روزی همسر ملانصرالدین از او پرسید:
فردا چه می کنی؟
گفت: اگر هوا آفتابی باشد به مزرعه می روم و اگر بارانی باشد به کوهستان می روم و علوفه جمع می کنم.
همسرش گفت: بگو ان شاءا...
او گفت: ان شاءا... ندارد فردا یا هوا آفتابی است یا بارانی.
از قضا فردا در میان راه راهزنان رسیدند و او را کتک زدند.
ملانصرالدین نه به مزرعه رسید و نه به کوهستان و مجبور شد به خانه بازگردد.
همسرش گفت: کیست؟
او جواب داد: ان شاءا... منم.
😂😂
#طنز
#شادونه
#نوجوان
┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┅┄┄
👈به انجمن #فرهنگی_هنری بپیوندید🔻
🆔 @nemooneh_farhangi
روزى بهلول رد مى شد دید هارون بناى عظیمِ مسجدى را در بغداد مى سازد و براى سرکشى آمده است صدا زد اى هارون چکار مى کنى؟
هارون گفت: دارم خانه خدا بنا مى کنم!
بهلول گفت: خانه براى خداست
گفت: بله
گفت: امر بکن بالاى سر درش بنویسند مسجد بهلول.
گفت: احمق من پول مى دهم به اسم تو باشد؟
گفت احمق تو هستى یا من؟! براى خودت خانه مى سازى اسم خدا را رویش مى گذارى؟😬😬😬
#شادونه
#طنز_شاد
#نوجوان
#شاد
#اتحادیه_انجمن_های_اسلامی_دانش_آموزان
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
👈به انجمن #فرهنگی_هنری بپیوندید🔻
🆔 @nemooneh_farhangi