استاد حاج شیخ حسین انصاریان:
روزی یکی از دوستان گفت در یکی از مناطق نزدیک به تهران یک پیر زن هشتاد ساله نابینا هست، و قدرت روحی قوی دارد و اهل معناست،اگر خواستید به دیدن ایشان برویم..
بعد از ظهری حرکت کردیم و بالاخره به منزل آن بانوی محترم رسیدیم..
بعد از سلام و احوالپرسی گفتم خانم برنامه روزانه و شبانه ات چیست؟!(چون میدانستم اهل خدا بر هر ثانیه از زندگی شان برنامه دارند، برنامه معنوی عبادی.)
گفت :اکنون که چشم ندارم تنها کاری که میتوانم بکنم یا شکر است یا نماز..
شب ها هم دو ساعت مانده به اذان صبح بیدار میشوم و قرآن میخوانم!
گفتم :شما حافظ قرآن هستید؟!
گفت : نه، ولی روزی که چشم هایم کور شد به پروردگارم نگفتم که چشم های مرا برگردان. چون دیدم او راضی به کوری من است و من هم راضی به رضای او شدم ولی با گریه گفتم ای معبود من چشمم را به دنیا بستی و من ممنونم.
لکن من تنها چیزی که با او در این دنیا مانوسم قرآن است.. چشمم را بر قرآن مبند!
فلذا از آن روز هر وقت قرآن باز میکنم چشمم روشن میشود و میتوانم قرائت قرآن بکنم قرآن را که میبندم باز همان کوری سابق برمیگردد.
#حکایت_داستان
#نور_قرآن
#انس_باقرآن
༺🦋 تبلیغات اسلامی شهرستان یزد
https://eitaa.com/nehzat_yazd