﷽
#سلام_امام_زمانم♥
سلام بر تو ای مولایی که
در برابر کلام نافذت،
همه دلیل ها رنگ می بازد؛
سلام بر تو و بر روزی که
برهان های محکمت،
جایی برای تردید
باقی نخواهند گذاشت...
🌤الّلهُــمَّـ؏جــِّللِوَلیِّــڪَ الفــَرَج🌤
#نقش_ما
#مشارکت_حداکثری
#مجلس_قوی
@entekhabatqods
💐۴روز تا #جشن_انقلاب💐
تقویم تاریخ انقلاب
بازرگان موقتا از رهبری نهضت آزادی کناره گیری نمود ودرصبح روز هجدهم بهمن ماه در حالی که وسایل ضروری شخصی خود را همراه داشت به مدرسه علوی نقل مکان کرد. وی اعلام کرد که به نخست وزیری نخواهد رفت و مقر امام را به عنوان دفتر نخست وزیری برگزیده ودر آنجا مشغول به کار خواهد شد.
*امروز جلسه ای بین آقایان یدالله سحابی، عباس امیر انتظام، بختیار، سپهبد قره باغی رییس ستاد ارتش ، ملاقاتی انجام شد. در این ملاقات، آقای سحابی و امیرانتظام در صدد بر می آیند که بختیار را راضی به استعفا نمایند. بختیار با این امر مخالفت کرده و با هماهنگی قبلی با قره باغی و تیمسار مقدم ، از آنان می خواهد که از دولت وی حمایت کنند.
*دکتر کریم سنجابی اعلام کرد: تبادل نظر بین شاپور بختیار و رئیس دولت موقت برای حل و فصل مسالمت آمیز مسائل فعلی ایران ادامه دارد.
*شاه در مصاحبه با یکی از جراید اروپایی خود را فرمانده کل قوا و پادشاه خواند.
*انورسادات رئیس جمهور مصر از شاه خواست تا هواپیماهای مدرن اف 14 ایران را به مصر منتقل کنند.
*امام خمینی در جمع وکلای دادگستری، درباره توطئه استعمار در ایجاد تفرقه بین مردم و جدا کردن مردم از روحانیت سخنرانی کردند.
*امام خمینی در جمع اهالی کردستان درباره یگانگی و برادری شیعه و سنی سخنرانی کردند.
*وزارت خارجه آمریکا اعلام کرد هنوز دولت بختیار را به رسمیت می شناسد. از طرفی سخنگوی کاخ سفید گفت: بختیار باید نظر اکثریت مردم را بپذیرد.
*ژنرال هایزر پس از ورود به واشنگتن به ملاقات کارتر رفت و جلسه ای با شرکت سایروس ونس وزیر امور خارجه و هارولد براون وزیر دفاع تشکیل داد.
#نقش_ما
#مشارکت_حداکثری
#مجلس_قوی
@entekhabatqods
💐۱۸روز تا #جشن_میلادمنجی💐
💠بشارت به امام زمان علیه السلام در روایات
💫حضرت کاظم علیه السلام می فرمایند:
الْقَائِمَ الَّذِي يُطَهِّرُ الْأَرْضَ مِنْ أَعْدَاءِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ يَمْلَؤُهَا عَدْلًا كَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً هُوَ الْخَامِسُ مِنْ وُلْدِي لَهُ غَيْبَةٌ يَطُولُ أَمَدُهَا خَوْفاً عَلَى نَفْسِهِ يَرْتَدُّ فِيهَا أَقْوَامٌ وَ يَثْبُتُ فِيهَا آخَرُون
«آن قائمی که زمین را از دشـمنان خدا پاك می کند و آن را پر از عدل و داد می نماید، همان طور که پر از ظلم و جور شـده باشـد؛ او پنجمین نواده من است. براي حفظ جانش، غیبتش طولانی خواهـد شـد که عده اي مرتد می شوند و عده اي دیگر ثابت قدم می مانند»
📚کمال الدین، ج2، ص361، ح5
#نقش_ما
#مشارکت_حداکثری
#مجلس_قوی
@entekhabatqods
💐۲۳روز تا #جشن_انتخابات💐
شاخصهای نماینده تراز انقلاب اسلامی در کلام مقام معظم رهبری
۳۵- اهانت نکردن به انقلاب و ارزشهای آن
آن کسی که اسلام را نمی پسندد و مقررات اسلامی را قبول نمیکند و برای خاطر دل بیگانگان و خوشامد ،دیگران به انقلاب و ارزشهای انقلابی اهانت میکند و یا به خاطر ترس از دیگران به جای این که به ملت گرایش نشان دهد، به دشمن گرایش نشان میدهد و آن کسی که تقوای لازم را ندارد و اهل معنویات نیست و اهل دنیاست و فقط برای نام و نشان و استفاده شخصی این مسؤولیت را میخواهد، او لایق و شایسته این کار نیست.
#نقش_ما
#مشارکت_حداکثری
#مجلس_قوی
@entekhabatqods
نگاه قدس
📜برگی از داستان استعمار قسمت چهل و نهم: شاهین سیاه بسیاری از سرخ پوستان نه به اعلامیه تقدیر توج
📜برگی از داستان استعمار
قسمت پنجاه:
ماهی که گوزن سُم میزند
سرخ پوستهایی که حضور سفیدها را در غرب آمریکا تحمل میکردند و به ساختن پاسگاهها، حفـر معـدن و از بـيـن بـردن جنگلها اعتراض نمیکردند، بـاز هـم آرامشی همیشگی نداشتند.
سربازان همیشه با بدبینی مراقـب آنها بودند و هر حادثهی ناگواری را کـه بـرای سـفیدها رخ میداد، به سرخ پوستها نسبت میدادند.
برخی از سرخ پوستها به خاطر همین بدگمانیها به دست سربازان کشته میشدند.
افراد قبیله برای انتقام به پاسگاهها حمله میکردند و جنگ آغاز میشد.
یکی از قبیلههایی که مدتی طولانی در چنین جنگ و گریزهایی درگیر بود «ناواهو» نام داشت.
مردان ناواهو گله داران بزرگی بودند؛ اما بسیاری از چارپایان خود را در جنگ با سربازان آمریکایی از دست داده بودند.
آنها به تدریج به این نتیجه رسیدند که باید قرارداد صلحی را با ارتشیها امضا کنند.
قرارداد صلح بين«مانوئه ليتو» رئیس قبیلهی ناواهو و سرهنگ کنبی در دژ«فانتل روی» امضا شد.
با امضای قرارداد، آرامش در منطقه حاکم شد و گاهی هم مسابقات اسب دوانی بین سرخ پوستها و سفیدها در داخل دژ برگزار میشد؛ مسابقاتی که سرخ پوستها علاقهی زیادی به آنها داشتند.
مسابقات معمولاً از نخستین ساعتهای صبح آغـاز میشد و نزدیک ظهر این رقابتهای دو نفری ادامه داشت؛ اما هنگام ظهر بهترین سوارهایی که از دو طرف آمادگی خود را برای مسابقه اعلام کرده بودند، وارد میدان میشدند.
در این لحظه هیجان به اوج میرسید و هردو طرف جایزههایی را برای برنده تعیین میکردند؛ پول نقد، پتو، اسب، مروارید و هر چیز با ارزش دیگر سرخها و سفیدها جایزهها را پایین دیوار در میگذاشتند و به میدان مسابقه برمیگشتند تا هنگامیکه برنده مسابقه مشخص شد، به طرف دیوار برود و همه را برای خودش بردارد.
روزی که قرار شد رئیس قبیله یعنی «مانوئه لیتو» در مسابقه شرکت کند، جوانهای قبیله از شدت هیجان به آستانهی دیوانگی رسیده بودند.
مانوئـه لـیـتـو از چند روز قبل به سربازان دژ خبر داد که میخواهد با بهترین سوار ارتشی رقابت کند، سرخ پوستها جایزههای با ارزشی که برای چنین مسابقه ای مناسب باشد، آماده کرده اند و بهتر است سربازها هم هدیههایی شایسته آماده کنند.
مسابقه در یکی از روزهای آخر تابستان در «ماهی که گوزن سم میزند» برگزار شد.
صدهـا مـرد و زن و کودک سرخ پوست زیباترین لباسهایشان را پوشیدند، بهترین اسبهایشان را سوار شدند و بـه طـرف دژ به راه افتادند
سرخ پوستها با چشمهایی که میدرخشید و سروصدا و خندههای بلند وارد دژ میشدند.
چند سرباز داور مسابقه بودند و یکی از آنها با شلیک گلوله ای رقابت را آغاز کرد.
هردو اسب از جا کنده شدند و شروع به تاخت کردند.
اما پس از چند لحظـه مانوئه لیتو احساس کرد اسب در اختیارش نیست، طوری که دیگر نمیتوانست حیوان را در اختیار داشته باشد و مسابقه بیرون پرید، سروان با سرعت پیش میتاخت و سرانجام به خط پایان رسید.
مانوئـه لـيـتـو اسبش را آرام کرد و خیلی زود فهمید که کسی لگام اسب را با چاقو بریده است، مردان ناواهـو بـه طرف داوران دویدند و از آنها خواستند مسابقه را باطل کنند.
اما سربازان زیر بار نرفتند. سروان همراه چند سرباز با هلهله شادی به سوی دیوار دژ تاخـت تـا جـوایـز را تصاحب کند.
مردان ناواهـو که از فریبکاری سفیدها خشمگین شده بودند به دنبال سربازان دویدند تا دست آنها را از جوایز کوتاه کنند.
اما در همیـن حـال متوجه شدند که در دژ پشت سر آنها بسته شد.
یکی از آنها به طرف در دوید، اما با گلوله یکی از نگهبانان از پا درآمد.
یکی از ارتشیها بـه نـام سـروان «نیکلاهـات» ماجـرای آن روز را در یادداشتهایش نقل کرده است:
« ناواهوها، زن و بچه و مرد، به هر سو میگریختند، سربازها به هر کدامشان که میرسیدند با سرنیزه یا شلیک گلوله او را از پا درمیآوردند. من توانستم بیست نفر از مردان آنها را جمع و به طرف در شرقی دژ هدایت کنم، سربازی را دیدم که میخواست زن سرخ پوستی را با دو کودک سر ببرد. با فریادی از او خواستم که دست نگه دارد، اما به فرمان من توجهی نکرد. با تمام توان به طرف او دویدم، اما وقتی به او رسیدم که کار هردو بچه را ساخته بود و زن را مجروح کرده بود.
سرهنگ کنبی، فرمانده دژ، دستور داد با توپهای سبک کوهستانی به سرخ پوستهایی که از دژ بیرون رفته بودند، شلیک کنند، سرخ پوستها در تمام دره ای که دژ برآن مشرف بود، پراکنده شده بودند و هراسان بـه هـر طـرف میدویدند. هرکدام از توپها به سویی نشانه رفتند و آتشباری آغاز شد...»
قانون عوض نشده بود؛ سرخ پوستها به هر بهانه ای باید کشته میشدند.
پس از این حادثه ناواهوها هیچگاه روی صلح و آرامش را ندیدند تا اینکه آخریـن نـفـرات آنها در جنگ و گریز با سفیدها کشته شدند.
#نقش_ما
#مشارکت_حداکثری
#مجلس_قوی
@entekhabatqods
نگاه قدس
رد صلاحیت های هیات های اجرایی دولت در نهمین دوره انتخابات مجلس نیز مانند دوره قبل انتخابات مجلس خبرس
۱۳۵نفر برای ۶۵ کرسی باقی مانده در مرحله دوم انتخابات مجلس نهم در تاریخ ۱۵ اردیبهشت ۱۳۹۱ رقابت کردند و در نتیجه آن ۲۸۶ کرسی مجلس به نمایندگان مختلف رسید. به علت ابطال آراء حوزه های دماوند و فیروزکوه، ایلام، تویسرکان و تنکابن ، ۴ نماینده این حوزه ها در انتخابات میاندوره ای که همزمان با انتخابات ریاست جمهوری یازدهم در ۲۴ خرداد ۱۳۹۲ برگزار شد، به ۴ کرسی باقی مانده دست یافتند. از بین نمایندگان مجلس هشتم، ۱۰۱ نفر در سمت خود در مجلس نهم ابقا شدند و نزدیک دوسوم ترکیب مجلس تغییر کرد.
احزاب اصلی و فعال انتخابات مجلس نهم و نتایج آن (با تمرکز انتخابات تهران)
در نهمین دوره انتخابات مجلس نیز مانند انتخابات های هفتم وهشتم، اصولگرایان به علت عدم حضور رقیب جدی، نتوانستند در بین خود به وحدت برسند. جبهه متحد اصولگرایان که در انتخابات مجلس هشتم با فرمول انتخاباتی ۶+۵ وارد عرصه رقابت شده بود، در انتخابات مجلس نهم فرمول ۸+۷ را ارائه داد. بر خلاف دوره پیشین که مخالفین احمدینژاد با عنوان “ائتلاف فراگیر اصولگرایان” از جبهه متحد اصولگرایان انشعاب پیدا کردند و لیست جداگانه ارائه دادند، در این دوره حامیان محمود احمدینژاد با عنوان “جبهه پایداری” تصمیم به انشعاب از جبهه متحد اصولگرایان گرفتند.
#نقش_ما
#مشارکت_حداکثری
#مجلس_قوی
@entekhabatqods
نگاه قدس
قسمت سی و یکم تقریبا نیم ساعتی بود که همینطور مشغول قدم زدن بودم، تا اینکه صدای اذان از بلندگوی گلد
#قسمت_سی_و_دوم
سیف گفت:
_همین چندوقت اخیر 12 نفر از آقایون دستگیر شدند. جرمشون چی بود؟ ارتباط با زنانی که خودشون و به اینها نزدیک کرده بودند.
سیف ادامه داد:
_طبق اسناد و شواهد و مدارکی که موجود هست و تجربه هم ثابت کرده، نظر من اینه که این یک توطئه از قبل طراحی و برنامه ریزی شده ی بلند مدت میتونه باشه، تا نیروهای ما رو از طریق نفوذی ها، یا برخی زن های آلوده، به لجن بکشونن و از درون ما رو درگیر خودمون کنند تا بتونن از نظام و عوامل نظام با عناوین مختلف وَ خیلی راحتتر اخاذی کنند. این اخاذی خودش چند شاخه داره. کسب اطلاعات و...!
+الان دستورتون چیه؟
_به نظرم با عاصف یک جلسه بشین مفصل حرف بزن. نمیخوام اسم پرونده رو بیارم و بگم این پرونده رو خودت پیگیری کن، اما تمام حرفم اینه، این موضوع رو قبل از اینکه تبدیل به یک پرونده امنیتی بشه خودت حلش کن. چون در این 40 سال پس از انقلاب، اسراییلی ها همیشه در داخل نظام چشم و گوش داشتند. باید ضربه های آخر و بزنیم تا این چشم و گوش ها از کار بیفتند.
حاج آقای سیف جزء مدیران امنیتی و اطلاعاتی جدی ولی منطقی و عاقلی بود. در ادامه بهم گفت:
_عاصف جوان پاکی هست. مثل همه جوون های این مملکت حق زندگی و حق ازدواج داره. اما حماقت کرده و چارت امنیتی و کاری خودش و نتونسته به خوبی رعایت کنه. امیدوارم قبل از اینکه بیشتر از این درگیر بشه و خدایی ناکرده درون منجلاب قرار بگیره نجات پیدا کنه، یا بتونیم به لطف خدا نجاتش بدیم، وگرنه عواقب بدی در انتظارشه!
حاج آقا مجددا رفت پشت میزش نشست. چهره ی پر ابهتش خیلی گیرایی خاصی داشت. منم بلند شدم از روی صندلی، بهش گفتم:
+سیدعاصف پسر عاقلیه. بهتون قول میدم که وقتی بفهمه چی شده، از همون لحظه اول راه قانونی و پیش میگیره و پا روی دلش میگذاره. همین الانم تا حدودی پذیرفته چه اتفاقی پیش اومده.
_امیدوارم قبل از اینکه پوست خربزه بره زیر پاهاش و لیز بخوره، پا روی دلش بگذاره. همین الانشم تموم این اتفاقات توی پرونده ش به عنوان امتیاز منفی ثبت شده! البته، تا همین الانشم من وساطت کردم که باهاش کج دار مریض رفتار بشه و فعلا کاری نداشته باشن.
+بله متوجه شدم. وگرنه ریاست محترم حفا حاج آقا صدیق برای عاصف برنامه ی بدی داشته. ممنونم که نگذاشتید اتفاقات بدی بیفته.
_خواهش میکنم! به نظرم الان بلند شو برو دعوتش کن بیاد دفترت تا باهم صحبت کنید. نظرم اینه فورا روی این کِیس سوار بشید و ته و توی قضیه رو در بیارید ببینید این دختر مشکوک کیه و چطور تونسته بعد از چندوقت دل عاصف و ببره.
+چشم. فقط قبلش میخواستم یه مشورتی با شما داشته باشم.
_بفرمایید.
پیشنهادم و که برای مشورت خدمت حاجی سیف مطرح کردم و تایید کرد، بلافاصله مجوز قضایی هم برام فراهم شد. حالا شما در ادامه میخونید.
خداحافظی کردم و از دفتر مدیر کل بخش ضدنفوذ«ضدجاسوسی» و ضدتروریسم بیرون اومدم. اول رفتم اتاق بهزاد. بهش گفتم: «ببین عاصف کجاست؟ خبرش و بهم بده. من میرم دفترم.»
از اتاق بهزاد اومدم بیرون و رفتم اتاق خودم. بهزاد چند دقیقه بعد زنگ زد گفت:
«برای کاری شخصی رفته سمت کرج. گفته تا سه چهارساعت دیگه بر میگرده.»
#نقش_ما
#مشارکت_حداکثری
#مجلس_قوی
@entekhabatqods
نگاه قدس
#نفوذ2 🔴مستند امنیتی "نفوذ"قسمت دوم رضایی که حرکت کرد، ماهم پشت سرشون راه افتادیم. .توی مسیر هیچ صد
مستند امنیتی "نفوذ" قسمت سوم
نگران شدیم وسریع رفتیم سمت ماشین رضایی...
دیدیم رضایی افتاده کف ماشین واسلحه ی کمری هم که زیر پای چپش گذاشته بود نیست...
رضایی رو سریع به بیمارستان انتقال دادیم...
گردنش شکسته بود...رفت توی کما...
برگشتیم اداره...
ماجرا رو برای دکتر گفتیم..
{دکترجوادرخ صفت،معاون وزیر بود،معاونت عملیات وزارت}
.حسابی داغ کرد وصداشو برد بالا که چرا الان وسط عملیات باخبر شدم..
.گفتم: خب خبر از ضدجاسوسی به ما رسید ...ماهم عمل کردیم...
دکتر هیچی نگفت وتند تند راه میرفت...
وسط این ماجرا بود که محمدرضا سوژه رو شناسایی کرد وشروع کرد به خوندن از روی لب تاب...
مازیار فنایی زاده...
تو اردوگاه اشرف بزرگ شده..
.بعد شده مامور MI6 ..
.با یه پاسپورت قانونی به نام امیرفتحی...وارد ترکیه شده..
.دوماه اونجا مونده...بعد اومده ایران...
دکتر که هنوزم عصبی بودگفت:از این بهتر نمیشد سوژه رو خبر کرد که تحت نظری...
علی آقا سرتیم مون گفت:دکترخبرش نکردیم..
.نامرد بو برده بود..
.فاصله ی ما بیشتر از اینا بود که....
یهو دکتر پرید وسط حرفش وداد زد: گند زدین....
همه ی بچه های اتاق عملیات برگشتند نگاه کردند...
محمدرضا دکتر رو بردش توی دفترش یه لیوان آب بهش داد...
رفتیم دفتر دکتر...
گفتم دکتر چرا اینطور میکنی؟!...
باور کن اون مارو ندید...
بعدم ما نفهمیدیم چی شد انگار از یه جایی بهش خبر رسید....
دکتر یهو برگشت گفت: از یه جایی یا از.....
علی آقا وسط حرف دکتر گفت: دست شما درد نکنه...
شب تا صبح بی خوابی...
حالا هم اتهام جاسوسی...
دست مریزاد...
ادامه دارد...
#نقش_ما
#مشارکت_حداکثری
#مجلس_قوی
@entekhabatqods
مقام معظم رهبری:
[شما زنان]باید در میدان سیاست، در صحنهی انقلاب -در کارهایى که نظام اجتماعى از شما میطلبد، در انتخابات، در میدان جنگ، در عرضه کردن خواست انقلابى و ملّى خود در سطح کشور و جهان، در بیان ارادهی سیاسى خودتان، در میدانهاى سیاست و انقلاب حضور داشته باشید؛ در راهپیمایى باشید، در سازندگى باشید، در میدان جنگ باشید، در انتخابات باشید، در بیان عقیدهی سیاسى خودتان آنجایى که باید اظهار عقیده کرد و واجب است اظهار عقیده، در تعیین سرنوشت کشور و انقلاب- حضور داشته باشید.
#نقش_ما
#مشارکت_حداکثری
#مجلس_قوی
@entekhabatqods
عید سعید مبعث، ظهور راه رستگاری و طلوع تابنده مهر هدایت و عدالت، نشانه مهرورزی خدا با خاکیان و باران رحمت بیحد او بر زمینیان و آغاز رسالت و ولایت رسول اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم،تبریک و تهنیت باد.
#نقش_ما
#مشارکت_حداکثری
#مجلس_قوی
@entekhabatqods
اللّهُمَّ صَلِّ عَلى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضا الْمُرْتَضَى🤲
الاِمامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ
وَ حُجَّتِکَ عَلى مَنْ فَوْقَ الاَرْضِ
وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرى
الصِّدّیقِ الشَّهید✨
صَلاةً کَثیرَةً تامَّةً زاکِیَةً
مُتَواصِلَةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً
کَاَفْضَلِ ما صَلَّیْتَ عَلى اَحَدٍ مِنْ اَوْلِیائِکَ
#نقش_ما
#مشارکت_حداکثری
#مجلس_قوی
@entekhabatqods