eitaa logo
تبلیغات اسلامی شهرستان بشرویه
700 دنبال‌کننده
12.3هزار عکس
1.1هزار ویدیو
29 فایل
به نام خدا صفحه رسمی اداره تبلیغات اسلامی شهرستان بشرویه به منظور انعکاس فعالیت ها، انتشار مطالب دینی و فرهنگی
مشاهده در ایتا
دانلود
37.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔹 حجه الاسلام سالاری مدیر کل تبلیغات اسلامی به 🔹 حضرت علی علیه السلام ؛ خداوند رحمت کند انسان زمان شناس را 🔹رای ندادن!!! یعنی مقهور حمله دشمن در جنگ اراده ها شدن❗️ 🔹 به قله نزدیک هستیم 🔹 هر برگه رای در شرایط کنونی برابری میکند با موشکهای هایپرسونیک #️⃣ نهضت اسلامی خراسان جنوبی @nehzat_eslami_khj 🇮🇷 اداره تبلیغات اسلامی بشرویه👇👇 https://eitaa.com/nehzat_boshrouyeh
14.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 دعوت حجت الاسلام و المسلمین اکبرزاده مقدم، از همشهریان عزیز بشرویه 🔰 جهت حضور پر شور در انتخابات یازدهم اسفند ماه ✅ روز یازده اسفند، روز خلق حماس ای دیگر 🔺 و روز لبیک گفتن به ندای مقام معظم رهبری است 🔻 مشکلات را کسی منکر نیست 🚫 ولی هیچ گاه وجود مشکلات دلیل بر عدم حضور نیست... 🇮🇷 اداره تبلیغات اسلامی بشرویه👇👇 https://eitaa.com/nehzat_boshrouyeh
14.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 دعوت ذاکر اهل البیت (ع)، کربلایی سیدحسین محسنی، از همشهریان عزیز بشرویه 🔰 جهت حضور پر شور در انتخابات یازدهم اسفند ماه ⚠️ در آستانه امتحان بزرگی قرار داریم... ✅ هر رأی ما تیری خواهد بر قلب دشمنان انقلاب اسلامی 🔻 روز یازدهم اسفند، روزی خواهد بود که: 🔺 قلب آقاجانمان صاحب الزمان را باید از خودمان راضی کنیم... 🇮🇷 اداره تبلیغات اسلامی بشرویه👇👇 https://eitaa.com/nehzat_boshrouyeh
شیطان، چو کند وسوسه، باور، نکنیم ما لب به جز از عشق خدا تر، نکنیم مائیم، و انتخاب اصلح، آری! ما گوش، به جز، به امر رهبر، نکنیم رفته است سراب و باز، آب، آمده است ای دوست! زمان انتخاب ، آمده است جمهوری اسلامی ایران عزیز در جلوه، به سان آفتاب ، آمده است در جام فلق باده ی ناب آمده است برخیز! که وقت انتخاب آمده است جمهوری اسلامی ما می تابد بگشای، دو دیده، آفتاب آمده است برخیز! دوباره انقلابی، بکنیم در نهضت خود خیز و شتابی، بکنیم صد شکر مدیران جهادی، داریم این دفعه دگر چه انتخابی، بکنیم! برخیز! دوباره یاعلی(ع)، باید گفت واین رمز، به آوای جلی، باید گفت چشم شهدا، بر انتخاب من و توست آری به نظام مان، بلی، باید گفت برخیز! که وقت انقلاب است امروز در جلوه، فروغ آفتاب است امروز رأی من و تو، به یاوه گویان، گوید «بیگانه صفت، خانه خراب است امروز» ای اهل جهان! به دلبری، می آییم اين جمعه به شوق دیگری، می آییم این جمعه که روز یازده اسفند است با عشق امام و رهبری، می آییم با عشق، بدون همهمه، می آییم چون شیر، بدون واهمه، می آییم صندوق، کنون منتظر ماست، بگو ایران! به عشق تو، همه، می آییم 🇮🇷 اداره تبلیغات اسلامی بشرویه👇👇 https://eitaa.com/nehzat_boshrouyeh
💠 پیام دعوت نماینده ولی فقیه در خراسان جنوبی در خصوص شرکت آحاد مردم در 🔻متن پیام حجت الاسلام و المسلمین آقای حاج سید علیرضا عبادی نماینده ولی فقیه در خراسان جنوبی و امام جمعه بیرجند بدین شرح می باشد: بسم الله الرحمن الرحیم 🔸دوست و دشمن به انتظار یازدهم اسفند نشسته اند ، دشمنی که همواره با اغوا و فریب ، در صدد است افراد جاهل و بی بصیرت را از تعالی و افتخار باز دارد و این وظیفه بزرگ اجتماعی و نیز حق قانونی و دینی هر شهروند ایرانی را از او سلب نماید اما دوستان عزتمند و غیرتمند با اراده قاطع مصممند در این انتخابات سرنوشت ساز مجلس خبرگان رهبری و مجلس شورای اسلامی با حضور حماسی خویش ، شور و شعوری از خود نشان دهند که بیگانه را برای همیشه مایوس و نا امید نمایند . 🔹مردم شریف و با بصیرت خراسان جنوبی در این مسابقه به خیرات ، همچون گذشته گوی سبقت را خواهند ربود و قلب مبارک امام زمان علیه السلام و نایب بر حقشان را از خود راضی نگه خواهند داشت، ان شاءالله سید علیرضا عبادی 📅۱۴۰۲/۱۲/۰۸ 🇮🇷 اداره تبلیغات اسلامی بشرویه👇👇 https://eitaa.com/nehzat_boshrouyeh
16.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 دعوت امام جمعه محترم شهرستان بشرویه، از همشهریان عزیز 🔰 جهت حضور پر شور در انتخابات یازدهم اسفند ماه 🔻 مهم تر از ادوات و تجهیزات نظامی، حضور مردم در صحنه های مختلف هست ✅ این خودش تولید قدرت می کند، عزت و اقتدار نظام اسلامی را بالا می برد ✅ ما همچون یک خانواده ای هستیم که مشکلاتمان مربوط به خودمان هست ✌🏻 یکی از بهترین راهکار های حل مشکلات، حضور در انتخات و مشارکت بالا است 🔶 تولید: کانون فرهنگی هنری رهپویان احلی من العسل 🔷 تهیه شده در اداره تبلیغات اسلامی شهرستان بشرویه 🗓 اسفند ماه ۱۴۰۲ 🇮🇷 اداره تبلیغات اسلامی بشرویه👇👇 https://eitaa.com/nehzat_boshrouyeh
✅برگزاری پاتوق گفتگو 👌با موضوع: من رای می دهم به خاطر اینکه... 🔹و با همکاری مسجد حضرت حجت(عج)، هیئت ریحانه الحسین(ع)،پایگاه بسیج امام حسین(ع) و پایگاه بسیج حضرت مرضیه(س) 🕌در محل موکب یک قدم تا ظهور 🇮🇷 اداره تبلیغات اسلامی بشرویه👇👇 https://eitaa.com/nehzat_boshrouyeh
◻️برپایی موکب به مناسبت ولادت حضرت رقیه (س) همراه با برنامه های متنوع شور انتخاباتی... 🔷محتوای برنامه: ✅برگزاری مسابقات به همراه جوایز نفیس برای کودکان و نوجوانان و جوانان و بزرگسالان ✅روشنگری در رابطه با انتخابات ✅به همراه نورافشانی ✅پاسخگویی به سوالات و شبهات ✅و برنامه های متنوع دیگر... 🔰مسجد حضرت حجت(عج) 🔰هیئت ریحانه الحسین (س) 🔰پایگاه بسیج امام حسین (ع) 🔰پایگاه بسیج حضرت مرضیه(س) 🇮🇷 اداره تبلیغات اسلامی بشرویه👇👇 https://eitaa.com/nehzat_boshrouyeh
✅نشست بصیرتی با موضوع انتخابات 🔹 با سخنرانی سخنرانی حجت الاسلام حسینی 🕌در محل روستای کرند شهرستان بشرویه 🇮🇷 اداره تبلیغات اسلامی بشرویه👇👇 https://eitaa.com/nehzat_boshrouyeh
🔹درشب میلاد حضرت رقیه خاتون(س) جشنی برای رای اولی ها در محل مسجد حضرت خدیجه(س) برگزار شد که دراین مراسم هدایایی به رسم یاد بود تقدیمشان گردید. 🇮🇷 اداره تبلیغات اسلامی بشرویه👇👇 https://eitaa.com/nehzat_boshrouyeh
بهمن ماهِ پارسال... وقتی که توی همین تاکسی‌های سبز رنگ نشسته بودم و بین انگشت‌هایمْ کاغذ آدرس داروخانه‌ای در کوچه پس کوچه‌های جنت‌آباد شمالی را فشار می‌دادم. یک واسطه بهم اطمینان داده بود که آنجا رسپیریدون دارد؛ قرصی کوچکتر از عدس. اندازه نقطه‌ای که توی زندگیِ پسرم بین کلمه مرگ و زندگی فاصله می‌انداخت. پسر دو ساله ی من، درکی از ارتفاع نداشت. این یک نوع کم‌حسی در اُتیسم است. بدون آن قرص، ممکن بود خودش را از هر بالا بلندی، به پایین پرتاب کند. آن سطح مرتفع می‌خواست مبل باشد یا قله‌ی سرسره‌ای در پارک. می‌توانست پشت بام خانه‌ای سه طبقه باشد یا پنجره باز ماشین در حال حرکت. وقتی به مقصد رسیدیم هوا تاریک شده بود. رفتم توی داروخانه ی خلوت. ناخودآگاه با صدای پایین‌تر از معمول از مرد پشت شیشه پرسیدم رسپیریدون دارید؟ مرد چند ثانیه‌ای به من نگاه کرد. انگار می‌خواست از شدتِ استیصال صورتم شناسایی‌ام کند که آیا واقعا کودک اتیستیک دارم یا نه. منتظر جواب دستگاه خیالی دروغ‌سنجی‌اش نماندم. نسخه را از کیفم بیرون کشیدم و گفتم «آقا بخدا برای همین کاغذ، ۳۷۰ تومن پول ویزیت روانپزشک اطفال دادم. ثبت اینترنتی هم هست. می‌تونید کدملی بچه‌مو چک کنید.» بغض اگر چهره داشت، در آن لحظه حتما شکل من بود. سراغ رایانه‌اش نرفت. فقط جوری با احتیاط و آهسته برگه ی قرص را روی پیشخان گذاشت که انگار داریم کوکائین رد و بدل می‌کنیم. تشکرکنان قرص را توی دستم فشار دادم. هنوز در خروجی را باز نکرده بودم که صدای مرد توی داروخانه پیچید: «خانم این آخریش بود. دیگه اینجا نیاین.» آنجا به اشک‌هایم اجازه ریختن ندادم. اما کمتر از یک هفته بعدْ دیگر دلیلی برای اختفای اضطرابم نداشتم و می‌شد راحت و رها گریه کنم. توی تاکسی بودم. قرص‌های تو برگه یا بهتر بگویم، روزهای آرامش خانه‌مان، تمام شده بود. صبح زود، کاسه‌ی چه کنم را برداشته بودم تا آن را سمت متصدی داروخانه سیزده آبان بگیرم. راننده، رادیو را برای اخبار ساعت هفت روشن کرد. گوینده ی اخبار، اول مطمئن‌مان کرد که اینجا تهران است؛ و صدا، صدای جمهوری اسلامی ایران. بعد جوری که انگار مخاطبش فقط خودِ خود من باشم، متن اولین خبر را خواند: «دانشمندان ایرانی توانستند قرص رسپیریدون را بومی‌سازی کنند. ماده اولیه این دارو در لیست جدید تحریم‌ها علیه ایران قرار داشت. این دارو برای درمان و کنترل اتیسم به کار می‌رود...» نه صورتم را پوشاندم و نه صدایم را پایین آوردم. اشک شادی که پنهان کردن ندارد. شیرین‌تر این که تنها بیست روز بعد، همسرم با سه برگه رسپیریدون از داروخانه‌ی محله‌مان به خانه آمد. من رأی می‌دهم چون پسرم اتیسم دارد. چون می‌دانم اگر با صندوق‌های خالیِ اقتدار و امنیت این مملکت، خال بردارد، هزاران مادرِ نگران مثل من، باید برای داروهای ساده‌ای مثل تب‌بر و سرماخوردگی، مسیر پر رنج مرا طی کنند. تازه معلوم نیست آن موقع اصلا سیزده آبانی باشد... صدای بوق ممتد راننده مرا به بهمن ۱۴۰۲ و حوالی انتخابات برگرداند. زنی با غیظ داشت راجع به چای دبش و قیمت گوشت و شاسی‌بلندهای نماینده‌ها حرف می‌زد. پسر جوان کنارش که نگاه خیره‌ی معذب‌کننده‌ای به یقه‌ی باز زن داشت، در تایید حرفش گفت: «آدم یه گوسفند توی مراتع سوییس باشه شرف داره به اینکه یه شهروند باشه توی این مملکت خراب شده» خواستم بگویم خیلی از مردمان سرزمین‌های جنگ زده یِ اطرافمان هم رفتند سوییس؛ منتها مثل گوشت گوسفندی، قلب و چشم و کلیه‌شان با قاچاق اعضای بدن رفت توی فریزرهای اروپا نه مراتع سرسبزش! اما نمی‌شد. چون هم به مقصد رسیده بودم و هم بعید بود پسرک خبری از آمار شهروندان ربوده شده یا مفقود شده‌ی لیبی و عراق و سوریه، در خلال جنگ‌های داخلی‌شان داشته باشد. در را که برای پیاده شدن باز کردم از راننده پرسیدم: «این عبارت *آهسته ببندید* که زیر دستگیره نوشته رو خودتون میدید بزنن یا سازمان تاکسی‌رانی برای همه ماشینا میزنه؟» راننده که انگار سرِ درد و دلش باز شده باشد گفت: «نه خواهر من! خودم زدم. خون دل خوردم تا این ماشینو خریدم. مردم مراعات نمی‌کنن که! باید خودم حواسم بهش باشه. به امید به این و اون باشیم که کلامون پسِ معرکه است.» با خنده‌‌ام تاییدی نثارش کردم و گفتم: «چقدر خوبه آدم به چیزی که مال خودش می‌دونه تعلق و تعصب داشته باشه، حالا چه ماشینش باشه، چه وطنش!» 🇮🇷 اداره تبلیغات اسلامی بشرویه👇👇 https://eitaa.com/nehzat_boshrouyeh