《حماسه پاوه به روایت #شهید_چمران》
🔹تا آن لحظه که فرمان تاریخی امام صادر شد، ما حالت تدافعی داشتیم؛
اما بعد از فرمان منقلب کننده امام،
دیگر جای سکوت و تماشا نبود؛
وقت حرکت و قاطعیت و شجاعت بود.
🔹آن جا بود که یک گروه پنج نفری از پاسداران را به فرماندهی اصغر وصالی و چند نفر از اکراد، با یک آرپی جی مأمور کردم که به بالای بزرگ ترین کوه های مسلط بر پاوه بروند و این پایگاه را از دست دشمن خلاص کنند.
🔹به خدا سوگند!این جوانان آن چنان عاشق و شیفته شهادت پیش می رفتند که برای خود من غیر قابل تصور بود.از روی لبه کوه،تمام قد، با قد برافراشته می دویدند.
🔹دشمن می توانست بایستد و همه آنها را بر خاک بریزد؛زیرا سنگری محکم،قلعه ای محکم بر بالای کوه داشت؛ولی فرمان امام،آن چنان تحولی به وجود آورده بود،
🔹آن چنان ایمانی در دل جوانان ما ایجاد کرده بود و آن چنان خوف و وحشتی در دل دشمن انداخته بود که دشمن می گریخت و دستان ما به سهولت به سوی آنان حمله می کردند؛
🔹بالاخره این قله بلند را به سادگی و به سهولت به زیر سلطه خویش در آوردند.
🔹سه گروه،هر گروه پنج نفر از دوستان خود را تجهیز کردیم و آنها از سه طرف به سمت فرودگاه حمله کردند.
به آنها گفته بودم که بعد از تصرف فرودگاه،تا تپه اول پیش بروند و در بالای تپه مستقر شوند.آنها تپه اول را تسخیر کردند و به تعقیب دشمن پرداختند؛تپه دوم را نیز به تصرف در آوردند و به تپه سوم رسیدند،تپه ی سوم را نیز تسخیر کردند.همان بیمارستان مخوف را بدون هیچ تلفات و خسارتی،به تصرف خویش در آوردند و دشمن از هر طرف فرار کرد و شهر را تخلیه نمود.
#یادشان_با_صلوات🌹🦋 #نهضت_شوشتر