❓از حدیث ثقلین چه می دانیم؟
یا أیها الناس إنی تارك فیکم #الثقلین، ما إن تمسکتم بهما لن تضلوا أبدا؛ #کتاب_الله و #عترتی_أهل_بیتی؛ فإنهما لن یفترقا حتی یردا علی الحوض (فلاتقدموهما فتهلکوا)
🔻ترجمه حدیث
#اي_مردم من از بین شما خواهم رفت و براي شما دو گوهر گران بها باقی خواهم گذاشت که اگر به آن دو چنگ بزنید و آنها را رها نکنید، هرگز گمراه نخواهید شد، یکی #قرآن و دیگري #عترت_من، یعنی اهل بیت من است. بدانید که آن دو، تا قیامت از هم جدا نخواهند شد تا در کنار حوض کوثر مرا ملاقات کنند (پس بر آنها سبقت نگیرید که هلاك خواهید شد)
📚بصائر الدرجات: ج 1، ص 413
📌پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) مکرر در مکان ها و زمان هاي مختلف با بیان گوناگون، #حدیث_ثقلین را مطرح نمودند یکی از مهمترین آن ها در سفر #حج و روز #عیدقربان و روز #عیدغدیر سال دهم هجرت یعنی سال حجة البلاغ است و بسیاري از اصحاب آن را نقل کرده اند.
📚فضائل الصحابة: حدیث 45
📝این حدیث شریف به اندازه اي راوي و سند دارد که به هیچ وجه #قابل_انکار_نیست! همه مسلمین این حدیث را بطور #متواتر نقل کرده اند.
✍️از جمله پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در #مسجد خیف" در ضمن خطبه هاي #حدیث_ثقلین را مطرح فرمودند. و در سرزمین منا نیز این #حدیث توسط آن حضرت #تکرار شده است.
ادامه دارد...
#نشست_معارفی
🆔http://eitaa.com/neshaste_maarefi
نشست معارفی
#يا_ابا_صالح! #يا_ابا_صالح!
🔰علامه محمد باقر مجلسی گوید: پدرم رحمة اللَّه عليه برايم نقل كرد وگفت: مرد شريف ونيكوكارى درزمان مابود كه اورا مير اسحاق استرآبادى میگفتند.وى چهل مرتبه پياده به حج بيت اللَّه رفته بود و ميان مردم مشهور بود كه طى الارض دارد!نامبرده در يكى از سالها به اصفهان آمد.من هم نزد او رفتم و آنچه درباره او شهرت داشت از خودش جويا شدم.
💠او گفت: در يكى از سالها با كاروان #حج به زيارت خانه خدا میرفتم.وقتى به محلى رسيديم كه تا مكه هفت منزل يا نُه منزل راه بود به عللى از كاروان بازماندم،چندان كه كاروان ازنظرم ناپديد گشت و راه را گم كردم.در نتيجه سرگردان شدم و تشنگى بر من غلبه كرد.به طورى كه از زندگى خود نااميد گرديدم.
در آن هنگام صدا زدم:يا #ابا_صالح! يا #ابا_صالح! راه را بمن نشان بده!
ناگاه شبحى در آخر بيابان به نظرم رسيد.چون با دقت نگاه كردم به اندک مدتى نزد من آمد، ديدم جوانى خوش سيما، پاكيزه لباس وگندمگون است كه به هيئت مردمان شريف بر شترى سوارو مشک آبى هم با خود دارد.
به او سلام نمودم. جواب مرا داد و پرسيد:تشنه هستى؟ گفتم: آرى! مشک آب را به من داد و من آب نوشيدم.
آنگاه گفت: میخواهى به كاروان برسى؟گفتم آرى. مراپشت سر خودسوار كردو به طرف مكه رهسپار گرديد.من عادت داشتم هر روز حرز يمانى میخواندم پس شروع به خواندن آن كردم. آن جوان در بعضى جاهاى آن میگفت: اين طور بخوان! چيزى نگذشت كه به من گفت: اينجا را مىشناسى؟ وقتى نگاه كردم ديدم در ابطح هستم! گفت: پياده شو.
💥وقتى پياده شدم او برگشت و از نظرم ناپديد شد. در آن موقع متوجه گرديدم كه امام زمان بود. از گذشته پشيمان شدم و بر مفارقت و نشناختن وى تأسف خوردم. بعد از هفت روز كاروان آمد، چون آنها از زنده بودن من مأيوس بودند، لذا وقتى مرا در مكه ديدند؛ مشهور شدم كه «طى الارض» دارم.
📚بحار الانوار، مجلسی، ج۵۲، ص۱۷۶.
به نقل ازکتاب ربانی آیات الله،
آیت الله العظمی وحید خراسانی
▫️ #کلام_فقیه #امام_زمان
✅ @Fatemyeh_ValiAsr
🎙کلامفقیـــه|
🔴 شما روحانیون حج، کسانی هستید که عهدهدار مهاجرین إلی اللّٰه و إلی الرسول اید. افرادی که در کاروان هستند و شما راهنمای آنها هستید، ایتام آل محمّد(صلیاللهعلیهوآله) اند. شما کُفَلاء این ایتام هستید و بالاتر از کفالت یتیم، کار کسی است که ایتام آل محمّد(صلیاللهعلیهوآله) را کفالت کند.
🔰کفالت اینها، تعلیم #دین به ایشان است.
❗️شب و روز نباید آرام بگیرید!
یک جاهل را به احکام دین آشنا کنید، یک شخصی که معرفت به #ولیعصر (عجلاللهتعالیفرجه) ندارد، او را عارف کنید. ارزش این عمل چقدر است؟!
💬 آیت اللّٰه العظمیٰ وحید خراسانی
📅 ۱۱/مهر/۱۳۸۵
◻️ #حج #امام_زمان #روحانیت
☑️ @Fatemyeh_ValiAsr
🔰 سفر امام حسن عسکری علیهالسلام به گرگان
💰 جعفر بن شريف گرگانى گويد: سالى به #حج مشرف شدم؛ در راه به سامرا نزد #امام_عسكرى عليهالسلام رفتم؛ زيرا دوستان حضرت، همراه من مقدارى پول برایشان فرستاده بودند. مىخواستم بپرسم آنها را به چه كسى دهم؛ هنگامى كه نزد ايشان رسيدم، قبل از اينكه سخنى گويم فرمود: آنچه همراه دارى به «مبارک» خادمم بده!
من نيز همان كار را انجام دادم سپس گفتم: شيعيان شما در گرگان سلام رساندند!
☑ حضرت فرمود: آيا بعد از حج به گرگان باز مىگردى؟ گفتم: بله!
فرمود: تو بعد از صد و هفتاد روز به گرگان مىرسى؛ اول روز جمعه سوم ماه ربيع الثانى داخل شهر مىشوى؛ به مردم بگو آخر همان روز به شهرتان میآيم. به سلامتى برو كه تو و مالت سالم باز مىگرديد؛ نزد خانواده و فرزندانت برو و براى پسرت فرزندى متولد مىشود كه نام او را «صلت» بگذار؛ خداوند او را بزرگ مىكند و از دوستان ما خواهد بود...
🌄 جعفر بن شريف گويد: از نزد حضرت عليهالسلام رفتم و حج بهجا آوردم و به گرگان بازگشتم؛ همان گونه كه امام عسكرى عليهالسلام فرموده بود، اول روز جمعه سوم ربيع الثانى به گرگان رسيدم؛ دوستان به استقبالم آمدند و آنها را خبر دادم كه امام عليهالسلام وعده فرمود آخر امروز نزد ما بيايد، سؤالات و خواسته هايتان را آماده كنيد.
❇️ هنگام عصر همگى در خانه من جمع شدند؛ به خدا قسم مدتى نگذشت كه ناگهان ديدم حضرت عليهالسلام وارد شد و به ما سلام كرد؛ فورا به استقبال حضرت رفتيم و دستش را بوسيديم.
✋🏻 فرمودند: به جعفر بن شريف وعده داده بودم كه در آخر اين روز نزد شما آيم؛ نماز ظهر و عصر را در #سامرا خواندم و به سمت شما آمدم تا تجديد عهد كنيم؛ سؤالات و خواسته هايتان را بيان كنيد.
◼️ اولين شخصى كه سؤال كرد نضر بن جابر بود؛ گفت: اى پسر رسول اللّه! فرزندى دارم به نام «جابر» كه چند ماه است ديدگان خود را از دست داده، دعا كن خداوند چشمانش را به او باز گرداند.
✨ حضرت فرمود: او را بياور؛ هنگامى كه حاضر شد، حضرت با دست روى چشمش ماليد؛ فورا بينا شد.
✅ سپس بقيه افراد يكى يكى آمدند و خواستههایشان را بيان كردند و امام عسكرى عليهالسلام تمامى آنها را بر آورده كرد و بعد از آن برايشان دعاى خير نمود و همان روز بازگشت.
📚 خرائج و جرائح، ج۱، ص۴۲۴.
◻️ #روایت #امام_حسن_عسکری
☑️ @Fatemyeh_ValiAsr