پر از عرق و پاهای تاول زده و کوله‌های سنگینمان انس گرفته بودیم. باشد، می‌نشینیم در خانه و زیارت می‌خوانیم ولی چه خوب است که تو می‌دانی داغی که از فراق اربعین بر دلمان نشسته تنها با خنکای عشق تو سرد می‌شود. آقا! این شب‌ها که دارم در فراق اربعین می‌سوزم می‌شود برای التیام داغ دلم پاسخ سؤالم را بدهی و بگویی که آیا با من دوست می‌شوی؟ یقین دارم پاسخ تو اگر «آری» دلم از همۀ غصّه‌ها عاری می‌شود؛ حتّی غصّۀ فراق اربعین. با من دوست می‌شوی؟ منتظرم، تا اربعین نیامده، پاسخم را بده. شبت بخیر زائر اربعین حسین! @negahebeheshti