#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#مدح
#اسارت
#شام
#غزل
دختر شیر خدا در شام محشر کرده است
گوییا حیدر دوباره فتح خیبر کرده است
اوکه منبر رفته جدش بر جهاز ناقه ها
ناقهای را بیجهاز اینبار منبر کرده است
چون خدابین است چشمش، غیر زیبایی ندید
گرچه چشمش با سری نیزهنشین سر کرده است
بر فراز نیزه ها رأس حسین بن علی
محض همراهی زینب ترک پیکر کرده است
آستین یا چادر پاره، به هر صورت که هست
عصمت الله است و قطعا فکر معجر کرده است
مرتضای نطق هایش کفر را بیچاره کرد
مکرِ کافر را به اذن الله ابتر کرده است
بین خطبه مکث کرده ناگهان، گویا یزید
چوب را نزدیک لبهای برادر کرده است
#مرضیه_نعیم_امینی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
اداره تبلیغات اسلامی شهرستان یزد
https://eitaa.com/nehzat_yazd
╚═══ 🏴🕋🕋🏴═════
#مدح
#حاج_منصور_ارضی
#کانال_مولودی_مجمع_الذاکرین
💫💫💫💫💫💫💫💫
تا بابِ فیض ، رو به دلم باز می شود
شعرم به شوقِ مدحِ تو آغاز می شود
همچون كليم كارِ من اعجاز می شود
احساس قلبی ام به تو ابراز می شود
تا با توأم به مردم دنيا چه حاجت است
خلوت گزیده را به تماشا چه حاجت است؟
خاتونِ مشرقین سلام عرض می کنم
ای عین نور عین سلام عرض می کنم
بانویِ عالمین سلام عرض می کنم
آرامشِ حسین سلام عرض می کنم
این جمله ، حرف قلبی هرچه برادر است
روزی که آمدی به زمین روز خواهر است
چشم و چراغ عترت طاها خوش آمدی
آیینه دارِ هیبت مولا خوش آمدی
ای امتداد حضرت زهرا خوش آمدی
سوّم امام زادۀ دنیا خوش آمدی
آنسان که شرح عاشقی تو شنیدنی ست
لبخند تو به چهرۀ ارباب دیدنی ست
چون در قفایِ عشق خودت با سر آمدی
بر هر چه عاشق است در عالم سرآمدی
اي افتخار كرده به تو ذاتِ سرمدی
الحق که تو ، عقیلۀ آل محمّدی
درد از دل رسول به سرعت عبور کرد
با تو خدیجه باز در عالم ظهور کرد
در تو صفاتِ ذات خُدا جلوه گر شده
در خاک با تو مهر و وفا جلوه گر شده
اوجِ مقام صبر و رضا جلوه گر شده
کرب و بلا به شام بلا جلوه گر شده
تو آمدی که زخم مدینه رفو شود
با خطبه ات بساط ستم زیر و رو شود
از شانِ تو خُداست که سر در می آورد
سلطانِ انبیاست که سر در می آورد
زهراست،مرتضاست که سر در می آورد
مظلوم کربلاست که سر در می آورد
چون درخُور مقام تو جز این نداشته
اسم تو را خدای تو «زینب» گذاشته
با دیده ، دیدن تو مُیّسر نمی شود
نوری و خاطر تو مُکدّر نمی شود
بی تو حسین زندگی اش سر نمی شود
جز تو کسی که زینت حیدر نمی شود
با احتساب اینکه تویی زینت علی
قطعاً یکی ست خَلق تو با خلقت علی
استاد تو خداست ، خُدایی علیمه ای
صدّيقه و مُطهّره اي و فهیمه ای
شخصاً شبیه فاطمه حق را ندیمه ای
اُخت الکریم ، بنت کریم و کریمه ای
از بس که مثل شیرخدایی تو شیرزن
با دیدن تو یاد پدر می کند حسن
كوریِ چشم جُملگیِ بد نهادها
هيچند در برابرت ، ابن زیادها
ما نیستیم پیرو کج اعتقادها
عین نفهمی است اگر بی سوادها
گفتند شام و کوفه تو را بی نقاب دید
بالله ؛ حجاب نیز تو را در حجاب دید
داغی که پیر کرد تو را درد شام بود
با اینکه دورتان همه جا ازدحام بود
با تو وقار اهل حرم مستدام بود
آنجا که حُبّ حیدر و زهرا حرام بود
با بودن تو شعبه ای از کربلا شده
در زینبیّه اش نجف از نو بنا شده
اندازۀ تو هيچ كسي غم نديده است
داغي كه ديده اي تو مُحرّم نديده است
نسل بشر كه هيچ مَلَك هم نديده است
با اينكه درد و داغ،دلت كم نديده است
جز حمد كردگار دمی بر لب تو نيست
جز يا حسين زمزمۀ هر شب تو نيست
در قتلگاه پير شدی خاك بر سرم
از جان خويش سير شدي خاك بر سرم
گفتند كه اسير شدی ، خاك بر سرم
با شمر هم مسير شدی خاك بر سرم
خاكم به سر كه همسفر اشقيا شدی
از يادگار مادرت آخر جدا شدی
شد مثل مادر تو نصيب تو سوختن
بستند هر دوست تو را چون ابوالحسن
نه يوسفي براي تو ماند و نه پيرُهن
گفتي دم وداع به سالار بي كفن
"چون چاره نيست مي روم و مي گذارمت"
"اي پاره پاره تن به خدا مي سپارمت"