eitaa logo
نگاه قدس
1.6هزار دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
347 ویدیو
22 فایل
مقام معظم رهبری: امروز تأثیر رسانه‌ها در عقب راندن دشمن بیشتر از موشک و پهپاد است،هرکس رسانه قوی‌تر داشته باشد در اهدافی که دارد موفق‌تر خواهد بود. ارتباط با ادمین: @ertebat_qodsian
مشاهده در ایتا
دانلود
💐۴۹روز تا 💐 شاخص های نماینده تراز انقلاب اسلامی در کلام مقام معظم رهبری ۱۳- داشتن مرز مشخص و پررنگ با دشمن نماینده صالح آن کسی است که پایبندی او به اسلام ،باشد، پایبندی او به عدالت باشد، پایبندی او به منافع ملی باشد مرز او با دشمن مرز مشخصی باشد. اگر این نشد، آن نماینده، نماینده خوبی نخواهد بود؛ نماینده ملت در واقع نخواهد بود. خوشبختانه در کشور ما مجموعه های سیاسی ای که هستند، نسبت به مبانی اسلام و انقلاب تقریباً همه، بجز یک اقلیت کوچکی متفق القولند؛ منتها مرزها را باید روشن کرد. بعضی، از دشمن رودربایستی دارند؛ بعضی ملاحظه ی دشمن را می کنند. ملاحظه ی ملت را باید ،کرد ملاحظه ی خدا را باید کرد نه ملاحظه ی دشمن را. دشمن، دشمن است؛ هرچه ملاحظه کنی هر چه عقب بنشینی، او جلو می آید. اگر خاکریز شما در مقابل دشمن خاکریز مستحکمی ،نباشد او نفوذ میکند. دشمنان این را میخواهند یکی از شاخصها همین است. مردم در هر جای کشور هستند، به این شاخص توجه کنند. آن کسانی که مرزشان با دشمن و دست نشاندگان دشمن مرز کمرنگی است، اینها برای ورود به مجلس اصلح نیستند کسانی باید باشند که مرز روشنی با دشمن داشته باشند. @entekhabatqods
💐۴۹روز تا 💐 مجلس ششم از تحصن تا جام زهر @entekhabatqods
💐۴۹روز تا 💐 ششمین دوره انتخابات مجلس ششمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی نخستین انتخاباتی بود که هر ۳۰ نماینده شهر تهران توانستند در مرحله اول حداقل رای لازم برای حضور در مجلس را کسب کنند. این موضوع مرهون اصلاحیه ای در قانون انتخابات بود که کسب حداقل یک چهارم آراء ماخوذه را مجوزی برای نامزدهای انتخاباتی برای راهیابی به مجلس می دانست. با این حال به علت تشکیک شورای نگهبان در صحت و سلامت انتخابات، آراء ۲ نفر از منتخبین مورد تایید قرار نگرفت و با وجود انصراف آیت الله هاشمی رفسنجانی از لیست نمایندگان تایید شده، مرحله دوم انتخابات برای انتخاب ۳ نماینده باقی مانده برگزار شد. اختلافات بین شورای نگهبان و وزارت کشور در این دوره از انتخابات نیز به دلایل مختلف قوت یافت. پیش از انتخابات، شورای نگهبان در فرآیند نظارت استصوابی ۶۶۹ نفر را رد صلاحیت کرد و این در حالی بود که هیئت های اجرایی پیش از آن فقط ۳۰۲ نفر از این افراد را رد صلاحیت کرده بودند. از نظر شورای نگهبان ۲۱۰ نفر از رد صلاحیت شده ها توسط این نهاد به علت وابسته یا هوادار گروه های غیرقانونی بودن تایید نشدند؛ برخی از افراد مذکور خارج از مهلت قانواین اعتراضات باعث شد که مسئله از طریق رهبر انقلاب به مراجع قانونی واگذار شود و مجمع تشخیص مصلحت نظام به عنوان مرجع تصمیم گیرنده نظر شورای نگهبان را تایید کرد. اختلاف دیگر شورای نگهبان و وزارت کشور درباره نحوه شمارش آراء بود. وزارت کشور به شمارش رایانه ای آراء به علت کاهش هزینه و افزایش سرعت در رای شماری و اعلام نتایج اعتقاد داشت، اما شورای نگهبان با وجود موافقت اولیه، سه روز مانده به انتخابات در ابلاغیه ای با این موضوع مخالفت کرد. با وجود آنکه رای ها به علت ابلاغیه شورای نگهبان دستی شمرده شد، وزارت کشور سعی کرد به این امر سرعت داده و نامزدهای منتخب شهر تهران ۴ روز پس از انتخابات اعلام شدند. وزارت کشور انتخابات مجلس ششم را سالم ترین انتخابات پس از انقلاب دانست؛ هیات های نظارت شورای نگهبان اعلام کردند که به علت شکایات واصله، یک سوم آراء تهران باید بازشماری شود. شورای نگهبان طی اعلامیه ای در صدا و سیما شکایت های زیاد را حاکی از ناسالم بودن انتخابات و وجود تخلفات شمرد، اما وزارت کشور این موضوع را نپذیرفت. پس از کشمکش های فراوان و تاخیر طولانی مدت شورای نگهبان برای اعلام نتایج نهایی انتخابات، آیت الله جنتی در نامه ای به رهبر معظم انقلاب طلب راهنمایی کرد. آیت الله سیدعلی خامنه ای رهبر معظم انقلاب در پاسخ به شورای نگهبان اعلام کردند که صندوق هایی که مخدوش بودن آنها از نظر شورای نگهبان اثبات شده است ابطال گردد و به جز صندوق های مذکور نتیجه قطعی انتخابات اعلام شود. در نتیجه دو روز پس از دریافت پاسخ، شورای نگهبان با ابطال ۵۳۴ صندوق، پذیرش ۲۸ نفر از ۳۰ نفر منتخب را اعلام کرد. @entekhabatqods
35.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💐۴۹روز تا 💐 ایرانِ امروز از نگاه دیگران کارشناس آمریکایی: 📍پیشرفت‌های هسته‌ای ایران در پاسخ به فشار حداکثری ما، فراتر از همه پیش‌بینی‌ها بود و الان به نقطه خطرناکی رسیده/ایران نسخه‌ای از ائتلاف ناتو را در منطقه ایجاد کرده که اعضای آن متعهد به دفاع از یکدیگرند…
نگاه قدس
قسمت چهارم یک روز صبح وقتی که از ورزش و تمرینات صبحگاهی بر میگشتم، وقتی نزدیک ویلا یا همون محل اسکا
قسمت پنجم هر دفعه ای هم که برمیگشت بهم نگاه میکرد، فورا روش و بر میگردوند و سرعت قدم هاش بیشتر می‌شد. اون خانوم از جلوی چشمام محو شد. در همون حین چشمم خورد به یک جوان تنومندی که موتور داشته و انگار داشته از زمین شالیزاری برمی‌گشته. وقتی نزدیک شد، بهش با دست اشاره زدم سرعتش و کم کنه و بياد سمت من. سرعتش و کم کرد و دور زد اومد سمتم... گفتم: +چطوری مشتی؟ باهمون لهجه شیرین شمالی گفت: _ممنون. بفرما. چیکار داری؟ +میتونی زنگ بزنی اورژانس بیاد؟ از روی پله ها افتادم و کمرم و پای سمت راستم آسیب دیده... فکر کنم پام شکسته. فوری موتورش و خاموش کرد، جک زد پیاده شد اومد کنارم... وقتی رسید به من، نیم خیز شد و دست زد به پای سمت راستم... خدا میدونه چنان ناله ای زدم که همین الآنشم دارم تایپ میکنم وقتی یادش می افتم مغزم تیر میکشه. وقتی داد کشیدم، بهش گفتم: «آیییییی مشتی، چه خبرته؟ چیکار داری میکنی؟ نمیبینی درد دارم؟ بهت گفتم پام شکسته که این قدر درد دارم.» با اورژانس تماس گرفت! حدود 20 دقیقه بعد یه آمبولانس اومد و من و منتقل کردند به یکی از بیمارستان های اطراف اون منطقه. علیرغم اینکه در ناحیه کمر احساس درد داشتم، ولی احساس میکردم دردش شدید نیست، اما امان از درد پای سمت راستم... امانم و بریده بود... دکتر اومد بالای سرم... من و بردند از پای سمت راستم عکس گرفتند و جوابش این شد که از بالای مچ پا، تا زیر کاسه ی زانوی سمت راست سه قسمت شکستگی داره و زیر کاسه ی زانو شکستگی بیشتری داره... اونجا بود فهمیدم برای چی انقدر دردم شدید بود.  القصه، همون روز پای من و گچ گرفتند و بهم چندتا مسکن زدند، کمی استراحت کردم بعدش برگشتم سمت ویلا. قرار شد وقتی گچ پای من و باز کردند، اگر همچنان مشکل داشتم، باید میرفتم اتاق عمل زیر تیغ جراحی. بگذریم... وقتی رسیدم ویلا، لنگان لنگان و به زر به زور خودم و رسوندم به داخل خونه... حدود 20 دقیقه کشید تا برم داخل خونه. چون نمیتونستم راه برم. وقتی رسیدم توی خونه، از درد شدید مجبور شدم سه تا ژلوفن و باهم بخورم تا کمی دردم کمتر بشه، اما تاثیر چندانی نداشت... یادم اومد گوشیم و خاموش کرده بودم.. روشن کردم.. رمز و زدم، چندثانیه ای که گذشت دیدم سیل تماس های از دست رفته و پیامک ها روی گوشیم داره خود نمایی میکنه. از همه بیشتر مادرم زنگ زده بود. فورا باهاش تماس گرفتم...وقتی جواب داد، فورا با صدایی که احساس کردم بغض آلود هست...گفت: _محسسسن... مادر... کجایی؟ +سلام حاج خانوم... چرا صدات اینطوره!؟ _چی شده پسرم؟ +یعنی چی که چیشده؟ واضح حرف بزن مادر من... _پاهات چرا شکست؟ وقتی اینطور گفت فهمیدم که خبر این اتفاق، زودتر از برگشتن من به ویلا، به تهران رسیده. گفتم: کی بهت خبر داده؟ بی بی کلثوم! تا گفت بی بی کلثوم، ذهنم رفت سمت اون دختره... اعصابم به هم ریخت... میدونستم مادر من به کسی نگفته که من کجا هستم! اما اینبار شک کردم!! خیلی مودبانه ولی با دلی پر از آشوب به مادرم گفتم: برای چی آمار من و دادی به بی بی کلثوم که من اومدم شمال؟ بخدا من نگفتم! من هیچ وقت از رفت و آمدهای تو، وَ اینکه کجا هستی و کجا نیستی به کسی چیزی نمیگم. حتی به برادرت و خواهرات. پس چطور فهمیدی؟ بی بی کلثوم زنگ زده! ظاهرا یه دختره که مستاجر خونه ش هست، بهش گفته و بی بی هم زنگ زد گفت پسرت محسن اینجاست و پاش شکسته. عجب! من میام شمال!!! همین امروز !!! نه!! اصلا حرفشم نزن. من حالم خوبه. بزار فقط تنها باشم. من تیر خوردم چیزیم نشد! حالا این که فقط یه شکستگی ساده هست. محسن جان... مادر من! شلوغش نکن. نیازی هم نیست به میترا و صائب و حسنا چیزی بگی! من حالم خوبه، اگر بخوای همین الان بلند میشم برات میرقصم فیلم قررر دادنم و واست میفرستم! خندید گفت: _من دلم هزار راه میره. +به خاک فاطمه حالم خوبه. یه کم درد ساده دارم که با مُسکن و یه سری داروها بر طرف میشه. _پس چیزی خواستی به بی بی بگو تا به بچه هاش یا به مستاجرش بگه برات انجام بدن. +چشم، خیالت جمع.نیازی هم به اونا ندارم! با مادرم خداحافظی کردم.از بیمارستان که داشتم می اومدم، به راننده آژانس پول دادم تا برام از داروخانه چندتا دگزا بگیره.بخاطر شرایط کاریم، دوره های خود درمانی در صورت نیاز رو دیده بودم. آمپول و آماده کردم و دگزا به خودم تزریق کردم.کم کم دردم آروم شد،خوابیدم. یک روز پس از اتفاقات و... ساعت 12ظهر بود،زنگ خونه به صدا در اومد. لنگان لنگان رفتم سمت آیفون، نگاه به صفحه کردم دیدم همون دختره هست.توی دلم یه جلل الخالق گفتم و چندثانیه ای رو به صورتش خیره شدم.توی چشماش یه مهربونی خاصی میدیدم اما خریت محض بود آدمی مثل من بخواد به کسی اطمینان کنه و گول یه چشم مهربون و بخوره. با اینکه فقط دوبار دیده بودمش، اما نمیدونم چرا حس عجیبی نسبت ب این آدم داشتم که نه منفی بود،نه مثبت. @entekhabatqods
نگاه قدس
برگی از داستان استعمار قسمت بیست و سوم: اول عاج، بعد بچه در داستان قبل خواندیم که سود ‌هاوکینز
برگی از داستان استعمار قسمت بیست و چهارم: از این بازار به آن بازار برده‌ها چندین بار دست به دست می‌شدند؛ در جنگل، در ساحل آفریقا و در سواحل اروپا و امریکا. و هر بار، دلالان برده قیمت آن‌ها را به چند برابر می‌رساندند. هم در آفریقا و هم در اروپا و آمریکا، بازارهای بزرگ برده فروشی به وجود آمده بود. در بازارهای برده در آفریقا، برده‌ها را پیش از فروش می‌شستند و به تن آن‌ها روغن نارگیل می‌مالیدند تا پوستشان درخشان تر به نظر برسد. دخترهـای جـوان را آرایش می‌کردند و آنها را در پارچه‌های رنگارنگ می‌پیچیدند و گاهی با جواهـر، گردن، گوش‌ها و بینی آنها را زینت می‌کردند. برده‌ها در قفس‌های بزرگی به نمایش گذاشته می‌شدند. گاهی ۱۵۰ برده درون یک قفس قرار می‌گرفتند. برده‌ها برحسب سن، جنس یا قدرت بدنی به چند گروه تقسیم و هر گروه وارد یک قفس می‌شدند، شوهران و همسران آن‌ها را معمولا از هم جدا نگه می‌داشتند؛ چون کنار هم بودن آن‌ها هنگام معامله برای فروشنده یا خریدار دردسرساز می‌شد. هنگامی‌که برده‌ها را از قفس بیرون می‌آوردند، آنها را برحسب سن و درشتی اندام به صف می‌کردند. در اطراف صف، چند برده خانگی برده دار با سلاح مواظب برده‌ها بودند. صاحب برده‌ها مقابل صف راه می‌رفت، برده‌ها را یکی یکی معرفی می‌کرد، از توانایی‌های آنها سخن می‌گفت و قیمت هریک را مشخص میکرد. وقتی یکی از برده‌ها توجـه خریداری را جلب می‌کرد، فروشنده برده را از صـف جـدا می‌کرد و پیش می‌آورد. خریدار اندام‌های او را معاینه می‌کرد؛ درست مثل اینکه گوسفندی را از گلـه جـدا کـرده باشد و اندام‌های او را وارسی کند. او سپس شنوایی برده را امتحان می‌کرد و از او می‌خواست چند کلمه ای صحبت کند. بعد باید مطمئن می‌شد که او بیماری خاصی ندارد و مخصوصاً در خواب خرخر نمی‌کند. خرناس کشیدن در خواب ایراد بزرگی برای یک برده به شمار می‌رفت. وقتی خریدار مطمئن می‌شد برده هیچ مشکلی ندارد، با اربابش وارد معامله می‌شد. او حتی دندان‌های بـرده را هم یکی یکی معاینه می‌کرد. هنگامی‌که بر سر قیمت توافق می‌شـد برده فروش لباس‌های برده را از تن او بیرون می‌کشید و او را عریان به صاحب جدیدش تحویل می‌داد. گاهی زنها، درحالی که بچه‌هایشان را شیر می‌دادند، از شوهرانشان جدا می‌شدند و به ارباب جدید فروخته می‌شدند. @entekhabatqods
2.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💐۴۹روز تا 💐 🔻 رهبر معظم انقلاب: یک رأی هم مهم است. هیچ کس نگوید که حالا با یک رأی من چه اتّفاقی خواهد افتاد؛ نه، یک رأی هم قطعاً دارای اهمّیّت است و همین رأی‌ها است -یک رأی یک رأی است- که آراء میلیونی ملّت را تشکیل میدهد. به اعتقاد من با نیّت خدایی وارد بشوید، ثواب ببرید و این کار را انجام بدهید. @entekhabatqods
2.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
رهبر معظم انقلاب: «ماه رجب، ماه رحمت و برکت الهی است باید تبریک عرض کنیم به یکدیگر، همه ما...» 🔆 حلول ماه رجب، ماه مناجات ، استغفار و بندگي و ولادت حضرت امام محمد باقر علیه السلام برامام زمان (عج) و نایب بر حقشان و شما عزیزان مبارک باد 🌹ماه رجب فرا رسید، ماهی که اولین روزش باقری 🌹سومینش نقوی دهمینش تقوی 🌹سیزدهمینش علوی نیمه اش زینبی 🌹بیست و پنجمش کاظمی بیست وهفتمش محمدی است @entekhabatqods
اللّهُمَّ صَلِّ عَلى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضا الْمُرْتَضَى🤲 الاِمامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ وَ حُجَّتِکَ عَلى مَنْ فَوْقَ الاَرْضِ وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرى الصِّدّیقِ الشَّهید✨ صَلاةً کَثیرَةً تامَّةً زاکِیَةً مُتَواصِلَةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً کَاَفْضَلِ ما صَلَّیْتَ عَلى اَحَدٍ مِنْ اَوْلِیائِکَ @entekhabatqods
♦️‌سلام امام زمانم 🔹‌ای همه هستی 🔹‌فدای نام زیبای شما 🔹‌آسمان هرگز نبیند 🔹‌مثل و همتای شما 🔹‌کاش می شد 🔹‌کاسه چشمان ما روزی شود 🔹‌جایگاه اندکی 🔹‌خاک کف پای شما @entekhabatqods
از خداي مي‌طلبم كه به رحمت واسعه خود و قدرت عظيمش در برآوردن هر مطلوبي مرا و تو را توفيق دهد به چيزي كه خشنوديش در آن است، از داشتن عذري‌ آشكار در برابر او و آفريدگانش و آوازه نيك در ميان بندگانش و نشانه‌هاي نيك در بلادش و كمال نعمت او و فراواني كرمش. و اينكه كار من و تو را به سعادت و شهادت به پايان رساند، به آنچه در نزد اوست مشتاقيم. و السلام علي رسول الله‌ صلي الله عليه و آله الطيبين الطاهرين @entekhabatqods
💐۴۸روز تا 💐 ۱۴ - بصیرت و بینش سیاسی نماینده مردم باید دارای فهم و درک سیاسی باشد و مسائل کشور را بفهمد هم مسائل خارجی و توطئه های دشمنان را و هم مسائل داخلی و نیازهای مردم و اولویتهای کشور را. مجلس یک صفحه نمایانی از انقلاب و از افکار عمومی مردم و از سیاستهای کلان کشور است. قضایائی در منطقه پیش می آید، قضایائی در دنیا پیش می آید؛ مجلس باید مواضعش را روشن بیان کند. @entekhabatqods