eitaa logo
نگاه قدس
1.8هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
227 ویدیو
22 فایل
مقام معظم رهبری: امروز تأثیر رسانه‌ها در عقب راندن دشمن بیشتر از موشک و پهپاد است،هرکس رسانه قوی‌تر داشته باشد در اهدافی که دارد موفق‌تر خواهد بود. ارتباط با ادمین: @ertebat_qodsian
مشاهده در ایتا
دانلود
🔻سلام امام زمانم 🔹️جوابِ سلام، واجب است! لذت شعر به آن است که والا باشد 🔹️هدف شعر ظهور گل زهـــــرا باشد جان ناقابل ما نذر شما مهدی جان 🔹️علت هستی ما حضرت مـولا باشد @negaheqods
نگاه قدس
برگی از داستان استعمار قسمت نود و شش: شلیک به زیبایی انگلیسی‌ها که تاسال ۱۸۴۹ میلادی تقریباً تمام
برگی از داستان استعمار قسمت نود و هفت: قفس انگلیسی‌‌ها بیش از پنجاه نوع مالیات و عوارض مختلف از کشاورزان هندی ‌می‌گرفتند. آن‌ها زمین‌های هر ایالت را به کشاورزان اجاره ‌می‌دادند و مهم ترین مالیاتی که از آن‌ها می‌گرفتند «نذرانه» نام داشت. نذرانه پول زیادی بود که هر کشاورز در آغاز کار باید به انگلیسی‌ها پرداخت می‌کرد. انگلیسی‌ها کشاورزانی را که نمی‌توانستند مالیاتشان را بدهند در قفس‌‌های فلزی ‌می‌انداختند و این قفس‌‌ها را زیر آفتاب سوزان هندوستان ‌می‌گذاشتند. بقیه کشاورزانی را که شاهد زجر و مرگ هم وطن خود بودند‌، سعی می‌کردند از هر راهی که ممکن بود‌، مالیات انگلیسی‌ها را بدهند آن‌‌ها حتی بچه‌‌های خود را ‌می‌فروختند تا از عهده اجاره و مالیات زمین برآیند. بسیاری از کشاورزان که تحمل این وضع برایشان غیرممکن بود‌، زمین و روستای خود را ر‌ها می‌کرند و می‌گریختند. بیش از یک سوم جمعیت هندبریتانیا پس از مدتی از روستا‌های خود فرار کردند و به مرد‌می‌آواره و گرسنه تبدیل شدند. بسیاری از این آواره‌‌ها به شهر‌هایی ‌می‌رفتند که انگلیسی‌ها کارخانه‌‌هایی را در آنجا تأسیس کرده بودند. خوشبخت ترین آن‌‌ها ‌می‌توانستند در این کارخانه‌‌ها همراه همسر و تمام فرزندان خود به کار مشغول شوند. دستمزد اندک و ساعت‌‌های طولانی کار‌، مخصوصاً در کارخانه‌‌های نساجی‌، باعث می‌شد این کارگران با کمترین غذا و وسایل زندگی روزگار خود را بگذرانند. آن‌‌ها به صورت گروهی اتاقی را در شهر اجاره می‌کردند و گاهی در یک اتاق کوچک و تاریک سی نفر همراه حیوانات خود زندگی می‌کردند گروهی از این کشاورزان آواره هم در معادنی که انگلیسی‌‌ها آن‌‌ها را اداره می‌کردند به کار مشغول ‌می‌شدند. معدن‌‌هایی که در بسیاری از آن‌‌ها زنان هندی هم هر روز به عمق زمین فرو ‌می‌رفتند و در کنار مرد‌ها به کندن سنگ و خاک در راهرو‌های تاریک معدن مشغول ‌می‌شدند. این زن‌‌ها بچه‌‌های خود را باخوراندن تریاک به خواب‌‌های عمیق و طولانی فرو ‌می‌بردند تا بتوانند با خیالی آسوده تر راهی معدن شوند. انگلیسی‌‌ها در بیشتر سال‌هایی که هند را در تصرف داشتند‌، مشغول جنگ با رقیبانشان در اروپا و آمریکا بودند به همین علت معتقد بودند هندی‌‌ها باید تمام این شرایط سخت را به نام وضعیت جنگی تحمل کنند؛ جنگ‌‌هایی که هیچ ارتباطی به هندی‌‌ها نداشت. لرد ولزلی‌، یکی از فرمانداران انگلیسی هند‌، کتابی را تألیف کرد به نام«کتاب جیبی سرباز برای خدمت در میدان جنگ». او در بخشی از این کتاب نوشت:«همیشه بر سر ما می‌کوبند و تکرار می‌کنند که شرافت و صداقت بهترین سیاست است. اما این جملات زیبا برای سرمشق‌های کودکان دبستانی خوب است. اگر کسی بخواهد در زمان جنگ هم شرافت داشته باشد‌، بهتر است شمشیرش را زمین بیندازد.» @negaheqods
✨🍃🍂🌺🍃 🍃🍂🌺🍃 🍂🌺🍃 🌺 🍃 🍃 🍃دعای روز دوازدهم ماه مبارک رمضان 💖 ﷽ 💖 🌹اللَّهُمَّ زَيِّنِّي فِيهِ بِالسِّتْرِ وَ الْعَفَافِ وَ اسْتُرْنِي فِيهِ بِلِبَاسِ الْقُنُوعِ وَ الْكَفَافِ وَ احْمِلْنِي فِيهِ عَلَى الْعَدْلِ وَ الْإِنْصَافِ وَ آمِنِّي فِيهِ مِنْ كُلِّ مَا أَخَافُ بِعِصْمَتِكَ يَا عِصْمَةَ الْخَائِفِينَ 🌹خدايا مرا در اين ماه به پوشش و پاكدامنى بياراى، و به لباس قناعت و اكتفا به اندازه حاجت بپوشان و بر عدالت و انصاف وادارم نما، و مرا در اين ماه از هرچه مى ترسم ايمنى ده، به نگهدارى ات اى نگهدارنده هراسندگان. @negaheqods 🍃 🌺🍃 🍂🌺🍃 🍃🍂🌺🍃 ✨🍃🍂🌺🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ویژه ماه مبارک رمضان روز دوازدهم ماه میهمانی خدا @negaheqods
خط تحریف در جنگ روایتگری به همین راحتی تحریف میکنند طرف  خودش را از نویسندگان دفاع مقدس معرفی میکند  و بعد عکس لئونارد کوهن یهودی که وسط جنگ یوم کیپور برای سربازای صهیونیست گیتار میزده رو گذاشته و نوشته حضور فرامرزاصلانی درمیان رزمندگان در خرمشهر! بعد همین جعلیات میره تلگرام و اینستا و میشه باور نسل جدید، یه آهنگ احساسی و یه ادیت احساسی ام می‌زنند بعد طرف رو جو میگیره و میره کف خیابان. @negaheqods
اللّهُمَّ صَلِّ عَلى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضا الْمُرْتَضَى🤲 الاِمامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ وَ حُجَّتِکَ عَلى مَنْ فَوْقَ الاَرْضِ وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرى الصِّدّیقِ الشَّهید✨ صَلاةً کَثیرَةً تامَّةً زاکِیَةً مُتَواصِلَةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً کَاَفْضَلِ ما صَلَّیْتَ عَلى اَحَدٍ مِنْ اَوْلِیائِکَ @negaheqods
♦️‌سلام امام زمانم 🔹‌سلام ای صاحب دنیا کجایی؟ گل نرگس بگو مولا کجایی؟ جهان دلتنگ رویت گشته بنگرتو ای روشنگر شبها کجایی؟ دلیل ندبه خواندن صبح جمعه ها کجایی؟ تو ای ذکر همه لبها کجایی؟ 🔹‌سلامتی وتعجیل درفرج مولاصاحب الزمان عج صلوات @negaheqods
✨🍃🍂🌺🍃 🍃🍂🌺🍃 🍂🌺🍃 🌺 🍃 🍃 دعای روز سیزدهم ماه مبارک رمضان 💖 ﷽ 💖 🌹 اللَّهُمَّ طَهِّرْنِي فِيهِ مِنَ الدَّنَسِ وَ الْأَقْذَارِ وَ صَبِّرْنِي فِيهِ عَلَى كَائِنَاتِ الْأَقْذَارِ وَ وَفِّقْنِي فِيهِ لِلتُّقَى وَ صُحْبَةِ الْأَبْرَارِ بِعَوْنِكَ يَا قُرَّةَ عَيْنِ الْمَسَاكِين 🌹خدايا مرا در اين ماه از آلودگيها و ناپاكي ها پاك كن، و بر شدني هاى مورد تقديرت شكيبايم گردان، و به پرهيزگارى و هم نشينى با نيكان توفيقم ده، به ياری ات اى نور چشم درماندگان @negaheqods 🍃 🌺🍃 🍂🌺🍃 🍃🍂🌺🍃 ✨🍃🍂🌺🍃
نگاه قدس
برگی از داستان استعمار قسمت نود و هفت: قفس انگلیسی‌‌ها بیش از پنجاه نوع مالیات و عوارض مختلف از کش
برگی از داستان استعمار قسمت نود و هشت: ارتش گرسنگان کشاورزان بی زمین و بی خانمان‌، راه دیگری هم برای فرار از گرسنگی داشتند‌‌؛ ورود به ارتش انگلیس‌، مزدوری برای کمپانی هند شرقی و جنگ با هم وطنانشان. بیچارگی‌، گرسنگی و فرزندفروشی چشم بسیاری از هندی‌‌ها را به روی ستم انگلیسی‌‌ها بسته بود. آن‌ها حاضر بودند در ارتش اشغالگران کشورشان خدمت کنند تا خود و فرزندانشان را از مرگ نجات دهند. اشتیاق هندی‌های پابرهنه برای ورود به ارتش به اندازه ای بود که پس از مدتی به جز افسران و تقریباً ‌سی‌درصد از سربازان‌، بقیه ارتش کمپانی هند شرقی از هندی‌‌ها تشکیل شده بود. علاقه مردان هندی برای ورود به ارتش و ر‌هایی از گرسنگی و شکنجه‌ی مالیات‌‌ها به حدی رسید که انگلیسی‌‌ها به انتخاب و دستچین کردن آن‌‌ها مشغول شدند. ماراتا‌ها‌، گروهی از ساکنان سرزمین‌‌های غرب هند بودند که پیش از این به سختی با انگلیسی‌‌ها جنگیده بودند و ارتش کمپانی به دشواری توانسته بود سرزمین آن‌‌ها را اشغال کند‌، اکنون این افراد هم مایل بودند سرباز کمپانی شوند. انگلیسی‌‌ها که مبارزه جویی و سرسختی ماراتا‌ها را از یاد نبرده بودند. از ورود آن‌ها به ارتش خود هراس داشتند و استخدام آن‌ها را ممنوع کرده بودند‌‌؛اما گروهی از ماراتا‌ها در نامه ای به حکومت انگلستان نوشتند: «ما افراد ماراته‌، ساکن در ولایت بمبئی ورود زندگی بخش انگلستان را تجربه کرده ایم و در انتظار امتیاز‌هایی هستیم که امپراتور بزرگ آن کشور به مردم ما خواهد داد. ملکه ویکتوریای نجیب رسیدن افراد ما را به مقام‌‌های مهم ممنوع کرده است. ما هم چنین انتظاری نداریم‌‌؛ چون به خوبی تربیت نشده ایم و لیاقت این مقام‌‌ها را نداریم! اما با فروتنی درخواست می‌کنیم در ارتش یا پلیس استخدام شویم. اگر هم امکان ندارد به عنوان سرباز وارد خدمت شویم‌،حاضریم خدمتکار یا قاطرچی باشیم.» سرانجام انگلیسی‌‌ها که از روحیه سلحشوری ماراتا‌ها خبر داشتند و فکر می‌کردند می‌توانند از جنگندگی آن‌ها استفاده کنند‌، گروهی از آن‌ها را وارد ارتش خود کردند. کمپانی هند شرقی‌، از سربازان هندی فقط در جنگ‌‌های داخلی هندوستان استفاده نمی‌کرد.این سربازان برای کشورگشایی‌‌های کمپانی در خارج از هند‌، راهی سرزمین‌‌هایی مانند برمه یا چین هم ‌می‌شدند. رودررو شدن این سربازان با مردم این کشور‌ها باعث ‌می‌شد مردم آن‌‌ها از هندی‌‌ها متنفر شوند‌‌؛ تنفری که خشنودی و رضایت انگلیسی‌‌ها را به دنبال داشت‌، چون مایل نبودند مردم مناطقی که تحت اشغال آن‌ها بودند روزی با هم متحد شوند. هزینه تمام جنگ‌‌هایی که کمپانی هند شرقی در خارج از هند به راه ‌می‌انداخت و سربازان هندی را در آن‌‌ها به کشتن ‌می‌داد‌، از داخل هند و جیب مردم هند تأمین ‌می‌شد. دولت انگلستان برای هیچ یک از این جنگ‌‌ها حتی یک سکه هم نپرداخت. در طول قرن نوزدهم میلادی ۴۵۰میلیون لیره از ثروت هند برای جنگ‌‌های کمپانی هند شرقی در خارج از این کشور هزینه شد.تعداد سربازان هندی که در این جنگ‌‌ها شرکت کردند‌، به هشتصد هزار نفر ‌می‌رسید. @negaheqods
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ویژه ماه مبارک رمضان روز سیزدهم ماه میهمانی خدا @negaheqods
یک آیه یک آیه تا الان هزار ختم قرآن انجام شده، حتما در حد یک آیه هم که شده تو این طرح شرکت کنید خیلیا با همین یک آیه یک آیه تو چندصدتا ختم قرآن شریک شدن بسم الله. لینک شرکت درختم آیه‌ای👇 https://leageketab.ir/khatme-quran روزانه‌ ثواب ختم ها به یکی از معصومین و شهدا هدیه میشه تا توجه و عنایاتشون نصیب همه‌مون بشه. @negaheqods
اللّهُمَّ صَلِّ عَلى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضا الْمُرْتَضَى🤲 الاِمامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ وَ حُجَّتِکَ عَلى مَنْ فَوْقَ الاَرْضِ وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرى الصِّدّیقِ الشَّهید✨ صَلاةً کَثیرَةً تامَّةً زاکِیَةً مُتَواصِلَةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً کَاَفْضَلِ ما صَلَّیْتَ عَلى اَحَدٍ مِنْ اَوْلِیائِکَ @negaheqods
از خواب چو برخیزم... اول تــــــو به یاد آیی... ❤️ @negaheqods
نگاه قدس
برگی از داستان استعمار قسمت نود و هشت: ارتش گرسنگان کشاورزان بی زمین و بی خانمان‌، راه دیگری هم بر
برگی از داستان استعمار قسمت نود و نه: تاگز گرسنگی همه هندی‌ها را در برابر انگلیسی‌‌ها به زانو در نیاورده بود.بعضی از جوانان هندی ظلم اشغالگران را تاب نیاوردند و تصمیم گرفتند سازمانی بسیارسِری به نام «تاگز»یا فداییان را به وجود آورند. وظیفه این سازمان‌، کشتن بیگانگان یا کسانی بود که با آن‌ها همکاری می‌کردند. اعضای تاگز در کاروانسرا‌ها و جاده‌‌ها با انگلیسی‌‌هایی که به تنهایی سفر ‌می‌کردند دوست ‌می‌شدند و در لحظه ای مناسب آن‌‌ها را از پا در ‌می‌آوردند و اموالشان را بر ‌می‌داشتند. تمام این اموال در اختیار سازمان قرار ‌می‌گرفت تا بین مردم توزیع شود‌، گاهی نیز بخشی از این عنیمت‌‌ها به بعضی از حاکمان محلی داده ‌می‌شد که فعالیت تاگز را نادیده ‌می‌گرفتند و گزارشی به انگلیسی‌‌ها نمی‌دادند. فداییان با پنهانکاری فراوان و رازداری بی مانندی به شکار انگلیسی‌‌ها مشغول بودند. چیره دستی آن‌‌ها در قتل اشغالگران و نابود کردن اجساد آن‌‌ها به اندازه ای بود که مردم محلی در پاسخ سربازانی که به جست و جوی افراد گم شده ‌می‌آمدند‌، قتل آن‌‌ها را به حیوانات درنده یا موجودات خیالی نسبت ‌می‌دادند. انگلیسی‌‌ها در سال ۱۸۳۱ میلادی گروه ویژه ای را به ریاست فردی به نام«ویلیام اسلی من »مأمور کردند تا سازمان تاگز را شناسایی و نابود کند. خبرچین‌هایی که انگلیسی‌‌ها در سراسر هند داشتند به این گروه کمک کرد تا سرنخ‌‌هایی را به دست آورند و بعضی از افراد سازمان را دستگیر کنند. اطلاعاتی که گروه ویژه از این افراد به دست آورد‌، برای متلاشی شدن تمام سازمان کافی نبود. درحقیقت‌، تاگز به شکلی طراحی شده بود که بسیاری از افراد از بخش‌‌های دیگر سازمان بی اطلاع بودند. زیرکی و رازداری اعضای فداییان باعث شد تلاش انگلیسی‌‌ها برای نابودی آنها هفتاد سال طول بکشد. انگلستان تنها در سال‌های پایانی قرن نوزدهم میلادی توانست سازمان تاگز را کاملاً تارومار کند. در طول این هفتاد سال‌، بسیاری از انگلیسی‌‌ها با شنیدن نام این سازمان به خود ‌می‌لرزیدند و تا مدت‌‌ها کسی باور نداشت گروه فداییان کاملاً از میان رفته است. @negaheqods
✨🍃🍂🌺🍃 🍃🍂🌺🍃 🍂🌺🍃 🌺🍃 🍃 🌺دعای روز چهاردهم ماه مبارک رمضان 💖 ﷽ 💖 🌴اللهمّ لا تؤاخِذْنی فیهِ بالعَثراتِ واقِلْنی فیهِ من الخَطایا والهَفَواتِ ولا تَجْعَلْنی فیه غَرَضاً للبلایا والآفاتِ بِعِزّتِكَ یا عزّ المسْلمین. 🌴خدایا مؤاخذه نكن مرا در ایـن روز به لغزشها و درگذر از من در آن از خطاها و بیهودگیها و قرار مده مرا در آن نشانه تیر بلاها و آفات اى عزت دهنده مسلمانان. @negaheqods 🍃 🌺🍃 🍂🌺🍃 🍃🍂🌺🍃 ✨🍃🍂🌺🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ویژه ماه مبارک رمضان روز چهاردهم ماه میهمانی خدا @negaheqods
❇️ در ضیافت الهی چهره زیبایت نقاب خلقت را گسست یعنی که خداوند به وجود کریمت بندگانش را خواهد نواخت. ✅ ولادت باسعادت کريم اهل بيت، تنهاترین سردار لشکر حیدر و غریب شهر پیامبر، امام حسن مجتبي(علیه السلام) مبارک🍀🍀 @negaheqods
اللّهُمَّ صَلِّ عَلى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضا الْمُرْتَضَى🤲 الاِمامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ وَ حُجَّتِکَ عَلى مَنْ فَوْقَ الاَرْضِ وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرى الصِّدّیقِ الشَّهید✨ صَلاةً کَثیرَةً تامَّةً زاکِیَةً مُتَواصِلَةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً کَاَفْضَلِ ما صَلَّیْتَ عَلى اَحَدٍ مِنْ اَوْلِیائِکَ رسید نیمه‌ی ماه و مَه تمام آمد دوباره عطر گل یاس بر مشام آمد سُرور قلب نبی با دوصد سلام آمد برای خلق جهان دومین امام آمد ✨میلاد کریم اهل بیت حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام مبارک باد. @negaheqods
♦️‌سلام امام زمانم 🔹‌سلامی از جمع خسته دلان به مفهوم قوت قلب ؛ سلامی از مشتاقان چشم براه به منتقم کربلاء ؛ سلامی از بیماران درمانده به حضرت طبیب ومهربان ترین دستگیر سلامی ازماساکنان غمزده ی آخرالزمان به شما که حجت خدایید ... @negaheqods
نگاه قدس
برگی از داستان استعمار قسمت نود و نه: تاگز گرسنگی همه هندی‌ها را در برابر انگلیسی‌‌ها به زانو در ن
برگی از داستان استعمار قسمت صد: نان اسرارآمیز اولین روز‌های سال ۱۸۵۷ میلادی خبر‌هایی از شهر‌های شمالی هند به انگلیسی‌‌ها ‌می‌رسید که آن‌ها را نگران کرده بود. مردم نان‌‌های کوچکی به نام «چاییتی» ‌می‌پختند که علامت ویژه ای هم روی آن‌‌ها بود. این نان‌‌ها به رایگان بین مردم پخش ‌می‌شد. از گذشته‌‌های دور‌، مردم شمال هند هرگاه ‌می‌خواستند خبر واقعه بزرگی را به یکدیگر برسانند و برای این حادثه آماده شوند‌، چاپیتی ‌می‌پختند و پخش می‌کردند. انگلیسی‌‌ها نمی‌دانستند علت این کار چیست و از طرفی نمی‌توانستند از مردم بخواهند به یکدیگر «نان» ندهند‌، با آنکه ‌می‌دانستند آن‌‌ها به این ترتیب پیا‌می‌را به هم منتقل می‌کنند. کانینگ‌، یکی از رئیسان کمپانی هند شرقی‌، در نامه ای نوشت: «واقعه ای عجیب و اسرارآمیز در حال رخ دادن است که علت آن ناشناخته است. گروه‌‌هایی از مردم نان‌های کوچکی ‌می‌پزند و از محله ای به محله دیگر ‌می‌برند.معنی این کار چیست؟ هنوز روشن نشده.» با آغاز سال ۱۸۵۷‌، حکومت کمپانی در هند صد ساله شده بود.هنگا‌می‌که در سال ۱۷۵۷ میلادی رابرت کلایو‌، افسر انگلیسی‌، سراج الدوله را در بنگال شکست داد کمپانی نخستین ایالت بزرگ را به چنگ آورد و حکومت خود را آغاز کرد.اکنون صد سال از آن روز‌ها می‌گذشت. در این سال‌ها به تدریج باوری در بین مردم به وجود آمده بود که حکومت کمپانی در هند صد سال دوام خواهد آورد و نه بیشتر. پیش از آغاز سال شایعه‌‌هایی در میان مسلمانان و هندو‌ها پراکنده شده بود: «ارتش بزرگی از لندن به سوی هند اعزام شده است تا تمام هندی‌ها‌، چه مسلمان و چه هندو را مسیحی کنند.انگلیسی‌‌ها با لجاجت جلوی چشم‌‌های هندو‌ها گوشت ‌می‌خورند تا باور‌های مذهبی آن‌ها را سست کنند.» هندو‌ها پیروان یکی از ادیان بسیار قدیمی‌ هند بودند و خوردن گوشت حیوانات را حرام ‌می‌دانستند و اگر شاهد خوردن گوشت توسط یک انگلیسی بودند‌، پس از آن سایه او را هم آلوده کننده محیط به حساب ‌می‌آوردند و ظرف‌‌های غذای خود را از سایه او هم دور نگه ‌می‌داشتند. هندی‌‌ها‌، پیرو هر مذهبی که ‌می‌بودند‌، همه ستم‌‌ها و تحقیر‌ها را تحمل می‌کردند‌، اما نمی‌توانستند ا‌هانت به عقاید مذهبی شان را تاب بیاورند.انگلیسی‌‌ها نمی‌توانستند جلوی این شایعه‌‌ها را بگیرند. پخش شدن این اخبار همراه دست به دست شدن نان اسرارآمیز آن‌‌ها را نگران کرده بود. ادامه دارد... @negaheqods
✨🍃🍂🌺🍃 🍃🍂🌺🍃 🍂🌺🍃 🌺🍃 🍃 🌺دعای روز پانزدهم ماه مبارک رمضان 💖 ﷽ 💖 🌷اللَّهُمَّ ارْزُقْنِي فِيهِ طَاعَةَ الْخَاشِعِينَ وَ اشْرَحْ فِيهِ صَدْرِي بِإِنَابَةِ الْمُخْبِتِينَ بِأَمَانِكَ يَا أَمَانَ الْخَائِفِينَ. 🌷 خدايا در در اين ماه طاعت فروتنان را نصيبم كن، و سينه ام را براى انابه همانند بازگشت خاضعان باز كن به امان دادنت اى امان ده هراسندگان. @negaheqods 🍃 🌺🍃 🍂🌺🍃 🍃🍂🌺🍃 ✨🍃🍂🌺🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ویژه ماه مبارک رمضان روز پانزدهم ماه میهمانی خدا @negaheqods
اللّهُمَّ صَلِّ عَلى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضا الْمُرْتَضَى🤲 الاِمامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ وَ حُجَّتِکَ عَلى مَنْ فَوْقَ الاَرْضِ وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرى الصِّدّیقِ الشَّهید✨ صَلاةً کَثیرَةً تامَّةً زاکِیَةً مُتَواصِلَةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً کَاَفْضَلِ ما صَلَّیْتَ عَلى اَحَدٍ مِنْ اَوْلِیائِکَ @negaheqods
♥️ سلام بهار زیبای من ، زمستان رفت. بهار آمد. بر بازوی خشک درختان ، هزار الماس شکوفه رویید . اما در کنجِ خاموش قلب من ، جای خورشید حضورت هنوز خالی است ... بهار، شکوهِ معطرِ لبخند شماست بیایید تا زنده ام بهار را بر جانم بنشانید ... 🌤 @negaheqods
نگاه قدس
برگی از داستان استعمار قسمت صد: نان اسرارآمیز اولین روز‌های سال ۱۸۵۷ میلادی خبر‌هایی از شهر‌های شم
برگی از داستان استعمار قسمت صد و یکم: قیام نیلوفر افسران انگلیسی که در پادگان شهر«میروت» مستقر بودند با تعجب به رفتار سربازانشان خیره بودند. گل نیلوفر درشتی بین سربازها دست به دست می‌شد. هر سربازی که ساقه نیلوفر را در دست می‌گرفت لحظه ای به آن خیره می شد و آن را به دست نفر بعدی می‌داد. انگلیسی‌ها زمانی معنای این کار را فهمیدند که دیر شده به دنبال کادیبه بود. مدتی بود که تفنگ های جدیدی به پادگان‌ها رسیده بود. فشنگ این تفنگ‌ها برای آنکه به خوبی وارد لوله تفنگ شوند چرب شده بودند. به سربازان خبر رسیده بود روغنی که به فشنگ‌ها زده شده از چربی گاو و خوک تهیه شده است. هندوها گاو را مقدس و کشتن آن را گناه می دانستند ؛ مسلمان‌ها هم معتقداند خوک و چربی آن نجس است. در ۲۶ فوریه ۱۸۵۷، هشتاد و پنج نفر از سربازان هندی اعلام کردند حاضر نیستند از آنها استفاده کنند و زمانی دست از مخالفت برخواهند داشت که مطمئن شوند در پادگان های دیگر هم از این فشنگ‌ها استفاده نمی شود. فرمانده انگلیسی پادگان به سرعت دادگاه نظامی تشکیل داد و هر کدام از این سربازان را به ده سال زندان محکوم کرد. روز بعد، بقیه سربازان هندی به سوی زندان پادگان به راه افتادند و هموطنان خود را از زندان رها کردند. سربازان، سپس به طرف خوابگاه افسران انگلیسی رفتند و همه آنها را به گلوله بستند. پس از این پادگان را به آتش کشیدند و به سوی دهلی، پایتخت هند، به راه افتادند. دهلی در شصت و پنج کیلومتری میروت قرار داشت. در همین زمان پادگان شهر «بهرام ور» نیز که صد و پنجاه کیلومتر از میروت فاصله داشت به دست سربازان شورشی افتاد. هنگامی که سربازان انقلابی به دهلی رسیدند، ارتشیان هندی هم که در این شهر زیرفرمان انگلیسی‌ها بودند به آن‌ها پیوستند و شهر به سرعت به دست هندی‌ها افتادند. بزرگ ترین انبار اسلحه هند در دهلی قرار داشت. افسران انگلیسی پیش از فرار این انبار را منفجر کردند تا سلاح‌ها به دست انقلابی‌ها نیفتد. سربازان هندی به سوی کاخ امپراتور به راه افتادند. بهادرشاه دوم، آخرین پادشاه گورکانی، درحالی که بیش از هفتاد سال از عمرش می گذشت هنوز هم به عنوان امپراتور هند در این کاخ حضور داشت. او سالها بود که حکومتی تشریفاتی داشت، در این قصر به نام پادشاه زندگی میکرد، اما هیچ قدرتی نداشت و حکومت در اختیار کمپانی هند شرقی بود. امپراطوری گورکانی از نخستین سالهای قرن شانزدهم میلادی بربسیاری از سرزمین‌های شمال و مرکز هند حکومت می‌کرد. انگلیسی‌ها که در طول دویست سال به تدریج وارد هند شدند و جای پای خود را محکم کردند قدرت پادشاهان گورکانی را روز به روز کمتر و محدودتر کردند تا آنکه آخرین افراد این سلسله تنها نامی از پادشاهی برایشان مانده بود. رئیسان کمپانی، بهادرشاه دوم را هم مانند پدرانش به عنوان امپراتور در قصر نگه داشته بودند تا به حضورشان در هند شکلی قانونی بدهند، آنها هنوز هم مدعی بودند که در حال تجارت هستند و حاکم کشور، بهادرشاه است. بهادرشاه رهبری سربازان انقلابی را به عهده گرفت و از آنها خواست شهرهای دیگر را نیز آزاد کنند. مدتی بعد شهرهای آگرا و کانپور هم به دست هندی‌ها افتاد. شهر لکنهو هم در ژوئیه ۱۸۵۷ به دست ارتش انقلابی افتاد. فرماندار انگلیسی کل هندوستان، سرهنری لارنس، در این شهر به دست سربازان هندی افتاد و اعدام شد. انقلاب به ایالت های شرقی هند همچون بنگال کشیده شد. تمام هندی‌ها، مسلمان و هندو در این قیام شرکت داشتند. اکنون تنها سربازان نبودند که با انگلیسی‌ها می‌جنگیدند، همه مردم سر به شورش برداشته بودند. رانی جانسی، دختر بیست ساله ای بود که در شهر گوالیور زندگی میکرد. هنگامی که خبر انقلاب به این شهر رسید، رانی لباس مردانه پوشید و مردم را تشویق کرد تا جنگ را علیه انگلیسی‌ها آغاز کنند. رانی رهبری انقلابی های شهر را به عهده گرفت و پس از نبردی سخت قلعه مستحکم گوالیور را از چنگ انگلیسی‌ها بیرون کشید. ژنرالی که در این جنگ فرمانده انگلیسی‌ها بود، «سِر هیو رُز» نام داشت. رز از شهر گریخت تا در زمانی مناسب بازگردد و شکستی را که از یک دختر جوان هندی خورده بود، جبران کند. در مناطق دورافتاده هند هم که تعداد هندی‌ها برای آغاز شورش کم بود یا بیرون راندن انگلیسی‌ها امکان نداشت مردم به هر شکلی که می توانستند با آن‌ها مخالفت میکردند. یکی از ژنرالهای انگلیسی در دفترخاطراتش نوشت : «پیرمردی هندی در آشپرخانه ام خدمت می‌کند. امروز جلوی چشم‌های من ظرف های چینی و بلور را به زمین میکوبید و خرد میکرد. پرسیدم: چه کار میکنی؟ جواب داد: تا امروز شما فرمان میدادید و حالا نوبت ماست.» @negaheqods
✨🍃🍂🌺🍃 🍃🍂🌺🍃 🍂🌺🍃 🌺🍃 🍃 🌺دعای روز شانزدهم ماه مبارک رمضان 💖 ﷽ 💖 🌸اللَّهُمَّ وَفِّقْنِي فِيهِ لِمُوَافَقَةِ الْأَبْرَارِ وَ جَنِّبْنِي فِيهِ مُرَافَقَةَ الْأَشْرَارِ وَ آوِنِي فِيهِ بِرَحْمَتِكَ إِلَى [فِي ] دَارِ الْقَرَارِ بِإِلَهِيَّتِكَ يَا إِلَهَ الْعَالَمِينَ 🌸خـدايا مـرا در اين مـاه به همراهۍ و همسويے با نيكان توفيق ده، و از همنشينے با بدان دور بدار و به حق رحمتت بہ خانہ آرامـش جايم ده، و بہ پرستيدگے ات اى پرستيده جهانيان @negaheqods 🍃 🌺🍃 🍂🌺🍃 🍃🍂🌺🍃 ✨🍃🍂🌺🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ویژه ماه مبارک رمضان روز شانزدهم ماه میهمانی خدا @negaheqods
اللّهُمَّ صَلِّ عَلى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضا الْمُرْتَضَى🤲 الاِمامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ وَ حُجَّتِکَ عَلى مَنْ فَوْقَ الاَرْضِ وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرى الصِّدّیقِ الشَّهید✨ صَلاةً کَثیرَةً تامَّةً زاکِیَةً مُتَواصِلَةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً کَاَفْضَلِ ما صَلَّیْتَ عَلى اَحَدٍ مِنْ اَوْلِیائِکَ  @negaheqods
♦️‌سلام امام زمانم 🔹‌️صبحی نو سر زد و زندگیبه برکت نفس های زهرایی شما آغاز شد و این نهایت امیدواری استکه در هوای یادتان، نفس می کشیمو در عطر نرگس بارانِ نامتان،دم می زنیم ... شکر خدا که در پناه شماییم 🔹‌السَّلامُ علیڪَ یا بقیَّةَ اللهِیا اباصالحَ المَهدي یا خلیفةَالرَّحمن و یا شریڪَ القران ایُّها الاِمامَ الاِنسُ و الجّانّ سیِّدے و مَولاے الاَمان الامان @negaheqods