#سلام_امام_زمانم♥
سلام بر تو
ای نماینده پروردگار بر روی زمین
که آینه وجودت نمایانگر اوست.
سلام بر تو
ای مولایی که حق خدا
به دست تو احیا خواهد شد
و همه خلایق را زیر پرچم توحید
جمع خواهی کرد..
#اللهــمعجـللـولیکالفــرج🌤
#کربلا_طریق_الاقصی
@negaheqods
نگاه قدس
محافظ عاشق من قسمت صد و سی و هفتم مهدا و تیمش با برنامه قبلی میهمانی را به جرم اعمال شیطان پرستان
محافظ عاشق من
قسمت صد و سی و هشتم
خانم پلیسی که همراه امیر او را همراهی میکرد مچ دستش را گرفته بود و بدون توجه به مقاومتش بسمت اتاق کشاند .
ـ ولم کن زنیکه کلاغی !
دستم کنده شد
ولم کن میگم
عجبا
کری ؟
ـ فقط جواب واق واق نمیدم
ـ هوی عوضی با کی بودی ؟
من سگم ؟
شما ها سگین که مثل وحشیا حمله میکنین به مهمونی و شادی مردم
آخه چی از جون مردم میخواین ؟
کی تموم میشین !!
الهی دستت بشکنه !!
ولم کن لعنتی !!
ـ فقط چند دقیقه دهنتو ببند وگر...
+ وگرنه چی ؟
زن با دیدن مهدا به او احترام گذاشت و گفت :
جناب سروان
مهدا اینبار فریاد کشید و گفت :
وگرنه چی ؟
ـ خااان...م....من
ـ گفتم وگرنه چی ؟
هانا : ولش کن حالا یه زری زد
مهدا : شما هم لطفا مودب باشین
خانم احمد پور ؟
ـ بله قربان
ـ خانم ببرید پیش سرگرد بگید سروان رضوانی گفت ، دو روز بازداشت
ـ اما قربان من که چیزی نگفت...
مهدا بی توجه به حرف او رو به امیر گفت :
آقای رسولی ؟
ـ بله
ـ با خانم جاوید منتظر باشید .
هانا با شنیدن اسم رسولی برگشت و به سربازی که همرایش میکرد چشم دوخت .
بعد از ۴ ، ۵ سال امیر را میدید اما ظاهر امیر آنقدر تغییر کرده بود که نتواند او را بشناسد .
به چشمش آشنا آمد که با صدای امیر به خودش آمد
لحظه ای که معطل ماند درحال داد و بیداد بر سر امیر شد که دستان ظریف و دخترانه ای را روی شانه اش حس کرد به سمتش برگشت و نگاهش کرد به معنای اینکه ،
هان ؟ چته ؟
ولی او با آرامش و صلابتی که در صدای نازکش موج میزد رو به امیر گفت : شما میتونید تشریف ببرید
و روبه هانا ادامه داد : همراه من بیاید .
بدون اینکه مثل اون پلیس های زن دستشو بگیره بکشه خودش منتظر شد باهاش هم قدم بشه .
تقاوت لباسش با بقیه پلیس های زن و اون ذکاوت و زیرکی در مقابل بچه هایی که سعی در کتمان حقیقت داشتن و اعمال شیطان پرستی مهمونی رو انکار میکردن نشان داد و با روش خودش تله ای پهن کرد و به تمام چیز هایی که لازم داشت رسید هانا را حسابی به وحشت انداخت شاید همین ترس باعث رفتار پرخاشگرانه اش شد و رو به مهدا گفت :
ــ هی تو کلاغ سیاه ؟ می خوای ببری منو ارشاد کنی ؟ یا ببری زندان ؟ خوب گوشاتو باز کن من نه مشروب خوردم نه خون خواری کردم نه با شیطون پرستا گشتم من خودم یه پا شیطونم ، البته خوشحال نشو من خدای شما هم قبول ندارم من فقط فکر میکردم یه پارتی معمولیه ....
با آرامشی که دیوونه اش میکرد گفت : تموم شد ؟
ــ بله
ــ خیلی خب ، بریم .
ــ هوی کجا بریم یه ساعته دارم برات فک میزنم میگی بریم ؟
ادامه دارد ...
#کربلا_طریق_الاقصی
@negaheqods
۹ شهریور ۱۳۶۰ - تشییع و خاکسپاری پیکر شهیدان رجایی و باهنر
🔴سیر "نفوذ" كشمیری در دفتر نخست وزیری
✅ نفوذ در اداره دوم ضد اطلاعات ارتش از طریق رئیس دفتر دولت بازرگان
سرهنگ محمدمهدی كتیبه، رئیس وقت اداره دوم ارتش، در خصوص چگونگی نفوذ كشمیری از طریق "ابراهیم حكیمی"، رئیس دفتر بازرگان میگوید: «از طرف نخستوزیری عدهای را برای حفظ اسناد و مدارك سری و طبقهبندی شده در ارتش مأمور كردند. از جمله این افراد آقای كشمیری بود... بدین ترتیب وی (كشمیری) كلیه اسناد سری و طبقهبندی شده نیروی هوایی، ضد اطلاعات و حفاظت اطلاعات آن نیرو را در اختیار گرفت. او تا كمی قبل از انفجار دفتر نخستوزیری در نیروی هوایی بود و با آقای "محمد رضوی" [رئیس كمیته اداره دوم ارتش] و آقای "[حبیبالله] داداشی" كه آنها هم از نخست وزیری معرفینامه داشتند و در ستاد مشترك فعالیت اطلاعاتی و ضد اطلاعاتی انجام میدادند، همكاری داشت.»
آیتالله ریشهری در خاطرات خود درمورد نفوذ كشمیری به كمیته اطلاعات اداره دوم ارتش میگوید: «...مسئله خطرناكتر، نفوذ آنان (منافقین) در این مجموعه (یعنی كمیته اطلاعات اداره دوم ارتش) بود. در این مجموعه كه از نیروهای انقلابی تشكیل میشد منافقین دست كم 2 نفوذی داشتند: یكی همین شخص یعنی كشمیری و دیگری جواد قدیری، كه بعد از انفجار نخست وزیری به خارج گریختند.»
مسعود كشمیری به واسطه حكمی كه از سوی دفتر دولت موقت در 9 تیرماه 58 برای دسترسی به اسناد تا رده به كلی سری نیروهای مسلح به وی داده شده بود، از اختیارات ویژهای در محل بایگانی اسناد طبقهبندی شده برخوردار بود.
✅ نفوذ كشمیری در ستاد خنثیسازی كودتای نقاب
مسعود كشمیری به دلیل سابقهای كه در كمیته مستقر در اداره دوم ارتش داشت، همزمان با كشف كودتای 18 تیر 59، وارد ستاد خنثیسازی كودتا شد. گفته میشود در شب اول كودتا قرار بود بنیعامری، اصلیترین عامل اجرایی كودتا، توسط كشمیری دستگیر شود و وی برای دستگیری میرود ولی اعلام میكند كه او از دست ما فرار كرد.
محمد رضوی درباره حضور كشمیری در ستاد خنثیسازی كودتا و زمینهسازیهای او به منظور نفوذ به نخستوزیری میگوید: «مسعود كشمیری یكی از تشكیل دهندگان اولیه ستاد خنثیسازی كودتا بود و جریان نیروی هوایی را به كمیته اداره دوم و سپاه وصل كرده بود. در اواخر سال 59 برای مقابله با جریانات ذكر شده، تغییراتی در شكل ستاد انجام شد و كشمیری اظهار كرد كه كار او در ستاد بازدهی ندارد و درخواست انتقال به نخست وزیری را داد و با درخواست او مخالفت شد و در نتیجه در ستاد خنثی سازی به كار خود ادامه داد. در اوایل فروردین 60 مسائلی در ستاد خنثی سازی به وجود آمد كه موجب از هم پاشیدگی نسبی این ستاد شد.»
✅نفوذ كشمیری در نخست وزیری
آیتالله مهدویكنی درباره چگونگی نفوذ مسعود كشمیری در نخستوزیری میگوید: «كشمیری هم مدتی بود كه توسط آقای "بهزاد نبوی" و "آقای قنبری" [معروف به خسرو تهرانی، رئیس اداره اطلاعات نخست وزیری] به عنوان منشی و دبیر جلسه معرفی شده بود. من اطلاع از سابقه ایشان نداشتم، ولی بعدها گفتند كه او از توابین است و قبلا از اعضای منافقین بوده و توبه كرده و بعد هم در گزینش نیروی هوایی مشغول به كار شده و از او تعریف میكردند.»
محسن سازگارا ضمن اعتراف به قصور خود در باز گذاشتن راه نفوذ، درباره نفوذ كشمیری به نخستوزیری میگوید: «مسعود كشمیری كارمندی بود كه از ستاد خنثیسازی كودتا و بنا به نیاز یكی از واحدهای معاونت سیاسی اجتماعی كه بنده مسئول آن بودم به دفتر سیستان و بلوچستان آمد و مدتی در معاونت این دفتر و قسمت برنامهریزی و تشكیلات و سازماندهی كار كرد... بعد هم با توجه به نیازی كه معاونت تحقیقات و اطلاعات نخستوزیری به وجود دبیر برای شورای امنیت داشت و تمایلی كه خود كشمیری نشان داد موافقت كردم و او به آن واحد رفت.»
به علاوه براساس خاطرات آیتالله مهدوی كنی بهزاد نبوی در جلسه شورای امنیت ملی كه در روز یكشنبه 8 شهریور برگزار شد شركت نكرده بود.
#کربلا_طریق_الاقصی
@negaheqods
#صلی_الله_علیک_یااباعبدالله
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللهِ
وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنائِکَ
عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقیتُ
وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللهُ
آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ
اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ
وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ
وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ
وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
#کربلا_طریق_الاقصی
@negaheqods
اللّهُمَّ صَلِّ عَلى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضا الْمُرْتَضَى🤲
الاِمامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ
وَ حُجَّتِکَ عَلى مَنْ فَوْقَ الاَرْضِ
وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرى
الصِّدّیقِ الشَّهید✨
صَلاةً کَثیرَةً تامَّةً زاکِیَةً
مُتَواصِلَةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً
کَاَفْضَلِ ما صَلَّیْتَ عَلى اَحَدٍ مِنْ اَوْلِیائِکَ
#کربلا_طریق_الاقصی
@negaheqods
♦️️سلام امام زمانم
🔹 چہ دلنشین است صبح را با نام شما آغاز ڪردن
🔹و با سلام بر شما جان گرفتن
🔹و با یاد شما پرواز ڪردن...
🔹چہ روح انگیز است با آفتاب محبت شما
🔹روییدن و با عطر آشناے حضورتان
🔹دل بہ دریا زدن و
🔹در سایہ سار لبخند زیبایتان امید یافتن...
🔹شڪر خدا ڪہ در پناه شمائیم
#کربلا_طریق_الاقصی
@negaheqods
نگاه قدس
محافظ عاشق من قسمت صد و سی و هشتم خانم پلیسی که همراه امیر او را همراهی میکرد مچ دستش را گرفته بو
محافظ عاشق من
قسمت صد و سی و نهم
سربازی جلو آمد به مهدا احترام گذاشت و گفت :
سروان ؟ جناب سرهنگ گفتن برید اتاقشون این خانوم هم برن بازداشتگاه .
هانا خواست به سرباز حمله لفظی کند که سریع رو بهش گفت :
لازم نیست ، راهنماییشون کنید اتاق من با سرهنگ صحبت کنم .
راهنمایی شون ؟ تا حالا کسی اینقدر به هانا احترام نذاشته بود با خودش گفت :
" خیلی هم دختر بدی نیست شاید نباید این طوری وحشی بازی در میاوردم ، چهره ی دلنشین و جذابی داره چشم درشت و خاکستری ، صورت گرد و پوست فوق العاده صاف و سفید که هر کس ببینه باورش نمی شد کاملا بدون آرایشه ، قد متوسط و خیلی خوش تراش .
اگر آبروهاشو که فقط بالاشو چیده بود بر میداشت خیلی خوشکل ترش میکرد هر چند همین الانش هم زیبا بود مطمئن بودم اگه توی پارتی کارن شرکت میکرد همه ی پسرا بهش پیشنهاد رقص میدادن ."
با صدای مهدا دست از آنلایزش برداشت و با حرفی که زد حسابی شکه شد ، با صدای آرام که فقط هانا بشنود گفت : اگر بازرسی چهره ی من تموم شده بفرمایید .
سرباز : اما خانم ...
ــ آخرین دستوری که از مافوقت گرفتی چی بوده ؟
اینقدر محکم این جمله رو ادا کرد که هانا چموش هم حساب برد .
همراه امیر به اتاقی که برای مهدا در نظر گرفته بودند ، رفتند که امیر آرام گفت :
خیلی خوش شانسی امشب سروان رضوانی اینجاست ، وگرنه معلوم نبود چه بلایی سرت میومد تا الان برای اینکه بی گناهیت ثابت کنه جلوی پادگان ایستاده .
ــ چرا این کارو میکنه ؟ چرا لباسش با بقیه فرق داره ؟
ــ کلا منشش همینه ، چون پاسدار اطلاعات سپاهه برای پرونده هایی که خیلی خفن باشه ، سر و کله اینا پیدا میشه ، همین خانم منو چندبار نجات داده
این رو بهت گفتم هرچند برام بد میشه ولی گفتم تا با طناب این فرشته خودتو نجات بدی
ولی حواست باشه خیلی تیزه سرش کلاه بذاری یا چموش بازی در بیاری بد میشه واست !
ــ به نظر خیلی بچه میاد
ــ ۲۱ سالشه .
با دهن باز سرباز رو نگاه کرد که گفت : برو داخل خواهر هیراد .
هانا نمی دانست چرا او از کجا میشناختش ؟!
به سوال ذهنش پاسخ داد و گفت :
از اینجا خلاص شدی به هیراد بگو امیر رسولی خودش شناسنامه ام میذاره کف دستت .
یادتت رفته هانا ؟
ادامه دارد ...
#کربلا_طریق_الاقصی
@negaheqods
🚨💥مصاحبهای با سازنده ی❌ فیلمهای مستهجن:
در یکی از برنامههای زنده تلویزیونی اروپایی، گفتگویی با مدیر کانال پخش فیلمهای زننده انجام شد.
مجری برنامه خانمی بود که از این مدیر شیکپوش آمریکایی سوال میکرد.
این مدیر برنامههای مستهجن بااشتیاق درباره کارهایش توضیح میداد و درباره تولید فیلمها صحبت میکرد و افتخار میکرد که در این زمینه یک مدیر بسیار موفق است و بعد مجری از او سوال کرد برنامههای شما خاص چه سنینیست⁉️
جواب داد که ما برای تمام سنین فیلم تولید کردیم و حتی اختلاط سنین را هم در نظر گرفتهایم‼️
#جنون_جنسی_چشم_و_دل_سیرها
این فرد، غرق در صحبت بود و بهخود میبالید تا به این مرحله رسید که گفت ما حتی ارتباط با محارم را هم به تصویر کشیدهایم‼️ و آموزش میدیم‼️ و با افتخار اعلام میکنیم اولین کانالی هستیم که ... را در منزل نشان دادیم و با توجه به فعالیتهای بسیار عالی، ما همیشه مورد تشویق دولت آمریکا بودهایم‼️
مجری برنامه که دیگر نزدیک پایان برنامه بود ناگهان سؤالی از او کرد که مشخص بود برنامهریزی نشده بوده است...
سوال کرد شما چندفرزند دارید❓
جواب داد: دو فرزند❗️ اولی دختر و دومی پسر که اولی ۱۶ ساله است و دومی ۱۴ ساله است.
مجری گفت: آیا دختر و پسر شما از این کانال که مدیر آن پدرشان است بخوبی استفاده میکنند و آموزش میبینند⁉️
این فرد تا این سؤال را شنید ناگهان برافروخته شد، با عصبانیت بلند شد و با صدای بلند به مجری گفت: اصلاً فرزندان من و همه فرزندان دیگر خانوادههای آمریکایی و اروپایی حق ندارند از این برنامهها استفاده کنند و در این کشورها پخش نمیشه. این برنامهها صرفاً برای پخش در کشورهای جهان سوم و بالاخص مسلمان تولید میشه...
برداشت👇🏻
با یه حساب سر انگشتی و با توجه به اینکه ماهواره در کشور خودشان پولی! و در كشور ما رایگان! است به این نتیجه میرسیم که تهیهکنندگان و توزیعکنندگان عکسها و فیلمهای غیراخلاقی و شیطانی که به تازگی در تلهگرام و واتساپ و سایر نرمافزارها هم در حال پخش شدن است، هدفشان به فساد کشیدن و گمراه کردن جوانان و نوجوان مسلمان است.
آیا هیچ مسلمان باشرف و خداباور و نجیبی برای فاسد کردن خواهران و برادران ایمانی خود!! اقدام به تهیه و منتشر کردن فساد و فحشا میکند؟؟!!!
آیا وقت آن نرسیده است که آگاهانه به قضیه نگاه کنیم⁉️⁉️
شما جوان و نوجوان، شما دختر خانمها و آقا پسرها‼️
شما غیر از این میفهمید⁉️
آیا تهاجم فرهنگی غرب برای به فساد کشیدن خواهران و برادران ما هنوز مبهم است⁉️
به راستی تا بهحال با خود اندیشیدهایم که چه کسی و یا چه کسانی ودر کجا! و با چه امکاناتی در حال تولید و توزیع با کیفیتترین عکسها و فیلمهای شیطانی یا سریال های ضداخلاقی هستند؟
*🔴🔴 پنیر مفت فقط در تله موش یافت میشود*
*به هوش باشید لطفا....*
*#آگاه_باشیم...*
✏ *پینوشت :*
*این متن را در حد توان نشر دهید تا سبب آگاه شدن جامعه بخصوص نسل جوانی شود که این روزها اگر خود را به خواب غفلت نزنیم دیده و باور داریم که گوشیهای بسیاری از جوانان و نوجوانان پر شده از فیلمهای مستهجن و...*
#اینترنت_کثیف_آمریکایی*
#کربلا_طریق_الاقصی
@negaheqods
#صلی_الله_علیک_یااباعبدالله
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللهِ
وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنائِکَ
عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقیتُ
وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللهُ
آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ
اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ
وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ
وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ
وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
#کربلا_طریق_الاقصی
@negaheqods
اللّهُمَّ صَلِّ عَلى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضا الْمُرْتَضَى🤲
الاِمامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ
وَ حُجَّتِکَ عَلى مَنْ فَوْقَ الاَرْضِ
وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرى
الصِّدّیقِ الشَّهید✨
صَلاةً کَثیرَةً تامَّةً زاکِیَةً
مُتَواصِلَةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً
کَاَفْضَلِ ما صَلَّیْتَ عَلى اَحَدٍ مِنْ اَوْلِیائِکَ
#کربلا_طریق_الاقصی
@negaheqods
💢صبحتبخیرمولایمن
🔹هر کجای زندگی را که نگاه میکنم،
هر صفحهی عمرم را
که ورق میزن، هر گوشهی دلم را که سرک میکشم ...جای معطر شما خالیست.
🔹انگار همیشه، میان تمام دلخوشیها،
بغضی مدام گلوی شادیهایم را میفشرده است ...
🔹انگار، نبودنتان هرگز نمی گذارد که این دم، نوش شود
بیایید و مثل عطر بهارنارنج، کام جانها را مصفا کنید🏝
الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
#کربلا_طریق_الاقصی
@negaheqods
نگاه قدس
محافظ عاشق من قسمت صد و سی و نهم سربازی جلو آمد به مهدا احترام گذاشت و گفت : سروان ؟ جناب سرهنگ گ
محافظ عاشق من
قسمت صد و چهلم
ـ ااا....میر ؟
ـ شناختی نه ؟
همونیم که گفتی حاضری به جرم قتلم اعدام بشی
یادت اومد ؟
ـ ت...و
تو اینجا چیکار میکنی ؟
ـ کوه به کوه نمی رسه آدم به آدم میرسه ، هانا جاوید !!
ـ نکنه میخواستی ازم انتقام بگیری ؟
تو لومون دادی ؟
ـ حماقت خودت باعث شد گیر بیافتی
ـ حماقت ؟
تو یکی از حماقت حر...
ـ چرا ؟
چون عاشق مظلوم ترین دختر دنیا شدم ؟
ـ نخیر ، چون لقمه بزرگ تر از دهنت گرفتی !
ـ به ازدواج و عشق ، مثل لقمه و ... فکر میکنی ؟
ازدواج یه اتفاق مقدسه ... تو نمیدونی ... !
هههه ... برا همینه که الان تکلیفت اینه ... !
ـ حرفای جدید می شنوم
ظاهر جدید
نکنه پاسدار شدی ؟
ـ برو داخل اینقدرم حرف نزن
در اتاق را روی هانا بست و خواست برگردد که با دیدن مهدا بسمتش رفت و گفت :
بردمش تو اتاقی که گفتین
ـ متشکرم ، اگر شما کمک نکرده بودین ....
ـ فقط یه وظیفه است
ـ ممنونم
بابت همه چیز
هیوا خیلی خوش شانسه که شما رو داره
مطمئنم اونم مثل شما خیلی عاشقه
ـ میشه کسی بمیرو...
ـ میشه
میشه کسی بمیره و فکرش پی یه زمینی باشه
من برم
فعلا
امیدوارم بشه با هانا راه اومد
ما فقط نمی خوایم خاطره هیوا تکرار بشه
ـ هانا و هیوا از زمین تا آسمون فرق دارن
ـ هر کس بخواد میتونه تغییر کنه
ـ اگه بخواد ...
ـ ان شاء الله که خدا براش بخواد
ادامه دارد ...
#کربلا_طریق_الاقصی
@negaheqods