الشَّفَقُ: بقيّةُ ضوء الشمس، و حُمرتها تُرى فى المغرب إلى صلاة العشاء.
المحكم و المحيط الأعظم، ج6، ص: 171
پس از بیان شفق در کتب لغت
اکنون بیان مراد از شفق در روایات:
۲۳-بَابُ أَنَّ الشَّفَقَ الْمُعْتَبَرَ فِی وَقْتِ فَضِیلَةِ الْعِشَاءِ هُوَ الْحُمْرَةُ الْمَغْرِبِیَّةُ لَا الْبَیَاضُ الَّذِی بَعْدَهَا
۴۹۲۸-مُحَمَّدُ بْنُ یَعْقُوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَی عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْحَجَّالِ عَنْ ثَعْلَبَةَ بْنِ مَیْمُونٍ عَنْ عِمْرَانَ بْنِ عَلِیٍّ الْحَلَبِیِّ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع مَتَی تَجِبُ الْعَتَمَةُ قَالَ إِذَا غَابَ الشَّفَقُ وَ الشَّفَقُ الْحُمْرَةُ فَقَالَ عُبَیْدُ اللَّهِ أَصْلَحَکَ اللَّهُ إِنَّهُ یَبْقَی بَعْدَ ذَهَابِ الْحُمْرَةِ ضَوْءٌ شَدِیدٌ مُعْتَرِضٌ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع إِنَّ الشَّفَقَ إِنَّمَا هُوَ الْحُمْرَةُ وَ لَیْسَ الضَّوْءُ مِنَ الشَّفَقِ
«وسایل الشیعه شیخ حر عاملی»
اعتبار کتاب توحید مفضل نزد نجاشی
لأنّ المفضل ثقة على المختار، بل من الأجلاء، و إليه ينسب الكتاب المعروف بتوحيد المفضل الّذي عبّر عنه النجاشي بكتاب فكّر
المستند آیت الله خویی ره
علت نقص خلقت در افراد
السادس: أن علة النقص فی المعلولین، قد تکون من جهة تزاحم الأسباب فی عالم المادة و قد مر أن بعض الشرور من لوازم العالم المادی، و لعل إلیه أشار الإمام الصادق علیه السلام فی توحید المفضل حیث قال: و أنت یا مفضل تری أصناف الحیوان أن یجری أکثر ذلک علی مثال و منهاج واحد کالانسان یولد و له یدان و رجلان و خمس أصابع، کما علیه الجمهور من الناس فأما ما یولد علی خلاف ذلک فإنه لعلة تکون فی الرحم أو فی المادة التی ینشأ منها الجنین، کما یعرض فی الصناعات حین یتعمد الصانع الصواب فی صنعته فیعوق دون ذلک عائق فی الأداة أو فی الآلة التی یعمل فیها الشیء فقد یحدث مثل ذلک فی أولاد الحیوان للأسباب التی وصفنا فیأتی الولد زائداً أو ناقصاً أو مشوهاً و یسلم أکثرها فیأتی سویاً لاعلة فیه
و بالجملة فهذه النواقص الحاصلة من ناحیة تزاحم الأسباب من لوازم عالم المادة و حیث کانت خیریة عالم المادة غالبة، فالراجح هو ایجاده بما هو علیه، کما لایخفی و قد تکون من جهة ظلم الظالمین المتجاوزین المختارین فی أعمالهم، أو من جهة جهل الآباء و الاُمهات بآداب النکاح و سننه و شرائط التوالد و التناسل و کیفیة التغذیة و حفظ الصحة، أو من جهة سوء أفعالهم، أو غیر ذلک من المؤثرات الاختیاریة.
و من المعلوم أن الله تعالی بریء عن ظلم الظالمین و نهاهم عنه و أکده و فرض منعهم علی کافة الناس و یعاقبهم فی الآخرة و هکذا أرشد الآباء و الاُمهات، بتشریع الأحکام و السنن و الآداب الشرعیة و أیضاً حذر الناس عن العصیان و ارتکاب المعاصی و الأعمال السیئة لتطیب أولادهم و أحفادهم.
فما ینبغی أن یفعله الله لم یترکه، بل أتی به حق الاتیان و إنما التقصیر و القصور من ناحیة الناس و عالم المادة کما لا یخفی.
بدایه المعارف الالهیه
کم من معلول نال المقامات العالیة و الشامخة، لعلو همته و نشاطه، فعلی المعلولین أن لا یترکوا السعی نحو الکمال بمقدار الطاقة و علی الناس أن یساعدوهم فی هذا المجال، و لا یهملوهم، فإنهم إخوانهم و المسلم یهتم باُمور المسلمین.
بدایه المعارف الالهیه
کسانی که به خاطر بیماری نمی توانند به کمال مطلوب برسند
لا یقال: إن المعلولین لا یتمکنون من الاستکمال؛ لأنهم لعلتهم عاجزون عن اتیان الأعمال الصالحة، بمثل ما أتی به غیرهم فلا وجه لخلقهم.
لأنا نقول: إن التکلیف لیس إلاّ بمقدار طاقتهم، فإذا أتوا بالأعمال بهذا المقدار، تمکنوا من الاستکمال بما أتوا به و الله تعالی رؤوف بالعباد. هذا مضافاً إلی أن لهم أن یقصدوا جمیع الخیرات التی اُتی بها غیرهم ممن لیس فیهم نقصهم فلهم ثواب تلک الاعمال إن کانوا صادقین فی قصدهم؛ لأن الأعمال بالنیات علی أن الصبر علی العلة و النقص یوجب ازدیاد الکمال و الثواب و الحسنات فقد روی فی الکافی عن أبی عبدالله علیه السلام أنه قال: «من ابتلی من المؤمنین ببلاء فصبر علیه کان له مثل أجر ألف شهید»
بدایه المعارف الالهیه
روایات زمان وقت مغرب
و رفع تعارض بین آن ها:
1⃣ صحیحه برید بن معاویة عن أبی جعفر (علیه السلام)
«قال: إذا غابت الحمرة من هذا الجانب یعنی من المشرق، فقد غابت الشمس من شرق الأرض وغربها».
2⃣ «وقت المغرب اذا غاب القرص».
👈بین روایتها تعارض واقع میشود. یکی میگوید حمرۀ مشرقیه و یکی میگوید «اذا غاب القرص».
✅ دو سه نوع میتوان جمع بین روایات کرد. یکی تفسیر است.
آن روایت میگوید «وقت المغرب اذا غاب القرص» و دیگری میگوید این غاب القرص باید حقیقی باشد و حقیقی آن وقتی است که حمرۀ مشرقیه شود. بنابراین میشود مفسر و روایات حمرۀ مشرقیه تفسیر میکند جملۀ «وقت المغرب اذا غاب القرص».
و آن روایتها میگویند «اذا غاب القرص أن سطح الارض».
روایت هم خواندیم که حضرت فرمودند وقتی ذهبت الحمره شد، آنگاه «ذهبت الشمس».
لذا یک دسته روایات دستۀ دیگر را تفسیر میکند.
آیت الله مظاهری
«غروب آفتاب یا مغرب شرعی، چه وقت است؟!»
عامه میگویند: «استتار قرص است.»
«همین مقدار که خورشید پنهان شود، غروب است و میتوان نماز خواند.
آنها الان هم نماز میخوانند و هم افطار میکنند.
اما مشهور در میان شیعه بلکه باید بگوییم یک سیره در شیعه، میگوید نه، بلکه باید لاأقل ده دقیقه صبر کنیم تا خورشید حقیقتاً مخفی شود.
اگر بخواهیم چنین شود، باید سرخی که در اثر پنهان شدن خورشید پیدا میشود، بالای سر بیاید.
وقتی به بالای سر آمد و روی مشرق رفت، آن وقت مغرب است.
مغرب واقعی، یعنی پنهان شدن خورشید از همه جا.
و اگر آن سرخی باشد، دلیل بر اینست که خورشید پنهان نشده و حائل پیدا کرده است مثلاً در پشت کوه رفته است؛ و این غروب نیست.
اما مشهور در میان شیعه بلکه باید بگوییم یک سیره در شیعه، میگوید نه، بلکه باید لاأقل ده دقیقه صبر کنیم تا خورشید حقیقتاً مخفی شود.
اگر بخواهیم چنین شود، باید سرخی که در اثر پنهان شدن خورشید پیدا میشود، بالای سر بیاید.
وقتی به بالای سر آمد و روی مشرق رفت، آن وقت مغرب است. مغرب واقعی، یعنی پنهان شدن خورشید از همه جا.
و اگر آن سرخی باشد، دلیل بر اینست که خورشید پنهان نشده و حائل پیدا کرده است
،مثلاً در پشت کوه رفته است؛
و این غروب نیست.
«آیت الله مظاهری»
جمع دوم برای روایات وقت نماز مغرب:
مرحوم صاحب جواهر و امثال ایشان، مثل مرحوم شیخ طوسی از قدما و من جمله عروه و محشین بر عروه که گفتند حمره، اسم آوردند و گفتند روایاتی که گفته «وقت المغرب اذا غاب القرص»، حمل بر تقیه میشود. برای اینکه این قول عامه است و آنها روی آن حساسیت دارند و این روایتها آنجا بوده که حضرت مجبور بودند به شیعۀ در میان سنّی بگویند تقیۀ مدارایی کن و اگر روزهات را به خورد تو دادند و نماز خواندند تو هم با آنها نماز بخوان.
«آیت الله مظاهری»
گاهی حکم واقعیِ صحیح، بیان میشود اما در تطبیق آن تقیه انجام میگیرد.
مثلا در روایتی وارد شده که خلیفه ظاهری از امام ع سوال میکند که آیا فردا عید فطر است یا نه؟
امام ع در جواب میفرماید: «ذاک الی الامام ان صام صمنا و ان افطر افطرنا». در این روایت امام ع در بیان حکم واقعی و کبرای مسئله تقیه ننموده است بلکه صغرای این عبارت و تطبیق آن را بیان نفرموده و توضیح نداده است. به همین دلیل باید به حکم کلی و کبرایی که در این روایت بیان شده اخذ کرد.
«آیت الله شبیری زنجانی»
کجا قاعده اشتغال جاری می شود؟
شک در سقوط تکلیف همیشه مجرای قاعده اشتغال نیست. شک در سقوط جایی مجرای قاعده اشتغال است که شبهه موضوعیه سقوط باشد، اما جایی که شک در سقوط ناشی از شک در حدود تکلیف باشد جایی برای قاعده اشتغال نیست.
درس خارج فقه استاد محمد محمدی قایینی
شک می کنید به مجرد استتار قرص می توان نماز مغرب خواند یا باید ذهاب حمره مشرقیه شود. حال اگر بعد از استتار قرص نماز مغرب را خواندید آیا بعد از ذهاب حمره دوباره باید خوانده شود؟ می گوییم نیاز نیست دوباره بخوانید چون شک در سقوط تکلیف همیشه مجرای قاعده اشتغال نیست.
درس خارج فقه استاد محمد محمدی قایینی
ما دلیلی نداریم مطلقاً امور باطنی مشمول عقاب نمیشود، دلیلی که مطلقاً امور باطنی مشمول عقاب نمیشود را نداریم، چیزی که در حدیث رفع هست؛ حَسد، طیره و امثالهم است.
«نیة المؤمن خیر من عمله، و نیة الکافر شرّ من عمله»[2] ، نیت شر هم هست که خداوند آنها را برای نیت شر عقاب نمیکند، اینها موارد خاص است، سوء نیّت یعنی تصمیم بر گناه کردن میگیرد.
خداوند میفرمایند که تصمیم گناه را عقاب نمیکنیم اما اینکه هیچچیز درونی مشمول عقاب نمیشود، درست نیست، مثل کُفر، شرک و امثالهم امور درونی است، ﴿وَإِذْ قَالَ لُقْمَانُ لِابْنِهِ وَهُوَ يَعِظُهُ يَا بُنَيَّ لَا تُشْرِكْ بِاللَّهِ إِنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظِيمٌ﴾[3] .
رفع عقاب از امور باطنی بهعنوان قانون عامه نیست، بعضی از امور به این صورت هستند.
استاد اعرافی
#کنترل_ذهن
#نفی_خواطر
یک گناه ذهنی که خدا آن را نمی بخشد: سوء ظن به خداست. کنترل کردن ذهن در مورد سوء ظن به خدا.
#کنترل_ذهن
#تشتت
#نفی_خواطر
🔻آنچه كه عموما ما به آن گرفتاريم، مشکل تشتت خيال موقع توجهات و عبادات است.
درمان آن چه به حسب روايات و چه به حسب قاعده، ذكر شريف «لا اله الّا اللّه» است که خيلی بركاتش در اين زمينه محسوس است.
🔸این ذکر شریف يک نوع ارتباط خاصی با بيماری تشتت افکار دارد. چون با نفي (لا) شروع مي شود.
كسي هم كه تشتت دارد مهمترين مشكلش ورود افکار متشتت است؛ لذا شروع با «لا» در اين ذكر مهم است.
🔹در روایات براي درمان وسوسه فکری زياد به ذکر «لا اله الّا اللّه» سفارش شده است.
ذكر «لا اله الّا الله» براي رفع تشتت و وسوسه های فكری و زیاد شدن توجه، بسيار خوب است.
┄┅═✧❁••❁✧═┅┄
🔺کانال رسمی حجتالاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری:
🔹 تلگرام و ایتا: @Nasery_ir
🔸 واتساپ: www.al-hady.ir
🔹عبادات ذهنی
🔹کنترل ذهن در نماز
وقتی نماز می خوانید
فرض کنید این اخرین نماز شما است.
کنترل ذهن در جبهه ها
رزمنده ها می رفتتند پشت خاکریز قبر می کند و می گفتند:
من کسی را ندارم غیر تو و این را تقویت می کردند که من کسی به جز تو را ندارم.
چشاندن تنهایی و فهماندن این که ما تنها هستیم و کسی را نداریم.
متن ادعیه ها، تنظیم فکر و تنظیم ذهن می کنند که الان به چی فکر کنم؟ الان به چی و مدام همین طور.
کنترل ذهن.
شرم خدا از بنده اش.
قسم به خدايی كه جز او معبودی نيست
هيچ مؤمنی به خدا حسن ظن نمیورزد مگر اينكه خداوند در نزد آن حسن ظن است
يعنی با او مطابق همان حسن ظن برخورد می نمايد.
چرا كه او كريمی است كه تمام خوبی ها به دست اوست و شرم دارد از اينكه بنده ای به او حسن ظن داشته باشد و او خلاف آن ظن با او معامله نمايد و اميدش را نا اميد گرداند پس به خداوند و رحمت او اميدوار و راغب باشيد.
یک توانمندی های ذهن منصرف کردن ذهن است از ان چه ذهن را منحرف می کند
این توانمندی در تغییر زاویه دید از ما انتظار می رود
ما می توانیم عادت کنیم به یک نحوه نگاه کردن و تفکر کردن و ...
چطور می توان زاویه دید را عوض کرد
چطور می توان سبک فکر را صحیح کرد؟
ذهن رها باشد می رود سراغ منفی ها و امور منفی
اگر بخواهیم امور منفی را ذهن پیگیری نکند
اگر بخواهیم سراغ نداشتنی هایمان نرود
سراغ چیز هایی که نداریم نرود باید تمرین کنیم
تمرینی که دین به ما داده است
ان این است که خود را عادت دهیم نیمه پر لیوان را ببینیم و خدا را شکر کنیم
شکر نعمت که پاداش زیادی دارد زاویه دید را تغییر می دهد
متمرکز شو روی داشته هایت و نداشته هایت را نبین تمرکز کن روی داشته هایت
عادت بده خودت را به دیدن دارایی ها تا ذهنت مثبت و گرم شود و تحت کنترل تو در اید
نباید بعد منفی شدن ذهن او را تغییر داد
باید عادت داد به این که به امور مثبت فکر کند و شکر گزار باشد
از داشته هایش و نگذارد از ابتدا فکرش سراغ نداشته هایش برود تا بعد بخواهد ان را منصرف کند.
مثبت نگری و توجه به داشته هایمان اسمش می شود شکر که پاداش بسیار برای ان وعده داده شده است.
بعضی گناه ها در مرحله ذهن انجام می شود
اگر مثبت اندیش باشید و نیمه پر لیوان را ببینید
در حادثه تلخ هم وجه مثبت قضیه را ببینید بلا یا را از زاویه مثبت ببینید
ذهن عادت می کند به این قضیه اون موقع زندگی شاد می شود و نفس راحت می کشد.