eitaa logo
نگاه قدس
1.6هزار دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
253 ویدیو
22 فایل
مقام معظم رهبری: امروز تأثیر رسانه‌ها در عقب راندن دشمن بیشتر از موشک و پهپاد است،هرکس رسانه قوی‌تر داشته باشد در اهدافی که دارد موفق‌تر خواهد بود. ارتباط با ادمین: @ertebat_qodsian
مشاهده در ایتا
دانلود
نگاه قدس
محافظ عاشق‌من قسمت‌صد‌و سی‌و پنجم با سختی های فراوان توانستند موقعیت را فراهم کنند کارن که عرصه ر
محافظ عاشق من قسمت صد و سی و ششم هانا با چندش ادامه داد : اصلا کی اینا رو دعوت کرده ؟ اه کارن با توام اینا رو بیرون کن چه حال بهم زنن ـ میخوایم خوش بگذرونیم خوشکلم بیا ـ نمیخوام اینا چقدر کثیفن اه آخه خون ؟ کدوم آدم عاقلی خون میخوره ، از اینا چیه که م.... کارن دستش را روی لب هانا گذاشت و کشیده گفت : هیسسسس اینا هم مثل ما خدا رو قبول ندارن فقط اینا جنم دارن ابراز میکنن ما .. ـ ما چی ؟ من.....من.... شاید به خدا ایمان نداشته باشم ولی هنوز اینقدر پست و بدبخت نشدم که شیطون پرست بشم من و تو آئتیست نیستیم فقط ... فقط ... ـ فقط چی ؟ فقط باهاش قهری ؟ ـ آره ـ پس بهش اعتقاد داری ؟ ـ نهههه فقط یه کسیه که میخواد ما رو بدبخت کنه و قدرتی در برابر اراده ما نداره ـ دقیقا اون هیچ وقت نمیتونه باعث بشه ما به هدفمون نرسیم ، پس وجود داشتن یا نداشتنش هیچ فرقی نداره ـ اما قرار نیست به یه ارباب دیگه دل ببندیم ـ هر کس نظر خودشو داره حالا اینام میخوان این طوری از خدا انتقام بگیرن ـ ولی من علاقه ای ندارم از خدا انتقام بگیرم تو میگی خدا نیست بعد اون وقت باهاش بجنگیم ؟ این اصلا عاقلانه نیست ـ حالا یه امشبو بیخیال . میترسم همین طوری پیش بری این وسط وایسی اذون بگی ـ من ؟ باشه ، حتما ـ خب پس تو هم قبولش نداری مثل اینا پس فرقی بینتون نیست ـ هست ، من ... من..... ـ تو چی ؟ الان بهش اعتقاد داری یا نه ؟ ـ بهش اعتقاد ندارم ولی میدونم هست ‌ نمیخوام باهاش بجنگم نمیخوام عبادتش کنم من اصلا کاری باهاش ندارم ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ این مطالب را که می نویسم بیش از همه شما آزرده خاطر میشوم اما متاسفانه خاکیان غافل و جاهل بسیاری بر زمین خدا زندگی میکنند و گام بر میدارند ؛ در کنار من و شما ، بر عشق ما نسبت به اللّه تاثیر گذارند و ما غافلیم از نفسی که می تواند ما را به پرتگاه ذلت بکشاند . "و نَفسٍ و ما سَوّاها فَـاَلـهَـمَـها فـُجورَها و تـَقوا ها و سوگند به نفس و آنکه سامانش بخشید ، آن گاه بدکاری ها و تقوایش را به او الهام کرد . " همه ما گاهی در زندگی به چنین افرادی شبیه می شویم همان وقتی که در تنگنا قرار میگیریم و حکمت و عدلش را فراموش میکنیم ادامه دارد ... @negaheqods
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنائِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ ⁣ اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ ⁣ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ ⁣ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ ⁣ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ⁣ @negaheqods
اللّهُمَّ صَلِّ عَلى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضا الْمُرْتَضَى🤲 الاِمامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ وَ حُجَّتِکَ عَلى مَنْ فَوْقَ الاَرْضِ وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرى الصِّدّیقِ الشَّهید✨ صَلاةً کَثیرَةً تامَّةً زاکِیَةً مُتَواصِلَةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً کَاَفْضَلِ ما صَلَّیْتَ عَلى اَحَدٍ مِنْ اَوْلِیائِکَ @negaheqods
🔻اَلسّلامُ عَلَیْکَ یا صاحِبَ الزَّمانِ سر فدای قدمت، ای مَه کنعانی من قدمی ‌رنجه‌کُن ای‌ دوست ‌به ‌مهمانی ‌من عمرمان رفت به تکرار نبودن‌هایت غیبتت ‌سخت ‌شد، ازدست‌ِ مسلمانی‌ من (عج) @negaheqods
نگاه قدس
محافظ عاشق من قسمت صد و سی و ششم هانا با چندش ادامه داد : اصلا کی اینا رو دعوت کرده ؟ اه کارن با
محافظ عاشق من قسمت صد و سی و هفتم مهدا و تیمش با برنامه قبلی میهمانی را به جرم اعمال شیطان پرستانه ، وجود مشروبات الکلی ، مواد توهم زا و مخدر بهم ریختند و اجازه دادند برخی بگریزند و مابقی را دستگیر کرده و به پاسگاه بردند . هانا دستگیر شده بود و در سالن در کنار دیگر اعضای میهمانی نشسته بود . یکی از دختران با ترس گفت : هانا حالا چی میشه ؟ اصلا کارن چی شد ؟ خودش به ما گفت اگه هنوز اهل... ـ اینجا نباید همه حرفی بزنین بعدشم مگه من گفتم شیطون پرست بشید آخه بدبختا شما ها که با دیدن پلیس راهنمایی رانندگی خودتونو خیس میکنین ، غلط میکنین میخواین با خداشون بجنگین ـ حالا ما جو گیر شدیم یه غلطی کردیم بخدا من فقط بخاطر هیجانش اومدم وگرنه بابای بدبختم همیشه نون حلال درآورده ـ و تو هم الان پشیمونی ؟ حداقل جنم داشته باشین اینقدر بدبختو مفلوک شدین که اینطوری دروغ می بافینو خودتونو مومن نشون میدین ؟ آخه من که بهتر از هر کسی میدونم که بابای جناب عالی یه آپارتمانو به ده نفر میفروشه پسری با اعتراض گفت : حالا این بحثا کار به جایی نمیبره ببخشید هانا ولی اگه تو دردسر بیافتیم مجبوریم بگیم تا همه کاره ای هر چند اونا خودشون همه چیو میدونن ـ من همه کارم ؟ مردتیکه مگه من گفتم خون بخور ؟ عوضی من خودم اولین معترض به این حرکتا بودم من فقط مهمونیای خودمونو ساپورت میکنم شما ها تا چارتا آدم بدبخت تر از خودتون دیدین از خود بی خود شدین ـ حالا هر چی تو یا کارن ! شما ها ما رو دعوت کردین من خودم برای این مهمونی ۲۰ تومن ریختم به حساب کارن تو هم دوست دختریش ، حالا که اون نیست تو باید جواب گو باشی هانا با عصبانیت از جایش بلند شد و به سمت پسر حمله برد که امیر به عنوان سرباز آنها را از هم جدا کرد و طبق خواسته مهدا ، هانا را از ان جمع بیرون برد و به اتاق دیگری برد ادامه دارد ... @negaheqods
روابط‌عمومی سپاه اصفهان: در یک کارگاه از مراکز سپاه در استان بر اثر نشت گاز، یک نفر شهید و تعداد ۱۰ نفر مصدوم شده‌اند. @negaheqods
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنائِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ ⁣ اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ ⁣ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ ⁣ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ ⁣ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ⁣ @negaheqods
اللّهُمَّ صَلِّ عَلى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضا الْمُرْتَضَى🤲 الاِمامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ وَ حُجَّتِکَ عَلى مَنْ فَوْقَ الاَرْضِ وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرى الصِّدّیقِ الشَّهید✨ صَلاةً کَثیرَةً تامَّةً زاکِیَةً مُتَواصِلَةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً کَاَفْضَلِ ما صَلَّیْتَ عَلى اَحَدٍ مِنْ اَوْلِیائِکَ @negaheqods
♥ سلام بر تو ای نماینده پروردگار بر روی زمین که آینه وجودت نمایانگر اوست. سلام بر تو ای مولایی که حق خدا به دست تو احیا خواهد شد و همه خلایق را زیر پرچم توحید جمع خواهی کرد.. 🌤 @negaheqods
نگاه قدس
محافظ عاشق من قسمت صد و سی و هفتم مهدا و تیمش با برنامه قبلی میهمانی را به جرم اعمال شیطان پرستان
محافظ عاشق من قسمت صد و سی و هشتم خانم پلیسی که همراه امیر او را همراهی میکرد مچ دستش را گرفته بود و بدون توجه به مقاومتش بسمت اتاق کشاند . ـ ولم کن زنیکه کلاغی ! دستم کنده شد ولم کن میگم عجبا کری ؟ ـ فقط جواب واق واق نمیدم ـ هوی عوضی با کی بودی ؟ من سگم ؟ شما ها سگین که مثل وحشیا حمله میکنین به مهمونی و شادی مردم آخه چی از جون مردم میخواین ؟ کی تموم میشین !! الهی دستت بشکنه !! ولم کن لعنتی !! ـ فقط چند دقیقه دهنتو ببند وگر... + وگرنه چی ؟ زن با دیدن مهدا به او احترام گذاشت و گفت : جناب سروان مهدا اینبار فریاد کشید و گفت : وگرنه چی ؟ ـ خااان...م....من ـ گفتم وگرنه چی ؟ هانا : ولش کن حالا یه زری زد مهدا : شما هم لطفا مودب باشین خانم احمد پور ؟ ـ بله قربان ـ خانم ببرید پیش سرگرد بگید سروان رضوانی گفت ، دو روز بازداشت ـ اما قربان من که چیزی نگفت... مهدا بی توجه به حرف او رو به امیر گفت : آقای رسولی ؟ ـ بله ـ با خانم جاوید منتظر باشید . هانا با شنیدن اسم رسولی برگشت و به سربازی که همرایش میکرد چشم دوخت . بعد از ۴ ، ۵ سال امیر را میدید اما ظاهر امیر آنقدر تغییر کرده بود که نتواند او را بشناسد . به چشمش آشنا آمد که با صدای امیر به خودش آمد لحظه ای که معطل ماند درحال داد و بیداد بر سر امیر شد که دستان ظریف و دخترانه ای را روی شانه اش حس کرد به سمتش برگشت و نگاهش کرد به معنای اینکه ، هان ؟ چته ؟ ولی او با آرامش و صلابتی که در صدای نازکش موج میزد رو به امیر گفت : شما میتونید تشریف ببرید و روبه هانا ادامه داد : همراه من بیاید . بدون اینکه مثل اون پلیس های زن دستشو بگیره بکشه خودش منتظر شد باهاش هم قدم بشه . تقاوت لباسش با بقیه پلیس های زن و اون ذکاوت و زیرکی در مقابل بچه هایی که سعی در کتمان حقیقت داشتن و اعمال شیطان پرستی مهمونی رو انکار میکردن نشان داد و با روش خودش تله ای پهن کرد و به تمام چیز هایی که لازم داشت رسید هانا را حسابی به وحشت انداخت شاید همین ترس باعث رفتار پرخاشگرانه اش شد و رو به مهدا گفت : ــ هی تو کلاغ سیاه ؟ می خوای ببری منو ارشاد کنی ؟‌ یا ببری زندان ؟ خوب گوشاتو باز کن من نه مشروب خوردم نه خون خواری کردم نه با شیطون پرستا گشتم من خودم یه پا شیطونم ، البته خوشحال نشو من خدای شما هم قبول ندارم من فقط فکر میکردم یه پارتی معمولیه .... با آرامشی که دیوونه اش میکرد گفت : تموم شد ؟ ــ بله ــ خیلی خب ، بریم . ــ هوی کجا بریم یه ساعته دارم برات فک میزنم میگی بریم ؟ ادامه دارد ... @negaheqods
۹ شهریور ۱۳۶۰ - تشییع و خاکسپاری پیکر شهیدان رجایی و باهنر 🔴سیر "نفوذ" كشمیری در دفتر نخست وزیری ✅ نفوذ در اداره دوم ضد اطلاعات ارتش از طریق رئیس دفتر دولت بازرگان سرهنگ محمدمهدی كتیبه، رئیس وقت اداره دوم ارتش، در خصوص چگونگی نفوذ كشمیری از طریق "ابراهیم حكیمی"، رئیس دفتر بازرگان می‌گوید: «از طرف نخست‌وزیری عده‌ای را برای حفظ اسناد و مدارك سری و طبقه‌بندی شده در ارتش مأمور كردند. از جمله این افراد آقای كشمیری بود... بدین ترتیب وی (كشمیری) كلیه اسناد سری و طبقه‌بندی شده نیروی هوایی، ضد اطلاعات و حفاظت اطلاعات آن نیرو را در اختیار گرفت. او تا كمی قبل از انفجار دفتر نخست‌وزیری در نیروی هوایی بود و با آقای "محمد رضوی" [رئیس كمیته اداره دوم ارتش] و آقای "[حبیب‌الله] داداشی" كه آنها هم از نخست وزیری معرفی‌نامه داشتند و در ستاد مشترك فعالیت اطلاعاتی و ضد اطلاعاتی انجام می‌دادند، همكاری داشت.» آیت‌الله ری‌شهری در خاطرات خود درمورد نفوذ كشمیری به كمیته اطلاعات اداره دوم ارتش می‌گوید: «...مسئله خطرناكتر، نفوذ آنان (منافقین) در این مجموعه (یعنی كمیته اطلاعات اداره دوم ارتش) بود. در این مجموعه كه از نیروهای انقلابی تشكیل می‌شد منافقین دست كم 2 نفوذی داشتند: یكی همین شخص یعنی كشمیری و دیگری جواد قدیری، كه بعد از انفجار نخست وزیری به خارج گریختند.» مسعود كشمیری به واسطه حكمی كه از سوی دفتر دولت موقت در 9 تیرماه 58 برای دسترسی به اسناد تا رده به كلی سری نیروهای مسلح به وی داده شده بود، از اختیارات ویژه‌ای در محل بایگانی اسناد طبقه‌بندی شده برخوردار بود. ✅ نفوذ كشمیری در ستاد خنثی‌سازی كودتای نقاب مسعود كشمیری به دلیل سابقه‌ای كه در كمیته مستقر در اداره دوم ارتش داشت، همزمان با كشف كودتای 18 تیر 59، وارد ستاد خنثی‌سازی كودتا شد. گفته می‌شود در شب اول كودتا قرار بود بنی‌عامری، اصلی‌ترین عامل اجرایی كودتا، توسط كشمیری دستگیر شود و وی برای دستگیری می‌رود ولی اعلام می‌كند كه او از دست ما فرار كرد. محمد رضوی درباره حضور كشمیری در ستاد خنثی‌سازی كودتا و زمینه‌سازی‌های او به منظور نفوذ به نخست‌وزیری می‌گوید: «مسعود كشمیری یكی از تشكیل دهندگان اولیه ستاد خنثی‌سازی كودتا بود و جریان نیروی هوایی را به كمیته اداره دوم و سپاه وصل كرده بود. در اواخر سال 59 برای مقابله با جریانات ذكر شده، تغییراتی در شكل ستاد انجام شد و كشمیری اظهار كرد كه كار او در ستاد بازدهی ندارد و درخواست انتقال به نخست وزیری را داد و با درخواست او مخالفت شد و در نتیجه در ستاد خنثی سازی به كار خود ادامه داد. در اوایل فروردین 60 مسائلی در ستاد خنثی سازی به وجود آمد كه موجب از هم پاشیدگی نسبی این ستاد شد.» ✅نفوذ كشمیری در نخست وزیری آیت‌الله مهدوی‌كنی درباره چگونگی نفوذ مسعود كشمیری در نخست‌وزیری می‌گوید: «كشمیری هم مدتی بود كه توسط آقای "بهزاد نبوی" و "آقای قنبری" [معروف به خسرو تهرانی، رئیس اداره اطلاعات نخست وزیری] به عنوان منشی و دبیر جلسه معرفی شده بود. من اطلاع از سابقه ایشان نداشتم، ولی بعدها گفتند كه او از توابین است و قبلا از اعضای منافقین بوده و توبه كرده و بعد هم در گزینش نیروی هوایی مشغول به كار شده و از او تعریف می‌كردند.» محسن سازگارا ضمن اعتراف به قصور خود در باز گذاشتن راه نفوذ، درباره نفوذ كشمیری به نخست‌وزیری می‌گوید: «مسعود كشمیری كارمندی بود كه از ستاد خنثی‌سازی كودتا و بنا به نیاز یكی از واحدهای معاونت سیاسی اجتماعی كه بنده مسئول آن بودم به دفتر سیستان و بلوچستان آمد و مدتی در معاونت این دفتر و قسمت برنامه‌ریزی و تشكیلات و سازماندهی كار كرد... بعد هم با توجه به نیازی كه معاونت تحقیقات و اطلاعات نخست‌وزیری به وجود دبیر برای شورای امنیت داشت و تمایلی كه خود كشمیری نشان داد موافقت كردم و او به آن واحد رفت.» به علاوه براساس خاطرات آیت‌الله مهدوی كنی بهزاد نبوی در جلسه شورای امنیت ملی كه در روز یكشنبه 8 شهریور برگزار شد شركت نكرده بود. @negaheqods
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنائِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ ⁣ اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ ⁣ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ ⁣ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ ⁣ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ⁣ @negaheqods