27.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 قسمتی از مستند آن مرد بسیار
👈 البهجت و ما ادراک ما البهجه
👈کی میتونه آیت الله بهجت و امثال ایشان را درک کند.
👈 آیت الله بهجت "ره" به روایت فرزند ،صحبتهای بسیار زیبای فرزند آیت الله العظمی بهجت "ره"
@negin486970
#کلید حل مشکلات
👈 آیت الله العظمی،علامه دهر،استاد العرفا سید علی آقای قاضی طباطبایی "روحی له الفداه":
بهترین ذکر عملی برای مومن ، نماز اول وقت است ،نماز اول وقت را خیلی اهمیت بدهید که کلید حل مشکلات نماز اول وقت است.
@negin486970
MonajateShabaniye_02.mp3
6.03M
2⃣ آشنایی با برخی مضامین دلنشین مناجات شعبانیه
✅ دلیل اصرار بر گفتگو با خدا
🔻موضوعات:
🔹علم خداوند به همۀ احوال گذشته و آیندۀ ما
🔹فوق عقل بودن تمنا و تقاضای حضرت علیّ(ع) در گفتگو با خدا
🔹مناجات شعبانیه، حس و حال حضرت علیّ(ع) هنگام گفتگو با خدا
🔹بیان نهایت توحید در مناجات شعبانیه
🔹چرا حضرت علیّ(ع) هر شب مناجات شعبانیه را تکرار میکرد؟
🔸حجت الاسلام علیرضا پناهیان
#مسابقه
⬇️⬇️⬇️
@jz2305
MonajateShabaniye-01.mp3
5.72M
1⃣ آشنایی با برخی مضامین دلنشین مناجات شعبانیه
✅ اشتیاق شدید و اصرار فراوان حضرت علی(ع) بر گفتگو با خداوند
🔻موضوعات:
🔹لزوم مطالعه و آشنایی با معانی مناجات قبل از قرائت و زمزمه
🔹حکمت آغاز مناجات با صلوات
🔹شروع مناجات بدون مقدمات معمول؛ اصرار عاشقی که طاقتش تمام شده
🔹مناجات شعبانیه، نالههای یک فقیر محض به درگاه خداوند
🔹مناجات شعبانیه، ترجمان نالههای حضرت علیّ(ع) و عمق احساسات او
🔸حجت الاسلام علیرضا پناهیان
#مسابقه
⬇️⬇️⬇️
@jz2305
سکوت کن تا درها به رویت باز شود
🍃حضرت آیت الله بهجت(ره):
🔆گزیده گوی بود و سرشار از
(سکوت)می فرمود :🔆
«اگر توانستی این لب ها را بدوز تا
درهای دیگر برایت باز شود.»
#بهجت
@negin486970
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠حجت الاسلام والمسلمین احمد کافی:
🔴 کلیپ تصویری
موضوع:👇
زن وفا نداره!!!!
#کافی
@negin486970
☘شیخ حسین انصاریان: به آیت_الله_سیستانی گفتم اجازه دهيد برای شما روضه بخوانم ، گفتند: دلم خيلی گرفته ، ده سال هست که حرم امام علی(ع) را نديده ام ، روضه بخوانيد!
#انصاریان
@negin486970
﷽
✍ چه باطنی و چه حقایقی از عالَم
توحید در این ماه شعبانُ المعظَّم
وجود دارد
🤔
🥀 که مَحرَم سِرِّ هستی راجع به عُمقِ
باطنِ عرشی این ماه شریف فرمود:
حَفَفتَهُ بِالرَّحمة
🌻 یعنی تمام ساعات و لحظات و
ثانیه های حاکم بر این ماه گِرِه
خورده و پیچیده شده با
* رحمت و گستردگی مِهر الهی *
💐🌿💐🌿💐
✔ عارفی میفرمود: ⇩⇩
این گستردگی رحمت و دلجویی مِهر پَرورانهٔ الهی در ماه شعبان با
همسایگی آن با ماه مبارک رمضان ارتباطی عرشی و پُر معنا دارد.
اندکی تفکر...
داستانی که نگاه شما را به قیامت عوض خواهد کرد
✅ بعضیها فکر میکنن که بهشت رو فقط میشه در مسجد و بر سر سجاده بدست آورد، در حالی که با خواندن این داستان خواهید فهمید که راههای نزدیکتر دیگری برای رسیدن به خدا هست که از آن غافلیم،
🔲 این داستان را «ابن جوزی» نقل میکند که:
در بلخ مردی علوی (از سادات منتسب به امیرالمؤمنین علی ع) زندگی میکرد تا اینکه بیمار شد و بعد از دنیا رفت.
همسرش گفت: با دخترانم به سمرقند رفتم، تا مردم کمتر ما را سرزنش کنند و در سرمای شدید وارد این شهر شدم و دخترانم را به مسجد بردم و خودم برای تهیّه چیزی بیرون آمدم.
دیدم مردم در اطراف شیخی اجتماع کرده اند، پرسیدم: او کیست؟ گفتند: شیخ شهر است. من نیز نزد او رفتم و حال و روزم را شرح دادم ولی او گفت: دلیلی بر سیادتت بیاور؟ و توجّهی به من نکرد و من هم به مسجد بازگشتم.
در راه پیر مردی را در مغازهای دیدم که تعدادی در اطرافش جمعاند،
پرسیدم: او کیست؟ گفتند: او شخصی مجوسی است،
با خود گفتم: نزد او بروم شاید فرجی شود؟ لذا نزد وی رفته و جریان را شرح دادم.
او خادم را صدا زد و گفت: برو و همسرم را خبر کن، تا به اینجا بیاید،
پس از چند لحظه بانویی با چند کنیز بیرون آمد. شوهرش به او گفت: با این زن به فلان مسجد برو و دخترانش را به خانه بیاور؟
سیده میگوید: همراه این زن به منزل او آمدیم و جایی را در خانهاش به ما اختصاص داد و به حمام برد و لباسهای فاخر بر ما پوشاند
و انواع خوراکها را به ما داد و آن شب را به راحتی سپری کردیم.
در نیمه های شب شیخ مسلمان شهر در خواب دید، قیامت برپاست و پرچم پیامبر(ص) بر بالای سرش بلند شد.
در آنجا قصری سبز را دید و پرسید: این قصر از آن کیست؟ پیامبر(ص)فرمود: از آن یک مسلمان است. شیخ جلو میرود و پیامبر(ص) از او روی میگرداند
عرض میکند: یا رسول اللَّه(ص) من مسلمانم چرا از من اعراض میکنی؟ فرمود: دلیل بیاور که مسلمانی؟ شیخ سرگردان شد، و نتوانست چیزی بگوید.
پیامبر(ص)فرمود: فراموش کردی، آن کلامی را که به آن زن علوی گفتی؟ این قصر از آن آن مردی است که این زن در خانه او ساکن شده؟
در این موقع شیخ از خواب بیدار شد و بر سر و صورت خود میزد و میگریست. آنگاه خود و غلامانش برای یافتن زن علوی در سطح شهر به تجسّس پرداختند، تا اینکه فهمیدند، او در خانه یک مجوسی است.
شیخ نزد مجوسی رفت و تقاضای دیدن وی را نمود، مجوسی گفت: نمیگذارم او را ببینی؟ شیخ گفت: میخواهم این هزار دینار را به او بدهم.
گفت: نه، اگر صد هزار دینار هم بدهی نمیپذیرم. وقتی اصرار شیخ را دید، گفت: همان خوابی را که دیشب تو دیدهای من هم دیدهام من رسول خدا(ص) را در خواب دیدم که فرمود: این قصر منزل آینده تو است.
سوگند به خدا من و همه اهل خانه به دست او مسلمانشدهایم
📕 إرشاد القلوب إلی الصواب، ج2، ص: ۴۴۵