نفوذ قسمت اول
مستند امنیتی "نفوذ" قسمت اول
نهم خرداد 88
توی اداره بودم...
حدودای ساعت ده شب بود
محمدرضا بهم گفت:
امین،سریع دکتر رو خبر کن،
بمب گذاری شده تو پرواز اهواز به تهران...
زودباش
دکتر رو پیداش کردم و آوردمش اتاق عملیات...
دکتر گفت: سریع مدیرکل اهواز رو با یه خط امن باهاش تماس بگیرید...
بلافاصله متوجه شدیم که سیدمحمدخاتمی هم مسافر اون پروازه...
تماس با مدیر کل اهواز وصل شد
دکترازش پرسید:هواپیمای آقای خاتمی چیشد؟؟..
.جواب دادآقای خاتمی مسافر این پرواز نیست
با هواپیمای قبلی فرست کلاس پرواز کرده...
دکتر یه نفس عمیقی کشید
و به سردار گفت: سردار به نیروهات بگوپیگیرباشند...
مطلع شدیم هواپیما درحال برگشت به اهوازه...
با بچه های حفاظت پرواز فرودگاه ارتباط گرفتیم
خدمه پرواز بمب رو بعد فرود اضطراری به باند فرودگاه انداختند...
تصویردوربین های باندفرودگاه اهواز روی مانیتور اصلی بود
که انفجار بمب رو دیدیم وخداروشکر اتفاقی نیفتاد..
.شب سخت و پراسترسی رو گذروندیم...
بعد از این شکست توطئه ی کمیته مشترک« متشکل از سازمان های جاسوسی آمریکا ازقبیل بورکینز، ایتوپرایز،سامانسنترانیشتین،انگلیس، گروه های اپوزیسیون مانند انجمن پادشاهی،مجاهدین خلق»؛
یک خبر از منابع دبی به ضدجاسوسی رسید
که یک جاسوس حرفه ایی از استانبول به تهران خواهد آمد...
سریعا یک تیم عملیاتی آماده شد...
یکی از بچه ها با اسم مستعار رضایی به عنوان راننده تاکسی رفت فرودگاه..
.با تاکسی های خط فرودگاه هم هماهنگ شدیم که سوژه سوارماشین رضایی بشه..
.هواپیماکه زمین نشست ومسافرین پیاده شدند،
سوژه تحت نظر قرارگرفت...
از سالن که بیرون اومد،
رضایی سریع رفت سمتش وکیفش رو گرفت وگفت:سلام آقا..
.خیلی خوش اومدین..
.بفرماییدسوار بشید..
.سوژه رفت صندی عقب پشت سر رضایی نشست...
ادامه دارد...
#نقش_ما
#مشارکت_حداکثری
#مجلس_قوی
@entekhabatqods
💠 برگزاری یادواره شهدای اصناف در شهرستان قدس
🔹 زمان : سه شنبه ۱۷ بهمن ماه ۱۴۰۲ ساعت ۱۳:۳۰ الی ۱۶:۳۰
🔹 مکان : سالن همایش حضرت باقرالعلوم (ع)
#نقش_ما
#مشارکت_حداکثری
#مجلس_قوی
@entekhabatqods
هر دل که داغدار غمت شد در این عزا
مشمول لطف و رحمت بیانتهای توست
شهادت مظلومانه هفتمین مولای غریب شیعیان، امام موسی کاظم علیهالسلام را تسلیت عرض میکنیم🏴
#نقش_ما
#مشارکت_حداکثری
#مجلس_قوی
@entekhabatqods
.قسمت سی
تلفن و گذاشتم و بلند شدم فورا رفتم اتاق آقای تَفَقُد. همونی که باهاش تلفنی صحبت کردم! از خِبرِه های سرچ سیستماتیک ستاد و روزگاربود. در و که باز کردم دیدم شبیه نعشه ها افتاده روی صندلی و خسته و بی حال هست. درمورد تَفَقُد یه چیزی بگم.
اونم اینکه قبلا در واحد #عملیات_های_سری بود و بخاطر بیماری دیابت، کلا واحدش عوض شد و اومد قسمت اداری، ولی ماهی چندبار هم شیفت شب بود. از طرفی، من که به هیچ کسی اطمینان نداشتم، اما به این بشر نیم درصد اطمینان داشتم. چون میدونستم دهن قرص و مطمئن هست.
یه کمی باهاش شوخی کردم و دست به سرش کردم... گفت:
_خب، تعریف کن دیگه چه خبر؟ چه میکنی؟
+هیچچی بابا. خبرخاصی نداریم. جز گند زدن روزگار به اوضاع ما.
خندید و گفت:
_اوضاع احوالت میزونه؟
+خداروشکر نفسی میاد و میره... میگم تفقد، یه سوال دارم.
_جونم. بگو!
+راستش داشتم امشب اتفاقات و گزارشات زابل و بازیبینی میکردم. از اونجا هم تماس داشتم و میخواستم ببینم دستت پر هست که من و تغذیه کنی و...
نگذاشت حرفم تموم بشه و گفت:
_همون که بهش، مشکوک شدی و زدیش؟
+دهنت سرویس! حافظه ت عین ساعت کار میکنه!
خندید و گفت:
_حالا چی میخوای؟
+بین خودمون می مونه؟
_قول نمیدم اما بگو چی میخوای.
قول نمیدمش شوخی بود. چون چیز غیر قانونی نمیخواستم اما خب، باید اطمینان حاصل میشد که دهنش بسته می مونه!
گفتم:
+راستش اطلاعات جدید و تکمیلی میخوام.
_روی سیستمم هست! به اسم «ماموریت عاکف در زابل!»
چندتا دکمه کیبورد و زد و با ماوس کمی ور رفت و دیدم،،، بله!! تصویر و مشخصات اون زن و زیر اسم من قرار دادند و مشخصاتش و کد کردند. اعصابم ریخت به هم.
یه هویی چشمم خورد به عنوانش که دیدم یا خدا، نوشتند:
«عاکف سلیمانی/ زنی که به او نزدیک و در زابل روئیت شد/ در دست بررسی»!
یه لحظه خشکم زد! فهمیدم از همون روز اتفاق زابل که به عاصف جهت بررسی خبر دادم، پرونده باز شده و دارن اون زن و رصد میکنن. پس با این نتیجه، خودمم دارم شبانه روز رصد میشم.
به تَفَقُد گفتم:
+بلند شو ببینم چی نوشته.
_عاکف! دردسر میشه ها!
+بلند شو تفقد. بلند شو با من بحث نکن، کلی کار دارم.
نشستم روی صندلیش. مشغول خوندن شدم که بعضی از موارد قبلا درموردش عرض کردم اما اینجا توی سیستم تفقد اطلاعات تکمیلی بود.
قسمت سفرها رو که مهمترین بود چک کردم و دیدم نوشته:
سفرهای خارج از ایران: در سنین نوجوانی به همراه پدر و مادر به عربستان سفر داشته، همچنین به روسیه!!! عراق!!! هندوستان هم سفر داشته.
القصه، من دوست داشتم این زن هیچ سفر خارجی نرفته بود و انقدر حساس نمیشدم.
ریز تا درشت مشخصات و خصوصیات و داشتم با چشمام میدیدم. اقامت در مسکو من و حساستر کرد. کلی از صفحات و توی سیستم تفقد خوندم و در آخر یعنی صفحه 10 نوشته شده بود:
«نامبرده هیچ فعالیت مشکوک و ارتباط غیرمشخصی ندارد و از تاریخ وصول گزارش تا شش ماه باید تحت رصد های امنیتی و اطلاعاتی باشد.»
از تفقد تشکر کردم و از اتاقش زدم بیرون و رفتم داخل حیاط اداره قدم زدم. تصمیم گرفتم خودمم تعقیبش کنم. چندتا آدرس ازش توی سیستم ثبت شده بود که همین کار «ت.م» رو سخت تر میکرد. «ت.م» یعنی تعقیب و مراقبت.
#نقش_ما
#مشارکت_حداکثری
#مجلس_قوی
@entekhabatqods
گزارش مدیریتی انتخابات مجلس.pdf
1.27M
گزارش نظرسنجی ملی دوازدهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی
#نقش_ما
#مشارکت_حداکثری
#مجلس_قوی
@entekhabatqods
اللّهُمَّ صَلِّ عَلى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضا الْمُرْتَضَى🤲
الاِمامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ
وَ حُجَّتِکَ عَلى مَنْ فَوْقَ الاَرْضِ
وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرى
الصِّدّیقِ الشَّهید✨
صَلاةً کَثیرَةً تامَّةً زاکِیَةً
مُتَواصِلَةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً
کَاَفْضَلِ ما صَلَّیْتَ عَلى اَحَدٍ مِنْ اَوْلِیائِکَ
#نقش_ما
#مشارکت_حداکثری
#مجلس_قوی
@entekhabatqods
#سلام_مولای_مهربانم♥️
به همین زودی ،
در یک صبح روشن معطر ،
تو با گام هایی از جنس بهار ،
باز می آیی و صدای گرمِ پدرانه ات ،
صحن سردِ جهان را پر می کند
و ما با معجزه ی محبت تو
زنده می شویم و به سوی تو پر میکشیم...
ای صبح روشن امید طلوع کن ..
🌤أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪَ ألْـفَـرَج🌤
#نقش_ما
#مشارکت_حداکثری
#مجلس_قوی
@entekhabatqods
💐۶روز تا #جشن_انقلاب💐
تقویم تاریخ انقلاب
*صبح امروز سه شنبه ۱۷ بهمن، غرش فانتوم های جنگی در آسمان تهران به گوش می رسید.
*مجلس شورای ملی امروز [ با توجه به اینکه بیش از چهل نفر ازنمایندگان استعفا داده بودند ] شروع به کار کرد. بختیار در این جلسه حضور یافت.
*در مجلس دولایحه یکی انحلال ساواک و دیگری تعقیب و دستگیری امرا و وزرای پیشین (از سال 1341) که مرتکب خلاف های غیر قانونی و مردمی شده بودند به تصویب رسید.
*بختیار به هنگام سخنرانی در مجلس شورا گفت: دولت موقت تا شوخی و حرف است، تحمل می کنم ...ولی چنانچه بخواهد به حالت جدی به فعالیت ادامه دهد،آنوقت با او مقابله خواهم کرد.
* دکتر سعید، رییس مجلس شورا، در جلسه امروز مجلس اظهار داشت: بازگشت حضرت آیت الله العظمی خمینی، مرجع عالیقدر تشیع را به خاک وطن از طرف خود و عموم نمایندگان خوش آمد می گویم.
*با توجه به فرمایش امام مبنی بر راهپیمایی عمومی در تأیید دولت بازرگان ، موج راهپیمایی مردم سراسر کشور را فرا گرفت.
*امام خمینی در سخنانی اعلام کردند: کار عاقلانه و مفید به حال کشور این است که بختیار و ارتش در مقابل انقلاب اسلامی، عکس العملی مثبت داشته باشند.
*در پاسخ به پیام های تشکر از سوی مردم و یا شخصیت ها و گروه های مختلف به مناسبت ورود حضرت امام به کشور، از سوی ایشان پیام تشکری خطاب به عموم انتشار یافت.
*جامعه ی روحانیت مبارز تهران در اطلاعیه ای مردم را دعوت کرد تا روز نوزدهم بهمن ماه ، با شرکت در تظاهراتی گسترده حمایت خود را از مهندس بازرگان اعلام کنند.تشکل های سیاسی دیگر نیز در اطلاعیه هایی با این مضمون به ضرورت شرکت مردم در تظاهرات نوزدهم بهمن ماه تاکید کردند.
*تظاهرات مردم زاهدان، به پشتیبانی دولت مهندس بازرگان ،مورد هجوم قرار گرفت. در این حادثه حدود شصت و دو نفر کشته یا زخمی شدند.
*در مراسم فارغ التحصیلی دانشجویان دانشکده افسری، افسران جوان از سوگند وفاداری به شاه معاف شدند.
*بیست و هشت تن ازکادر نیروی هوایی که در خاش زندانی بودند، آزاد شدند.
*وزارت امور خارجه تصمیم گرفت که ایران را از پیمان سنتو خارج کند .
*مطبوعات شوروی از نخست وزیری بازرگان استقبال کردند.
*قیمت نفت در بازار جهان دو برابر شد.
*ژنرال هایزر ایران را ترک کرد.
*امام خمینی در جمع پرسنل نیروی دریایی درباره استقلال ارتش سخنرانی کردند.
*امام خمینی در جمع صادرکنندگان خشکبار درباره غارت سرمایه های معنوی و مادی ایران در دوره پهلوی و لزوم پشتیبانی از دولت موقت سخنرانی کردند.
*امام خمینی در جمع طلاب و کارکنان شرکت نفت درباره وحدت و همبستگی اقشار مختلف مردم، برادری شیعه و سنی و مسؤولیت روشنگری و تبلیغ سخنرانی کردند.
#نقش_ما
#مشارکت_حداکثری
#مجلس_قوی
@entekhabatqods
💐۱۹روز تا #جشن_میلادمنجی💐
💠بشارت به امام زمان علیه السلام در روایات
💫محمد بن زیاد الازدی می گوید از حضرت کاظم علیه السلام پرسیدم آیا کسی از ائمه غائب می شود؟ ایشان فرمودند:
«نَعَمْ يَغِيبُ عَنْ أَبْصَارِ النَّاسِ شَخْصُهُ وَ لَا يَغِيبُ عَنْ قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ ذِكْرُهُ وَ هُوَ الثَّانِي عَشَرَ مِنَّا يُسَهِّلُ اللَّهُ لَهُ كُلَّ عَسِيرٍ وَ يُذَلِّلُ لَهُ كُلَّ صَعْبٍ وَ يُظْهِرُ لَهُ كُنُوزَ الْأَرْضِ وَ يُقَرِّبُ لَهُ كُلَّ بَعِيدٍ...»
«بله، خودش از چشـمان پنهـان می شود؛ ولی یـادش از دل مؤمنـان پنهان نمی شود و او دوازدهمین نفر از ما ائمه علیهم السلام است. خداونـد هر سـختی را بر او آسان و هر مشـکلی را بر او هموار می کند و گنج هاي زمین، برایش آشـکار می شود و هر دوري براي او نزدیک می گردد...»
📚کمال الدین، ج2، ص369، ح6
#نقش_ما
#مشارکت_حداکثری
#مجلس_قوی
@entekhabatqods
💐۲۴روز تا #جشن_انتخابات💐
شاخصهای نماینده تراز انقلاب اسلامی در کلام امام و مقام معظم رهبری
۳۴-قبول داشتن مقررات اسلامی
آن کسی که اسلام را نمی پسندد و مقررات اسلامی را قبول نمی کند و برای خاطر دل بیگانگان و خوشامد ،دیگران به انقلاب و ارزشهای انقلابی اهانت میکند و یا به خاطر ترس از دیگران به جای این که به ملت گرایش نشان دهد، به دشمن گرایش نشان میدهد و آن کسی که تقوای لازم را ندارد و اهل معنویات نیست و اهل دنیاست و فقط برای نام و نشان و استفاده شخصی این مسؤولیت را میخواهد، او لایق و شایسته این کار نیست.
#نقش_ما
#مشارکت_حداکثری
#مجلس_قوی
@entekhabatqods
نگاه قدس
📜برگی از داستان استعمار قسمت چهل و هشتم: تب طلا ســـــــرخ پوستهایی که به قانون دولت سفیدها گرد
📜برگی از داستان استعمار
قسمت چهل و نهم:
شاهین سیاه
بسیاری از سرخ پوستان نه به اعلامیه تقدیر توجه کردند ونه به وعدههای جدید سفیدها که باز هم به آنها قول میدادند، زمینهایی را «تا هنگامیکه سبزه میروید» به سرخ پوستها اختصاص خواهند داد؛ یکی از این افراد «شاهین سیاه» رئیس قبیله فوکس بود.
او اعتقاد داشت امریکاییها تنها با زبان دروغ و فریب صحبت میکننـد وهیچگاه نباید به آنها اعتماد کرد.
شاهین سیاه قبیله اش را با سه قبیله ی دیگر به نام وینه باگو، پتاووتامیو کیکاپو متحد کرد و به مهاجران جدید اعلان جنگ داد.
اتحاد چهار قبیله سرخ پوست برای آمریکاییها به دردسر بزرگی تبدیل شده بود؛ به ویژه آنها که سرخ پوستها از جنگ رو در رو پرهیز میکردند.
آنها به دستههای کوچک تقسیم شده بودند و در کوه و دشت به ستونهای سربازان و باشگاههای آنها حمله میکردند و دوباره ناپدید میشدند.
این وضع بسیاری از سران ایالات متحده را به فکر واداشته بود که رفتار خشونت آمیز با سرخ پوستها گاهی میتواند هزینههای بسیاری داشته باشد و باید به گونه ای آنها را وادار کرد که از زندگی گذشته ی خود دست بکشند، شیوه ی زندگی آمریکایی را بپذیرند، پایبند زمین، شهر و تجارت شوند و شکار و زندگی در طبیعت را رها کنند.
در این میان رئیس جمهور آمریکا پیشنهاد جالبی داشت «از سرخ پوستان بخواهیم به جای آن که با سربازان ما بجنگند و کشته شوند، در زمینهای کوچکی خانه بسازند و مشغول کشاورزی شوند. بعد آنها را به پذیرفتن زندگی متمدنانه ی آمریکایی تشویق کنیم.
اکنون آنها با سفیدها تجارت میکنند و کالا میخرند، بدهی به بار میآورند و برای پرداخت بدهیهایشان مجبور میشوند زمینهایشان را واگذار کنند.»
درحقیقت رئیس جمهور حتی برای همان قطعههای کوچک زمین که ممکن بود در برابران دشتهای وسیع به سرخ پوستان داده شود، نقشه کشیده بود، اما فرماندهان ارتش که در حال جنگ با شاهین سیاه بودند. به نقشههایی نیاز داشتند که زودتر به نتیجه برسد.
آنها سرانجام با گروهی از قبیله وینه باگو مذاکره و آنها وادار به خیانت به شاهین سیاه کردند.
وینه باگوها قبول کردند که در برابر بیست رأس اسب وصد دلار پول نقد، شاهین سیاه را به دامیبکشانند که امریکاییها برای او پهن کرده بودند.
شاهین سیاه با همین حیله اسیر شد.
او را به پایتخت آمریکا بردند تا به عنوان رهبر شورشیها در برابر چشمهای تماشاگران کنجکاو بایستد ؛ اما شاهین سیاه در برابر سفیدها شروع به سخنرانی کرد: «من هیچ خطایی نکرده ام که باعث خجالت یک سرخ پوست شوم. من با سفیدهایی جنگیدم که سال به سال، قـدم بـه قـدم، با دروغ و فریب جلو میآمدند تا زمینهای ما را از چنگمان بیرون بکشند. اگر یک سرخ پوست مثل شما دروغ گو باشد، از قبیله اخراج میشود تا گرگها او را بدرند. مردان سفید معلمان بدی هستند، آنها به سرخ پوستها لبخند میزنند تا گمراهشان کنند، با سرخ پوستها دست میدهند تا فریبشان دهند. آنها مانند مار به میان ما خزیدند و ما را مسموم کردند».
کسانی که صحبتهای شاهین سیاه را میشنیدند. این جملات رئیس جمهور را هـم بـه خاطر داشتند : «اگر نتوانیم سرخ پوستها را به راه راست هدایت کنیم، باید آنها را از بین ببریم».
شاهین سیاه به زندان منتقل شد و پس از مدتی از دنیا رفت.
اسکلت او را از بقیه اجزای بدنش جدا کردند و آن را به فرماندار ایالات «آیـوا» که تازه تأسیس شده بود، هدیه کردند.
فرماندار تازه کار، اسکلت شاهین سیاه را به عنوان یک شیء زینتی در دفتر کارش گذاشت.
#نقش_ما
#مشارکت_حداکثری
#مجلس_قوی
@entekhabatqods
نگاه قدس
در طرف مقابل نیز برخی نمایندگان، حامی دولت نهم را به دلایل متفاوتی “کاسبین فتنه” می نامیدند. این اخت
رد صلاحیت های هیات های اجرایی دولت در نهمین دوره انتخابات مجلس نیز مانند دوره قبل انتخابات مجلس خبرساز شد؛ به گونه ای که برخی از آنها پس از بررسی توسط شورای نگهبان تایید صلاحیت شدند. افراد رد صلاحیت شده از جانب هیات های اجرایی شامل ۲۵ نماینده مجلس از جمله قدرتالله علیخانی و علیرضا محجوب از جناح اصلاح طلب و علی مطهری، حمیدرضا کاتوزیان، علی عباسپور، نادر قاضیپور و عبدالجبار کرمی از جناح اصول گرا بودند که هیات های اجرایی با عنوان دلایلی چون سوء شهرت یا عدم التزام به قانون اساسی، اسلام و ولایت فقیه صلاحیت آنها را تایید نکرده بود. اکثر این نمایندگان از منتقدان دولت محمود احمدینژاد و امضا کنندگان طرح سوال از رییس جمهور بودند.
در نتیجه اعتراض شکل گرفته به رد صلاحیت ها در جلسه علنی ۲۱ دیماه مجلس و موافقت رییس و نائب رییس مجلس با آن، گروهی تحت عنوان سفیران رئیس مجلس( حسین سبحانینیا، محسن کوهکن و جهانبخش محبینیا) به مذاکره با معاون سیاسی وزارت کشور پرداختند. نتیجه این مذاکرات، جای دادن اسامی افرادی چون علی مطهری، کاتوزیان، علیخانی، قنبری و محجوب در لیست تایید شدگان برای شرکت در انتخابات مجلس نهم بود. اگرچه تایید برخی نامزدهای دیگر همچون قاضی پور تا زمان انتخابات به درازا کشید.
در مجموع ۵۴۰۵ نفر برای حضور در انتخابات مجلس نهم ثبت نام کردند که به گفته نجار، وزیر کشور دولت دهم، ۱۷ درصد آنها توسط هیات های اجرایی رد صلاحیت شدند. همچنین از بین ۱۰۶۶ ثبت نام کننده حوزه انتخابیه تهران، ۷۴۷ نفر تایید و ۳۱۹ نفر رد و یا عدم احراز صلاحیت شدند. با وجود انصراف تعداد قابل توجهی از تایید صلاحیت شدگان و بررسی و بازنگری شورای نگهبان، در نهایت ۳۴۴۴ نفر از جمله ۸۵۰ نفر در شهر تهران برای شرکت در انتخابات تایید صلاحیت شدند.مرحله نخست نهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی در تاریخ ۱۲ اسفند ۱۳۹۰ برگزار شد و طی آن ۲۲۳ نماینده به مجلس راه پیدا کردند. از میان حدود ۴۸ میلیون نفر واجدین شرایط ۳۱ میلیون نفر در انتخابات شرکت کردند و مشارکت ۶۴ درصدی را رقم زدند.
#نقش_ما
#مشارکت_حداکثری
#مجلس_قوی
@entekhabatqods
نگاه قدس
.قسمت سی تلفن و گذاشتم و بلند شدم فورا رفتم اتاق آقای تَفَقُد. همونی که باهاش تلفنی صحبت کردم! از خ
قسمت سی و یکم
تقریبا نیم ساعتی بود که همینطور مشغول قدم زدن بودم، تا اینکه صدای اذان از بلندگوی گلدسته ی حسینیه اداره بلند شد.
رفتم سمت وضوخونه و تجدیدوضو کردم تا برم نمازم و به جماعت با همکارانم بخونم. بعد از اقامه نماز برگشتم دفترم! گزارش اتفاقات بین من و عاصف و مکالمه ای که بینمون رد و بدل شد و برای حاج آقا سیف نوشتم. 2 ساعت و خرده ای خوابیدم تا اینکه ساعت 7:30؛ با دفتر سیف هماهنگ کردم و اول وقت رفتم خدمتشون.
حاج آقا سیف بعد ازخوندن گزارش گفت: «همچنان عاصف و زیر نظر بگیرید.»
وقتی سیف گفت زیر نظر بگیریدش، یه لحظه به ذهنم اومد که من خودمم الان زیر نظرم.
سیف ادامه داد و گفت: «به نظرم یک جلسه دیگه باهاش حرف بزن. همزمان با معاونت حفاظت هم رایزنی کن و یک جلسه بگذار و حتما عاصفم حضور داشته باشه. بشینید و حرفاش و بشنوید و ببینید این ماجرا از کجا شروع شده تا خیلی دقیق و جزیی مورد بررسی و ارزیابی قرار بگیره.»
گغتم:
+چشم
سیف گفت:
_پیشنهادم اینه با عاصف حرف بزنید. فعلا باید با دختره ارتباط و مکالماتش و حفظ کنه تا ما به سرنخ هایی که میخوایم برسیم! عاصف نباید رفتاری از خودش نشون بده که یه وقت دختره شک کنه. این قصه سر دراز داره و همینجا تموم نمیشه. یه برنامه ای ترتیب بدید تا عاصف و دختره هم دیگر و ببینند.
+به نظرتون تا کجا بگذاریم ادامه بدن؟ چون ممکنه اتفاقات غیرقابل پیش بینی در انتظار باشه!
_نگران نباشد. توکل کنید بر خدا و برید جلو؛ شما هم دورا دور برید پای قرار و دختره رو ببینید. یه همچین دخترِ مشکوکی نمیتونه انقدر وضعیتش سفید باشه. مدعی هست خانواده متلاشی و از هم پاشیده ای داره و بی بضاعته و فرزند طلاق هست و درآمد خاصی نداره. اما از طرفی دو سفر به لبنان داشته. علت سفر هم اصلا مشخص نیست و همین ما رو حساس میکنه! ضمنا، آقای سلیمانی، یادت باشه که تا این لحظه اون دختر از ما جلوتره! اینم بدونی بد نیست؛ وَ اونم اینکه تصویری که از این دختر موجود هست مربوط به 12 سال قبل میشه؛ یعنی زمانی که کِیس مورد نظر ما نوجوان بوده. از اون وقت به بعد دیگه چهره ای ازش ثبت نشده. نه تصویری و نه مدرکی.
+چشم آقا. حتما پیگیری میکنم. شما خیالتون جمع باشه.
_حتما دقت کن عاکف، چهره فعلی این دختر با تصویری که ازش الان سراغ داریم زمین تا آسمون فرق داره. یه آدم هرچی هم بعد از 12 سال تغییر کنه، یه هویی انقدر عوض نمیشه. ضمنا، مطلبی که مهمه این هست که این آدم به لبنان سفر کرده و ما اصلا نتونستیم سال پرواز و اسمش و در لیست پروازهای اون زمان بفهمیم؟
حاج آقا سیف درست میگفت. ما سند و مدرکی از این دختره نداشتیم. حتی سفرش به لبنان و وقتی که فهمیدیم هنگ کردیم.
گفتم:
+حاج آقا، شما نظرتون اینه که این دختر با یک برنامه از پیش طراحی شده اومده سمت سیدعاصف عبدالزهراء؟
_اینطور که بوش میاد، بله، دقیقا همینطوره.
+البته حاج آقا یک فرضیه ای هم محتمل هست؛ اونم اینکه ممکنه از مرز زمینی و به صورت قاچاقی رفته باشه به کشور ثالث و از اون طرف هم به لبنان و سپس برای برگشت هم به همین منوال ورود کرده باشه.
سیف سرش و به نشونه تایید تکون داد و گفت:
_ببین عاکف، هیچ چیزی غیر ممکن نیست. اما اون چیزی که الان داره من و اذیت میکنه خروج و سپس ورود این آدم به خاک ایران نیست. اون چیزی که داره من و اذیت میکنه، این هست که این آدم از کجا داره پشتیبانی میشه؟ از کجا به عاصف رسید؟ حفره رو باید پیدا کنیم. باید بدونیم هادی این پرستو کی هست؟
+به نظرتون هدفش چیه؟
_تو چی فکر میکنی؟
چندلحظه ای بینمون به سکوت گذشت... حاج آقا سیف بلند شد و چندقدمی توی دفترش زد و گفت:
_میشنوم.
گفتم:
+خب میتونه با هدف کسب اطلاعات به سمت عاصف اومده باشه. میتونه با هدف آلوده کردن عاصف وَ آتو گرفتن ازش اومده باشه تا به وقتش به هدف نهاییش یعنی زدن فیزیکی عاصف پس از کسب اطلاعات مهم برسه. خیلی فرضیه ها وجود داره. ممکنه از طریق عاصف بخواد به دیگران برسه.
حاج آقا سیف گفت:
_در این یک دهه ی اخیر دشمن فکوس کرده روی آلوده سازی مسئولین سیاسی و امنیتی و اطلاعاتی و نخبه های سرشناس جامعه که عاصف و بچه هایی نظیر شما هم از این امر مستثنی نیستند. همین چندوقت اخیر 12 نفر از آقایون دستگیر شدند. جرمشون چی بود؟ ارتباط با زنانی که خودشون و به اینها نزدیک کرده بودند.
#نقش_ما
#مشارکت_حداکثری
#مجلس_قوی
@entekhabatqods
نگاه قدس
نفوذ قسمت اول مستند امنیتی "نفوذ" قسمت اول نهم خرداد 88 توی اداره بودم... حدودای ساعت ده شب بود
#نفوذ2
🔴مستند امنیتی "نفوذ"قسمت دوم
رضایی که حرکت کرد،
ماهم پشت سرشون راه افتادیم.
.توی مسیر هیچ صدایی از شنودی که توی تاکسی گذاشته بودیم نیومد...
تا اینکه صدای زنگ پیامک از گوشی سوژه اومد
...برگشت وپشت سرش رو نگاه کرد و
گفت: دارند تعقیب مون میکنند؟؟
رضایی جواب داد: تعقیب واسه چی آقا..
.من هرشب ااین مسیر رو میام ومیرم...
این شبا تهران غوغاست اقا...
خدانکنه یه مسافر بخواد بره اون بالا بالا ها..
.مردم خواب وزندگی ندارن که...تا نصف شب تو خیابونا ولو اند...
به بچه ها گفتم: طرف بلف زده...رضایی هول کرده...
در همین حین سوژه گفت: بپیچ راست...
رضایی گفت:چشم..
.دوباره گفت این خیابونم بپیچ چپ...
رضایی گفت به روی چشم آقا...
ما متوجه شدیم که سوژه فهمیده ...
دنبالشون نرفتیم زدیم کنار...
به سرتیم گفتم: باید عمل کنیم...
گفت عجله نکن ...
واسه عملیات وقت هست...
تا اینکه سوژه به رضایی گفت: همینجا لطفا نگهدار...
رضایی گفت: دیدید آقا بیخود نگران بودید...
خبری نیست که...
سوژه گفت: بله حق باشما بود...
رضایی گفت پس من برم چمدون تون رو بزارم پایین..
.بلافاصله یه صدایی نامفهوم شنیدیم وصدای درب ماشین اومد که بسته شد..
.چند دقیقه ای شد که هیچ صدایی نیومد
...یه تیم دیگ فرستادیم تا موقعیت رضایی رو بررسی کنه...
بچه ها گفتند: هیچ کسی تو ماشین نیست...
ادامه دارد...
#نقش_ما
#مشارکت_حداکثری
#مجلس_قوی
@entekhabatqods
مقام معظم رهبری:
مادرها میتوانند نقش ایفا کنند، وادار کنند، فرزندان را، همسر را، برای اینکه در زمینهی انتخابات فعال باشند، درست تحقیق کنند، زنها در برخی از مسائل شناخت اشخاص و راهبردها و جریانها دقیقتر و ظریفتر از مردها نگاه میکنند و نقاطی را پیدا میکنند در شناخت نامزدهای انتخاباتی، در حضور در پای صندوقها هم در داخل خانه، هم درخارج خانه میتوانید نقش ایفا کنید.
#نقش_ما
#مشارکت_حداکثری
#مجلس_قوی
@entekhabatqods
مروری بر بیانات رهبر انقلاب در دیدار فرماندهان نیروی هوایی و پدافند هوایی ارتش ۱۴۰۲/۱۱/۱۶
💠درباره درسهایی از حادثه ۱۹بهمن سال۵۷
✨نیروی هوایی در پیوستن به انقلاب سبقت گرفت:
📌با بیعت روز نوزدهم بهمن
📌با مقاومتشان در مقابل نیروی گارد شاه
👌این پیشگامیای که انجام گرفت شتابدهندهی انقلاب شد
🔺امید و شجاعت مردم را افزایش داد
🔻روحیه ضدّانقلاب، دربار و طرفداران آنها را تضعیف کرد
👌اولجایی در ارتش که سازمان جهاد خودکفائی در آن تشکیل شد نیروی هوایی بود
⭕️قبل از این نهضت، نیروی هوایی یکسره متعلق به آمریکاییها بود
❇️عناصر مؤمن، نیروی هوایی را ایرانی کردند
💠درباره نیاز همیشگی حرکتهای اجتماعی به عناصر شتابدهنده
⚠️حرکتهای بزرگ و هدفدار، در مواقع زیادی به رکود مبتلا میشوند
⭕️حرکتهای اجتماعی دچار این آفتها میشوند:
📌کند شدن
📌توقّف پیدا کردن
📌به عقب برگشتن
♻️اگر بخواهد ادامه پیدا کند، شتابدهنده لازم دارد
❇️البتّه اینجا در انقلاب اسلامی یک تفاوت جوهری با بقیّه جاها وجود دارد
🌟انقلاب اسلامی در درون خودش یک چیزهایی دارد که جاذبه دارد و این جاذبه رویشها را جذب میکند
♦️جاذبه مثل:
✅گستره وسیع اهداف و شیوهها و خواستههای جمهوری اسلامی
🔶مبارزه با ظالم و ایستادگی در مقابل زورگوییهای قلدرهای درجه یک جهانی هست
🔷محراب عبادت
🔹مسجد جمکران
🔹شبهای احیاء
🔹پیادهروی اربعین
🔹اعتکاف ماه رجب هم هست
☑️هم مبارزه با ظلم
☑️هم مبارزه با نفْس
☑️هم توجه به دنیای فردای کشور
☑️هم توجه به خدا و معنویّت و ذکر و بهشت و مانند اینها هست.
☝️خود این موجب میشود که رویشها جای ریزشها را بگیرند، کندی به وجود نیاید
♦️شتابدهنده برای چیست؟
برای اینکه:
✅حرکت کند نشود
✅در مقابل کارهای بزرگ:
📌احساس رعب و وحشت به وجود نیاید
📌احساس ناتوانی و حقارت در مجموعه عملکننده به وجود نیاید
♦️شتابدهنده کیست؟
❇️شتابدهنده آن چیزی است که ما به آن میگوییم خواصّ جامعه.
⁉️«خواص» یعنی چه؟
❌یعنی مثلاً آدمهای نامونشاندار، آدمهای باسواد و دانشمند؟ نه❌
✅«خواص» یعنی آن مجموعهی انسانهایی که در کار خود
❇️با فکر
❇️با شناخت
❇️با تشخیص عمل میکنند
📌و تابع جَو نیستند.
👌البتّه خوشبختانه در ملّت ما خواص در اقلیت نیستند.
📌در کشور ما، مردمی که:
🔸با تشخیص عمل میکنند
🔹میفهمند چه کار دارند میکنند
🔸جبههبندی را میشناسند
🔹دشمن را میشناسند
🔸شیوهها را میشناسند
🔹دوست را میشناسند
🌟کم نیستند، زیادند
🔺این افراد وظیفه سنگینی دارند
👈خواص بایستی جهت عمومی حرکت جامعه را حفظ کنند و نگذارند این حرکت دچار انحراف بشود
🚨اگر خواص جامعه از این وظیفه غفلت بکنند، حوادثی که پیش خواهد آمد ضربههای تاریخی به ملّتها میزند
☝️ما در طول تاریخ اسلام، از این حوادث زیاد داشتیم
⭕️امروز جبهه دشمن برای خواص برنامهی خاص دارد
🔻برنامه دارند که خواص را:
⭕️دچار تردید
⭕️ تأمل
⭕️تعلل کنند،
⭕️احیاناً چرب و شیرین دنیا را به اینها بچشانند،
⭕️اینها را جذب کنند
⚠️برای اینکه در بزنگاهها، آن شتابدهندگیای که از خواص متوقع است، صورت نگیرد.
⏪وظیفه خواص این است:
❇️در مواقع لازم، باید تردیدافکنی و شکآفرینی دشمن را خنثی کنند و مسائل را تبیین کنند
📌در قرآن یک نمونهای وجود دارد که به نظر بنده خیلی مهم است؛
💎آن قضیه رجل مؤمنی است که در سوره یاسین از او نام برده شده
❇️با صدای بلند، باصراحت، ایمان خودش را بیان میکند
🏷درباره وظیفه خواص در قضیه غزه
📌خواص در دنیای اسلام وظیفه دارند. خواص علما، دانشمندان، سیاسیون و مطبوعاتیها هستند
🔍میبینند که در غزه چه دارد میگذرد
👈بایستی به مردم خودشان بگویند،
👈درخواست عمومی در مردم به وجود بیاورند
⏪که دولتهایشان ناچار بشوند ضربهی قاطع را به رژیم صهیونیستی بزنند.
🔻ما نمیگوییم وارد جنگ بشوند اما میتوانند قطع رابطه اقتصادی بکنند؛
👊این ضربهی قاطع است.
👈ملتها میتوانند فشار بیاورند، دولتها را وادار کنند.
☑️چه کسی میتواند ملّتها را بیدار کند؟ خواص
🏷درباره نقشآفرینی خواص در انتخابات پیش رو
👌انتخابات هرچه پرشورتر صورت بگیرد، قدرت ملی را بیشتر نشان میدهد
👌قدرت ملی امنیت ملی میآورد
⏪اینجا خواص میتوانند نقشآفرینی کنند، انتخابات را پُرشور کنند.
🔺همه کارهای انقلابی از همین قبیل است
♦️ما چند روز دیگر راهپیمایی ۲۲ بهمن را داریم؛ انشاءاللّه مردم عزیز ما در این راهپیماییِ پرشور شرکت خواهند کرد.
💪این هم نشاندهنده اقتدار است
🍀 از خدای متعال درخواست میکنیم ملّت ایران را موفّق کند، سربلند کند، عزیز کند و دشمنان ملّت را سرکوب کند، ملّت را بر دشمنانش فائق کند
#نقش_ما
#مشارکت_حداکثری
#مجلس_قوی
@entekhabatqods
اللّهُمَّ صَلِّ عَلى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضا الْمُرْتَضَى🤲
الاِمامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ
وَ حُجَّتِکَ عَلى مَنْ فَوْقَ الاَرْضِ
وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرى
الصِّدّیقِ الشَّهید✨
صَلاةً کَثیرَةً تامَّةً زاکِیَةً
مُتَواصِلَةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً
کَاَفْضَلِ ما صَلَّیْتَ عَلى اَحَدٍ مِنْ اَوْلِیائِکَ
#نقش_ما
#مشارکت_حداکثری
#مجلس_قوی
@entekhabatqods
﷽
#سلام_امام_زمانم♥
سلام بر تو ای مولایی که
در برابر کلام نافذت،
همه دلیل ها رنگ می بازد؛
سلام بر تو و بر روزی که
برهان های محکمت،
جایی برای تردید
باقی نخواهند گذاشت...
🌤الّلهُــمَّـ؏جــِّللِوَلیِّــڪَ الفــَرَج🌤
#نقش_ما
#مشارکت_حداکثری
#مجلس_قوی
@entekhabatqods
💐۴روز تا #جشن_انقلاب💐
تقویم تاریخ انقلاب
بازرگان موقتا از رهبری نهضت آزادی کناره گیری نمود ودرصبح روز هجدهم بهمن ماه در حالی که وسایل ضروری شخصی خود را همراه داشت به مدرسه علوی نقل مکان کرد. وی اعلام کرد که به نخست وزیری نخواهد رفت و مقر امام را به عنوان دفتر نخست وزیری برگزیده ودر آنجا مشغول به کار خواهد شد.
*امروز جلسه ای بین آقایان یدالله سحابی، عباس امیر انتظام، بختیار، سپهبد قره باغی رییس ستاد ارتش ، ملاقاتی انجام شد. در این ملاقات، آقای سحابی و امیرانتظام در صدد بر می آیند که بختیار را راضی به استعفا نمایند. بختیار با این امر مخالفت کرده و با هماهنگی قبلی با قره باغی و تیمسار مقدم ، از آنان می خواهد که از دولت وی حمایت کنند.
*دکتر کریم سنجابی اعلام کرد: تبادل نظر بین شاپور بختیار و رئیس دولت موقت برای حل و فصل مسالمت آمیز مسائل فعلی ایران ادامه دارد.
*شاه در مصاحبه با یکی از جراید اروپایی خود را فرمانده کل قوا و پادشاه خواند.
*انورسادات رئیس جمهور مصر از شاه خواست تا هواپیماهای مدرن اف 14 ایران را به مصر منتقل کنند.
*امام خمینی در جمع وکلای دادگستری، درباره توطئه استعمار در ایجاد تفرقه بین مردم و جدا کردن مردم از روحانیت سخنرانی کردند.
*امام خمینی در جمع اهالی کردستان درباره یگانگی و برادری شیعه و سنی سخنرانی کردند.
*وزارت خارجه آمریکا اعلام کرد هنوز دولت بختیار را به رسمیت می شناسد. از طرفی سخنگوی کاخ سفید گفت: بختیار باید نظر اکثریت مردم را بپذیرد.
*ژنرال هایزر پس از ورود به واشنگتن به ملاقات کارتر رفت و جلسه ای با شرکت سایروس ونس وزیر امور خارجه و هارولد براون وزیر دفاع تشکیل داد.
#نقش_ما
#مشارکت_حداکثری
#مجلس_قوی
@entekhabatqods
💐۱۸روز تا #جشن_میلادمنجی💐
💠بشارت به امام زمان علیه السلام در روایات
💫حضرت کاظم علیه السلام می فرمایند:
الْقَائِمَ الَّذِي يُطَهِّرُ الْأَرْضَ مِنْ أَعْدَاءِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ يَمْلَؤُهَا عَدْلًا كَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً هُوَ الْخَامِسُ مِنْ وُلْدِي لَهُ غَيْبَةٌ يَطُولُ أَمَدُهَا خَوْفاً عَلَى نَفْسِهِ يَرْتَدُّ فِيهَا أَقْوَامٌ وَ يَثْبُتُ فِيهَا آخَرُون
«آن قائمی که زمین را از دشـمنان خدا پاك می کند و آن را پر از عدل و داد می نماید، همان طور که پر از ظلم و جور شـده باشـد؛ او پنجمین نواده من است. براي حفظ جانش، غیبتش طولانی خواهـد شـد که عده اي مرتد می شوند و عده اي دیگر ثابت قدم می مانند»
📚کمال الدین، ج2، ص361، ح5
#نقش_ما
#مشارکت_حداکثری
#مجلس_قوی
@entekhabatqods
💐۲۳روز تا #جشن_انتخابات💐
شاخصهای نماینده تراز انقلاب اسلامی در کلام مقام معظم رهبری
۳۵- اهانت نکردن به انقلاب و ارزشهای آن
آن کسی که اسلام را نمی پسندد و مقررات اسلامی را قبول نمیکند و برای خاطر دل بیگانگان و خوشامد ،دیگران به انقلاب و ارزشهای انقلابی اهانت میکند و یا به خاطر ترس از دیگران به جای این که به ملت گرایش نشان دهد، به دشمن گرایش نشان میدهد و آن کسی که تقوای لازم را ندارد و اهل معنویات نیست و اهل دنیاست و فقط برای نام و نشان و استفاده شخصی این مسؤولیت را میخواهد، او لایق و شایسته این کار نیست.
#نقش_ما
#مشارکت_حداکثری
#مجلس_قوی
@entekhabatqods
نگاه قدس
📜برگی از داستان استعمار قسمت چهل و نهم: شاهین سیاه بسیاری از سرخ پوستان نه به اعلامیه تقدیر توج
📜برگی از داستان استعمار
قسمت پنجاه:
ماهی که گوزن سُم میزند
سرخ پوستهایی که حضور سفیدها را در غرب آمریکا تحمل میکردند و به ساختن پاسگاهها، حفـر معـدن و از بـيـن بـردن جنگلها اعتراض نمیکردند، بـاز هـم آرامشی همیشگی نداشتند.
سربازان همیشه با بدبینی مراقـب آنها بودند و هر حادثهی ناگواری را کـه بـرای سـفیدها رخ میداد، به سرخ پوستها نسبت میدادند.
برخی از سرخ پوستها به خاطر همین بدگمانیها به دست سربازان کشته میشدند.
افراد قبیله برای انتقام به پاسگاهها حمله میکردند و جنگ آغاز میشد.
یکی از قبیلههایی که مدتی طولانی در چنین جنگ و گریزهایی درگیر بود «ناواهو» نام داشت.
مردان ناواهو گله داران بزرگی بودند؛ اما بسیاری از چارپایان خود را در جنگ با سربازان آمریکایی از دست داده بودند.
آنها به تدریج به این نتیجه رسیدند که باید قرارداد صلحی را با ارتشیها امضا کنند.
قرارداد صلح بين«مانوئه ليتو» رئیس قبیلهی ناواهو و سرهنگ کنبی در دژ«فانتل روی» امضا شد.
با امضای قرارداد، آرامش در منطقه حاکم شد و گاهی هم مسابقات اسب دوانی بین سرخ پوستها و سفیدها در داخل دژ برگزار میشد؛ مسابقاتی که سرخ پوستها علاقهی زیادی به آنها داشتند.
مسابقات معمولاً از نخستین ساعتهای صبح آغـاز میشد و نزدیک ظهر این رقابتهای دو نفری ادامه داشت؛ اما هنگام ظهر بهترین سوارهایی که از دو طرف آمادگی خود را برای مسابقه اعلام کرده بودند، وارد میدان میشدند.
در این لحظه هیجان به اوج میرسید و هردو طرف جایزههایی را برای برنده تعیین میکردند؛ پول نقد، پتو، اسب، مروارید و هر چیز با ارزش دیگر سرخها و سفیدها جایزهها را پایین دیوار در میگذاشتند و به میدان مسابقه برمیگشتند تا هنگامیکه برنده مسابقه مشخص شد، به طرف دیوار برود و همه را برای خودش بردارد.
روزی که قرار شد رئیس قبیله یعنی «مانوئه لیتو» در مسابقه شرکت کند، جوانهای قبیله از شدت هیجان به آستانهی دیوانگی رسیده بودند.
مانوئـه لـیـتـو از چند روز قبل به سربازان دژ خبر داد که میخواهد با بهترین سوار ارتشی رقابت کند، سرخ پوستها جایزههای با ارزشی که برای چنین مسابقه ای مناسب باشد، آماده کرده اند و بهتر است سربازها هم هدیههایی شایسته آماده کنند.
مسابقه در یکی از روزهای آخر تابستان در «ماهی که گوزن سم میزند» برگزار شد.
صدهـا مـرد و زن و کودک سرخ پوست زیباترین لباسهایشان را پوشیدند، بهترین اسبهایشان را سوار شدند و بـه طـرف دژ به راه افتادند
سرخ پوستها با چشمهایی که میدرخشید و سروصدا و خندههای بلند وارد دژ میشدند.
چند سرباز داور مسابقه بودند و یکی از آنها با شلیک گلوله ای رقابت را آغاز کرد.
هردو اسب از جا کنده شدند و شروع به تاخت کردند.
اما پس از چند لحظـه مانوئه لیتو احساس کرد اسب در اختیارش نیست، طوری که دیگر نمیتوانست حیوان را در اختیار داشته باشد و مسابقه بیرون پرید، سروان با سرعت پیش میتاخت و سرانجام به خط پایان رسید.
مانوئـه لـيـتـو اسبش را آرام کرد و خیلی زود فهمید که کسی لگام اسب را با چاقو بریده است، مردان ناواهـو بـه طرف داوران دویدند و از آنها خواستند مسابقه را باطل کنند.
اما سربازان زیر بار نرفتند. سروان همراه چند سرباز با هلهله شادی به سوی دیوار دژ تاخـت تـا جـوایـز را تصاحب کند.
مردان ناواهـو که از فریبکاری سفیدها خشمگین شده بودند به دنبال سربازان دویدند تا دست آنها را از جوایز کوتاه کنند.
اما در همیـن حـال متوجه شدند که در دژ پشت سر آنها بسته شد.
یکی از آنها به طرف در دوید، اما با گلوله یکی از نگهبانان از پا درآمد.
یکی از ارتشیها بـه نـام سـروان «نیکلاهـات» ماجـرای آن روز را در یادداشتهایش نقل کرده است:
« ناواهوها، زن و بچه و مرد، به هر سو میگریختند، سربازها به هر کدامشان که میرسیدند با سرنیزه یا شلیک گلوله او را از پا درمیآوردند. من توانستم بیست نفر از مردان آنها را جمع و به طرف در شرقی دژ هدایت کنم، سربازی را دیدم که میخواست زن سرخ پوستی را با دو کودک سر ببرد. با فریادی از او خواستم که دست نگه دارد، اما به فرمان من توجهی نکرد. با تمام توان به طرف او دویدم، اما وقتی به او رسیدم که کار هردو بچه را ساخته بود و زن را مجروح کرده بود.
سرهنگ کنبی، فرمانده دژ، دستور داد با توپهای سبک کوهستانی به سرخ پوستهایی که از دژ بیرون رفته بودند، شلیک کنند، سرخ پوستها در تمام دره ای که دژ برآن مشرف بود، پراکنده شده بودند و هراسان بـه هـر طـرف میدویدند. هرکدام از توپها به سویی نشانه رفتند و آتشباری آغاز شد...»
قانون عوض نشده بود؛ سرخ پوستها به هر بهانه ای باید کشته میشدند.
پس از این حادثه ناواهوها هیچگاه روی صلح و آرامش را ندیدند تا اینکه آخریـن نـفـرات آنها در جنگ و گریز با سفیدها کشته شدند.
#نقش_ما
#مشارکت_حداکثری
#مجلس_قوی
@entekhabatqods
نگاه قدس
رد صلاحیت های هیات های اجرایی دولت در نهمین دوره انتخابات مجلس نیز مانند دوره قبل انتخابات مجلس خبرس
۱۳۵نفر برای ۶۵ کرسی باقی مانده در مرحله دوم انتخابات مجلس نهم در تاریخ ۱۵ اردیبهشت ۱۳۹۱ رقابت کردند و در نتیجه آن ۲۸۶ کرسی مجلس به نمایندگان مختلف رسید. به علت ابطال آراء حوزه های دماوند و فیروزکوه، ایلام، تویسرکان و تنکابن ، ۴ نماینده این حوزه ها در انتخابات میاندوره ای که همزمان با انتخابات ریاست جمهوری یازدهم در ۲۴ خرداد ۱۳۹۲ برگزار شد، به ۴ کرسی باقی مانده دست یافتند. از بین نمایندگان مجلس هشتم، ۱۰۱ نفر در سمت خود در مجلس نهم ابقا شدند و نزدیک دوسوم ترکیب مجلس تغییر کرد.
احزاب اصلی و فعال انتخابات مجلس نهم و نتایج آن (با تمرکز انتخابات تهران)
در نهمین دوره انتخابات مجلس نیز مانند انتخابات های هفتم وهشتم، اصولگرایان به علت عدم حضور رقیب جدی، نتوانستند در بین خود به وحدت برسند. جبهه متحد اصولگرایان که در انتخابات مجلس هشتم با فرمول انتخاباتی ۶+۵ وارد عرصه رقابت شده بود، در انتخابات مجلس نهم فرمول ۸+۷ را ارائه داد. بر خلاف دوره پیشین که مخالفین احمدینژاد با عنوان “ائتلاف فراگیر اصولگرایان” از جبهه متحد اصولگرایان انشعاب پیدا کردند و لیست جداگانه ارائه دادند، در این دوره حامیان محمود احمدینژاد با عنوان “جبهه پایداری” تصمیم به انشعاب از جبهه متحد اصولگرایان گرفتند.
#نقش_ما
#مشارکت_حداکثری
#مجلس_قوی
@entekhabatqods
نگاه قدس
قسمت سی و یکم تقریبا نیم ساعتی بود که همینطور مشغول قدم زدن بودم، تا اینکه صدای اذان از بلندگوی گلد
#قسمت_سی_و_دوم
سیف گفت:
_همین چندوقت اخیر 12 نفر از آقایون دستگیر شدند. جرمشون چی بود؟ ارتباط با زنانی که خودشون و به اینها نزدیک کرده بودند.
سیف ادامه داد:
_طبق اسناد و شواهد و مدارکی که موجود هست و تجربه هم ثابت کرده، نظر من اینه که این یک توطئه از قبل طراحی و برنامه ریزی شده ی بلند مدت میتونه باشه، تا نیروهای ما رو از طریق نفوذی ها، یا برخی زن های آلوده، به لجن بکشونن و از درون ما رو درگیر خودمون کنند تا بتونن از نظام و عوامل نظام با عناوین مختلف وَ خیلی راحتتر اخاذی کنند. این اخاذی خودش چند شاخه داره. کسب اطلاعات و...!
+الان دستورتون چیه؟
_به نظرم با عاصف یک جلسه بشین مفصل حرف بزن. نمیخوام اسم پرونده رو بیارم و بگم این پرونده رو خودت پیگیری کن، اما تمام حرفم اینه، این موضوع رو قبل از اینکه تبدیل به یک پرونده امنیتی بشه خودت حلش کن. چون در این 40 سال پس از انقلاب، اسراییلی ها همیشه در داخل نظام چشم و گوش داشتند. باید ضربه های آخر و بزنیم تا این چشم و گوش ها از کار بیفتند.
حاج آقای سیف جزء مدیران امنیتی و اطلاعاتی جدی ولی منطقی و عاقلی بود. در ادامه بهم گفت:
_عاصف جوان پاکی هست. مثل همه جوون های این مملکت حق زندگی و حق ازدواج داره. اما حماقت کرده و چارت امنیتی و کاری خودش و نتونسته به خوبی رعایت کنه. امیدوارم قبل از اینکه بیشتر از این درگیر بشه و خدایی ناکرده درون منجلاب قرار بگیره نجات پیدا کنه، یا بتونیم به لطف خدا نجاتش بدیم، وگرنه عواقب بدی در انتظارشه!
حاج آقا مجددا رفت پشت میزش نشست. چهره ی پر ابهتش خیلی گیرایی خاصی داشت. منم بلند شدم از روی صندلی، بهش گفتم:
+سیدعاصف پسر عاقلیه. بهتون قول میدم که وقتی بفهمه چی شده، از همون لحظه اول راه قانونی و پیش میگیره و پا روی دلش میگذاره. همین الانم تا حدودی پذیرفته چه اتفاقی پیش اومده.
_امیدوارم قبل از اینکه پوست خربزه بره زیر پاهاش و لیز بخوره، پا روی دلش بگذاره. همین الانشم تموم این اتفاقات توی پرونده ش به عنوان امتیاز منفی ثبت شده! البته، تا همین الانشم من وساطت کردم که باهاش کج دار مریض رفتار بشه و فعلا کاری نداشته باشن.
+بله متوجه شدم. وگرنه ریاست محترم حفا حاج آقا صدیق برای عاصف برنامه ی بدی داشته. ممنونم که نگذاشتید اتفاقات بدی بیفته.
_خواهش میکنم! به نظرم الان بلند شو برو دعوتش کن بیاد دفترت تا باهم صحبت کنید. نظرم اینه فورا روی این کِیس سوار بشید و ته و توی قضیه رو در بیارید ببینید این دختر مشکوک کیه و چطور تونسته بعد از چندوقت دل عاصف و ببره.
+چشم. فقط قبلش میخواستم یه مشورتی با شما داشته باشم.
_بفرمایید.
پیشنهادم و که برای مشورت خدمت حاجی سیف مطرح کردم و تایید کرد، بلافاصله مجوز قضایی هم برام فراهم شد. حالا شما در ادامه میخونید.
خداحافظی کردم و از دفتر مدیر کل بخش ضدنفوذ«ضدجاسوسی» و ضدتروریسم بیرون اومدم. اول رفتم اتاق بهزاد. بهش گفتم: «ببین عاصف کجاست؟ خبرش و بهم بده. من میرم دفترم.»
از اتاق بهزاد اومدم بیرون و رفتم اتاق خودم. بهزاد چند دقیقه بعد زنگ زد گفت:
«برای کاری شخصی رفته سمت کرج. گفته تا سه چهارساعت دیگه بر میگرده.»
#نقش_ما
#مشارکت_حداکثری
#مجلس_قوی
@entekhabatqods
نگاه قدس
#نفوذ2 🔴مستند امنیتی "نفوذ"قسمت دوم رضایی که حرکت کرد، ماهم پشت سرشون راه افتادیم. .توی مسیر هیچ صد
مستند امنیتی "نفوذ" قسمت سوم
نگران شدیم وسریع رفتیم سمت ماشین رضایی...
دیدیم رضایی افتاده کف ماشین واسلحه ی کمری هم که زیر پای چپش گذاشته بود نیست...
رضایی رو سریع به بیمارستان انتقال دادیم...
گردنش شکسته بود...رفت توی کما...
برگشتیم اداره...
ماجرا رو برای دکتر گفتیم..
{دکترجوادرخ صفت،معاون وزیر بود،معاونت عملیات وزارت}
.حسابی داغ کرد وصداشو برد بالا که چرا الان وسط عملیات باخبر شدم..
.گفتم: خب خبر از ضدجاسوسی به ما رسید ...ماهم عمل کردیم...
دکتر هیچی نگفت وتند تند راه میرفت...
وسط این ماجرا بود که محمدرضا سوژه رو شناسایی کرد وشروع کرد به خوندن از روی لب تاب...
مازیار فنایی زاده...
تو اردوگاه اشرف بزرگ شده..
.بعد شده مامور MI6 ..
.با یه پاسپورت قانونی به نام امیرفتحی...وارد ترکیه شده..
.دوماه اونجا مونده...بعد اومده ایران...
دکتر که هنوزم عصبی بودگفت:از این بهتر نمیشد سوژه رو خبر کرد که تحت نظری...
علی آقا سرتیم مون گفت:دکترخبرش نکردیم..
.نامرد بو برده بود..
.فاصله ی ما بیشتر از اینا بود که....
یهو دکتر پرید وسط حرفش وداد زد: گند زدین....
همه ی بچه های اتاق عملیات برگشتند نگاه کردند...
محمدرضا دکتر رو بردش توی دفترش یه لیوان آب بهش داد...
رفتیم دفتر دکتر...
گفتم دکتر چرا اینطور میکنی؟!...
باور کن اون مارو ندید...
بعدم ما نفهمیدیم چی شد انگار از یه جایی بهش خبر رسید....
دکتر یهو برگشت گفت: از یه جایی یا از.....
علی آقا وسط حرف دکتر گفت: دست شما درد نکنه...
شب تا صبح بی خوابی...
حالا هم اتهام جاسوسی...
دست مریزاد...
ادامه دارد...
#نقش_ما
#مشارکت_حداکثری
#مجلس_قوی
@entekhabatqods