eitaa logo
دعاهای ناب
2.5هزار دنبال‌کننده
7.7هزار عکس
11.6هزار ویدیو
299 فایل
negin486970
مشاهده در ایتا
دانلود
✍آیت الله العظمی جوادی آملی ✅کمال شکر در اظهار عجز از آن است، چنان که داود پيامبر سلام الله علیه وقتی در جوابِ خطابِ خداوند: «اعملوا آل داود شكراً» پرسيد: چگونه شكر تو را به جای آورم، در حالی كه شكر نيز، نعمت ديگری از جانب توست: «كيف أشكرك يا ربّ، والشكر نعمة منك! » پاسخ آمد: هم اكنون به من معرفت يافتی و شكرم را به جای آوردی؛ زيرا دانستی شكر نيز نعمتی از جانب من است؛ ✅«الان قدعرفتنی وشكرتنی، إذ قدعرفت أن الشكر منّی نعمة» و آنگاه كه موسی كليم سلام الله علیه عرضه داشت:خداوندا چگونه شكرت را به جا آورم، در حالی كه همه اعمال من جواب گوی كوچك ترين نعمتی كه در اختيارم گذاشته ای نيست؟! خطاب آمد: «يا موسی الان شكرتنی» ای موسی :اکنون شکر مرا به جا آوردی. دانش و روش بندگی ص۳۱۸
ﺯﻧﯽ ﺧﺪﻣﺖ ﺣﻀﺮﺕ ﺩﺍﻭﺩ ﺭﺳﯿﺪ ﻭ ﭘﺮﺳﯿﺪ ﺁﯾﺎ ﺧﺪﺍ ﻋﺎﺩﻝ ﺍﺳﺖ؟ ﺣﻀﺮﺕ ﻓﺮﻣﻮﺩ : ﻋﺎﺩﻝ ﺗﺮ ﺍﺯ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻭﺟﻮﺩ ﻧﺪﺍﺭﺩ، ﭼﻪ ﺷﺪﻩ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﺳﻮﺍﻝ ﺭﺍ ﻣﯽ ﭘﺮﺳﯽ؟ ﺯﻥ ﮔﻔﺖ ﻣﻦ ﺑﯿﻮﻩ ﻫﺴﺘﻢ ﻭ 3ﻓﺮﺯﻧﺪ ﺩﺍﺭﻡ ، ﺑﻌﺪﺍﺯ ﻣﺪﺗﻬﺎ طناب ﺑﺰﺭﮔﯽ ﺑﺎﻓﺘﻪ ﺑﻪ ﺑﺎﺯﺍﺭ ﻣﯿﺒﺮﺩﻡ ﺗﺎ ﺑﺎ ﭘﻮﻟﺶ ﺁﺫﻭﻗﻪ ﺍﯼ ﺑﺮﺍي ﻓﺮﺯﻧﺪﺍﻥ ﮔﺮﺳﻨﻪ ﺍﻡ ﻓﺮﺍﻫﻢ ﮐﻨﻢ ﮐﻪ ﻧﺎﮔﻬﺎﻥ ﭘﺮﻧﺪﻩ ﺍﯼ طناب ﺭﺍ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﻣﻦ ﺭﺑﻮﺩ ﻭ ﺩﻭﺭ ﺷﺪ، ﻭ ﺍﻻﻥ ﻣﺤﺰﻭﻥ ﻭ ﺑﯽ ﭘﻮﻝ ﻭ ﮔﺮﺳﻨﻪ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﺍﯾﻢ . ﻫﻨﻮﺯ ﺻﺤﺒﺖ ﺯﻥ ﺗﻤﺎﻡ ﻧﺸﺪﻩ ﺑﻮﺩ، درب خانه حضرت داوود را زدند، و ايشان اجازه ورود دادند، ده نفر از تجار وارد شدند و هرکدام کيسه صد ديناري را مقابل حضرت گذاشتند، و گفتند اينها را به مستحق بدهيد. حضرت پرسيد علت چيست؟ ايشان گفتند در دريا دچار طوفان شديم و دکل کشتي آسیب ديد و خطر غرق شدن بسيار نزديک بود که درکمال تعجب پرنده اي طنابی بزرگ به طرف ما رها کرد. و با آن قسمتهاي آسيب ديده کشتي را بستيم و نذر کرديم اگر نجات يافتيم هر يک صد دينار به مستحق بدهيم حضرت داوود رو به آن زن کرد و فرمود: خداوند براي تو از دريا هديه ميفرستد، و تو او را ظالم مي نامي. اين هزار دينار بگير و معاش کن و بدان خداوند به حال تو بيش از ديگران آگاه هست. خالق من بهشتي دارد، «نزديک زيبا و بزرگ»، و دوزخي دارد به گمانم «کوچک و بعيد» و در پي دليلي ست که ببخشد ما را، گاهي به بهانه ی دعايي در حق ديگري... شايد امروز آن روز باشد. ‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‎‌‌‎‌‎‌‎‌‎
‍ 🔰‍ علت گریه امیرالمؤمنین 🔅روزی حضـرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام نزد اصحاب خود فرمودند: من دلم خیلی بحال ابوذر_‌غفاری می سوزد خدا رحمتش کند. ❓اصحاب پرسیدند چطور ؟ ✨مولا فرمودند: ☘آن شبی که به دستور خلیفه ماموران جهت ‌بیعت گرفتن از ابوذر برای خلیفه به خانه ی او رفتند چهار کیسه ی اشرفی به ابوذر دادند تا با خلیفه بیعت کند. 😡ابوذر خشمگین شد و به مامورین گفت: 🔅شما دو توهین به من کردید; 🍃اول آنکه فکر کردید من علی فروشم و آمدید من را بخرید ، دوم بی انصاف ها آیا ‌ارزش علی چهار کیسه اشرفی است؟ شما با این چهار کیسه اشرفی می خواهید من "علی" فروش شوم؟ ⚡️تمام ثروت های دنیا را که جمع کنی با یک تار موی "علی" عوض نمی کنم. آنها را بیرون کرد و درب را محکم بست. 💫مولا گریه می کردند و می فرمودند: 🔅به خدایی که جان "علی" در دست اوست قسم آن شبی که ابوذر درب خانه را به روی سربازان خلیفه محکم بست... سه شبانه روز بود که او و خانواده اش هیچ نخـــورده بودند . 📚الکافی، ج ۸، کلینی ‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‎‌‌‎‌‎‌‎‌‎‌‌‎
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
eshgh-emam.mehrabian.mp3
3.35M
به عشقِ امام زمان (عجل‌الله فرجه) گناه نکن👀...!! |
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💎 «سختی»‌ نردبان سلوک است. «خوشی» هم نردبان سلوک است. در ‌خوشی‌ها باید شاکر باشیم و در ناخوشی‌ها صابر و راضی. 🔹«خداي متعال با دو بال انسان را در اين دنيا راه مي‌برد: «كُلُّ نَفْسٍ ذَائِقَةُ الْمَوْتِ وَنَبْلُوكُم بِالشَّرِّ وَالْخَيْرِ فِتْنَةً وَإِلَيْنَا تُرْجَعُونَ» [: هر نَفْسی در عالم، مرگ را می‏‌چشد و شما را با شرّ و خیر آزمایش می‌کنیم و به سوی ما بازگردانده می‌شوید - سوره انبیا، آیه ۳۵]. 👈گاهي با خوشی‌ها آدم را امتحان می‌کند: جوانی و نشاط می‌دهد، همسر خوب می‌دهد مال و ثروت می‌دهد، فرزند و آبرو می‌دهد. گاهي اوقات هم با سختی‌هايش انسان را امتحان می‌کند: مال را می‌گيرد، فرزندی می‌گيرد، يک جا آبرويی که حجاب انسان شده، يکجا می‌ريزد. 🔹اما اينها هر دو، نردبان سلوک است؛ هم با نعمت می‌شود به طرف خدا بروی و هم با سختی‌ها؛ آن جا بايد شاکر باشی‌ و اين جا بايد صابر و راضی باشی». استادسیدمحمّدمهدی میرباقری، ۹۳/۹/۲۷ ‎‌‌‌
💠 ما شفاعتش کردیم بگذارید برگردد 💠 🔻 مرحوم آیت الله العظمی حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی موسس کبیر حوزه علمیه قم می‌گوید: 🔻 هنگامی که در کربلا بودم، شبی در خواب دیدم که فردی به من گفت: "شیخ عبدالکریم! کارهایت را ردیف کن که تا سه روز دیگر از دنیا خواهی رفت." از خواب برخاستم و غرق در حیرت گشتم ولی بدان خواب توجه زیادی نکردم ، شب سه شنبه بود که این خواب را دیدم روز سه شنبه و چهارشنبه را به درس رفتم و سعی کردم خواب را فراموش کنم . 🔻 روز پنجشنبه که تعطیل بود به همراه دوستان به باغ رفتم ، پس از گردش و بحث علمی ناهار خوردیم و استراحت کردیم هنوز خوابم نبرده بود که کم کم تب و لرز شدید به من دست داد و به سرعت شدت یافت . 🔻 دوستان هرچه عبا و روانداز بود روی من انداختند، ولی باز هم می لرزیدم. پس از ساعتی تب سوزانی وجودم را فرا گرفت و احساس کردم که با مرگ فاصله ای ندارم ، دوستان مرا به منزل بردند و به حالت احتضار افتادم کم کم نشانه‌های مرگ از راه رسید تازه به یاد خواب آن روز افتادم در آن حالت بحرانی دیدم دو نفر وارد اتاق شدند و در دو سوی من ایستادند و با نگاه به یکدیگر گفتند باید او را قبض روح کرد. 🔻 من که مرگ را در برابر دیدگان میدیدم با قلبی سوخته و پر اخلاص به سالارشهیدان توسل جسته و گفتم سرورم من از مرگ نمی هراسم ولی از دست خالی و فراهم نکردن زاد و توشه آخرت نگرانم به احترام مادرت فاطمه مرا شفاعت کن تا خدا مرگم را به تاخیر اندازد ، تا من کار آخرت را بسازند و آنگاه بروم . 🔻 شگفتا که پس از این توجه قلبی دیدم فردی وارد شد و به آن دو فرشته گفت سیدالشهدا می فرماید شیخ به متوسل شد و ما او را نزد خدا شفاعت کرده‌ایم و برای او عمر طولانی خواسته‌ایم خدا از سر مهر به ما اجابت فرموده است او را رها کنید. آن دو به نشانه اطاعت خم شدند و آنگاه هر سه با هم صعود نمودند در همان لحظه احساس کردم که بهتر شدم و کم‌کم بهبودی کامل یافتم. 📖 امداد های غیبی ص۱۰۲ ‌
🔥 قاتلش را رو به آتش میکشد 🔥 📖 در دارالسلام نوری از کتاب ثواب الاعمال صدوق ره نقل کرده است که پس از واقعه کربلا جوانی زیبارو که در وجاهت کم نظیر بود و جزء لشگریان کربلا و کشنده یکی از برادران امام حسین علیه السلام بود، او می گوید دیدم که صورت زیبایش مثل قیر سیاه شده و مانند نی باریک و ناتوان شده است 🧟‍♂ 🍃 حالش را از همسایگانش پرسیدم گفتند از وقتی که از سفر برگشته هر شب که میخوابد آنقدر ناله میکند و زجه میزند که ما را هم از خواب بیدار می کند😒 🍃 نزدش رفتم و احوالش را از خودش گرفتم، گفت: شبها آن جوان هاشمی مقتول می آید و مرا به سوی آتش می کشاند انقدر ناله می کنم که از خواب بیدار می شوم😣🤯 ✅ این ناله و سیاهی چهره یکی از هزاران عذاب بعد از مرگ است که در این عالم پیدا شده است ؛ ظهور عذاب برزخی در این عالم موارد بسیاری است که ذکر آنها موجب طولانی شدن کلام است و تنها اکتفا می شود به ذکر یک مورد از مواردی که در دارالسلام نوری ذکر شده است و ما آن را در پست بعدی بارگذاری خواهیم کرد 🙏 🍃 🍃