eitaa logo
ɴᴇᴊᴀᴛ|نِجاٺ
131 دنبال‌کننده
151 عکس
42 ویدیو
0 فایل
• ﷽ • پرواز بالِ ما ، در خون تپیدن است اعجاز ذوق ما ، در پر کشیدن است! نجات: ‹ نیروی‌جهادي‌انقلابی‌تبیین › اینجا ؟ - رسانه‌‌دستاوردهای‌انقلاب‌اسلامی‌عزیزمان.☄ - تکذیب‌دروغ‌پراکنی‌و‌شبهات‌دشمن.🎭 - بررسی‌مسائل‌روزوتولیدمحتوا.✌🏻 • ازفورواردشُمامتشکریم.
مشاهده در ایتا
دانلود
~ از آخرین بار کھ کسی این دو برادر را در قرابت هم میدید، یازدھ سال میگذشت . آخرین قاب‌ها را همہ اهل خانهـ به خاطر سپرده بودند . تمام آن ثانیھ‌هایی که شیعیان خروشیدند بر صفوف تیراندازان، و ندایی که برآمد ؛ حسین‌ابن‌علی‌ با وصیت برادر، نمیخواهند خونی از کسی بر زمین ریخته شود . و آن ثانیھ که عباس دست بر غلاف شمشیر گذاشت و شمشیر از گرمای دو چندان غیرت میسوخت . دست حسین، بر دست برادر آمده بود با وعده‌ي کربلاء ! و حالا، پس از آن یازدھ سال چشمانۍ بودند کہ به یاد آخرین ثانیه‌های تنفس حضرت‌حسن [ع] در کنار برادرش، حسین را میدیدند کھ در آخرین لحظات حسن را به آغوش کشیده . 🌴
عبداللھ ؛ ای راز کنیہ اباعبدالله ، بھ سبب آمیخته شدن خون میان رگ‌هایت با خونِ عمو . .
| ♥️ از تو ممنونیم، در زمانۍ کهـ کسانی ما را، نوجوان‌های این زمان را، طور دیگري خطاب میکنند گویی کهـ محبتی از سیدالشھداء به حفرھ‌های دل‌مان راه ندارد و راه نمۍیابد تو در این مکتب ؛ علم‌داری میکنی و به عموجان، ثابت میکنـے کہ براي ما مرگ معنای دیگرۍ جُز احلی‌من‌العسل ندارد و نخواهد داشت . تو ضامن ما میشوۍ نزد صاحبمان، عزیزمان، مھدي [ع] . ما را در صفوف سینہ‌زنی جلو مینشانی و یارۍمان را باور میکنی . آبروی ما را میخری ؛
• السلام‌علیك‌یاسیدالشھداء ؛
السلام‌عليك‌یاقتیل‌العبرات ؛
• . قرار گذاشته‌ام با تو تا، بھ مقدار آن ثانیہ‌های استیصال، سر بھ بالا بگیرم و صدا بزنم ؛ خدایِ من! چون آنچھ بر من پیش‌آمده در محضر توست، آسان است! و صبر کنم بر آنچہ رخ داده . چه خوب شاهدي هستی بر آن اتفاقات عمر من کهـ تاب آوردن برایم دشوار است .
~ عجیب است، از ابتداء ماھ هرچه روایات را زیر و رو میکنم و میخوانم، میشنوم و اشك میریزم ؛ ختم میشود به مادرانگـے و رشادت بانوان خیّام . از آنان کھ به سبب معرفت خود، از بذل جان تازه‌داماد و طفل‌شیرخوار مضایقہ نمیکنند و آنچه در این راھ فدا کرده‌اند امانت میدانند از جانب خدا . بھ راستی که تو چه خوب امانت داری بودی بانو! آنقدر که امانت را آن‌هنگام کھ پر زد، به میان آغوش ولی‌خدا سپردی . اما داغ شش‌ماھ خاطره بر تو سختیِ وفات نداشت . . آنچہ تو را از دنیا جدا کرد و بُرد محبت به ولیّ خدا بود ! 🤍
؛ انگار آن هنگام کھ تیر بر گلوي اصغرت زدند، قبل از فرود شعبھ‌ها بر سفیدی گلو، آن تیر به میان قلبت نشستہ بود که آن تن نحیف طفلانھ را به روی سینه‌ی خود جای دادی :) 💔 .
• السلام‌علیك‌یاوترالموتور ؛
اِی‌شبیھ‌صورت‌به‌رسول‌و شبیھ‌سیرت‌به‌علـے ❤️‍🔥 .
~ اي سورھ‌ی حك شده بهـ خط علي و قرائت شده به صوت نبـے ؛ تو کجا و این کینہ‌های دیرینھ‌ی عربی از نامِ بلندمرتبہ‌ات کھ آیه‌آیه شده‌ای!؟ نمیدانستند تکثیر تو ، جاودانھ‌ات خواهدکرد . چرا که وجودت غیرت و عفت جوانان شیفتہ‌ی این راھ را سیرآب میکند 💚 > >
• اینگونھ پیکرت را بہ پدر نشان دادي تا بگویی ؛ آنکھ ابتداء و انتہای نامش، شروع و پایان راهش، با علـے گرھ خورده باشد عاقبتی برازنده‌تر از هزاران بار شھید شدن ندارد ! ! یاعلی‌ابن‌الحسین‌ابن‌علی 🌴 .
• السلام‌علیك‌یاقتیل‌العبرات ؛
~ عمو، چھ کرده‌ای با لوحِ وجود ما ؛ کہ نمی‌توان جُز تو در این عالم ، مُرید و ملازمی در شأن سیدالشھداء یافت ! چگونھ رزم جُستی و مبارزان را یك به یك بهـ سویِ مرگ هدایت کردی که کاتبین، قلم را به سرعت شمشیر تو نمیتوانستند بچرخانند و ثبت کنند آن دلاورۍ و شجاعت و غیرت علوي‌ات را . ♥️
• . اي روشنای قلب حُسین ، کھ بر عہد خود جان نیز میسپاري ؛ کجای این صحرا ماندھ‌ای که نیستیـ تا برادر را تا خیام همراهی کُنی!؟ و با غضب بر آن چشم‌های کینھ‌ای بدوزي تا از خوف تو ، ذرھ‌ای از خاك نینوا شوند و بر دوش نسیم ناپدید!؟ کجایی تا بر این روضھ که میان اشك های برادرت خندیدند نالھ سر بدهی . . اِی قلب فدا شدھ‌ی ام‌ُالبنین برای حسین 🚩 -
• 💙 ؛
ɴᴇᴊᴀᴛ|نِجاٺ
• 💙 ؛
| کتابي‌که‌اینجا‌نشستھ‌‌، چه‌برای‌گفتن‌دارد ؟ مادرانھ‌تر بخوانید از جان‌باختہ‌ي حسین به محض تولد ! از زبان مادری کہ تمام ذوق روحش از ٤ نعمتِ عطا شده‌ی خدا، این بود که روزۍ دورتر از موطن خود جان‌فدای حُسینِ فاطمہ ‌می‌شوند . روایتـے به صرف احساس‌های شگفت‌آور فاطمہ از زندگی علوي‌اش تا اولین مجالس عزایۍ کهـ میزبان آن بانوان جگرسوختہ دشت بلا بودند :) 💙 .
• السلام‌علیك‌یاسیدالشھداء ؛
• السلام‌علیك‌یابن‌فاطمة ؛
~ باور میکنید تمام شدھ باشد آنهمہ شور و نوا یکجا پر زده‌باشد ؟ باور کردني نیست چرا کهـ اگر این بزم محدود به زمان‌هاۍ خاص و به خصوص باشد، این گنجینھ معرفت و شعور ولایی هیچگاه به دستان ما علم نمیشد . همان اول اربعینِ حسیني به همراھ نامِ جابر، میشد تنھا یادگار برای ما . حُسَین اگر سال ٦١ هجري برای کوفیان نامھ نوشت امروز نامه مینویسد برای ما . حُسَین اگر سال ٦١ هجري هل‌من‌ناصر میخواند برای یاران خود ؛ امروز لبیك میخواهد از من و شما به هل‌من‌ناصر گفتن‌های فرزند غریبِ عزیزش مھدي ! سمتِ درست تاریخ را درك کرده‌ایم ؟