eitaa logo
نگاه قدس
2.3هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
226 ویدیو
22 فایل
مقام معظم رهبری: امروز تأثیر رسانه‌ها در عقب راندن دشمن بیشتر از موشک و پهپاد است،هرکس رسانه قوی‌تر داشته باشد در اهدافی که دارد موفق‌تر خواهد بود. ارتباط با ادمین: @ertebat_qodsian
مشاهده در ایتا
دانلود
اللّهُمَّ صَلِّ عَلى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضا الْمُرْتَضَى🤲 الاِمامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ وَ حُجَّتِکَ عَلى مَنْ فَوْقَ الاَرْضِ وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرى الصِّدّیقِ الشَّهید✨ صَلاةً کَثیرَةً تامَّةً زاکِیَةً مُتَواصِلَةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً کَاَفْضَلِ ما صَلَّیْتَ عَلى اَحَدٍ مِنْ اَوْلِیائِکَ @entekhabatqods
سلام امام زمانم♥️ شما آن نگین انگشتر بعثتید که بر خاتم انبیا می درخشید. روزی آفتاب امامت شما ، شب تاریک جهان را به نور ظهورتان روشن خواهد کرد که فرمودند : اولنا محمد و آخرنا محمد... اللهم عجل لوليڪ الفرج @entekhabatqods
💐۲۲ بهمن روز 💐 * قرار بود امروز صبح به دستور بختیار،محدوده اسلحه سازی(شرق تهران در حوالی پایگاه نیروی هوایی فرح آباد) توسط نیروی هوایی بمباران شود.این عملیات در حدود ساعت 6 روز 22 بهمن به مراحل نهایی رسیده بود.اما به دنبال بحث های متعدد میان رهبران دولت و سران ارتش، حدود ساعت 9 این عملیات لغو گردید. * محل اسلحه سازی که دیشب مورد حمله قرار گرفته بود، امروز حدود ساعت 8 صبح سقوط کرد. * در اثر حمله به تسلیحات ارتش،کارخانه جات و مخازن اسلحه به دست مردم افتاد. * درگیری ارتش با مردم مسلح در خیابان ها به اوج خود رسید. * ساعت ده و سی دقیقه شورای عالی ارتش با شرکت رئیس ستاد،وزیرجنگ وغالب فرماندهان، تشکیل جلسه دادوپس از مذاکره ، بی طرفی خود را در مناقشات اعلام کرد و به یگان های نظامی دستور داد به پادگان های خود مراجعه نمایند. * غالب خیابان های تهران سنگربندی شده و در تصرف افراد مسلح مردمی قرار گرفته بود. * ستاد ژاندارمری واقع در خیابان 24 اسفند (انقلاب) سقوط کرد. * شهربانی کل کشور سقوط کرد و به دست مردم افتاد. * زندان قصر توسط نیروهای مسلح گشوده شد وزندانیان از آن خارج شدند. * زندان و پادگان حشمتیه پس از چهارساعت زدوخورد،تصرف شد. * فرمانداری نظامی آخرین اعلامیه خود را صادر کرد.از نظامیان خواسته شد که به پادگان های خود برگردند. * سرلشگر ریاحی فرمانده گارد در میدان امام حسین گلوله خورد. * بختیار قرار بود ساعت 4 بعدازظهر، در حضور مهندس بازرگان در منزل مهندس جفرودی ، استعفایش را بدهد.اما وی در این جلسه حاضر نشد و حدود ساعت 2 بعدازظهر، پس از محاصره نخست وزیری به دانشکده افسری(در همان نزدیکی)رفته و از آنجا با هلی کوپتر به منزل یکی از آشنایانش می رود وپس از 6ماه بطور مخفیانه از ایران خارج می شود. * تمام کلانتری ها،پایگاه های ژاندارمری و قرارگاه های پلیس به تصرف مردم درآمد. * بعداز ظهر روزیک شنبه ، حدود ساعت 6 ابتدا مرکز رادیو و سپس جام جم به دست نیروهای انقلابی افتاد. * صادق قطب زاده به ریاست صدا و سیمای ایران منصوب شد. * سپهبد مهدی رحیمی فرماندار نظامی و رئیس شهربانی به دست مردم دستگیر شدند. * صدای گوینده رادیو،اینچنین نغمه پیروزی را اعلام نمود : توجه توجه ... این صدای انقلاب ملت ایران است... * انقلاب اسلامی مردم ایران به رهبری امام خمینی، نظام دو هزار و پانصد ساله شاهنشاهی را سرنگون کرد. * امام خمینی طی پیام دیگری خطاب به مردم گفتند: توجه داشته باشید که انقلاب ما از نظر پیروزی بر دشمن هنوز به پایان نرسیده است. دشمن از انواع وسایل و دسایس بهره مند است و توطئه ها در کمین است. تنها هوشیاری و انضباط انقلابی و اطاعت از فرمان های رهبری و دولت موقت اسلامی است که توطئه ها را نقش بر آب می سازد ... با دولت موقت اسلامی همکاری نمایید تا با حول و قوه الهی هر چه زودتر با همکاری یکدیگر ایران اسلامی آباد و آزاد را مورد غبطه جهانیان بسازیم. @entekhabatqods
💐۱۴روز تا 💐 💠بشارت به امام زمان علیه السلام در روایات ⚡️حضرت جواد علیه السلام به جناب عبدالعظیم حسنی فرمودند: «...الْقَائِمَ الَّذِي يُطَهِّرُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِ الْأَرْضَ مِنْ أَهْلِ الْكُفْرِ وَ الْجُحُودِ وَ يَمْلَؤُهَا عَدْلًا وَ قِسْطاً هُوَ الَّذِي تَخْفَى عَلَى النَّاسِ وِلَادَتُهُ وَ يَغِيبُ عَنْهُمْ شَخْصُهُ وَ يَحْرُمُ عَلَيْهِمْ تَسْمِيَتُهُ وَ هُوَ سَمِيُّ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ كَنِيُّهُ وَ هُوَ الَّذِي تُطْوَى لَهُ الْأَرْضُ وَ يَذِلُّ لَهُ كُلُّ صَعْب...»‏ «... آن قائمی که زمین را از وجود کافر و جحود پاك می نماید و آن را پر از عدل و داد می کند، همان کسـی است که ولادتش از مردم پنهان می مانـد و خودش از دیدگان غایب می شود و بر مردم حرام است که نام او را ببرند؛ او همنام و هم کنیه پیامبرصـلی الله علیه وآله است و زمین براي او طی می شود و هر سختی، آسان می گردد...» 📚کمال الدین، ج2، ص377، ح2 @entekhabatqods
💐۱۹روز تا 💐 شاخص های نماینده تراز انقلاب اسلامی در کلام مقام معظم رهبری ۳۹-در خدمت منافع طبقات کم برخوردار آن کسی که به مجلس میرود یا به هر مسؤولیت دیگری در نظام جمهوری اسلامی می رسد، اگر فاسد بیگانه پرست و در خدمت منافع طبقات برخوردار جامعه بود، دیگر نمی تواند نقشی را که ملت و طبقات محروم میخواهند، ایفا کند. @entekhabatqods
نگاه قدس
برگی از داستان استعمار قسمت پنجاه و سوم: آخرین سلحشور « جرونیمو » آخرین رئیس قبیله ی آپاچی ها بود
برگی از تاریخ استعمار قسمت پنجاه و چهار: ازدواج با دریا صدها سال پیش، هر سال، جشن عجیبی در شهر ونیز در ایتالیا برگزار می‌شد. حاکم شهر در روز مشخصی با قایق به وسط دریا می‌رفت. حلقه ازدواجی را از جیبش بیرون می‌آورد، لحظه ای آن را به طرف دریا می‌گرفت و بعد آن را با احترام به درون آب می‌انداخت. حاکم به این صورت با دریا ازدواج می‌کرد و صاحب آن میشد. این مراسم نشانه فرمانروایی ونیز بر دریا بود؛ شهری که دریانوردان مشهوری داشت و از تجارت دریایی به ثروت فراوانی رسیده بود. بازرگانان ونیزی کالاهای شرقی مثل ادویه، پارچه، فرش و ابریشم را از کشورهای آسیایی می‌خریدند و در اروپا می‌فروختند. ونیز به ثروتمندترین شهر اروپا تبدیل شده بود. تجار از شمال و جنوب اروپا راهی ونیز می‌شدند و در ساحل،منتظر کشتی‌هایی می‌ماندند که به بندرهای مصر و سوریه رفته بودند. سکه‌های طلا و نقره از سراسر اروپا به ونیز سرازیر می‌شد.اما همه ثروتمندان ونیز، بازرگان و دریانورد نبودند؛ گروهی از آن‌ها افرادی بودند که با به دست آوردن پول،از سفرهای دریایی دست کشیده و خود را از خطرهای آن آسوده کرده بودند. آن‌ها به تاجرانی که از بقیه کشورهای اروپایی به ونیز می‌آمدند «پول» قرض می‌دادند و پس از مدتی پول بیشتری را از آنها پس می‌گرفتن؛ کاری که روحانیان مسیحی هم آن را حرام می‌دانستند. این افراد روی نیمکت‌هایی به نام«بانکی» می‌نشستند و به معامله با تجار مشغول می‌شدند. سال‌ها بعد تجارت پول که در بین ونیزی‌ها رواج داشت در بقیه کشورهای اروپایی هم رایج شد. آن‌ها از نیمکت‌های ونیزی یا بانکی الگوبرداری کردند و مؤسسه‌هایی به نام بانک شکل گرفت. @entekhabatqods
نگاه قدس
اصولگرایان لیست های متفرقه دیگه ارائه کردند، از جمله لیست های “حامیان ولایت” به سرلیستی محمدنبی رودک
رقابت و یارگیری برای انتخاب هیات رییسه مجلس نهم پبش از شکل گیری این مجلس آغاز شد. رقابت برای ریاست مجلس مانند دوره قبل بین علی لاریجانی و حداد عادل بود. این دو پیش از انتخابات فراکسیون هایشان شکل دادند. حامیان لاریجانی فراکسیونی تحت عنوان فراکسیون ” رهروان ولایت” شکل دادند که اکثرا شامل نمایندگان شهرستانها بود. فراکسیون “اصولگرایان” نیز به حمایت از حداد عادل شکل گرفت و شامل نمایندگان شناخته شده ای چون نادران و توکلی بود. اعضای فراکسیون رهروان ولایت که مورد حمایت جبهه متحد اصول گرایان بودند در تاریخ ۱۸ اردیبهشت ۹۱ موجودیت فراکسیون خود را اعلام کردند و دستور کار نخستین خود را انتخابات هیات رییسه قرار دادند. در مقابل، جبهه پایداری که در مجلس هشتم با عنوان “فراکسیون انقلاب اسلامی” فعال بود در این دوره نام “اصولگرایان” را برگزید.دو انتخابات برای هیات رئیسه مجلس موقت و دائم برگزار شد که در اولی لاریجانی با ۱۷۳ رای نسبت به ۱۰۰ رای حداد عادل، پیروز شد. در انتخابات هیات رئیسه دائم نیز لاریجانی با ۱۷۷ رای در مقابل ۸۹ رای حداد عادل، به ریاست مجلس نهم انتخاب شد. حجت الاسلام ابوترابی فرد که مورد حمایت هر دو فراکسیون بود به عنوان نایب رییس اول مجلس و محمدرضا باهنر عضو فراکسیون رهروان ولایت به عنوان نایب رییس دوم مجلس نهم برگزیده شدند. همچنین ۱۱ نفر از ۱۲ دبیران و ناظران منتخب هیات رئیسه نیز عضو فراکسیون رهروان ولایت بودند. به لحاظ آماری، ۹ نماینده زن مجموعا به مجلس نهم راه یافتند که ۴ تن از شهر تهران( آلیا، افتخاری، طبیب‌زاده نوری و رهبر)، نیره اخوان از اصفهان، مهناز بهمنی از سراب، حلیمه عالی از زابل، سکینه عمرانی از سمیرم و شهلا میرگلوبیات از ساوه بودند. @entekhabatqods
نگاه قدس
قسمت سی و پنجم گفتم: +به هر قیمتی؟ _به هر قیمتی. +پا روی دلت بگذار. عاقل باش و خوب به حرفای من گ
قسمت سی و ششم وقتی سیدعاصف رفت، نیم ساعت بعد برگشت دفترم. نشست و بهش گفتم: +قرار گذاشتی برای امشب؟ _هنوز نه. +پس همین الان تا دیر نشده زنگ بزن بهش تا برای قرار امشب هماهنگ باشید. _چشم. +نیازی نیست اینارو بهت بگم. اما فقط خواهشا درست رفتار کن و درگیر مسائل احساسی نشو. مثل همیشه شاداب باش تا دختره شک نکنه. عاصف با دختره تماس گرفت. قرار شد برای همون شب ساعت 1‪0 در یکی از رستوران های تهران هم دیگرو ببینند. ساعت 22 همان شب من با عاصف هماهنگ بودم و قرار شد برم طبقه بالای رستوران بشینم و عاصف و اون دختر مجهول الهویه که به عاصف گفت رستا هست، اما در بررسی های ما اسمش پروانه دزفولی از آب در اومد طبقه همکف رستوران بشینن. تموم آدم های رستوران و تحرکاتشون و زیر نظر داشتم تا یک وقت خودمون در تور کسی نباشیم. طبقه بالای رستوران، مخصوص مجردها بود. علیرغم اینکه در خیلی از رستوران ها طبقات بالا رو به خانواده ها میدن و همکف و به مجردها، اما این جا برعکس بود. طبقه بالا یک حالت تو در تویی داشت. نور اون طبقه هم خیلی کم بود و معلوم بود طرف وقتی با دوست پسر یا دوست دخترش میاد باید راحت باشه. خدا نگذره از کسانی که چنین وضعی رو به وجود آوردن. بگذریم... نمیتونستم کل رستوران و بخصوص همکف و که محل عملیات رصد و رهگیری محسوب میشده پر مامور امنیتی کنم و مجبور بودم دست به عصا برم جلو تا یه وقت کسی به افراد داخل موقعیت، شک نکنه. از شانس خوبم جایی که نشستم دید خوبی به همکف داشتم و از درب ورودی تا کل میزو صندلی های همکف و میتونستم زیر چتر خودم داشته باشم. توی اون وضعیتِ کم نور طبقه بالا، دیدم یه دختره تنها نشسته. توی دلم گفتم: «خدایا، من و ببخش. اما برای اینکه عاصف و نجات بدم مجبورم در این ماموریت هر کاری کنم.» بلند شدم رفتم سمت همون دختری که تنها نشسته بود. بهش گفتم: +اجازه میدید بشینم اینجا؟ سری تکون داد. توی دلم گفتم بی تربیت زبون نداره انگار. نشستم... گفتم: +طوری سر تکون دادی که احساس کردم میخوای سر به تنم نباشه. ابرو بالا انداخت و گفت: _از مرد جماعت بیزارم، برای همینه که سینگلم و اینجا تنها نشستم. نمیبینی؟ +نه! روی پیشونی مبارکتون نوشته نشده گوشت تلخ سینگل! _پاشو برو گمشو تا با همین بشقاب نزدم توی صورتت! اومدم دوتا لقمه غذا کوفت کنم برم. پس از دماغم در نیار. بلند شو از جلوی چشمم دور شو بی ادب. +حالا چرا عصبی میشی! باشه میرم. دیگه کافی بود.فقط میخواستم بدونم کیه و مشکوک میزنه یا نه که مطمئن شدم ربطی به ما نداره! از حرف زدن باهاش حالم به هم خورد، چون اهلش نبودم ونیستم. توی اون فضای بزرگ و کم نور، چشمم افتاد به یک مردی که نشسته بود وپشتش به سمت من و این دختره بود. مشکوک بود؛ قد بلندش و کشیدگی اندامش با کلاه نقاب دار من و مشکوک‌تر میکرد. اگر اشتباه نکنم ساعت حوالی 22:30 شب بود که دختره با یه تاکسی رسیدجلوی رستوران. اون شب من لباس اسپورت پوشیده بودم و فورا کلاه و گذاشتم سرم تا یه وقت مشکلی ایجاد نشه.از شانس خوبم، میز انتخابی من برای پایِش سوژه مورد نظر خالی بود. برای اینکه به همه ی امور اشراف داشته باشم، پشت یه میزی که نزدیک نرده ی طبقه بالا بود نشستم تا همه چیز تحت تصرف خودم باشه. جایی رو انتخاب کردم که بتونم به ورودی و خروجی های رستوران، و عاصف و اون خانوم اشراف داشته باشم.به محض ورود دختره ازش فیلم و عکس گرفتم. یه میکروفون هم توی دکمه لباس عاصف تعبیه شده بود که بچه های ستاد بتونن مکالمات اونارو شنود کنند. دقایقی از نشستن عاصف و دختره گذشت که دیدم اون مرد مشکوک داره میره پایین. گوشی و از داخل جیبم درآوردم و پیام دادم به یکی از عواملمون که بیرون منتظر بود. بهش گفتم تعقیبش کنه. متاسفانه نیم ساعت بعد از خروج،اون نیروی ما خبر داد که اون شخص به طرز مشکوکی غیبش زده و انگار آب شده رفته زیر زمین. اعصابم به هم ریخت. یک ساعتی رو توی رستوران بودیم تا اینکه موقع رفتن شد.عاصف و دختره توی خیابون کمی باهم گشتن و بعدش دختره رو رسوند در خونشون. وقتی دختره پیاده شد فورا رفت داخل خونه و عاصف هم از اون منطقه خارج شد.من که از پشت سر رصد میکردم، داخل ماشین منتظر موندم و نرفتم.نیم ساعتی منتظر موندم، بعدش تماس گرفتم با مسعود که مسئول شنود مکالمات عاصف و اون دختره بود. بهش گفتم فایل صحبت‌های عاصف با اون خانوم و بفرسته روی گوشی من. همینطور که منتظر ارسال فایل از طرف مسعود بودم و از فرط خستگی داشتم سر و صورت و چشمم و می‌مالیدم، دیدم یه لندکروز مشکی اومد دم در خونه همون دختره و چنددقیقه‌ای منتظر موند. شاید یک ربعی گذشت که دیدم دختره اومد بیرون و رفت داخل ماشین نشست. بی‌سیمم و روشن کردم، رفتم روی خط بهزاد: +بهزاد/بهزاد/ عاکف. _جانم حاج آقا. +شماره این خودرویی که میگم و استعلام کن ببین متعلق به چه کسی هست. _بفرمایید. +14ط418 ایران @entekhabatqods
نگاه قدس
🔴مستند امنیتی"نفوذ"قسمت ششم 23 خرداد بود که دیگ اجازه ندادند برم اتاق عملبات... خیلی عصبی شدم ونمید
🔴مستند امنیتی "نفوذ" قسمت هفتم رفتم پشت تیرچراغ برق... یگان ویژه هم وارد عمل شده بود... حدود بیست دقیقه ای جمعیت رو دید میزدم... دوبار صدای تیر اندازی اومد... بین جمعیت یه نفردیدم اسلحه کمری دستش بود و نشونه گرفته به سم پشت بام حوزه بسیج و یه نفر رو زد... تو تاریکی شب نمیشد از دور تشخیص داد که کیه... دنبالش رفتم... دیدم داره باگوشی حرف میزنه... فهمیدم خودشه که خط ماهواره ای داره .... چون همه خط ها قط بود... مطمئن شدم...رفت سوار یه پژو مشکی رنگ شد... تا اومد استارت بزنه در رو باز کردم و کشیدمش بیرون و با زانو زدم توی صورتش... .چندثانیه گیج شد و خورد زمین... تا اومدم دستبند رو بزنم به دستش پا شد وباهم درگیر شدیم... .تا اینکه یگان ویژه هردومون رو دستگیر کرد.. .اسلحه ی منو گرفتند و سوار ماشین ضد شورش شدیم... توی مسیر دیدم با گوشیش یه پیامک خالی فرستاد... رسیدیم توی کلانتری... حدود یک ساعتی توی ماشین بودیم.. تا اینکه یه نفر اومد و دست مازیار{سوژه} رو باز کرد و رفت... هرچی داد زدم متهم اونه.... دارید اشتباه میکنید.. .نزارید بره... کسی توجه نکرد... .فمیدم همه جا نفوذی دارند.. .یکی دو دقیقه ی بعد یه سانتافه مشکی اومد توی کلانتری.... دیدم محمدرضاست...با علی آقا... منو تا خونه رسوندند محدرضا گفت برو یه چندروزی استراحت کن.... گفتم لطف کردی... گفت من هواتو دارم.... داشت میرفت که سوارماشین بشه ، برگشت اومد نزدیکم گفت: راستی نگفته بودی خونواده رو فرستادی بیرون شهر!!!.... جمعه 29 خرداد بود که بعده سخنرانی حضرت آقا اوضاع آروم تر شد. ..بچه ها رد سیگنال های ارتباطی سوژه رو زده بودند.. محل دقیق شون مشخص شد... .باخبر شدم که ساعت دوازده شب یک تیم عملیاتی وارد عمل شده بود... اما محل پاک بود.. .ینی هیچ خبری نبود... و زودتر باخبر شده بودند... از زباله های دم در تقریبی مشخص شد که چندنفر هستند و اطلاعاتی بدست اومد... ادامه دارد @entekhabatqods
راهپیمایی ۲۲ بهمن، میعادگاه مردم انقلابی ایران است همه می‌آییم تا دوباره با امام و شهیدان تجدید پیمان کنیم و به دعوت رهبر حکیم انقلاب لبیک بگوییم @entekhabatqods
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اللّهُمَّ صَلِّ عَلى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضا الْمُرْتَضَى🤲 الاِمامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ وَ حُجَّتِکَ عَلى مَنْ فَوْقَ الاَرْضِ وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرى الصِّدّیقِ الشَّهید✨ صَلاةً کَثیرَةً تامَّةً زاکِیَةً مُتَواصِلَةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً کَاَفْضَلِ ما صَلَّیْتَ عَلى اَحَدٍ مِنْ اَوْلِیائِکَ @entekhabatqods
♦️‌سلام امام زمانم 🔹‌دوست داشتنت سحرخیزترین حس دنیاست 🔹‌که صبح ها پیش از باز شدن چشم هایم 🔹‌در من بیدار می شود @entekhabatqods
۲۳ بهمن ۱۳۵۷ تاریخ انقلاب معارفه بازرگان در مدرسه علوی مراسم معارفه مهندس بازرگان در آمفی تئاتر مدرسه علوی برگزار وحکم نخست وزیری دولت موقت ایشان، رسما اعلام شد. در ابتدای مراسم حضرت امام در بیاناتی با اشاره به آشفتگی حاکم بر کشور، برلزوم غلبه بر این آشفتگی ها تاکید کردند. ایشان با اشاره به عدالت امام علی (ع) فرمودند : ما می خواهیم یک همچو حکومت عدلی ایجاد کنیم. ده ها خبرنگار داخلی و خارجی، گروه های مختلف مردم و جمعی از نزدیکان و یاران امام در سالن مدرسه ی علوی اجتماع کرده اند و پس از بیانات امام، حکم و فرمان نخست وزیری که با اتفاق آراء شورای انقلاب و تصویب امام خمینی صادر شده بود، توسط حجت الاسلام والمسلمین رفسنجانی در حضور حضرت امام و آقای بازرگان قرائت شد. مهندس مهدی بازرگان سپس در حضور حضرت امام حکم نخست وزیری را از دست حجت الاسلام والمسلمین رفسنجانی گرفت و سپس به ایراد سخنرانی پرداخت. وی در بخشی از سخنان خود گفت : خدای بزرگ را شکر می کنم که چنین اعتبار و حسن شهرتی را که به هیچوجه اهلیت و لیاقت آن را نداشتم، به من ارزانی داشته و همین موهبت الهی باعث شده که آیت الله، ابراز اعتماد و ارجاع چنین مأموریتی را به بنده عنایت بفرمایند و همچنین تشکر از ملت ایران می کنم. حضرت امام (ره) در فرمایشات خود بعد از سخنان مهندس بازرگان، از مردم خواستند تا با تظاهرات آرام و از طریق مطبوعات، نظر خود را درباره دولت بازرگان ابراز نمایند. بختیار دولت موقت را به رسمیت نشناخت بختیار به دنبال انتخاب بازرگان به ریاست دولت موقت گفت: «در ایران تنها یک حکومت وجود خواهد داشت وهر کس اکثریت داشت، حکومت می‌کند»، در حالی که مردم حکومت شاهنشاهی و بختیار را به رسمیت نمی شناختند. خبرگزاری آمریکایی آسوشیتد پرس هم در این زمینه اعلام کرد که با توجه به اینکه شانس موفقیت بختیار روز به روز کمتر می‌شود، سخنگوی وزارت خارجه آمریکا به ابراز حمایت ملایم از بختیار بسنده کرده است. بازرگان پس از خروج امام(ره) از محل جلسه، در رابطه با تهدید بختیار در مورد نخست وزیری دولت موقت، گفت: این تهدیدها کوچکتراز آن است که بتوان درباره ی آن اندیشه کرد. حمایت آیت الله گلپایگانی از امام و انقلاب آیت الله گلپایگانی بازگشت حضرت امام به میهن را به ایشان تبریک گفت و با صدور پیامی خطاب به ارتش، از فرماندهان نظامی خواست تا از رویارویی و مقابله با انقلاب اسلامی بپرهیزند و به صف نیروهای انقلابی و مردمی بپیوندند. خروج هشت هزار یهودی از ایران در روزهای ابتدایی انقلاب اسلامی ۵۷، اعلام خطر رژیم صهیونیستی برای ترک یهودیان حامی این رژیم از ایران بود بطوریکه در یک اقدام از پیش طراحی شده ۸ هزار یهودی از ایران به اسراییل رفتند که این آمار تا ۱۶بهمن ۵۷ وتوسط رسانه های غربی اعلام شد. اعضای شورای انقلاب، آیت الله دکتر بهشتی، آیت الله مطهری و مهندس بازرگان با تماس های مداوم با فرماندهان ارتش سعی می کنند ارتش را بدون خونریزی، متحد ملت کنند. مردم با گل و اشک و شعار به استقبال ارتشیان می روند. @entekhabatqods
💐۱۳روز تا 💐 💠بشارت به امام زمان علیه السلام در روایات ⚡️حضرت هادی علیه السلام فرمودند: «إِنَّ الْإِمَامَ بَعْدِي الْحَسَنُ ابْنِي وَ بَعْدَ الْحَسَنِ ابْنُهُ الْقَائِمُ الَّذِي يَمْلَأُ الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا كَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً» «امام بعد از من، فرزندم حسن و بعد از حسن، فرزندش مهدي قائم علیه السلام است که زمین را پر از عدل و داد می کند همان گونه که پر از ظلم و جور شده است» 📚کمال الدین، ج2، ص383، ح10 @entekhabatqods
💐۱۸روز تا 💐 شاخص های نماینده تراز انقلاب اسلامی در کلام مقام معظم رهبری ۴۰-اهل سوء استفاده نبودن در معیارهایی که نسبت به نمایندگی مجلس وجود دارد، واقعاً دقت شود، باید مراقب بود که آدمهای اهل سوءاستفاده و بی اعتقاد به رسالت انقلابی و مسؤولیت نمایندگی و کسانی که میخواهند وارد مجلس شوند فقط برای این که سوء استفاده ای بکنند یا خدای نکرده خرابکاریای انجام دهند وارد مجلس نشوند. باید دقت کنید مجموع شرایطی که گذاشته شده است همین نتیجه را بدهد. توجه به چیزهای کم اهمیت تنگ نظری و دقتهای بیخودی را باید کنار گذاشت. اساس قضیه همان چیزهایی است که واقعاً همه را میترساند: آدم پول پرستی؛ آدم پیشکرده خوانین و اشرار منطقه ای از فقد یا ضعف نظارت استفاده کند و وارد مجلس شود و بعد بخواهد برای آن گونه افراد کار و تلاش کند. @entekhabatqods
نگاه قدس
برگی از تاریخ استعمار قسمت پنجاه و چهار: ازدواج با دریا صدها سال پیش، هر سال، جشن عجیبی در شهر
📜برگی از داستان استعمار قسمت پنجاه و پنج : تاجر ونیزی در سال ۱۳۷۸ میلادی یک نویسنده ایتالیایی به نام «جووانی فیورنتینو» داستانی نوشت به نام «کندذهن». در این داستان، جوان محترمی‌با دختری از خانواده ای ثروتمند ازدواج میکند. جوان که برای ازدواج به پول احتیاج دارد با یکی از تاجران پول که روی بانکی خودش نشسته و چشم به راه بازرگانان بلند پرواز اروپایی است صحبت می‌کند و از او قرض می‌خواهد. صاحب بانکی به یک شرط حاضر می‌شود به این جوان محترم پول قرض بدهد، او باید چیزی را به عنوان ضمانت این وام نزد تاجر پول بگذارد تا مجبور باشد پول را در زمان تعیین شده برگرداند. اما دست جوان خالی است : او اگر چیزی داشت جلوی بانکی این مرد نمی‌ایستاد. تاجر پول بالاخره راه حلی پیدا میکند: جوان سندی را امضا میکند که اگر نتواند در موعد مشخص پول را برگرداند تاجر می‌تواند نیم کیلو از گوشت تن او را ببرد. «ویلیام شکسپیر» نمایشنامه نویس انگلیسی، حدود دویست سال بعد نمایشنامه «تاجر ونیزی» را براساس داستان کند ذهن تألیف کرد. در نمایشنامه شکسپیر، مرد ثروتمندی به نام شایلاک حاضر می‌شود به خواستگار جوانی به نام باسانیو پول قرض بدهد. باسانیو دوست تاجری دارد به نام «آنتونیو». آنتونیو به عنوان تاجری که چند کشتی روی آب دارد ضمانت باسانیو را به عهده می‌گیرد؛ اما شایلاک قبول نمیکند و به او می‌گوید:«ثروت تو خیالی است.یکی از کشتیهای تو در راه لیبی است و دیگری به طرف هند شرقی رفته است. یکی به سوی مکزیک رفته و آن یکی هم روانه انگلستان شده. طوفان این کشتی‌ها را تهدید میکند، دزدان دریایی همه جا هستند. تو در حال حاضر هیچ چیزی نداری...» پیشنهاد شایلاک همان است که در داستان کند ذهن خواندیم. انتونیو باید وام را با نیم کیلو از گوشت تن خودش ضمانت کند. با آنکه دوران شکسپیر با دوره ای که نویسنده داستان کند ذهن در آن زندگی میکرد قابل مقایسه نیست. شکسپیر در دوران ملکه الیزابت اول در قرن شانزدهم زندگی میکرد؛ قرنی که اکتشاف‌های دریایی آغاز شده بود و طلا نقره زیادی از قاره آمریکا به اروپا می‌رسید. دو قرن پیش از این، در زمان جووانی فیورنتینو، نویسنده داستان کند ذهن، اروپا طلا و نقره بسیار کمی‌در اختیار داشت. سکه‌های اروپایی برای خرید کالاهای شرقی به آسیا می‌رفت و ذخیره طلا و نقره اروپا روز به روز کمتر می‌شد. این سکه‌ها به اندازه ای عزیز بودند که صاحبان بانکی چنین ضمانت‌های سختی را از مردم می‌خواستند. سکه در بعضی قسمت‌های اروپا آن قدر کم شده بود که مردم از فلفل و پوست سنجاب به جای پول استفاده میکردند.حتی در برخی مناطق واژه «پول» معنای اصلی خود را از دست داده بود و به جای کلمه «زمین» به کار می‌رفت. اروپایی‌ها بسیاری از جوانان شرق قاره را به عنوان برده در غرب آسیا می‌فروختند تا چاره ای برای «قحطی پول» در کشورهای خود پیدا کنند. و نبودن پول در اروپا باعث میشد بسیاری از تاجران به خاک سیاه بنشینند و به دنبالشان کسانی هم که به آنها پول قرض داده بودند، دار و ندارشان را از دست بدهند. هنگامی‌که یک تاجر پول به این صورت سرمایه اش را از دست میداد دو نفر از مأموران حکومت به سراغش می‌آمدند و نیمکت یا بانکی او را واژگون و سپس با تبر به دو نیم میکردند. کلمه «بانکراتس» یا «ورشکستگی حال و روزهمین تجار را توصیف میکرد. اما وضع اروپا به همین صورت باقی نماند؛ کاشفانی - مانند کریستف کلمب، کورتس و پیزارو به قاره آمریکا رسیدند و کشتی‌های بادبانی، پر از طلا و نقره، از قاره جدید - روانه اروپا شدند. @entekhabatqods
نگاه قدس
قسمت سی و ششم وقتی سیدعاصف رفت، نیم ساعت بعد برگشت دفترم. نشست و بهش گفتم: +قرار گذاشتی برای امشب؟ _
قسمت سی و هفتم بهزاد گفت: _دریافت شد، منتظر باشید. ماشین حرکت کرد و منم پشت سر اون راه افتادم. سرعتم و بیشتر کردم رفتم سمت چپش در لاین سبقت تا ببینم میتونم راننده رو شناسایی کنم یا نه، که شیشه دودی بود و داخل ماشین هم نوری وجود نداشت، اما شیشه سمت راننده شاید به اندازه 5 سانت پایین بود و اندکی دود سیگار ازش بیرون می اومد که معلوم بود راننده مشغول سیگار کشیدن هست. تصمیم گرفتم سرعتم و بیشتر کنم برم جلوی خودرو قرار بگیرم تا ببینم میتونم از آینه داخل ماشینم راننده رو ببینم که به حدی تاریک بود داخل لندکروز، بازم نتونستم چهره راننده رو ببینم. میخواستم یهویی ترمز کنم و از پشت بهم بزنه تا به بهانه پیاده شدن بتونم چهره طرف و ببینم که به ریسکش نمی ارزید و از طرفی سرعتش خیلی کم بود و میتونست ماشین کنترل کنه و نزنه بهم. سرعتم و کم کردم و مجددا با فاصله پشت سر خودروی مورد نظر قرار گرفتم و دنبالشون رفتم. بهزاد اومد روی خطم: _عاکف/ ستاد! +ستاد می‌شنوم. _خودرو متعلق به خانوم نسرین رضایی هست. +دریافت شد ستاد. تمام مشخصات این خانوم و برام مشخص کن تا وقتی برگشتم سایت بهم تحویل بدی. _حتما. +یاعلی. حدود یکساعتی توی شهر چرخیدیم و بعدش اون لندکروز که نمیدونستم راننده‌ش کیه، دختره رو رسوند به خونه‌ش و رفت. دنبال ماشین رفتم تا اینکه رسیدم سمت قیطریه و اون راننده ریموت و زد و در خونه باز شد رفت داخل. فورا برگشتم اداره و رفتم دفترم فایل‌های شنودی که برام ارسال شد و گوش دادم. نکته بسیار مهمی که حائز اهمیت بود وَ ذهنم درگیر شده بود این بود که اون دختره در طول اون یکساعتی که با عاصف نشسته بود علیرغم اینکه تلاش میکرد از مشکلاتش بگه تا عاصف و درگیر مسائل احساسی کنه وَ دوست داشتنش و به رخ عاصف بکشه، بدنبال این هم بود که از زیر زبون عاصف یه سری اطلاعاتی رو بکشه بیرون که عاصف هم با زیرکی بحث و منحرف میکرد. چون دیگه فهمیده بود ممکنه در « » قرار گرفته باشه. اما چیه؟ ، یا «HONEY TRAP« اسم ماموریت های ویژه ای هست که جاسوسان زن اسراییلی انجامش رو بر عهده دارند. اگر بخوام این مسئله رو بیشتر توضیح بدم و بگم دام عسل برای چه مواردی توسط سرویس موساد استفاده میشه، باید عرض کنم در جریان این ماموریت ها، جَواسیس زن، با تجسس در سرویس های امنیتی کشورهای هدف خود، با نزدیک شدن به نیروهای اطلاعاتی و امنیتی تلاش میکنند تا به موضوع مورد نظر خودشون و سرویس حامی خودشون برسن که در بعضی موارد مشاهده شده که حتی اون زن دست به ترور میزنه و هدف خودش و حذف میکنه. خاطرم هست یه روز در اداره، پژوهشی که یکی از موسسه های اسراییلی با عنوان «برقراری روباط جنسی در مسیر امنیت داخلی اسراییل» نوشته بوده رو میخوندم که به نظرم استفاده های متعدد این رژیم از این عملیات ها در سرویس جاسوسی موساد، پرده از این مسئله بسیار مهم برمیداره که چقدر این گزینه برای اونها مهم هست. شخصی به نام « » یکی از کهنه کار ترین جاسوس‌های اسراییلی گفته بود: « ، نحوه بهره برداری از خودشون در این زمینه رو یاد میگیرند، وَ اینها برای دستیبای به اطلاعات مورد نیاز، حاضر به برقراری ارتباط با هرشخصی هستند.» اینم بگم که در یک جلسه‌ی دو ساعته که با یکی از کارشناسان ستاد که تخصصش روی یهودیت بود داشتم، بهم گفته بود که جریان‌های دینی و ، استفاده جنسی از زنان رو برای فریب دادن دشمنان اسراییل مجاز دانسته و این کار رو به نوعی يک عبادت می‌دونه!!! حتی ، او هم چنین عملی رو برای دستیابی به اطلاعات، مجاز دونسته. نکته حائز اهمیت اینه که موساد تلاش زیادی برای جذب زنان یهودی و حتی غیر یهودی داشته تا در این مسیر توسط اون زن‌ها همراهی بشن. این یک واقعیت غیر قابل انکار هست و در تاریخ یهودیت و رژیم جعلی اسراییل ثبت و ضبط شده. سال‌ها پیش سیستم امنیتی جمهوری اسلامی ایران و یکی از اندیشکده های استراتژیکی بزرگ در ایران طبق بررسی هایی که داشتند به این سوال مبهم و مهم رسیدند که چرا وقتی نخست وزیرها، یا وزرای جنگ، یا از همه مهمتر وزرای خارجه در دولت های غربی بخصوص آمریکا و از همه مهمتر در رژیم صهیونیستی وقتی یک زن میشه وزیر خارجه یا معاون وزیر خارجه و...، چندوقتی تهدیدات علنی و جنگ‌ها فروکش میکنه. سیستم اطلاعاتی ایران روی این قضیه حساس شد. @entekhabatqods