eitaa logo
نگاه قدس
1.7هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
230 ویدیو
22 فایل
مقام معظم رهبری: امروز تأثیر رسانه‌ها در عقب راندن دشمن بیشتر از موشک و پهپاد است،هرکس رسانه قوی‌تر داشته باشد در اهدافی که دارد موفق‌تر خواهد بود. ارتباط با ادمین: @ertebat_qodsian
مشاهده در ایتا
دانلود
7.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✅ ما تا آخرین قطره خون خودمان می‌ایستیم! شما هم باید بایستید...🥀 🗳 @entekhabatqods
اللّهُمَّ صَلِّ عَلى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضا الْمُرْتَضَى🤲 الاِمامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ وَ حُجَّتِکَ عَلى مَنْ فَوْقَ الاَرْضِ وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرى الصِّدّیقِ الشَّهید✨ صَلاةً کَثیرَةً تامَّةً زاکِیَةً مُتَواصِلَةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً کَاَفْضَلِ ما صَلَّیْتَ عَلى اَحَدٍ مِنْ اَوْلِیائِکَ 🗳 @entekhabatqods
!♥ آغاز می شود روزی دیگر دل من اما بی تاب تر از همیشه حسرت دیدار روی ماهتان را می کشد قرار دل های بی قرار آرامش زمین و‌ زمان! دریاب مرا مولای مهربان 🌤أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪَ ألْـفَـرَج🌤 🗳 @entekhabatqods
💐۲روز تا 💐 با توجه به اینکه کمتر از ۲ روز دیگر به زمان برگزاری انتخابات مانده است،در این فاصله کوتاه ۱۹شاخص اصلی انتخاب اصلح و نماینده تراز انقلاب اسلامی را در کلام مقام معظم رهبری بیان خواهیم کرد چرا که رهنمود‌های ایشان همیشه چراغ راه مردم برای انتخاب‌های بزرگ بوده است. بصیر، هوشمند، با تدبیر و با برنامه‌ نماینده‌ای یک نماینده خوب و قوی است که امور و مشکلات مردم را با بصیرت و هوشمندی برای حل مشکلات و مسائل مردم تدبیر کرده و آن‌ها را با برنامه ریزی مناسب و از راه‌های قانونی حل و فصل کند تا علاوه بر خداوند مردم هم از او راضی باشند. 🗳 @entekhabatqods
نگاه قدس
📜برگی از داستان استعمار قسمت هفتاد و دو: فاخته ها لانه ندارند فاخته پرنده ای است که در انگلستان بی
📜برگی از داستان استعمار قسمت هفتاد و سوم: کوه نور در ششم آوریل ۱۸۵۰ میلادی،رزمناو انگلیسی«مدیا»برای انجام مأموریتی بسیار محرمانه از بمبئی،بندری درغرب هندوستان،به مقصد انگلستان به راه افتاد. مأموریت مدیا آن قدر سری بود که حتی ناخدا لاکر،فرمانده رزم ناو ، از آن اطلاعی نداشت. تنها سه نفر از مسافران از راز این سفر آگاه بودند،لرد دالهوزی،فرماندار انگلیسی کل هندوستان،همسرش و سروان رمزی، یک افسر انگلیسی که همیشه در کنار فرمانده کل حضور داشت. دو سگ درشت اندام به نام های بارون و باندا همواره به دنبال لرد دالهوزی در حرکت بودند و حتی هنگام خواب درکنار تخت او نگهبانی می دادند. مأموریت دالهوزی انتقال کوه نور،بزرگ ترین الماس جهان،از هند به انگلستان بود الماس در یک کیسه چرمی قرار داشت و کیسه نیز در آستر کمربند لرد دالهوزی پنهان شده بود ؛کمربندی که از دو لایه شال کشمیری و پوست بز دوخته شده بود. لرد دالهوزی این کمربند را برای لحظه ای هم از کمر باز نمیکرد. او پیش از این کوه نور را از لاهور،شهری در شمال شبه قاره هند،به بمبئی آورده بود؛ مأموریتی پر از اضطراب و نگرانی. در بمبئی الماس را در جعبه آهنی کوچکی که قفل فلزی داشت،قرار داده بودند.دور جعبه با تسمه ای بسته شده و مهروموم شده بود. کلید این جعبه به سرهنگ دوم مکسون،یکی از افسران مورد اعتماد فرماندار، سپرده شده بود.جعبه فلزی را در یک کیف دستی قفل دار پنهان کرده و کلید آن را به سروان رمزی داده بودند.کیف دستی نیز تا رسیدن رزم ناو مدیا به بندرگاه،در یکی از گاوصندوق های خزانه بمبنی قرار داده شده بود. با تصرف لاهور،مرکز ایالات پنجاب،انگلستان تقریباً فتح هند را پس از دویست و پنجاه سال کامل کرده بود و اکنون لرد دالهوزی، فرماندار هند ، با افتخار به سوی انگلستان می رفت تا بزرگ ترین الماس جهان را که در فتح پنجاب به دست آورده بود به ملکه ویکتوریا ، فرمانروای انگلستان تقدیم کند. پنهان کاری دالهوزی و دو همراهش برای حفاظت از الماس کافی نبود.کشتی هنوز روی اقیانوس هند در حرکت بود که بیماری وبا در آن شیوع پیدا کرد و دو نفر از ملوانان را از پا درآورد. هنگامی که کشتی به جزیره موریس،یکی از جزایر تحت اشغال انگستان در اقیانوس هند رسید،برای گرفتن آذوقه و سوخت در ساحل لنگر انداخت،اما اهالی جزیره که از شایع شدن بیماری در کشتی آگاه شده بودند،اجازه ندادند کسی از آن پیاده شود و با اصرار از ناخدا لاکر خواستند که کشتی را از جزیره دور کند. لاکر قصد نداشت بدون گرفتن آذوقه و سوخت از آنجا دور شود،برای همین اهالی از فرماندار جزیره خواستند که کشتی را غرق کند.اما فرماندار موریس متوجه شد که لرد دالهوزی،فرماندار کل هندوستان، از مسافران کشتی است، به همین علت تقاضاهای لاکر را برآورده کرد و کشتی به راه خودش ادامه داد. اگر فرماندار جزیره با ترس و اضطراب مردم از بیماری شریک شده بود،بیگمان کوه نور به قعر آبهای اقیانوس هند رفته بود. اما خطرها به پایان نرسیده بود.چند روز بود مدیا با طوفان عظیمی روبه رو شده بود که کشتی را به مدت دوازده ساعت تکان می داد و روی امواج بالا و پایین می برد،دو قایق نجات از بدنه کشتی کنده شدند و به دریا افتادند و دو ملوان به میان امواج اقیانوس پرتاب شدند. سرانجام رزم ناو مدیا در بیست و نهم ژوئن ۱۸۵۰ میلادی به بندر پرتسموث انگلستان رسید. لرد دالهوزی در سوم ژوئیه الماس کوه نور را رسماً به ملکه ویکتوریا تقدیم کرد؛ الماسی به قصر باکینگهام در لندن رفت و در یک دیدار خصوصی به وزن ۱۸۶ قیراط که هیچکس نمی دانست نخستین صاحب آن کیست، چه کسی آن را یافته و کدام هنرمند آن را تراش داده است، الماسی که ردپای آن در تاریخ از حدود سیصد و پنجاه سال پیش پیدا شده بود، بین پادشاهان مختلف و کشورهای هندوستان، ایران و افغانستان دست به دست شده بود و اکنون در چنگ انگلیسی ها بود ... داستان رسیدن الماس به دست انگلیسی ها همانند ماجرای فتح هند به دست آنها شگفت انگیز و باورنکردنی است .... حتما این داستان را دنبال کنید 🗳 @entekhabatqods
نگاه قدس
قسمت پنجاه و دوم مهدی غذارو داد به عاصف، از منطقه خارج شد. نمیتونستم بخاطر اختلال‌های پیش اومده بر
قسمت پنجاه و سوم بلافاصله ویلا رو تخلیه کردیم و برگشتیم سمت اداره. اثری که از روی جام گرفته بودیم، احمد برد داد به بچه‌های تشخیص هویت. من اومدم دفترم. به عاصف پیام دادم: «کجایی؟» پیام داد: «خبرمرگش بیاد رسوندمش. خودمم توی راه سایت هستم.» نوشتم: «میبینمت. یاعلی.» نیم ساعت بعد عاصف اومد. رفتم اثر انگشت زدم درب اتاقم و باز کردم دیدم چشماش خونه. خنده‌م گرفت. گفتم: +ببخشید. میدونم بهت سخت گذشت. _دهنم سرویس شد. +بیا داخل بشین. رفتیم نشستیم؛ گفتم: +خب چه خبر؟ _هیچچی. خیلی سر تهوع زورکی اذیت شدم. چشمام درد میگیره. گلوم میسوزه. +نگران نباش. امشب یا نهایتا تا فردا صبح خیلی چیزا مشخص میشه که این آدم کیه. _امیدوارم. +عاصف، من احساس میکنم این دختره داره با یک چهره و هویت جعلی زندگی میکنه. _چهره!؟!؟ +بله. _یعنی تغییر چهره داده؟ +بله با عمل جراحی پلاستیک. _یعنی میخوای بگی من با یک پرستو طرفم؟ +تا اینجای ماجرا که هر چی دیدیم همین و بهمون گفته. نشونه‌ای جز این ندیدیم. به نظرم تو در یک برنامه از پیش طراحی شده و شبکه‌ای که دشمن چیده قرار گرفتی. _یا خدا ! چرا من؟ +اعتقاد من اینه که ممکنه تو هدف دشمن نباشی. به نظرم هدف کسی دیگه هست و میخوان از طریق تو به کِیس‌های مورد نظر خودشون برسن. _تو چیزی میدونی که به من نمیگی؟ نمیخواستم فیلم توی خونه عاصف و که دختره رفت پشت سیستمش نشست و بهش نشون بدم. برای همین فعلا به عاصف چیزی نگفتم...عاصف همچنان منتظر جوابم بود... گفتم: +بزار به وقتش یه سند بهت نشون میدم. اما الان وقتش نیست. _چیزی شده؟ +خیلی چیزها شده! _خب من خودم یکی از گزینه‌های این بازی هستم. هنوز به من اطمینان نداری؟ من که دارم مثل سابق کارم و درست انجام میدم. پس به من بگو. +نرو روی مخم. گفتم به وقتش. حدود یک ساعت و نیم من و عاصف تحلیل و گفتگو کردیم و قرار شد تا اومدن جواب بچه‌های آزمایشگاه که روی هویت و دی ان ای و... کار میکردن صبر کنیم. از دفتر سیف بهم زنگ زدن که حاجی میخواد شمارو ببینه! وقتی رفتم پیشش ازم گزارش کار گرفت و بعد از اون بهم گفت: «به بچه‌های بایگانی و طبقه بندی اطلاعات سپردم یه پرونده‌ای رو که دو سه سال قبل بسته شد و مربوط به یکی از مسئولین میشه رو برات بیارن تا باز بینی کنی و بدونی چی گذشته! لازمه شما اون و مطالعه کنید! البته قطعا در جریان هستید. اما خب ممکنه به دردتون بخوره و زوایای پنهان اون و بدونید بد نباشه!» برگشتم دفترم و دیدم چنددقیقه بعد برام پرونده مذکور و آوردند. پرونده درمورد پرستوهای سرویس اطلاعاتی بیگانه نظیر آمریکا و انگلستان و اسرائیل بود که چندسال قبل به برخی مسئولین جمهوری اسلامی نزدیک شده بودند. ماجرای هیاهوی وزیر پرحاشیه ارشاد دولت برجامیون آقای ع.ج! که استعفا داده بود؛ وَ همچنان ماجرای مدیر ارشاد استان قم که سر و صدای زیادی کرده بود و دیگر ماجراهای تو در توی اون زمان. سرم داشت دود میکرد. نه از اینکه چنین اتفاقاتی افتاد! بلکه وقتی زوایای پنهان پرونده رو که جایی درز نکرده بود میخوندم. حتی رهبری هم در اون زمان مستقیما به وزیر ارشاد وقت تذکر دادند و فرمودند: ما در حوزه فرهنگ حرف بسیار داریم و...!!! از طرفی سفرهای مشکوک و مخفیانه اشخاصی همچون علی مرادخانی معاون هنری وزیر فرهنگ و ارشاد به همراه تیمی از مسئولان آن معاونت به آمریکا. از طرفی اظهارات مهم امام جمعه جیرفت درمورد این مسائل که گفته بودند: «اگر ائمه‌ی جمعه، حقایق پشت پرده‌ی استعفاها و استیضاح‌های دولت توسط مجلس را بگویند، روانی برای مردم باقی نمیماند». ارتباط خانوم فیلمساز جوان«بهاره ص.ج» و همچنین ارتباط خانوم «آفرین چ.س» با وزیر مستعفی ارشاد و... اتهام این حضرات‌هم اجماع و تبانی علیه امنیت ملی و همکاری با دولت‌های متخاصم بود. خانوم آفرین چ.س در 12 آبان 94 دستگیر شده بود و همسر سابق یکی از بازیگران سینما و تلویزیون بوده. آفرین چ.س مدتی در پاریس ساکن بود و پس از ورود به ایران و... اون اتفاقات می‌افته! حاجی سیف پرونده بایگانی شده رو بهم داده بود تا مطالعه کنم و نکات آرشیو شده اون و مقایسه ای کنم با وضعیت موجود در این پروژه و پرونده! نتیجه مطالعه‌م این شد: رفتار و عملکرد دختری که به عاصف نزدیک شده بود، بسیار متفاوت‌تر بوده. چون پروژه‌ی برخی مسئولین سیاسی و... به دلیل معلوم الحال بودن و سرشناس بودن، راحت‌تر از پرستوهایی هست که به سمت نیروهای امنیتی و اطلاعاتی و نظامی میان. در کل ما با یک پرستوی عادی طرف نبودیم. 🗳 @entekhabatqods