eitaa logo
دعاهای ناب
2.4هزار دنبال‌کننده
7.6هزار عکس
11.5هزار ویدیو
297 فایل
negin486970
مشاهده در ایتا
دانلود
Shab4Fatemieh1-1401[04].mp3
5.1M
✊ حماسه‌خوانی حاج میثم مطیعی با موضوع اغتشاشات اخیر 🔺از جوجه‌داعشی‌ها، هرگز نباید آشفت 🎙 بانوای: حاج میثم مطیعی @negin486970
✍حضرت زهرا(س): یاعلی!من از خدای خود شرم دارم از تو چیزی بخواهم که تو توان تهیه آن را نداشته باشی... 📚بحارالانوار؛43:59 @negin486970
🌹امام رضا علیه‌السلام: هر گاه بندگان مرتكب گناهانى شوند كه قبلاً انجام نمى داده اند ، خداوند بلاهايى را بر ايشان پديد آورد كه سابقه نداشته است. 📙كافی / ۲ - ۲۷‌ @negin486970
6.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
گشودن گره زندگی... 🎙استاد عالی @negin486970
11.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
جهنم همراه با صوت آیات سوره مبارکه الرحمن یاس❣ @negin486970
🔵آیا هنگام خواب، روح انسان از بدن خارج می شود؟ ♻️نوفلى میگوید،به امام صادق عليه السلام عرض كردم : 🌸گاهی مؤمن خوابى مى بيند و همان گونه خواهد بود كه ديده است، و گاهی خواب مى بيند و واقعيتى ندارد. 🌟امام عليه السلام در جواب فرمود: 🍃 مؤمن كه خوابيده است روح او حركت مى كند كه تا به آسمان كشيده مى شود، ❄️ پس آن چه را كه در ملكوت آسمان در موضع تقدير و تدبير ديده است آن درست و حق است. 🚫 و آن چه را كه در زمين ديده است آن خوابهای پوچ و غیر واقعی است . ♻️به امام گفتم: آيا روح مؤمن به آسمان صعود مى كند؟ ✨گفت : آرى ♻️گفتم : آن چنان كه چيزى از روح در بدنش باقى نمى ماند؟ 🌺فرمود: نه اين گونه نيست! اگر روح به كلّى از بدن خارج شود كه چيزى از آن در بدن نماند، هر آينه كه بدن مرده است! ♻️گفتم:پس چگونه خارج مى شود؟ 🌺فرمود: آيا آفتاب را نمى بينى كه در جاى خود است و شعاع آن در زمين معلوم است؟ 🍀روح هم چنین است كه اصل آن در بدن است و حركت آن هنگام خواب، مثل شعاع آفتاب است... ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌ 📘منبع:هزار و یک کلمه ،علامه حسن زاده آملی @negin486970
🔴 (قسمت‌هجده‌ام) ☘به جوانی که پشت میز بود گفتم: دستم خالی است نمی‌شود کاری کنی که من برگردم؟ ♦️ نمی‌شود از مادرمان حضرت زهرا بخواهی مرا شفاعت کنند،شاید اجازه دهند تا برگردم و حق الناس را جبران کنم یا کارهای خطای گذشته را اصلاح کنم... جوابش منفی بود. اصرار کردم... 🔆لحظاتی بعد جوان پشت میز نگاهی به من کرد و گفت: به خاطر اشک های این کودکان یتیم و به خاطر دعاهای همسر و دختری که در راه داری و دعای پدر و مادر،حضرت زهرا شمارا شفاعت نمود تا برگردی. 🍀 به محض اینکه به من گفته شد برگرد،یک بار دیدم که زیر پای من خالی شد.. تلویزیون های سیاه و سفید قدیمی وقتی خاموش می شود حالت خاصی داشت،چند لحظه طول می کشید تا تصویر محو شود. 💠 مثل همان حالت پیش آمد، به یکباره رها شدم کمتر از یک لحظه دیدم روی تخت بیمارستان خوابیده و تیم پزشکی مشغول زدن شوک برقی به من هستند. دستگاه شوک چند بار به بدن من زدند تا به قول خودشان بیمار احیا شد. ♦️روح به جسم برگشته بود،حالت خاصی داشتم. هم خوشحال بودم که دوباره مهلت یافتم و هم ناراحت که از آن وادی نور دوباره به این دنیای فانی برگشتم. پزشکان کار خود را تمام کرده بودن،در مراحل پایانی عمل بود که من سه دقیقه دچار ایست قلبی شده بودم و بعد هم با ایجاد شک مرا احیا کردند. 🔰در تمام لحظات، شاهد کارهای ایشان بودم. مرا به ریکاوری انتقال داده و پس از ساعتی اثر بیهوشی رفت و درد و رنج ها دوباره به بدن برگشت. حالم بهتر شده بود، توانستم چشم راستم را باز کنم اما نمی‌خواستم حتی برای لحظه‌ای از آن لحظات زیبا دور شوم. 🍃 من در این ساعات تمام خاطراتی که از آن سفر معنوی را داشتم را با خودم مرور میکردم. چقدر سخت بود،چه شرایط سختی را طی کردم و بهشت برزخی را با تمام نعمت هایش دیدم. افراد گرفتار را دیدم. من تا چند قدمی بهشت رفتم. مادرم حضرت زهرا با کمی فاصله مشاهده کردم و مشاهده کردم که مادر ما در دنیا و آخرت چه مقامی دارد... 🌸حالا برای من تحمل دنیا واقعا سخت بود. دقایقی بعد دو خانم پرستار وارد سالن شدند. آن‌ها می‌خواستند تخت چرخدار مرا با آسانسور منتقل کنند. 💠 همین که از دور آمدند از مشاهده چهره یکی از آن ها واقعا وحشت کردم من او را مانند یک گرگ می دیدم که به من نزدیک میشد... 💥مرا به بخش منتقل کردند برادر و برخی از دوستانم بالای سرم بودند. 🔆 یکی دو نفر از بستگان می‌خواستم به دیدنم بیایند.. آنها از منزل خارج شده و به سمت بیمارستان در حال در راه بودند... به خوبی اینها را متوجه شدم،اما یک باره از دیدن چهره باطنی آنها وحشت زده شدم.... 🔰بدنم لرزید و به همراهان گفتم: تماس بگیر و بگو فلانی برگرده تحمل هیچکس را ندارم. 💥احساس می‌کردم که باطن بیشتر افراد برایم نمایان است، باطن اعمال و رفتار... 🔅به غذایی که برای آوردن نگاه نمیکردم می‌ترسیدم باطن غذا را ببینم... ✔️ دوست نداشتم هیچ کس را نگاه کنم برخی از دوستان آمده بودند تا من تنها نباشم،اما وجود آنها مرا بیشتر تنها می‌کرد. ☘ بعد از آن تلاش کردم تا رویم را به سمت دیوار برگردانم. میخواستم هیچ کس نبینم. ⚠️ یکباره رنگ از چهره ام پرید! صدای تسبیح خدا را از در و دیوار می شنیدم... ♻️ دو سه نفری که همراه من بودند به توصیه پزشک اصرار می کردند که من چشمانم را باز کنم اما نمی دانستند که من از دیدن چهره اطرافیان ترس دارم. ❎ آن روز در بیمارستان با دعا و التماس از خدا خواستم که این حالت برداشته شود نمی‌توانستم ادامه دهم. 💠خدا را شکر این حالت برداشته شد اما دوست داشتم تنها باشم.دوست داشتم در خلوت خودمان را در مورد حسابرسی اعمال دیده بودم و مرور کنم. چقدر لحظات زیبایی بود آنجا،زمان مطرح نبود،آنجا احتیاج به کلام نبود. با یک نگاه آنچه می‌خواستیم منتقل می‌شد.حتی برخی اتفاقات را دیدم که هنوز واقع نشده بود. ✅ برخی مسائل را متوجه شدم که گفتنی نیست و در آخرین لحظات حضور در آن وادی برخی دوستان و همکاران را مشاهده کردم که شهید شده بودن! 🔷می خواستم بدانم این ماجرا رخ داده یا نه به همین خاطر از نزدیکانم خواستم از احوال آن چند نفر برایم خبر بگیرند تا بفهمم زنده اند یا شهید شده اند؟! ادامه دارد... @negin486970
CQACAgQAAxkDAAF_umdjnIzWxdNdMQ21tSnLynp-s898CgACqw0AAvQniFP9O9UmqSWyvSwE.mp3
2.64M
یا (عج) غفلت از یار گرفتار شدن هم دارد از شما دور شدن زار شدن هم دارد °•✨الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج✨•° صلوات @negin486970
6.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چه غَریبانه دِلَم 😔💔 میلِ تو دارد 🕌 امروز ☀️ 🖤 السَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ ❤️ و عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ 🖤 و عَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ ❤️ و عَلى اَصْحابِ الْحُسَيْنِ @negin486970