اللّهُمَّ صَلِّ عَلى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضا الْمُرْتَضَى🤲
الاِمامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ
وَ حُجَّتِکَ عَلى مَنْ فَوْقَ الاَرْضِ
وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرى
الصِّدّیقِ الشَّهید✨
صَلاةً کَثیرَةً تامَّةً زاکِیَةً
مُتَواصِلَةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً
کَاَفْضَلِ ما صَلَّیْتَ عَلى اَحَدٍ مِنْ اَوْلِیائِکَ
#راه_نصرالله
@negaheqods
♦️️سلام امام زمانم
🔹ابری ام، بارانی ام، حـال و هوایم خوب نیستچشمِ سر، خیس است امّا چشمِ دل، مرطوب نیست
🔹طاقـت دوری ندارم، رحـم کن بر عاشقتصبر من مانند صبر حضرت ایّوب نیست
🔹سلامتی و فرج مولایمان صاحب الزمـــانعجل الله تعالی فرجه الشریف صلوات
🔹اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَة وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بَنیها وَ سِرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحَاطَ بِهِ عِلْمُکَ
#راه_نصرالله
@negaheqods
نگاه قدس
پلاک پنهان 🔻 قسمت دهم صغری با صدای بلند و متعجب گفت: ــ چی؟سمانه می خواد ازدواج کنه؟ سمیه خانم ن
پلاک پنهان
قسمت یازدهم
ــ سلام خسته نباشید من دیروز سفارش ۹۰ تا cd دادم که...
پسر جوان اجازه نداد که سمانه ادامه دهد و سریع پاکتی را به سمتش گرفت
ــ بله،بله بفرمایید آماده هستند،اگر مایلید یکی رو امتحان کنید!
ــ بله ،ممنون میشم
تا پسرجوان خواست فایل صوتی را پخش کند ، صدای گوشی سمانه در فضا پیچید ،سمانه عذرخواهی کرد و دکمه اتصال را زد:
ــ جانم مامان
ــ کجایی
ــ دانشگام
ــ هوا تاریک شد کی میای
ــ الان میام دیگه
ــزود بیا خونه خاله سمیه خونمونه
ــ چه خوب،چشم اومدم
گوشی را در کیف گذاشت و سریع مبلغ را حساب کرد
ــ خونه چک میکنم،الان عجله دارم
پسر جوان سریع پاکت را طرف سمانه گرفت،سمانه تشکر کرد و از آنجا خارج شد که دوباره گوشیش زنگ خورد،سریع گوشی را از کیف دراوردکه با دیدن اسم کمیل تعجب کرد،دکمه اتصال را لمس کرد و گفت:
ــ الو
ــ سلام
ــ سلام آقا کمیل ،چیزی شده؟ـ
ــ باید چیزی شده باشه؟
ــ نه آخه زنگ زدید ،نگران شدم گفتم شاید چیزی شده
ــ نخیر چیزی نشده،شما کجایید؟؟
سمانه ابروانش از تعجب بالا رفتن،و با خود گفت"از کی کمیل آمار منو میگرفت؟"
ــ دانشگاه
ــ امشب خونه شماییم،الانم نزدیک دانشگاتون هستم،بیاید دم در دانشگاه باهم برمیگردیم خونه
ــ نه ممنون خودم میرم
ــ این چه کاریه،من نزدیکم ،خداحافظ
سمانه فقط توانست خداحافظی بگوید،کمیل هیچوقت به او زنگ نمی زد ،و تنها به دنبال او نیامده بود ، همیشه وقتی صغری بود به دنبال آن ها می آمد ولی امروز که صغری کلاس ندارد،یا شاید هم فکر می کرد که صغری کلاس دارد.
بیخیال شانه ای بالا انداخت و به طرف دانشگاه رفت ،که ماشین مشکی کمیل را دید،آرام در را باز کرد و سوار شد،همیشه روی صندلی عقب می نشست ولی الان دیگر دور از ادب بود که بر صندلی عقب بشیند مگر کمیل راننده شخصی او بود؟؟
ــ سلام ،ممنون زحمت کشیدید
ــ علیک السلام،نه چه زحمتی
سمانه دیگر حرفی نزد ،و منتظر ماند تا سامان سراغ صغری را بگیرید اما کمیل بدون هیچ سوالی حرکت کرد،پس می دانست صغری کلاس ندارد،
سمانه در دل گفت"این کمیل چند روزه خیلی مشکوک میزنه"
با صدای کمیل به خودش آمد؛
ــ بله چیزی گفتید؟
ــ چیزی شده که رفتید تو فکر که حتی صدای منو نمیشنوید؟
ــ نه نه فقط کمی خستم
ــ خب بهاتون حرفی داشتم الان که خسته اید میزارم یه روز دیگه
ــ نه ،نه بگید،چیزی شده؟
کمیل کلافی دستی در موهایش کشید و گفت:
ــ چرا همش به این فکر میکنید وقتی زنگ میزنم یا میخوام حرفی بزنم اتفاقی افتاده؟
سمانه شرمنده سرش را پایین انداخت و گفت:
ــ معذرت میخوام دست خودم نیست،آخه چطور بگم ،تا الان زنگ نزدید برای همین گفتم شاید برای کسی اتفاقی افتاده
ــ آره قراره اتفاقی بیفته
و نگاهی به چهره نگران سمانه انداخت و ادامه داد :
ــ اما نه برای آدمای اطرافمون
سمانه با صدای لرزانی پرسید:
ــ پس برای کی؟
ــ برای ما
ــ ما؟؟
ــ من و شما
ادامہ دارد...
#راه_نصرالله
@negaheqods
عملیات روانی گسترده در آخرین لحظات مرگ
بزرگنمایی یکی از تکنیکهای عملیات روانی است و اسرائیل با اغراق در نمایش نفوذ خود به امنیتیترین سطوح نیروهای حزب الله، در پی ایجاد جنگ روانی در مقامات کشورهای منطقه و همچنین در نیروهای مقاومت و حزب الله است.
با این عملیات اسرائیل اولاً کشورهای منطقه را از توانایی جاسوسی خود میترساند و ثانیا اعضای حزب الله و مقاومت را نسبت به همدیگر بیاعتماد میکنند.
اینکه اسرائیل سرویس جاسوسی قدرتمندی دارد و آن را نباید دست کم گرفت، درست است؛ اما این سازمان توانایی پرداختن به تمام اتفاقات پیرامون خود را از دست داده است.
ضربات یمن به شاهراههای حیاتی و تلفات و خسارات سنگین وعده صادق 1 و 2 ایران و همچنین شگردهای متفاوت و بیسابقه نیروهای مقاومت لبنان و غزه، آنها را به آشفتگی و جنون شدیدی دچار کرده است
با این حال که توان نیروهای اطلاعاتی و نظامی اسرائیل کم شده است؛ پس چطور میتواند با دقت بسیار بالا اسماعیل هنیه را در تهران و سیدحسن نصرالله را در سریترین مکان در ضاحیه جنوبی بیروت به شهادت برساند؟
جواب این است که کمکهای بیحد و اندازه امریکا و ایضا سرویسهای جاسوسی عربستان و پاکستان باعث موفقیت برخی از این ترورها میشود! اسرائیل برای انجام عملیاتهای خود از بیگ دیتاها و اطلاعات سایبری فوق محرمانه امریکا استفاده میکند.
درحالی که واقعیت ماجرا این است که امریکا و انگلیس بهخوبی میدانند که زمان مرگ اسرائیل فرا رسیده است ولی در تلاش هستند تا با این تنفس مصنوعی و پشتیبانی از رژیم تروریستی اسرائیل، صهیونیستها را سرپا نگهدارند
#راه_نصرالله
@negaheqods
#صلی_الله_علیک_یااباعبدالله
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللهِ
وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنائِکَ
عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقیتُ
وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللهُ
آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ
اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ
وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ
وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ
وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
#راه_نصرالله
@negaheqods
اللّهُمَّ صَلِّ عَلى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضا الْمُرْتَضَى🤲
الاِمامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ
وَ حُجَّتِکَ عَلى مَنْ فَوْقَ الاَرْضِ
وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرى
الصِّدّیقِ الشَّهید✨
صَلاةً کَثیرَةً تامَّةً زاکِیَةً
مُتَواصِلَةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً
کَاَفْضَلِ ما صَلَّیْتَ عَلى اَحَدٍ مِنْ اَوْلِیائِکَ
#راه_نصرالله
@negaheqods
🌹 اَلسّلامُ عَلَیْکَ یا صاحِبَالزَّمان (عج)
مولایم!
همه روز،
آفتاب به امید آمدنت
طلوع میکند.
انتظار برایمان بس است، طلوع کنید.
#سلام_بر_مهدی (عج)
#راه_نصرالله
@negaheqods
نگاه قدس
پلاک پنهان قسمت یازدهم ــ سلام خسته نباشید من دیروز سفارش ۹۰ تا cd دادم که... پسر جوان اجازه ندا
﴾﷽﴿
پلاک پنهان
🔻 قسمت دوازدهم
ــ چه اتفاقی قراره برای من وشما بیفته؟؟
کمیل کلافه دستی به صورتش کشید و ماشین را کنار جاده نگه داشت.
نفس عمیقی کشید و گفت:
ــ من میدونستم دانشگاه بودید،یعنی مادرم و خاله گفتن،و اینو هم گفتن که بیام دنبالتون تا با شما صحبت کنم.
سمانه با تعجب به کمیل نگاهی انداخت:
ــ الان همه تو خونه منتظر منو شما هستن تا بیایم و جواب شما رو به اونا بدیم.
ــ آقا کمیل من الان واقعین گیج شدم،متوجه صحبتاتون نمیشم،برای چی منتظرن؟من باید چه جوابی بدم ؟
ــ جواب مثبت به خواستگاری بنده
سمانه با تعجب سرش را به طرف کمیل سوق داد و شوکه به او خیره شد!!
کمیل نگاهی به سمانه انداخت و با دیدن چهره ی متعجب او ،دستانش را دور فرمون مشت کرد.
ــ میدونم تعجب کردید ولی حرفایی بود که باید گفته می شد،مادرم و صغری مدتی هستش که به من گیر دادن که بیام خواستگاری شما ، الان هم که خواستگاری پسر آقای محبی پیش کشیده شد اصرارشون بیشتر شده،و من از این فشاری که چند روز روی من هست اذیتم .
کمیل نگاهی به سمانه که سربه زیر که مشغول بند کیفش بود انداخت،از اینکه نمی توانست عکس العملش به صحبت هایش را از چهره اش متوجه شود،کلافه شد و ادامه داد:
ــ ولی من نمیتونم ، چطور بگم،شما چیزی کم ندارید اما اعتقاداتمون اصلا باهم جور درنمیاد و همین کافیه که یه خونه به میدون جنگ تبدیل بشه،منم واقعیتش نمیتونم از عقایدم دست بکشم .
لبان خشکش را با زبان تر کرد و ادامه داد:
ــ اما شما بتونید از این حجاب و عقایدتون بگذرید ،میشه در مورد ازدواج فکر کرد.
تا برگشت به سمانه نگاهی بیندازد در باز شد و سمانه سریع پیاده شد،کمیل که از عکس العمل سمانه شوکه شده بود سریع پیاده شد و به دنبال سمانه دوید اما سمانه سریع دستی برای تاکسی تکان داد ،ماشینی کمی جلوتر ایستاد ، و بدون توجه به اینکه تاکسی نیست سریع به سمت ماشین رفت و توجه ای به صدا زدن های کمیل نکرد،ماشین سریع حرکت کرد کمیل چند قدمی به دنبالش دوید و سمانه را صدا زد، اما هر لحظه ماشین از او دور می شود.
سریع سوار ماشین شد و حرکت کرد،در این ساعت از شب ترافیک سنگین بود،و ماشین کمیل در ترافیک گیر کرد،کمیل عصبی مشت محکمی بر روی فرمون زد و فریاد زد:
ــ لعنتی،لعنتی
بازم تند رفته بود،اما چاره ای نداشت باید این کار را می کرد.
راه باز شد ،پایش را تا جایی که می توانست بر روی گاز فشرد ،ماشینی که سمانه سوار شده بود را گم کرده بود و همین موضوع نگرانش کرده بود.
این وقت شب، یک دختر تنها سوار ماشین شخصی شود که راننده اش جوان باشد خیلی خطرناک بود و،فکر کردن به اینکه الان سمانه دقیقا در این شرایط است ،خشم کل وجودش را فرا گرفت
ادامہ دارد...
📌آثار نامه درخواست تغییر دکترین هستهای چیست؟
۳۹ نفر از نمایندگان مجلس در نامهای خواستار تغییر دکترین هستهای شدهاند. سخنگوی دولت هم خیال همه را راحت کرده که چنین اتفاقی قرار نیست رخ دهد.
اثر سیاسی آن نامه، اما چیست؟
زیدآبادی نوشت: حرف از تغییر دکترین اتمی نه فقط کمترین بازدارندگی به وجود نمیآورد بلکه حتی طرح بحث آن در این وضعیت نوعی دعوت برای حملۀ نظامی به کشور است.
۳۹ نفر از نمایندگان مجلس در نامهای به شورای عالی امنیت ملی خواستار تجدید نظر در دکترین دفاعی جمهوری اسلامی و صدور اجازه و فراهم شدن امکانات برای ساخت سلاح هستهای شدند.
این اقدام با واکنشها و انتقاداتی همراه بوده است. در همین راستا فاطمه مهاجرانی، سخنگوی دولت چهاردهم، اعلام کرد که موضع جمهوری اسلامی در خصوص ساخت بمب هستهای ثابت است و مطابق نظر مقام معظم رهبری، این اقدام از نظر شرعی حرام است.
این درخواست نمایندگان مجلس در فضای مجازی نیز با واکنشهایی همراه بود. مثلا احمد زیدآبادی فعال سیاسی در شبکه اجتماعی ایکس نوشت: «دعوت برای حمله به کشور؟
این نغمهای که برخی محافل در مورد لزوم "تغییر دکترین اتمی ایران" راه انداختهاند، از سر ناآشنایی کامل با مناسبات قدرت در خاورمیانه و در سطح بینالملل است.
ادامه دارد...
#راه_نصرالله
@negaheqods
#صلی_الله_علیک_یااباعبدالله
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللهِ
وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنائِکَ
عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقیتُ
وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللهُ
آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ
اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ
وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ
وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ
وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
#راه_نصرالله
@negaheqods
اللّهُمَّ صَلِّ عَلى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضا الْمُرْتَضَى🤲
الاِمامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ
وَ حُجَّتِکَ عَلى مَنْ فَوْقَ الاَرْضِ
وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرى
الصِّدّیقِ الشَّهید✨
صَلاةً کَثیرَةً تامَّةً زاکِیَةً
مُتَواصِلَةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً
کَاَفْضَلِ ما صَلَّیْتَ عَلى اَحَدٍ مِنْ اَوْلِیائِکَ
#راه_نصرالله
@negaheqods
اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلِیکَ الْفَرَج
آفتابی، نفس صبح دلآرایی تو
مَه من، شاخ گُل نرگس رعنایی تو
چشمهای من اگر رخصت دیدار نیافت
رو به هر سوی نماید دلم، آن جایی تو
روشنای دل من
حضرت خورشید سلام
#سلام_بر_مهدی (عج)
#راه_نصرالله
@negaheqods
نگاه قدس
﴾﷽﴿ پلاک پنهان 🔻 قسمت دوازدهم ــ چه اتفاقی قراره برای من وشما بیفته؟؟ کمیل کلافه دستی به صورتش ک
﴾﷽﴿
پلاک پنهان
قسمت سیزدهم
سمانه با عصبانیت بند کیف را در دستانش فشرد،هضم حرف های کمیل برایش خیلی سخت بود و پیاده شدن از ماشینش تنها عکس العملی بود که در آن لحظه میتوانست داشته باشد،بغض بدی گلویش را گرفته بود،باورش نمی شد پسرخاله اش به او پیشنهاد داده بود که بیخیال حجابش شود تا بتواند به ازدواج با او فکر کند ،او هیچوقت به ازدواج با کمیل فکر نمی کرد،با عقایدی که آن ها داشتند ازدواجشان غیر ممکن بود اما حرف های کمیل،او را نابود کرده بود ،با اینکه عقاید کمیل با او زمین تا آسمان متفاوت بود اما همیشه او را یک مرد با ایمان و مذهبی و باغیرت می دانست اما الان ذهنش از صفات خوب کمیل تهی شده بود.
با احساس سنگینی نگاهی سرش را بالا آورد که متوجه نگاه خیره راننده جوان شد،و خودش را لعنت کرد که توجه نکرده بود که سوار ماشین شخصی شده، سرش را پایین انداخت.
نزدیک خانه بود سر خیابان به راننده گفت که بایستد سریع کرایه را حساب کرد و از ماشین پیاده شد.
از سر آسودگی نفس عمیقی کشید، و"خدایا شکرت" زیر لب زمزمه کرد و به طرف خانه رفت تا می خواست در را باز کند صدای ماشین در خیابان پیچید و بلافاصله صدای بلند بستن در و قدم های کسی به گوش سمانه رسید با صدای کمیل سمانه عصبی به سمت او چرخید:
ــ یعنی اینقدر بی فکرید،که تو این ساعت از شب پیاده میشید و سوار ماشین شخصی میشید، اصلا میدونید با چه سرعتی دنبالتون بودم تا خدایی نکرده گمتون نکنم
عصبی صدایش را بالا برد و گفت:
ــ حواستون هست داری چیکار میکنید
سمانه که لحظه به لحظه به عصبانیتش افزوده می شود با تموم شد حرف های کمیل با عصبانیت و اخم به کمیل خیره شد و گفت:
ــ اتفاقا این سوالو باید از شما بپرسم آقای محترم،شما معلومه داری چیکار میکنید؟؟
اومدید کلی حرف زدید و شرط و شروط میزارید که چی؟
فکر کردید من رفتم تو گوش خاله و صغری خوندم ؟؟
نه آقا کمیل من تا الان به همچین چیزی فکر نمیکردم ،خاله هم اگه زحمت میکشید و نظر منو میپرسید مطمئن باشید جواب من منفی بود.
با یادآوری حرف های کمیل بغض بدی در گلویش نشست و نم اشک را در چشمانش احساس می کرد با صدای لرزانی که سعی می کرد جلوی لرزشش را بگیرد گفت:
ــ اما بدونید با حرف هایی که زدید و اون شرط مزخرف همه چیزو خراب کردید،دیگه حتی نمیتونم به چشم یک پسرخاله به شما نگاه کنم،دیگه برای من اون آقا کمیل که تا اسمش میاد همه مردانگی و غیرتش را مدح می کردند ،نیستید ،الان فقط برای من یه آدم ...
سکوت می کند چشمانش را محکم بر روی فشار می دهد، برایش سخت بود این حرف را بگوید اما باید می گفت با صدای کمیل چشمانش را باز کرد؛
ــ یه آدم چی؟
ــ یه آدم بی غیرت
سریع در را باز می کند و وارد خانه شود و ندید که چطور مردی که پشت در ماند ،با این حرفش شکست،ندید که چطور قلبش را به درد آورد.
ادامہ دارد...
#راه_نصرالله
@negaheqods
🌷زمین چشم تماشا شد امام عسکری آمد
🌷بهشت آرزوها شد امام عسکری آمد
🌷هوای سامره گلپوش از عطر نفس هایش
🌷گل ایمان شکوفا شد امام عسکری آمد
🌷سروش هاتف غیبی بشارت داد «هادی» را
🌷گره از کار دل وا شد امام عسکری آمد
🌸میلاد سراسر نور اباالمهدی، حضرت امام حسن عسکری علیه السلام مبارک باد
#راه_نصرالله
@negaheqods
#صلی_الله_علیک_یااباعبدالله
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللهِ
وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنائِکَ
عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقیتُ
وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللهُ
آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ
اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ
وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ
وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ
وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
#راه_نصرالله
@negaheqods
اللّهُمَّ صَلِّ عَلى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضا الْمُرْتَضَى🤲
الاِمامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ
وَ حُجَّتِکَ عَلى مَنْ فَوْقَ الاَرْضِ
وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرى
الصِّدّیقِ الشَّهید✨
صَلاةً کَثیرَةً تامَّةً زاکِیَةً
مُتَواصِلَةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً
کَاَفْضَلِ ما صَلَّیْتَ عَلى اَحَدٍ مِنْ اَوْلِیائِکَ
#راه_نصرالله
@negaheqods
❣سلام امام زمانم❣
نزدیکترین مسافر دور، سلام
آیینهی سبز قامت نور، سلام
بی تو همه خفته اند در این عالم
ای نفخهی دل نواز در صور، سلام
اللهمعجللولیکالفرج
#راه_نصرالله
@negaheqods
نگاه قدس
﴾﷽﴿ پلاک پنهان قسمت سیزدهم سمانه با عصبانیت بند کیف را در دستانش فشرد،هضم حرف های کمیل برایش خی
﴾﷽﴿
پلاک پنهان
قسمت چهاردهم
سریع از پله ها بالا رفت و قبل از اینکه وارد شود نفس عمیقی کشید و در را باز کرد ،همه با دیدن سمانه از جای خود بلند شدند ،سمیه خانم تا خواست سوالی بپرسد ،سمانه به حرف امد:
ــ خوش اومدید خاله جان،اما شرمنده من سرم خیلی درد میکنه نمیتونم پیشتون بشینم شرمنده میرم استراحت کنم.
همه از حرف های سمانه شوکه شوده بودند،از ورودش و بی سلام حرف زدنش و الان رفت به اتاقش!!
سید و فرحناز تا خواستن سمانه را به خاطر این رفتارش بازخواست کنند ، در باز شد و کمیل وارد خانه شد ،که با سمانه چشم در چشم شد ،
تا خواست سلامی کند صدای سمانه او را متوقف کرد:
ــ مامان من فکرامو کردم،میتونید به خانم محبی بگید جواب من مثبته
ــ اما سمانه..
ــ اما نداره من فکرامو کردم،میتونید وقت خواستگاری رو بزارید
و بدون هیچ حرفی وارد اتاقش شد .
همه از حرف های سمانه شوکه شده بودند ،دوخواهر با ناراحتی به هم خیره شده بودند و صغری غمگین سیبی که در دستش بود را محکم فشرد و آرام زمزمه کرد" این یعنی جوابش منفی بود"
کمیل که دیگر نمی توانست این فضا را تحمل کند، رو به سید گفت:
ــ شرمنده من باید برم،زنگ زدن گفتن یه مشکلی تو باشگاه پیش اومده باید برم
ــ خیر باشه؟
ــ ان شاء الله که خیر باشه
بعد از خداحافظی و عذرخواهی از خاله اش سریع از خانه خارج شد و سوار ماشین شد، با عصبانیت در را محکم بست ، هنوز حرف سمانه در گوشش می پیچید و او را آزار می داد بی غیرتی که به اوگفته به کنار،جواب مثبت سمانه به محبی او را بیشتر عصبانی کرده بود،احساس بدی داشت،احساس یک بازنده شاید ولی او مجبور بود به انجام این کار ...
،با عصبانیت چندتا مشت پی در پی بر روی فرمون زد و فریاد زد :
ــ لعنتی لعنتی
با صدای گوشیش و دیدن اسمی که روی صفحه افتاد سریع جواب داد:
ــ بگو
با شنیدن صحبت های طرف مقابل اخم هایش در هم جمع شدند؛
ــ باشه من نزدیکم ،سریع برام بفرست آدرسو تا خودتونو برسونید من میرم اونجا
ماشین را روشن کرد و سریع از آنجا دور شد.
ادامہ دارد...
#راه_نصرالله
@negaheqods
💢تحت تأثیر لفاظی های دشمن قرار نگیرید
🔹پس از حمله سنگین ایران به اسرائیل، رژیم موقت هیچ راهی برای ترمیم قدرت پوشالی خود که به شدت در خلال جنگ یک ساله توسط نیروهای مقاومت آسیب دیده بود جز عملیات روانی گسترده توسط بازوهای رسانهای خود نداشت از این رو دست به ایجاد جنگ زرگری بین مقامات خود و حتی با مقامات کشورهای غربی بر سر پاسخ دهی به این حملات داشت همچنین رسانه های وابسطه از عبری گرفته تا عربی و لاتین و حتی فارسی زبان را بسیج کرد تا با لفاظی ها جو روانی جامعه را متشنج کند.
🔹اخبار همچون حمله به تأسیسات اتمی و نفتی ایران، حمله به زیرساخت های ایران، ترور مقامات عالی رتبه مخصوصاً حضرت آقا، حضور بونکرهای سوخت رسان هوایی در اطراف مرزهای کشور و اخباری از این دست در کنار مشاجره لفظی نتایاهو با بایدن و مکرون و همچین اظهارنظرهای برخی مقامات و اکانت های توییتری هر کدام تکه ای از پازل عملیات روانی بزرگ دشمن بود.
📌حال میخواهم در واقعیت برخی سناریوها را بررسی کنم:
۱- حمله با هواپیماهای اف ۳۵: درست است این هواپیماها یکی از برترین تکنولوژی هوایی دنیا به حساب می آیند و نسل پنجم جنگنده هاست ولی برد موشک های آنها به قدری نیست که بتواند از خارج از خاک ایران به اهداف خاصی در وسط کشور حمله کند (ایران کشوری پهناور است و عموماً تأسیسات حساس و حیاتی کشور در مرکز آن واقع شده است) پس باید به خاک ما نفوذ کند که این نیز با وجود سامانه های مختلف و متنوع پدافندی کشور عملاً امکان پذیر نیست و این سامانه ها قبلاً امتحان خود را به شناسایی و انهدام انواع پهپادها و هواپیماهای فوق پیشرفته و پنهانکار آمریکا پس داده اند و اسرائیل نیز از تسلیحات وارداتی آمریکا استفاده میکند و چیزی بیشتر از آن ندارد ضمناً سامانه پدافندی جدید (سامانه پدافند موشکی کوتاه برد تاکتیکی تُندر) که در رژه روز ارتش امسال رونمایی شد دقیقاً برای هواپیمای f35 طراحی شده است.
نکته بعدی به فرض اسرائیل موفق شود نقاطی را در ایران هدف قرار دهد اولاً قدرت تخریبی آنها به قدری نیست که اهداف را منهدم نماید دوماً پس از آن قطعاً فرودگاه های رژیم موقت صهیونیستی با موشک های ایرانی منهدم خواهد شد و دکترین جدید دفاعی ایران اصل را بر واکنش سریع قرار داده است، در شرایط فعلی اسرائیل این به معنی از بین رفتن توان تهاجمی این رژیم و بی دفاع شدن آن در مقابل حملات بعدی مخصوصاً توسط حزب الله است.
گزاره سوم در این عملیات این است که هیچ کشوری در منطقه جرأت همکاری با دشمن را ندارد و هر فرودگاهی که بونکرها و جنگنده ها از آن استفاده کنند مورد هدف قرار خواهد گرفت بنابراین عملاً چنین عملیاتی از نظر لجستیکی امکان پذیر نمی باشد.
۲- حمله به تأسیسات نفتی ایران: فرض را بر موفقیت دشمن می گذاریم، در این صورت حتی بدون پاسخ ایران قیمت جهانی نفت به صورت سرسام آوری رشد چند برابری را تجربه خواهد کرد و با وجود فرارسیدن فصل سرما و همچنین تحریم انرژی غرب توسط روسیه، عملاً به فروپاشی اقتصادی دنیا منجر خواهد شد که تبعات بسیار بسیار سنگینی برای رژیم و حامی آن که همزمان درگیر دو جنگ نظامی یکی در غرب آسیا و دیگری در شرق اروپا و همچنین جنگ اقتصادی با چین هستند در بر خواهد داشت.
حال اینکه حمله به تأسیسات نفتی ایران مساوی است با حملات سنگین ایران به تأسیسات نفتی و گازی اسرائیل، کما اینکه در عملیات وعده صادق۲ یکی از اهدافی که با موفقیت مورد اصابت قرار گرفت برخی از همین تأسیسات بود بنابراین حمله مجدد و نابودی کامل این امکان هدفی دور از دسترس برای ما نخواهد بود.
گزاره بعدی در این حمله این است که ایران و نیروهای یمنی دستاویز مناسبی برای بستن تنگه هرمز و باب المندب به دست خواهند آورد و باتوجه حجم بالای ترانزیت در این محورها این به معنی یک بحران عمیق و گسترده جهانی است که قطع به یقین غرب را به طور کامل فلج خواهد کرد.
۳- حمله به تأسیسات اتمی ایران و یا حمله با تسلیحات اتمی به ایران: در صورت موفقیت در این حملات غرب پیش بینی میکند ایران به سرعت به سمت ساخت سلاح هسته ای پیش خواهدرفت و در عرض چند هفته تبدیل به یک قدرت اتمی با موشک های قاره پیما (ماهواره برهای سفیر، سیمرغ و سریر) که قابلیت حمله اتمی به هر کشوری را دارد، می شود و این گزاره به شدت خطرناکی برای غرب است.
از طرفی حمله به تأسیسات اتمی ایران به پاسخ متقابل ایران به تأسیسات اتمی اسرائیل در دیمونا منجر خواهد شد کما اینکه ما در عملیات وعده صادق۱ یا هدف قرار دادن اهدافی در صحرای نقب و تأسیسات فوق حفاظت شده رژیم توانایی خودمان را در حمله و انهدام دیمونا نشان دادیم و انهدام این مقر به معنی نابودی کامل رژیم خواهد بود.
#راه_نصرالله
@negaheqods
🔴 در مشهد چه خبر است؟!!!
🔴مردم ، مسلمونا، ایرانیا ، باغیرتا ، راحتین؟؟؟ غیرتتون اذیتتون نمیکنه؟ امروز پلیس #دختر_شهید_عُرَفایی رو بی جهت دستگیر کرد ، با بدترین حالت ممکن، با بی احترامی، علتشم این بود که ایشون کاملا قانونی و مسلامت آمیز در محل تودیع و معارفه استاندار جدید خراسان رضوی حاضر شدن و به کشف حجاب دختر استاندار جدید و همینطور اقامت دخترشون در خارج کشور و برگزاری مراسم تودیع و معارفه در لاکچری ترین برج دولتی مشهد، اونم از جیب مردم بیچاره، اعتراض کردند، اینه غیرت ایرانی بودنتون؟؟؟ اینه وفاقققققق تون؟؟؟ چرا هیشکی بخاطر یک دختر ایرانی که پدرش واسه خاک این وطن به شهادت رسیده صداش در نمیاد؟؟؟ رفقای کانالدار انقلابی، این فاجعه و مصیبت، هیچ جایی در کانال تون نداره؟؟؟ فردا روز اگه با شهید عرفایی روبه رو شدین خجالت نمیکشین؟؟؟
#راه_نصرالله
@negaheqods
#صلی_الله_علیک_یااباعبدالله
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللهِ
وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنائِکَ
عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقیتُ
وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللهُ
آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ
اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ
وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ
وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ
وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
#راه_نصرالله
@negaheqods
اللّهُمَّ صَلِّ عَلى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضا الْمُرْتَضَى🤲
الاِمامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ
وَ حُجَّتِکَ عَلى مَنْ فَوْقَ الاَرْضِ
وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرى
الصِّدّیقِ الشَّهید✨
صَلاةً کَثیرَةً تامَّةً زاکِیَةً
مُتَواصِلَةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً
کَاَفْضَلِ ما صَلَّیْتَ عَلى اَحَدٍ مِنْ اَوْلِیائِکَ
#راه_نصرالله
@negaheqods
﷽
#سلام_امام_زمانم
بیاڪہ بے تو
نہ سحـر را طاقتے اسٺ
ونہ صبـح را صداقتے؛
ڪہ سحـر بہ شبنم
لطف تو بیدارمیشود
وصبح، بہ سلام تو
ازجا برمےخیزد
#السلام_علیک_یااباصالح_المهدی
#راه_نصرالله
@negaheqods
﴾﷽﴿
پلاک پنهان
قسمت پانزدهم
صبح بخیری گفت و بر روی صندلی نشست ،سید جوابش را داد اما فرحناز خانم به تکان دادن سری اکتفا کرد.
سمانه سریع صبحانه اش را خورد و از جایش بلند شد:
ــ با اجازه من دیگه برم دانشگاه،دیرم میشه
ــ سمانه صبر کن
ــ بله بابا
ــ در مورد جواب مثبتت به پسر محبی ،از این تصمیمت مطمئنی؟
ــ بله بابا،من دیگه برم
و بدون اینکه منتظر جواب آن ها بماند سریع از خانه بیرون رفت و تا سر خیابان را سریع قدم برداشت و برای اولین تاکسی دست تکان داد،شامس با او یار بود و اولین تاکسی برایش ایستاد.
در طول مسیر دانشگاه به تصمیم مهمی که گرفت فکر می کرد،شاید به خاطر لجبازی با کمیل باشد اما بلاخره باید این اتفاق می افتاد.
به محض اینکه وارد دانشگاه شد متوجه تجمع دانشجویان شد که درمورد بحث مهمی صحبت می کردند به سمت دوستانش رفت و سلامی کرد:
ــ سلام ،چی شده؟
ـــ یعنی نمیدونی
ــ نه!
ــ احمدی ،همین نامزد انتخابات ،دیشب تو مسیر برگشت به خونش میخواستن ترورش کنن.
سمانه متعجب به دخترا نگاه کرد و گفت:
ــ جدی؟
ــ بله
ــ وای خدای من ،خدا بخیر بگذرونه این انتخاباتو،من برم کلاسم الان شروع میشه.
بعد خداحافظی از دخترا به سمت کلاس رفت ،که در راه کسی بازویش را کشید ،برگشت که با دیدن صغری گفت:
ــ سلام بریم سرکلاس الان استاد میاد
ــ صبرکن
سمانه برگشت و به صغری نگاهی انداخت.
ــ چرا به کمیل جواب منفی دادی؟
سمانه نفس عمیقی کشید و سعی کرد عصبی نشود.
ــ گوش کن صغری...
ــ نه اینبار تو گوش کن سمانه،داداش من چی کم داره ،پول ،خونه،قیافه،هیکل،اخلاق؟
ها چی کم داره؟
چی کم داره که پسر خانم محبی داره
ــ صغری بحث این نیست
ــ پس بحث چیه؟اصلا فکر نمیکردم تو اینطور باشی ،برات متاسفم
و اجازه ای به سمانه نداد تا حرفی بزند.
کل کلاس سمانه هیچ چیزی از تدریس استاد را متوجه نشد ،حق را به صغری می داد او از چیزی خبر نداشت و الان خیلی عصبی بود ،باید سر فرصت با او صحبت می کرد،با خسته نباشید استاد همه از جایشان برخاستند ،سمانه که دیگر کلاسی نداشت به سمت خروجی دانشگاه رفت ،که برای لحظه ای ماشین مشکی رنگ را دید ،مطمئن بود این همان ماشینی است که آن روز آن ها را تعقیب می کرد!!
ماشین به سرعت حرکت کرد و به سمت آن ها آمد،سمانه کم کم متوجه شد که شخصی از صندلی عقب چیزی مشکی رنگ بیرون آورد ،ناگهان ترسی در دلش نشست و با دیدن ماشینی که به سمت صغری می رفت ،با سرعت به سمت صغری دوید و اسمش را فریاد زد...
تا به صغری رسید تنها کاری که توانست انجام دهد، آن بود که صغری را هُل بدهد و هر دو آن طرف جاده پرتاب شوند،سمانه سرش محکم به آسفالت اصابت می کند و صدای آخ گقتن صغری هم در گوشش می پیچد و ماشینی که با سرعت از کنار آن ها می گذرد آن را آرام می کند، اما با بلند کردن سرش و دیدن مایعی که با فاصله نه چندان زیاد با آن ها بر روی زمین ریخته شد و بخاری که از آن بلند شده،با ترس زمزمه کرد:
ــ اسید
سرش گیج می رفت و جلویش را تار می دید،همه اطرافشان جمع شده بودند ،صدای نگران و پر درد صغری را همراه همهمه ی بقیه می شنید که او را صدا می کرد، اما دیگر نتوانست چشمانش را باز نگه دارد و از هوش رفت.
ادامہ دارد...
#راه_نصرالله
@negaheqods
▪️ آمد ز مدینه تا که در قم باشد
▪️در مملکت امام هشتم باشد
▪️یعنی که خدا نخواست تا مرقد او
▪️مانند مزار فاطمه گم باشد
🏴شهادت حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها تسلیت باد.
#راه_نصرالله
@negaheqods