شریعتی و مسئله ولایت امیرالمؤمنین(علیه السلام)
روایت #آیتالله_مصباح از چرایی و چگونگی انتقاد از #دکتر_شریعتی
@rozaneebefarda
🔻🔻🔻
🔴من شخصا از مقطعی حساسیتم نسبت به ایشان [دکتر شریعتی] زیاد شد که جزوههای سخنرانیاش به نام دروس اسلامشناسی مـنتشرمیشدند و در هر جزوهای یکی دو تا از سخنرانیهای ایشان در این موضوع درج میشد. آنوقتها چاپ هم آسان نبود و این جزوات پلیکپی و از طریق خود حسینیه ارشاد به طور نیمه رسمی منتشر میشدند. انتشار آنها هم چندان علنی نبود، چون حرفهای ایشان در بعضی موارد ضد دستگاه بود.
🔵بنده بعضی از این جزوات را مطالعه کردم و دیدم در اینها اشکالات اساسی هست که اگر بماند و به رسمیت شناخته شود، خطرات بسیار بزرگی را ایجاد خواهد کرد. ایشان بر نکات سؤالبرانگیزی تأکید میکرد، از جمله این که اساساً نظر اسلام در باب حکومت، نظر دموکراسی است و لذا بعضی از وقایع تاریخی صدر اسلام، مخصوصاً بعد از رحلت پیامبر اکرم(ص) را به این صورت تفسیر میکند که اینها روشهای دموکراتیک بودهاند! وقتی هم مواجه میشود با اعتقاد شیعه راجع به نصب امیر المؤمنین(ع) و #وصایت و #ولایت، دست به توجیه میزند تا به نوعی با نظریه دموکراسی سازگار شود و میگوید در مورد امیر المؤمنین(ع) مسئله نصب نبود، بلکه کاندیداتوری بود! و در هر روش حکومتی دموکراتیک، هر شخصی میتواند یک نفر را کاندیدا کند، منتها اعتبارش به این کاندیداتوری نیست، بلکه اعتبارش به این است که مردم رأی بدهند! پیغمبر(ص) هم به عنوان یک شخص، علی(ع) را کاندیدا کرده، ولی مردم رأی ندادند و نشد! و صحبتهائی از این قبیل.
⚫️سبک ایشان هم به گونهای بود که حرفهایش را با طنزها و کنایههای نیشدار و در مواردی تعابیری زننده که به خطر بیان جذابش، مورد توجه شنونده قرار میگرفت، توام میکرد. مثلاً ایشان در کتاب تشیع علوی و تشیع صفوی از خـرافات رایـج در دورۀ صفویه نام میبرد، از جمله آن که مثلاً جبرئیل برای سیدالشهدا(ع) لالائی میخواند و میگفت: «ان فی الجنه نهر من لبن لعلی و حسین و حسن»، این را مسخره میکند و میگوید بسیار چندشآور است که در بهشت نهری از شیر باشد، در حالی که این نص صریح قرآن است که « أَنْهَارٌ مِن لَّبَنٍ...»(محمد، 15) یعنی نه تنها یک نـهر نـیست که نهرهاست. ایشان این را مسخره میکرد که در واقـع برمیگشت به مسخره کردن قرآن. اسمش بود که دارد تشیع صفوی را مسخره میکند، در حالی که نص صریح قرآن را مسخره میکرد! و نمونههای بسیار دیگری.
⚪️ ایشان اصل مسئله وحی، امامت و خاتمیت را تخریب میکرد.
🔻 #امروز اگر ملاحظه میکنید این مقولهها را تکذیب و تخریب میکنند، #ریشهاش را باید در آن دوران جستجو کرد. ایشان بود که این باب را فتح کرد و افتخاراتش برای ایشان، ثبت است. کسی که علناً در این عصر، مسخره کردن اسلام و نصوص اسلامی و انکار قطعیات اسلام و تشیع را فتح باب کرد، ایشان بود. کس دیگری در کسوت یک اندیشمند اسلامی، جرئت نمیکرد این حرفها را بزند. ایشان به خاطر موقعیت و محبوبیتی که در میان جوانها داشت، این کار را کرد و ما هم دربرابرش مسامحه کردیم و این مسامحه تا آن جائی ادامه پیدا کرد که حتی کسانی هم که استاد اسلامشناسی حساب میشدند و او حتی لیاقت شاگردی آنها را هم نداشت، در مقابل این جو نتوانستند حرفی بزنند و سکوت کردند و یا نهایتا گفتند اشتباهی رخ داده، اما نباید شخصیت او مخدوش شود. ریشه انحرافات امثال گروه فرقان، از همین افراد سرچشمه میگیرد که پروندههای اعترافات آنها موجود است.
🔹من به عنوان مثال، یکی از مواردی را که خودم از نزدیک مشاهده کردم، عرض میکنم. ما با یکی از شخصیتهای حوزه ارتباط نزدیک و تقریبا هر روز رفتوآمد داشـتیم. ایشان دو سه تا پسرداشت که بسیار بچههای دوستداشتنی و مؤدبی بودند. آنها دبیرستانی و سنشان نزدیک به هم بود. یادم میآید که ایشان از بچههایش بسیار تعریف میکرد و میگفت در نمازشان گریه میکنند و اهل عبادتند و چنین و چنان، و حتی من که پدرشان هستم، اینطور نیستم. چنین بچههائی در اثر خواندن کتابهای اسلامشناسی وامثالهم، مارکسیست و بالأخره در جریانی، دو تن از آنها اعدام شدند. حقیقتا بچههای بسیار مؤدب و مؤمن و نمونهای بودند که من به تقوای آنها حسرت میخوردم و اینها شدند #ضد_انقلاب! و رفتند در خانههای تیمی #مجاهدین و بالأخره هم در نوجوانی و جوانی از بین رفتند. کم نبودند کسانی که تحت تاثیر سخنان این شخص و به خاطر گیرائی بیان او، به این راه کشیده شدند و همه چیزشان را از دست دادند. اینها خطراتی بود که ما احساس میکردیم و دوستان میگفتند: «مهم نیست، حالا یک اشتباهی کرده! طوری نیست!».
(یادآور: شماره4و5، صص30 –40)
🔶حاشیه
خرده جریان #نوشریعتی_های_حوزوی را بشناسیم!
@rozaneebefarda