eitaa logo
نگاه قدس
1.6هزار دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
247 ویدیو
22 فایل
مقام معظم رهبری: امروز تأثیر رسانه‌ها در عقب راندن دشمن بیشتر از موشک و پهپاد است،هرکس رسانه قوی‌تر داشته باشد در اهدافی که دارد موفق‌تر خواهد بود. ارتباط با ادمین: @ertebat_qodsian
مشاهده در ایتا
دانلود
اللّهُمَّ صَلِّ عَلى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضا الْمُرْتَضَى🤲 الاِمامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ وَ حُجَّتِکَ عَلى مَنْ فَوْقَ الاَرْضِ وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرى الصِّدّیقِ الشَّهید✨ صَلاةً کَثیرَةً تامَّةً زاکِیَةً مُتَواصِلَةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً کَاَفْضَلِ ما صَلَّیْتَ عَلى اَحَدٍ مِنْ اَوْلِیائِکَ رسید نیمه‌ی ماه و مَه تمام آمد دوباره عطر گل یاس بر مشام آمد سُرور قلب نبی با دوصد سلام آمد برای خلق جهان دومین امام آمد ✨میلاد کریم اهل بیت حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام مبارک باد. @negaheqods
♦️‌سلام امام زمانم 🔹‌سلامی از جمع خسته دلان به مفهوم قوت قلب ؛ سلامی از مشتاقان چشم براه به منتقم کربلاء ؛ سلامی از بیماران درمانده به حضرت طبیب ومهربان ترین دستگیر سلامی ازماساکنان غمزده ی آخرالزمان به شما که حجت خدایید ... @negaheqods
نگاه قدس
برگی از داستان استعمار قسمت نود و نه: تاگز گرسنگی همه هندی‌ها را در برابر انگلیسی‌‌ها به زانو در ن
برگی از داستان استعمار قسمت صد: نان اسرارآمیز اولین روز‌های سال ۱۸۵۷ میلادی خبر‌هایی از شهر‌های شمالی هند به انگلیسی‌‌ها ‌می‌رسید که آن‌ها را نگران کرده بود. مردم نان‌‌های کوچکی به نام «چاییتی» ‌می‌پختند که علامت ویژه ای هم روی آن‌‌ها بود. این نان‌‌ها به رایگان بین مردم پخش ‌می‌شد. از گذشته‌‌های دور‌، مردم شمال هند هرگاه ‌می‌خواستند خبر واقعه بزرگی را به یکدیگر برسانند و برای این حادثه آماده شوند‌، چاپیتی ‌می‌پختند و پخش می‌کردند. انگلیسی‌‌ها نمی‌دانستند علت این کار چیست و از طرفی نمی‌توانستند از مردم بخواهند به یکدیگر «نان» ندهند‌، با آنکه ‌می‌دانستند آن‌‌ها به این ترتیب پیا‌می‌را به هم منتقل می‌کنند. کانینگ‌، یکی از رئیسان کمپانی هند شرقی‌، در نامه ای نوشت: «واقعه ای عجیب و اسرارآمیز در حال رخ دادن است که علت آن ناشناخته است. گروه‌‌هایی از مردم نان‌های کوچکی ‌می‌پزند و از محله ای به محله دیگر ‌می‌برند.معنی این کار چیست؟ هنوز روشن نشده.» با آغاز سال ۱۸۵۷‌، حکومت کمپانی در هند صد ساله شده بود.هنگا‌می‌که در سال ۱۷۵۷ میلادی رابرت کلایو‌، افسر انگلیسی‌، سراج الدوله را در بنگال شکست داد کمپانی نخستین ایالت بزرگ را به چنگ آورد و حکومت خود را آغاز کرد.اکنون صد سال از آن روز‌ها می‌گذشت. در این سال‌ها به تدریج باوری در بین مردم به وجود آمده بود که حکومت کمپانی در هند صد سال دوام خواهد آورد و نه بیشتر. پیش از آغاز سال شایعه‌‌هایی در میان مسلمانان و هندو‌ها پراکنده شده بود: «ارتش بزرگی از لندن به سوی هند اعزام شده است تا تمام هندی‌ها‌، چه مسلمان و چه هندو را مسیحی کنند.انگلیسی‌‌ها با لجاجت جلوی چشم‌‌های هندو‌ها گوشت ‌می‌خورند تا باور‌های مذهبی آن‌ها را سست کنند.» هندو‌ها پیروان یکی از ادیان بسیار قدیمی‌ هند بودند و خوردن گوشت حیوانات را حرام ‌می‌دانستند و اگر شاهد خوردن گوشت توسط یک انگلیسی بودند‌، پس از آن سایه او را هم آلوده کننده محیط به حساب ‌می‌آوردند و ظرف‌‌های غذای خود را از سایه او هم دور نگه ‌می‌داشتند. هندی‌‌ها‌، پیرو هر مذهبی که ‌می‌بودند‌، همه ستم‌‌ها و تحقیر‌ها را تحمل می‌کردند‌، اما نمی‌توانستند ا‌هانت به عقاید مذهبی شان را تاب بیاورند.انگلیسی‌‌ها نمی‌توانستند جلوی این شایعه‌‌ها را بگیرند. پخش شدن این اخبار همراه دست به دست شدن نان اسرارآمیز آن‌‌ها را نگران کرده بود. ادامه دارد... @negaheqods
✨🍃🍂🌺🍃 🍃🍂🌺🍃 🍂🌺🍃 🌺🍃 🍃 🌺دعای روز پانزدهم ماه مبارک رمضان 💖 ﷽ 💖 🌷اللَّهُمَّ ارْزُقْنِي فِيهِ طَاعَةَ الْخَاشِعِينَ وَ اشْرَحْ فِيهِ صَدْرِي بِإِنَابَةِ الْمُخْبِتِينَ بِأَمَانِكَ يَا أَمَانَ الْخَائِفِينَ. 🌷 خدايا در در اين ماه طاعت فروتنان را نصيبم كن، و سينه ام را براى انابه همانند بازگشت خاضعان باز كن به امان دادنت اى امان ده هراسندگان. @negaheqods 🍃 🌺🍃 🍂🌺🍃 🍃🍂🌺🍃 ✨🍃🍂🌺🍃
10.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ویژه ماه مبارک رمضان روز پانزدهم ماه میهمانی خدا @negaheqods
اللّهُمَّ صَلِّ عَلى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضا الْمُرْتَضَى🤲 الاِمامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ وَ حُجَّتِکَ عَلى مَنْ فَوْقَ الاَرْضِ وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرى الصِّدّیقِ الشَّهید✨ صَلاةً کَثیرَةً تامَّةً زاکِیَةً مُتَواصِلَةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً کَاَفْضَلِ ما صَلَّیْتَ عَلى اَحَدٍ مِنْ اَوْلِیائِکَ @negaheqods
♥️ سلام بهار زیبای من ، زمستان رفت. بهار آمد. بر بازوی خشک درختان ، هزار الماس شکوفه رویید . اما در کنجِ خاموش قلب من ، جای خورشید حضورت هنوز خالی است ... بهار، شکوهِ معطرِ لبخند شماست بیایید تا زنده ام بهار را بر جانم بنشانید ... 🌤 @negaheqods
نگاه قدس
برگی از داستان استعمار قسمت صد: نان اسرارآمیز اولین روز‌های سال ۱۸۵۷ میلادی خبر‌هایی از شهر‌های شم
برگی از داستان استعمار قسمت صد و یکم: قیام نیلوفر افسران انگلیسی که در پادگان شهر«میروت» مستقر بودند با تعجب به رفتار سربازانشان خیره بودند. گل نیلوفر درشتی بین سربازها دست به دست می‌شد. هر سربازی که ساقه نیلوفر را در دست می‌گرفت لحظه ای به آن خیره می شد و آن را به دست نفر بعدی می‌داد. انگلیسی‌ها زمانی معنای این کار را فهمیدند که دیر شده به دنبال کادیبه بود. مدتی بود که تفنگ های جدیدی به پادگان‌ها رسیده بود. فشنگ این تفنگ‌ها برای آنکه به خوبی وارد لوله تفنگ شوند چرب شده بودند. به سربازان خبر رسیده بود روغنی که به فشنگ‌ها زده شده از چربی گاو و خوک تهیه شده است. هندوها گاو را مقدس و کشتن آن را گناه می دانستند ؛ مسلمان‌ها هم معتقداند خوک و چربی آن نجس است. در ۲۶ فوریه ۱۸۵۷، هشتاد و پنج نفر از سربازان هندی اعلام کردند حاضر نیستند از آنها استفاده کنند و زمانی دست از مخالفت برخواهند داشت که مطمئن شوند در پادگان های دیگر هم از این فشنگ‌ها استفاده نمی شود. فرمانده انگلیسی پادگان به سرعت دادگاه نظامی تشکیل داد و هر کدام از این سربازان را به ده سال زندان محکوم کرد. روز بعد، بقیه سربازان هندی به سوی زندان پادگان به راه افتادند و هموطنان خود را از زندان رها کردند. سربازان، سپس به طرف خوابگاه افسران انگلیسی رفتند و همه آنها را به گلوله بستند. پس از این پادگان را به آتش کشیدند و به سوی دهلی، پایتخت هند، به راه افتادند. دهلی در شصت و پنج کیلومتری میروت قرار داشت. در همین زمان پادگان شهر «بهرام ور» نیز که صد و پنجاه کیلومتر از میروت فاصله داشت به دست سربازان شورشی افتاد. هنگامی که سربازان انقلابی به دهلی رسیدند، ارتشیان هندی هم که در این شهر زیرفرمان انگلیسی‌ها بودند به آن‌ها پیوستند و شهر به سرعت به دست هندی‌ها افتادند. بزرگ ترین انبار اسلحه هند در دهلی قرار داشت. افسران انگلیسی پیش از فرار این انبار را منفجر کردند تا سلاح‌ها به دست انقلابی‌ها نیفتد. سربازان هندی به سوی کاخ امپراتور به راه افتادند. بهادرشاه دوم، آخرین پادشاه گورکانی، درحالی که بیش از هفتاد سال از عمرش می گذشت هنوز هم به عنوان امپراتور هند در این کاخ حضور داشت. او سالها بود که حکومتی تشریفاتی داشت، در این قصر به نام پادشاه زندگی میکرد، اما هیچ قدرتی نداشت و حکومت در اختیار کمپانی هند شرقی بود. امپراطوری گورکانی از نخستین سالهای قرن شانزدهم میلادی بربسیاری از سرزمین‌های شمال و مرکز هند حکومت می‌کرد. انگلیسی‌ها که در طول دویست سال به تدریج وارد هند شدند و جای پای خود را محکم کردند قدرت پادشاهان گورکانی را روز به روز کمتر و محدودتر کردند تا آنکه آخرین افراد این سلسله تنها نامی از پادشاهی برایشان مانده بود. رئیسان کمپانی، بهادرشاه دوم را هم مانند پدرانش به عنوان امپراتور در قصر نگه داشته بودند تا به حضورشان در هند شکلی قانونی بدهند، آنها هنوز هم مدعی بودند که در حال تجارت هستند و حاکم کشور، بهادرشاه است. بهادرشاه رهبری سربازان انقلابی را به عهده گرفت و از آنها خواست شهرهای دیگر را نیز آزاد کنند. مدتی بعد شهرهای آگرا و کانپور هم به دست هندی‌ها افتاد. شهر لکنهو هم در ژوئیه ۱۸۵۷ به دست ارتش انقلابی افتاد. فرماندار انگلیسی کل هندوستان، سرهنری لارنس، در این شهر به دست سربازان هندی افتاد و اعدام شد. انقلاب به ایالت های شرقی هند همچون بنگال کشیده شد. تمام هندی‌ها، مسلمان و هندو در این قیام شرکت داشتند. اکنون تنها سربازان نبودند که با انگلیسی‌ها می‌جنگیدند، همه مردم سر به شورش برداشته بودند. رانی جانسی، دختر بیست ساله ای بود که در شهر گوالیور زندگی میکرد. هنگامی که خبر انقلاب به این شهر رسید، رانی لباس مردانه پوشید و مردم را تشویق کرد تا جنگ را علیه انگلیسی‌ها آغاز کنند. رانی رهبری انقلابی های شهر را به عهده گرفت و پس از نبردی سخت قلعه مستحکم گوالیور را از چنگ انگلیسی‌ها بیرون کشید. ژنرالی که در این جنگ فرمانده انگلیسی‌ها بود، «سِر هیو رُز» نام داشت. رز از شهر گریخت تا در زمانی مناسب بازگردد و شکستی را که از یک دختر جوان هندی خورده بود، جبران کند. در مناطق دورافتاده هند هم که تعداد هندی‌ها برای آغاز شورش کم بود یا بیرون راندن انگلیسی‌ها امکان نداشت مردم به هر شکلی که می توانستند با آن‌ها مخالفت میکردند. یکی از ژنرالهای انگلیسی در دفترخاطراتش نوشت : «پیرمردی هندی در آشپرخانه ام خدمت می‌کند. امروز جلوی چشم‌های من ظرف های چینی و بلور را به زمین میکوبید و خرد میکرد. پرسیدم: چه کار میکنی؟ جواب داد: تا امروز شما فرمان میدادید و حالا نوبت ماست.» @negaheqods
✨🍃🍂🌺🍃 🍃🍂🌺🍃 🍂🌺🍃 🌺🍃 🍃 🌺دعای روز شانزدهم ماه مبارک رمضان 💖 ﷽ 💖 🌸اللَّهُمَّ وَفِّقْنِي فِيهِ لِمُوَافَقَةِ الْأَبْرَارِ وَ جَنِّبْنِي فِيهِ مُرَافَقَةَ الْأَشْرَارِ وَ آوِنِي فِيهِ بِرَحْمَتِكَ إِلَى [فِي ] دَارِ الْقَرَارِ بِإِلَهِيَّتِكَ يَا إِلَهَ الْعَالَمِينَ 🌸خـدايا مـرا در اين مـاه به همراهۍ و همسويے با نيكان توفيق ده، و از همنشينے با بدان دور بدار و به حق رحمتت بہ خانہ آرامـش جايم ده، و بہ پرستيدگے ات اى پرستيده جهانيان @negaheqods 🍃 🌺🍃 🍂🌺🍃 🍃🍂🌺🍃 ✨🍃🍂🌺🍃
5.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ویژه ماه مبارک رمضان روز شانزدهم ماه میهمانی خدا @negaheqods
اللّهُمَّ صَلِّ عَلى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضا الْمُرْتَضَى🤲 الاِمامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ وَ حُجَّتِکَ عَلى مَنْ فَوْقَ الاَرْضِ وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرى الصِّدّیقِ الشَّهید✨ صَلاةً کَثیرَةً تامَّةً زاکِیَةً مُتَواصِلَةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً کَاَفْضَلِ ما صَلَّیْتَ عَلى اَحَدٍ مِنْ اَوْلِیائِکَ  @negaheqods
♦️‌سلام امام زمانم 🔹‌️صبحی نو سر زد و زندگیبه برکت نفس های زهرایی شما آغاز شد و این نهایت امیدواری استکه در هوای یادتان، نفس می کشیمو در عطر نرگس بارانِ نامتان،دم می زنیم ... شکر خدا که در پناه شماییم 🔹‌السَّلامُ علیڪَ یا بقیَّةَ اللهِیا اباصالحَ المَهدي یا خلیفةَالرَّحمن و یا شریڪَ القران ایُّها الاِمامَ الاِنسُ و الجّانّ سیِّدے و مَولاے الاَمان الامان @negaheqods