eitaa logo
کانال خبری بهشهرنو
4.6هزار دنبال‌کننده
47هزار عکس
14هزار ویدیو
179 فایل
📌کانالی براساس سلیقه بهشهری ها 🔸️اخبار و اطلاعیه های ادارات، سازمان ها و هیات ها 🔸️آخرین اخبار شهر و روستاهای بهشهر 🔸️جاذبه ها و مناطق گردشگری بهشهر 🔸️آداب و رسوم بهشهری ها 🔸️صدای مردم بهشهر 🔻ارتباط با ادمین کانال @Mehdi_hoseyni63
مشاهده در ایتا
دانلود
کانال خبری بهشهرنو
#مستند_داستانی_امنیتی_عاکف @kheymegahevelayat #قسمت_سی_و_دوم وقتی کارم در خونه امن تموم شد با را
@kheymegahevelayat _وای خدای من. محسن جان من اصلا چنین منظوری نداشتم. ببخشید! بعدشم موبایلت دستم باشه خیالم جمع هست که عاصف هم زنگ بزنه یه هویی غیب نمیشی! بِدِش به من دیگه.. آفرین. +خب عزیزم، به جای اینکه سه ساعت ارشاد کنی برو بگو بیان.. وقتِ منم نگیر.. باز میبینی زنگ میخوره میرماااا. خانومِ فاطمه زهرا خانوم بعدا نگی نگفتیااا. از من گفتن بود. اگر نمیری بهشون بگی که بیان، بگو تا خودم چادر سرم کنم بیام داخل مجلستون بشینم. _تو که عادت داری چادر بندازی سرت و نقاب بزنی و شبیه زنای لال بشی بری بعضی جاها... +بیا.. تورو خدا ببین. نمیشه هرچندسال برات یه خاطره کاری و عملیاتی که طنز بوده رو تعریف کنم. آخه وقتی مامور زن در دسترس نیست، از طرفی هم طول میکشه بیاد، من مجبورم خودم دست به کار بشم. _بخدا خیلی روت زیاده. خندیدم گفتم: +برو صداشون کن. برووو گلم. فاطمه خندید گفت «خدا عاقبتت و ختم بخیر کنه!» رفت و منم کلی توی دلم میخندیدم. به سرم زد که بزنم برم و خانومم و شاکی کنم یه کم بخندیم بعدش، اما دلم راضی نمیشد که ناراحتش کنم. در همین فکروخیالات بودم که درب خونه باز شد دیدم خواهرام و مادرم وَ همچنین مادرخانومم و خواهرخانومم اومدن بیرون تا همدیگر و بببینیم. انصافا دلم براشون تنگ شده بود، بخصوص برای مادرم که همه ی زندگیم هست. سلام علیکی کردیم و جویای حال هم شدیم، مادرم و خواهرم حسنا با مادر خانومم و خواهر خانومم بعد از 10دقیقه برگشتن داخل مراسم، فاطمه هم رفت. اما خواهرم میترا که تازه از لبنان برگشته بود نرفت. من موندم و خواهرم. چندسالی میشه که خواهرم برای کارو زندگی و تحصیل رفته ساکن لبنان شده. نشستیم روی همون پله های روبروی واحدخونمون برای دقایقی صحبت کردیم. از گذشته و از خاطرات بچگیمون و... گفتیم. اون چنددقیقه ای که باهم بودیم منو خواهرم به یاد گذشته وَ کودکیمون وَ سختی هایی که بعد از شهادت پدرم کشیدیم و اذیت و آزاری که توسط یه عده شدیم حرف زدیم، خواهرم اشک ریخت و ... با صدای زنگ موبایل مربوط به کارم، به خودم اومدم. صفحه گوشی رو نگاه کردم احساس کردم شماره آشنا هست. فهمیدم از اداره خودمونه. جواب دادم: +سلام! درخدمتم. _سلام حاج عاکف. بهزادم. +جانم بهزاد بگو. _آقاعاصف عبدالزهراء میخواد با شما حرف بزنه. + بیارش روی خط. عاصف اومد پشت خط گفت: _سلام عاکف جان. خوبی حاجی؟ +الحمدلله. چرا مستقیم نزدی. _دفتر خودم نبودم! میتونی حرف بزنی؟ +بله.. اما فقط میتونم شنونده باشم! چی شده؟ _ پیامک ها و تماس های 9 ماه اخیر تمام شماره های مربوط به معاون امنیت سازمان اتمی و ایمیل و... رو سرچ کردیم و بررسی شد. خداروشکر، شخص مورد نظر سفید ارزیابی شده، وَ الحمدلله هیچ مورد مشکوکی تا این لحظه وجود نداشته. +خب الحمدلله. عاصف جان دارم میام اداره. تا نیم ساعت الی چهل دقیقه دیگه دفتر هستم.. شما هم یه زحمت بکش، طی چندساعت آینده، برای دقایقی قبل از نماز مغرب باش دفترم باهات کار واجبی دارم. _چشم حاجی. تلفن عاصف و قطع کردم. از خواهرم خداحافظی کردم اومدم داخل پارکینگ. ماشین شخصیم و گرفتم رفتم سمت اداره. وقتی رسیدم اداره، رفتم دفتر بهزاد، بهش گفتم: « با امیر، هادی، سروش که از بچه های واحد جنگال (جنگ الکترونیک) هستند کانکت بشه تا ظرف 10 دقیقه بیان اتاقم برای جلسه و هماهنگی های مهم.» وقتی امیر و هادی و سروش اومدن، جلسه رو شروع کردیم،حدود دو ساعت و خرده ای اون جلسه طول کشید،که من در چند خط ماحصل اون جلسه رو عرض میکنم و دیگه بیشتر از این اجازه ندارم.امیر و هادی و سروش از جوانان نخبه ای بودن که سن این عزیزان به ترتیب 27 /30/29 بود. قرار شده بود طرحی رو پیاده کنیم که در حوزه ی جنگال علیه آمریکا و عربستان سعودی و اسراییل یک سری اقدامات هجومی رو در دستور کار قرار بدیم.طرح این بود: «باید با بکارگرفتن و راه اندازی سایت های شنودی که پیشرفته تر ازسیستم های فعلی باشه و متحرک باشه مجهز میشدیم، تا با یک سری سامانه های فوق پیشرفته کاری کنیم که در رهگیری و مراقبت_ضبط و ثبت فرستنده‌های فعال دشمن_پخش پارازیت شنود و فریب الکترونیکی علیه دشمن که برای ما اهمیت ویژه‌ای داشت، کاری کنیم که در عملیات های اطلاعاتی و نظامی علیه دشمن، رو دست نخوریم. قرار شد این 3 تا همکارجوان نخبه ی امنیتی این مسیر و هموار کنند. قرار شد با این طرح سامانه‌های اختلالگرو جهت‌یاب‌های مختلف رو شناسایی کنیم تا بتونیم رادارها و سامانه‌های کشف و رهگیری و رمزشکن رو از حالت تدافعی به حالت هجومی دربیاریم و علیه زیر ساخت ها و عوامل و تشکیلات و امکانات دشمن هجوم ببریم. چون همیشه معتقد بودم نباید نشست تا دشمن حمله کنه بعدش ما بریم دفاع کنیم. معتقد بودم باید از این به بعد ما شروع کنیم به دشمن پاتک بزنیم.» @heyat_razmanegan_behshar
کانال خبری بهشهرنو
#مستند_داستانی_امنیتی_عاکف @kheymegahevelayat #قسمت_سی_و_سوم _وای خدای من. محسن جان من اصلا چنین
@kheymegahevelayat بعد از جلسه با امیر و هادی و سروش که دو ساعت و نیم به طول انجامید، وقتی بچه ها رفتند، بهزاد زنگ زد گفت: « عاصف میخواد بیاد داخل، شمارو ببینه. » گفتم: « بهش بگو الان میام بیرون. میریم پایین نماز. چون نزدیک مغرب هست. » از دفتر رفتم بیرون، به اتفاق عاصف رفتیم حسینیه اداره که داخل حیاط بود، نماز مغرب و به اتفاق رفقا به صورت جماعت خوندیم. وقتی نمازم تموم شد دقایقی سر به سجده گذاشتم، با خدای خودم خلوت کردم. مناجات کردم: « اللهم انی اسئلک الامان، یوم لا ینفع مال و لا بنون. خدایا ازت درخواست امان میکنم برای روزی که نه مالم، وَ نه فرزندم، به حالم هیچ سودی نمیبخشه. » مخاطبان محترم خیمه گاه ولایت، این مناجات مولای متقیان آقای ما حضرت علی علیه السلام در مسجد کوفه هست. بعد از اینکه سر از سجده بلند کردم، دیدم همه رفتند اما عاصف کنارم همچنان نشسته! عاصف گفت: _قبول باشه عاکف جان. خب حاجی باید چیکار کنیم برای عزتی. +بلند شو بریم دفتر.. دارم بهش فکر میکنم. احتمالا امشب یا فردا صبح شروع میکنیم.. خیلی عجولی این چندوقت.. نمیدونم چرا.. بزار ببینیم اصلا از این آدم چیزی در میاد یا نه؟ اگر در اومد که بدا به حالش. اگر چیزی هم ازش در نیومد که خوشا به حالش. ولی من احساس میکنم هرچی میریم جلوتر این پرونده بو دار تر میشه.. به هر حال باید منتظر بود.. بزن بریم. با عاصف رفتیم دفتر.. دوتایی نشستیم کمی اوضاع پرونده، داشته ها و نداشته ها، وَ همچنین اقدامات لازم رو بررسی و تحلیل کردیم تا همه ی جوانب و در نظر بگیریم. به عاصف گفتم: +عزتی ترسیده بود اونشب. احتمال قوی فعلا روی حالت استندبای مونده. به بچه ها گفتی که تعقیب و مراقبت نامحسوس داشته باشن دیگه؟ _بله گفتم. شما هم که خودتون دستور مستقیم دادی.. الحمدلله اعضایی که مشخص کردید مشغولن. +الان چه کسی رو گذاشتی که دکتر عزتی مستقیم زیر چترش باشه؟ _حدید رو گذاشتم. بی سیمم و گرفتم، به کسی که جلوی درب خونه عزتی کمین کرده بود، رفت و آمدهارو چک میکرد پِیجش کردم: +حدید/عاکف. _آقاعاکف سلام. بفرمایید به گوشم.. +سلام.. موقعیت؟ _نزدیک منزل سوژه مورد نظر هستم. +وضعیت؟ _ چشم عقاب. +همه چیز تحت کنترله؟ مشکل خاصی نداری؟ _بله همه چیز تحت کنترله، خداروشکر مشکل خاصی هم رویت نشده. +خدا حفظتون کنه..کاری پیش اومد خبرم کن.. بی سیمم روشنه. امشب عقیق بهت دست میده و مثبت میشه ان شاءالله تعالی. _ممنونم. +وضعیت رفت و آمد به مکان مورد نظر تا این لحظه چطور هست؟ _ تا این لحظه رفت و آمد خاصی نبوده که حساسیت برانگیز باشه. تموم موارد تحت کنترل هست. با دوربین هم مشغول ثبت و ضبط موارد مهم هستیم. +بسیار عالی.. خوب گوش کن ببین چی میگم حدید.. تموم تحرکات ، وَ همچنین ورودی و خروجی ها رو زیر نظر بگیرید.. به هرچیزی که مشکوک شدید منو در جریان بزارید.. یه وقتی هم اگر به من دسترسی نداشتید، مثلا ممکنه جلسه باشم یا نتونید ارتباط بگیرید، در غیاب من فقط و فقط با ۸۰۰ ( عاصف ) کانکت میشید! _به روی چشم. +یاعلی. مخاطبان محترم خیمه گاه ولایت، با مجوزات قضایی و... حدود 5 هفته رو بچه های ما با مراقبت های ویژه وَ نا محسوس دکتر افشین عزتی رو کنترل میکردن، اما مورد مشکوکی رویت نشد. رییس سازمان اتمی یک جلسه ما رو بعد از دیدار با معاونش پذیرفت، اما جلسه ما به ۱۰ دقیقه هم نکشید و فوری اون جلسه رو ترک کرد و رفت نهاد ریاست جمهوری وَ طی اون پنج هفته به هیچ عنوان نتونستیم باهاش دیدار کنیم. نمیدونم چرا !!! جالبه مگه نه؟ حالا بعدا میفهمید مشکل کار از کجا بود! اما معاونت سازمان اتمی به بهانه های مختلف طرح کاهش اختیارات دکتر افشین عزتی رو کلید زده بود ولی نتونستن زیاد محدودش کنند. خداروشکر با همه ی این تفاسیر تمام چیزها داشت طبق برنامه ای که من چیده بودم پیش میرفت. به جز دیدار ریاست سازمان اتمی! گاهی انقدر تحولات و اتفاقات مربوط به این پرونده حلزونی پیش میرفت که احساس میکردم ممکنه چیزی نباشه و فقط حساسیت ما رو برانگیخته باشه. اما تجربه، عقل، منطق وَ همچنین اصول کاری و تجربیات حرفه ای حدود ۱۲ سال اخیر من، بهم میگفت صبر کن عاکف. ان شاءالله که چیزی نباشه اما شاید یک درصد خبری باشه. پس اون یک درصد باید برات مهم باشه. پنج هفته ای از شروع پرونده گذشته بود که یک شب از دفتر حاج کاظم معاون کل تشکیلات بهم زنگ زدن که حاجی میخواد شمارو ببینه. هيات رزمندگان اسلام شهرستان بهشهر @heyat_razmanegan_behshar
💐🍃🌿🌸🍃🌾 🍃🌺🍂 🌿🍂 🌸 ❣ ❣﷽❣ ⭐️ آیا امام زمان از ما خشنود است؟ ⭐️ قسمت ⇐ ① هيچ لزومي ندارد كه ما حتماً از زبان امام زمان(ع) بشنويم كه ايشان از چه رفتار و گفتاري، خشنود و از چه رفتار و گفتاري، ناخشنود ميشود؛ بلکه با مراجعه به سخنان ديگر امامان(ع)... به خوبي مي‌توان به ويژگي‌هاي اخلاقي مورد نظر امام مهدي(ع) پي برد. براي نمونه با مراجعه به دعايي مانند «دعاي مکارم الاخلاق» كه از امام سجّاد(ع) نقل شده است، ميتوانيم پي ببريم كه امام زمان(عج) از ما چه ميخواهد و چه كاري را میپسندد. ... 🖥 منبع: سایت آیه‌های انتظار 🌺اللّهُمَّ‌صَلِّ‌عَلي مُحَمَّدوَآلِ‌مُحَمَّد وَعَجِّل‌فَرَجَهُــم 🌺 هيات رزمندگان اسلام شهرستان بهشهر @heyat_razmanegan_behshar ❣ 🌸 🌿🍂 🍃🌺🍂 💐🍃🌿🌸🍃🌾
کانال خبری بهشهرنو
#مستند_داستانی_امنیتی_عاکف @kheymegahevelayat #قسمت_سی_و_پنجم پنج هفته ای از شروع پرونده گذشته بو
@kheymegahevelayat گفتم: +میگم بچه ها توی قفست یه چیزی بفرستن .. تو هم بگیر بازش کن بررسی کن. اگر با اون چیزی که میبینی مطابقت داشت و  « + » بوده، حتما خبرم کن. _چشم.. منتظرم. رفتم بیرون از اتاقم و به بهزاد گفتم: « همین الان خیییییللللللی فوری.. تاکید میکنم خیلی فوری، یه نسخه از عکس فائزه ملکی رو میفرستی برای موقعیت حدید.. بفرست به ایمیلش. _چشم آقا + عاصفم پیدا کن بگو بیاد دفترم.. به جایگزین حدید که عقیق هست بگو خودش و فورا برسونه محل مورد نظر. » از دفتر بهزاد مجددا برگشتم به اتاقم.. چند دقیقه بعد عاصف هم اومد.. بلند شدم رفتم اثر انگشت زدم در و براش باز کردم.. با بهزاد اومدن پیش من.. به بهزاد گفتم: +چیکار کردی؟؟ _عکس و فرستادم برای حدید.. عقیق هم به محل اعزام شدند. +ممنونم..میتونی بری به کارت برسی. بهزاد رفت، اومدم داخل تازه میخواستم با عاصف شروع کنم به صحبت کردن، که ویبره تلفن کاریم نظرم و به خودش جلب کرد. کد گوشی رو وارد کردم، صندوق و بازش کردم.. متن پیامک: « سلام حاج آقا.. ببخشید پیام میدم.. شارژ بی سیمم تموم شده متاسفانه.. علی ( حدید ) هستم.. تصویری که برام اومد، همون شخصه...تایید میشه... » پیام و به عاصف نشون دادم.. بهش گفتم: « عاصف! فائزه رفته خونه ی دکتر افشین عزتی.علی ( حدید ) رو برام بگیر. » تا یادم نرفت یه چیزی رو بگم، اونم اینکه حدید به معنای آهن هست.. یک آهن سفت و سخت. عاصف با تلفن دفتر شمارش و گرفت، وقتی که حدید جواب داد، عاصف گوشی رو داد به من. بهش گفتم: + عاکفم.. خوب گوش کن ببین چی میگم.. ممکنه تاقبل از اینکه عقیق بهت برسه، زنه زود بیاد بیرون و بره.. اگر این اتفاق افتاد و اون خانوم خواست بره، به طور نا محسوس تعقیبش میکنی و لحظه به لحظه وضعیت رو گزارش میکنی. حله؟ _چشم حاج آقا.. حتما... بله حله. +ضمنا، ممکنه موقعیت تو با عقیق رو که اگر زود رسید بهت، وَ در ترافیک گیرنکرد، تغییر بدم... اگر عقیق زودتر رسید و خانومه هنوز نرفته بود، تو شیفتت تموم نمیشه... ممکنه پوشش باشه وَ زنه بخواد تنها بره به جایی، وَ مرده هم پشت سرش بزنه بره جایی دیگه یا به یک جای مشترک.. دو ساعت بیشتر می مونی. اگر نرفت کارت تمومه. _به روی چشمام آقاعاکف.. +یاعلی مدد. قطع کردم... بیسیم زدم به عقیق: +عقیق صدای منو داری؟؟ _بله دارم صداتونو..امر کنید.. +موقعیت؟ _نزدیک محل مورد نظر هستم.. +چقدر دیگه؟ _حدودا بین ده دقیقه، تا ، پانزده دقیقه دیگه.. +اگر تا قبل از خروج اونه زنه مثبت شدی، به حدید دست میدی. زنه با تو. مرده با حدید. وگرنه برعکس. _دریافت شد. چشم. رسیدم خبرتون میکنم.. یاعلی +تمام. به عاصف گفتم: « بررسی کن و ببین حوالی اون منطقه دوربین نداریم؟ » عاصف با یکی از بچه ها که روی این پرونده درگیرش کردیم تماس گرفت که اگر موقعیت تصویری داریم از اونجا، بفرستن روی مانیتور من.. اما متاسفانه نداشتیم.. فوری به عاصف گفتم: «یه نیروی خانوم میخوام..» عاصف عبدالزهرا یه بررسی کرد وَ یکی از خانومای همکارو که از نزدیکترین نیروها به محل مورد نظر محسوب میشد، فرستاد سمت موقعیت حدید وَ عقیق. از آخرین ارتباط عقیق با ما بیست دقیقه ای گذشته بود. اومد روی خط، پشت بیسیم گفت: « عاکف/عقیق..» اون لحظه چون فاصله داشتم و دستم بند نوشتن گزارش بود، به عاصف گفتم جوابش و بده... عاصف بیسیم و گرفت؛ گفت: « عقیق جان، ۸۰۰ هستم... آقاعاکف میشنوه صدات و الآن.. شما بگو ... » گفت: « من الان در موقعیت حدید هستم.. با فاصله داریم رصد میکنیم منطقه رو.. » جواب و به عاصف گفتم.. عاصف بهش رسوند مطلب و گفت: « تا چند ثانیه دیگه یه کد به خطت میزنم و نیروی مورد نظر و معرفی میکنم تا به شما ملحق بشن.» « دریافت شد.. ممنونم. » عاصف با يک خط امن به عقیق کد 3200 و فرستاد. همه منتظر موندیم تا فائزه ملکی که رفته داخل خونه عزتی بیاد بیرون.. از طرفی هم منتظر بودیم ببینیم عزتی میاد بیرون و همراه اون میره به جایی یا نه. منتظر موندیم ببینیم اصلا فائزه شب و میخواد خونه ی عزتی بمونه یا...؟!؟! خیلی اما و اگرها و علامت سوال ها درون ذهنم بود که دوست داشتم سریعتر حلش کنم. تا اینکه یه هویی... هيات رزمندگان اسلام شهرستان بهشهر @heyat_razmanegan_behshar
کانال خبری بهشهرنو
#مستند_داستانی_امنیتی_عاکف @kheymegahevelayat #قسمت_سی_و_ششم گفتم: +میگم بچه ها توی قفست یه چیزی
@kheymegahevelayat علیرغم اینکه فهمیدیم شخصی که اومده درب خونه دکتر افشین عزتی خانوم فائزه ملکی هست، اما بازم نمیتونستیم بگیم که فائزه ملکی و دکتر عزتی جاسوس هستند. تا اینجا اسناد و شواهدی نداشتیم که این ها جاسوس باشن. تنها دلیل حساسیت ما دو چیزبود: یک: چرا فائزه ملکی فرار کرد ؟ دو: دلیل حضور یک زن دو تابعیتی که خودش هیچ مشکلی نداره اما با کسانی مراوده داره که جاسوس هستند در کنار دکتر افشین عزتی که از دانشمندان اتمی هست چه چیزی میتونه باشه. کمی سر در گم بودیم، اما باید ادامه میدادیم. نمیدونم شما چطور فکر میکنید! شاید بعضیاتون میگید دکتر افشین عزتی جاسوس هست، بعضیا میگید نیست. شایدبعضیا میگید فائزه ملکی جاسوس هست، بعضیا هم میگید نیست. فقط یک سوال میخوام لا به لای مستند داستانی مطرح کنم و برید روش فکر کنید. سوالم اینه اونایی که فکر میکنید این دوتا جاسوس هستند، چند درصد مطمئنید؟ بگذریم... بیسیم و گرفتم.. عقیق و پیج کردم: +عقیق/عاکف! صدای من و داری؟ _بله آقاعاکف! دارم صداتون و !! +اون زن هر وقت اومد بیرون، وقتی از منزل مورد نظر دور شد، فقط تعقیبش میکنید.. تاکید میکنم، فقط تعقیب و مراقبت صورت بگیره. به هیچ عنوان نباید بیش از حد به سوژه نزدیک بشید. ضمنا، کد ۳۲۰۰ ( سه هزار و دویست ) می مونه با تو، اگر اون زن یه جایی رفت که نمیتونی بری و ممکنه برات دردسر ساز بشه، ۳۲۰۰ به مسیر ادامه میده. مفهوم بود؟ _بله آقا ! دریافت شد. +تمام. اما چندساعت بعد... اونشب تا صبح موندیم اداره... حدید و ۳۲۰۰ و عقیق، نزدیک خونه ی دکتر افشین عزتی مستقر بودن. بعد از پنج هفته تونستیم ردی از دختره پیدا کنیم و خداروشکر خودش اومده بود در تور ما.. فائزه ملکی حدود ۲ و نیم صبح از اون خونه زد بیرون. عقیق و ۳۲۰۰ تعقیبش کردن. تعقیبش کردن و رسیدن به یک جایی... عقیق با یه خط امن تماس گرفت به موبایل کاری! جواب دادم: +سلام.. جانم بگو! _آقا سلام. سوژه ای که تحت کنترل من بود، رسیده درب یه هتل.. دستور چیه؟ +ممکنه داخل هتل برید؟ _ممکن که هست ولی تا کجا؟ سوالش خیلی مزخرف بود.. گفتم: + تا سرقبر من.. این چه سوالیه میپرسی ساعت ۲ صبح! خب معلومه دیگه.. تا تهش.. تا هر جایی که سوخت نمیرید. _حاجی منظور بدی نداشتم.. +با ۳۲۰۰ تقسیم کار کن.. اگر میتونی بری داخل هتل، معطل نکن برو ! اگر نمیتونید، هردوتاتون بمونید داخل ماشین و منتظر باشید ببینید چه موقعی میاد بیرون. _چشم. تا ساعت ۵ صبح داخل دفترم بیدار موندم.. دیدم خبری نشد. حدید که تا پنج صبح موند نزدیک منزل دکترعزتی تا ببینه بعد از رفتن فائزه میاد بیرون یا نه، که دید خبری نشد... بهش پیام دادم: متن پیام... « سلام. همچنان بمون سر موقعیتت تا برات جایگزین بفرستم.. خسته هم هستی میفهمم... ولی شرمنده.. » بعد به عاصف گفتم: +داداش بلند شو برو که تا نیم ساعت دیگه موقعیت حدیدو تحویل بگیری.. به حدید بگو از همون طرف بره سمت عقیق که با ۳۲۰۰ با هم دیگه هستند! بهش بگو ماشین و تحویل ۳۲۰۰ بده تا خودروی مراقبت و رهگیری عقیق و ۳۲۰۰ جدا باشه. به حدید ( علی ) بگو خودش تاکسی بگیره برگرده اداره. خودتم در موقعیت حدید بمون جلوی درب خونه عزتی.. _باشه.. پس من الان نمازم و میخونم و حرکت میکنم میرم. _آره برو که دیر نشه. چون بنده ی خدا خسته هست.. ! از دیروز ظهر تا حالا یکسره در یک جای ثابت مونده. شام و ناهار هم بهش نتونستیم برسونیم. ممکن هست بدنش تحمل کنه، اما به نظرم چشماش دیگه تحمل نمیکنه. عاصف نماز صبحش و خوند بعدش رفت. منم نمازم و خوندم.. تقریبا نزدیک به یک روز و نصف بود نخوابیدم. یا فقط به حالت نشسته چرت زده بودم. خواستم یه چرت کوتاه بزنم که گفتم بهتره بین الطلوعین و از دست ندم. اما راستش به دلیل خستگی مفرط گاهی حس و حال عبادت هم نداشتم. دیدم از بس که خسته ام، دیگه نمیتونم چشمام و باز نگه دارم. رفتم قسمت استراحتگاه دفترم روی تخت دراز کشیدم.. هی از این پهلو به اون پهلو میشدم اما با اون همه خستگی نتونستم کمی استراحت کنم، چون ذهنم درگیر دکتر افشین عزتی بود. همین طور که به سقف دفتر نگاه میکردم، به ذهنم یه چیزی رسید! بلند شدم رفتم موبایل شخصیم و از داخل کشو آوردم بیرون روشن کردم.. زنگ زدم به خانومم، هفت هشت تا بوق خورد.. با صدای خواب آلود جواب داد: _سلام. +علیکِ سلام حاج خانوم. ساعت خواب. با همون صدای خواب آلود و آرومش گفت: _ بی مزه من حاج خانوم نیستم. هنوز کو تا حاج خانوم شدنم. چیشده این وقت صبح یادی از فقرا کردی؟ خندیدم گفتم: +زنگ زدم بهت افتخار هم کلامی با خودم و بدم. با صدای خسته و خواب آلودش خندید گفت: _جناب مزاحم! تو که خواب نداری. وقت و ساعت هم که تعطیل. معلومم نیست کجایی! لااقل بزار من عین یه آدم منظم زندگی کنم. +میخوای قطع کنم.
کانال خبری بهشهرنو
#مستند_داستانی_امنیتی_عاکف #قسمت_چهل_و_دوم سوار ماشین ک شدم، در طول مسیر همش مشغول آنالیز کردن رفت
@kheymegahevelayat بزارید اون کدو براتون بگم چطور بود و چی بود. روی اون کاغذ نوشته بودم " الم یعلم بان الله یری " در کنارش یه شکلی رو کشیدم که شبیه به "دوربین" بود اما کسی متوجه نمیشد. کنار اون عکس یه خونه خرابه رو هم کشیدم... اگر کسی این کاغذ و میگرفت نمیفهمید چخبره. اما بزارید بیشتر از این توضیح بدم که منظورم از این کد چی بود. برای خودم در ذهنم، این دو جمله رو ثبت کرده بودم و برای اولی آیه قرآن و نوشتم، برای دومی عکس یه خونه رو کشیدم: « دوربین / خونه نشینی. » نگاهی به کاغذ کردم به فکر فرو رفتم. این دوتا کدی بودن که برای خودم نوشته بودم.. صدای درب اتاقم اومد. بلند شدم رفتم اثر انگشت زدم در باز شد. بهزاد بود. اومد داخل گفت: _ آقا عاکف سلام. +سلام. چی شده. _مهران خبر داده همسر افشین عزتی با بچه های کوچیکش رفته خونه پدرش... پدر و مادرش مشهدی هستند. + ممنونم از پیگیری ها.. یه هماهنگی بکن با دفتر معاون ریاست سازمان اتمی. تا یکساعت دیگه باید ببینمش. _چشم. الان میرم هماهنگ میکنم. بهزاد رفت و حدود ۱۰ دقیقه بعد زنگ زد گفت « هماهنگ شده.. میتونید برای ساعت ۱۰ صبح برید اونجا. » تا ساعت 9 کارام و رسیدم بعد به سید رضا و عاصف عبدالزهرا گفتم آماده بشن که بریم.. رفتم پایین داخل پارکینگ اداره سوار ماشین شدیم و رفتیم سمت یکی از سایت های هسته ای کشور که دفتر اصلی رییس سازمان اتمی و معاونش در اون موقعیت بود. هماهنگ شدو رفتیم داخل سازمان.. جلوی ساختمون مورد نظر پیاده شدیم.. سیدرضا داخل ماشین موند، من و عاصف رفتیم داخل ساختمون اصلی محل ملاقات. در بَدوِ ورود به ساختمون، همون اول رفتیم دفتر معاونت سازمان اتمی. بعد از اینکه وارد دفتر معاونت شدیم سلام و احوالپرسی کردیم و با عاصف نشستیم روبروی معاونت سازمان. سر صحبت باز شد.. گفتم: +جناب معاون علیرغم اینکه مشغله فراوان دارید، اما ممنونم که ما رو به حضور پذیرفتید. اگر اجازه بدید، چون که هم ما فرصتمون کمه وَ هم شما مشغله دارید، بدون اتلاف وقت بریم سر اصل مطلب. _خواهش میکنم آقای سلیمانی. بفرمایید. +عرضم به محضرتون، هدف بنده این بود که بیام اینجا تا به طور مستقیم با حضرتعالی صحبت کنم. علیرغم اینکه میتونستم با خط امنی که قرار داشت با شما صحبت کنم اما بازهم تعمدا ترجیح دادم که پشت تلفن این مسائل رو مطرح نکنم. _در خدمتم میشنوم. +بنده یک طرحی رو خدمتتون ارائه میدم که باید پیاده سازی کنیم. چون آخرین گزارشی که از شما به طور مکتوب دستم رسید این بوده که طرف داره کله شق بازی در میاره و گستاخانه داره به بعضی قسمت ها سرک میکشه. _بله! متاسفانه دقیقا همینطور هست! آقای عاکف، من خیلی نگرانم. +به من بگید که جنابعالی شخصا وَ به طور مستقیم به دفتر کارمندان یا بخش های مختلف سایت، وَ از همه مهمتر به دفتر متخصصین و دانشمندان دسترسی دارید یا خیر؟ _بله... به همه ی این موارد دسترسی دارم. چطور؟ +پس زحمت بکشید همین الآن از طریق دوربین به من نشون بدید آقای عزتی در کجای سازمان قرار دارند و مشغول چه فعالیتی هستند؟ _باید اول بررسی کنم. پس چند لحظه به من زمان بدید. +ممنونم. بفرمایید. دو دقیقه ای زمان برد تا مانیتورای بزرگی که درون اتاقش بود و روشن کنه. بعد، از طریق همون مانیتورهایی که داخل اتاقش نصب شده بود تلاش کرد دکتر افشین عزتی رو پیدا کنه اما نتونست. وقتی فهمیدم نتونسته پیدا کنه دیدم داره تلفن میزنه به جایی.. گفتم: +دارید چیکار میکنید؟ _دارم زنگ میزنم به یکی از همکاران تا بهم بگه دکتر عزتی کجاست؟ +با اجازه ی کی؟ من بهتون گفتم باید این قضیه محرمانه بمونه. شما حق ندارید به همین راحتی الان سراغ دکتر عزتی رو بگیرید. چون شرایط فرق کرده. دقیقا بگید به کدوم همکارتون میخواستید بگید؟ _به آقای کاظمی معاون امنیت و حفاظت سازمان که الآن سرپرست موقت حراست سازمان هم هستند. +بسیارعالی! فقط سوال می‌پرسید. فقط چیزی اضافه بینتون رد و بدل نشه. _بله حتما! زنگ زد به معاون امنیت سازمان و سراغ افشین عزتی رو گرفت. تلفن روی آیفون بود. کاظمی از پشت تلفن گفته بود: «آقای دکتر عزتی الآن برای کاری رفته به بخش 13 که مربوط به کنترل سانتریفیوژها هست.» بعد از اینکه تلفن و قطع کرد، از طریق دوربین رفت روی بخش 13. 30 تا دوربینی که در اون بخش فعال بوده رو آورد روی 4 تا مانیتور بزرگی که درون اتاقش نصب بود. خیلی راحت با عاصف و معاون ریاست سازمان اتمی بررسی کردیم. تونستیم دکترافشین عزتی رو پیداش کنیم. زوم کرد و دیدیم که شخص مورد نظرمون مشغول کار هست. اما... هيات رزمندگان اسلام شهرستان بهشهر @heyat_razmanegan_behshar
📌تعزیه اشرافی برای عدالت و جمهوریت 🔻قسمت اول 🔹تصویر هیجان‌انگیزی است آن هنگام که مردم برای بیعت، به خانه امیر مومنان(ع) هجوم برده‌اند. مردم و بزرگان قوم التماس می‌کنند اما امام امتناع می‌ورزد. 🔹درت با همه دل ربایی، به پای تو افتد و تو بی‌اعتنا، رو برگردانی و بگویی من وزیر امیر شما باشم، بهتر است که امیر شما باشم. اصرار کنند و توافقی انباشته از تلاطم حوادث را یادآور شوی و بگویی من اگر بپذیرم، شما را چون دیگ جوشان، زیر و رو می‌کنم تا شایستگان فراز آیند و بی‌صلاحیت‌ها پایین کشیده شوند؛ شما را غربال می‌کنم و بیت‌المال را ولو کابین زنان شده باشد، پس می‌گیرم. 🔹آخر سر هم که تسلیم خواست عامه شدی، تعهدی بزرگ را یاد همه بیاوری. «به خدايى كه دانه را شکافت و جان را آفريد، اگر حضور حاضران نبود، و ياریگران، حجت بر من تمام نمى کردند، و خدا از عالمان پیمان نگرفته بود تا بر سیری ستمگر و گرسنگی ستمديدگان تاب و قرار نداشته باشند، رشته اين كار را از دست مى‌گذاشتم و مى‌ديديد كه دنياى شما را به چيزى نمى‌شمارم و حكومت را پشيزى ارزش نمى‌گذارم». 🔹تصاویر هیجان‌انگیزی است عطش و شیدایی مردمی که به بیعت آمده‌اند: «دستم را برای بیعت گشوديد، بازش داشتم، و آن را كشيديد، نگاهش داشتم. سپس بر من هجوم آورديد؛ همچون شتران تشنه كه روز آب خوردن به آبگيرهاى خود درآيند -و دوش و بر هم را بسايند- چندان كه از هجوم مردمان، بند پاى افزار بريد، و ردا افتاد، و ناتوان پامال گرديد و خشنودى مردم در بيعت بدانجا رسيد كه خردسال، شادمان بود و سالخورده، لرزان بدانجا روان، و بيمار -براى بيعت- خود را برپا می داشت، و دختران جوان، سر برهنه دوان». 🔸(خطبه ۲۲۹ نهج‌البلاغه) 🔹اما به چند ماه نکشید که تصاویر پرهیجان دیگری خلق شد؛ این بار به غایت تلخ. از یک سو اردوگاه شام وعوامل آنها در پایتخت (مروانیان) و از طرف دیگر برخی صحابی پیامبر(ص) که با امیر مومنان(ع) بیعت کرده بودند، و بعدها سران خوارج، از چند جبهه، طلبکار «عدالت» شدند! امام را متهم کردند و گروه‌هایی از مردم را در کوران فتنه‌ها فریفتند.‌ 🔹اشرافیت اموی، هنگامی که توانست اصحاب‌اشرافیت‌زده پیامبر(ص) را به صف کند و سپس، سران فاسد خوارج -اشعث بن قیس و دیگران- را بخرد، کار برای امیر مومنان دشوار شد. سربازگیری شدگان، خود را عدالت‌خواه جا می‌زدند و امام را نقطه مقابل عدالت معرفی می‌کردند؛ بنابراین ولایتش را هم زیر سؤال می‌بردند. اصلا آن تشکیک، برای کند کردن شمشیر ولیّ خدا بود... ... هيات رزمندگان اسلام شهرستان بهشهر @heyat_razmanegan_behshar
📌تعزیه اشرافی برای عدالت و جمهوریت 🔻قسمت دوم 🔹این، یک قاعده کلی و فراگیر است:‌ اشراف، ولو سابقه انقلابی داشته باشند، گروه خونشان با ولایت و دیانت و جمهوریت و عدالت جور در نمی‌آید. باطنا پامال‌کننده حقوق جمهورند اما بنا را بر موج‌سواری روی نارضایتی مردم می‌گذارند و پشت مطالبات آنها پنهان می‌شوند. امیرمؤمنان بارها به انقلابيون دنياطلب هشدار داد: «نشانه تيرهای بلايی هستيد که نزديک شده. پس پرهيز کنيد از مستی نعمت و رفاه» 🔸 (خطبه ۱۵۱) «زمانی است که ضربت شمشير بر مومن آسانتر از به دست آوردن يک‌درهم حلال است. مست می شويد با غير شراب بلکه از فراوانی نعمت و رفاه» 🔸(خطبه ۱۸۷ نهج‌البلاغه). 🔹اما آنها آبستن فتنه‌هایی مهیب بودند. میل به‌اشرافیگری و امتیازطلبی، ظرفیت بالایی از خیانت را فراهم می‌کند. معاویه به زبیر نوشت «از معاویه پسر ابوسفیان به زبیر امیر مومنان! بیعت من با تو و پس از تو با طلحه است، تا علی خلافت را به دست نگرفته، دست بجنبانید». 🔹جناب زبیر با همین ارتباطات مسموم و اطرافیان آلوده (مانند پسرش) خام شد و در فتنه بزرگ امویان سواری داد. معاویه کسی بود که زبیر در کنار پیامبر (ص) با او و خویشاوندانش جنگیده بود. اما اکنون‌اشرافیگری و جاه‌طلبی، این دو را به گونه‌ای به هم می‌رساند که صحابی پیامبر(ص) آلت‌ دست دشمن پیامبر شود و خودکشی کند. 🔹زبیر و طلحه سالها قبل، هنگامی که دیدند برخی صحابی پیامبر(ص) به سیره حضرت پشت کرده و زندگی‌اشرافی پیشه کرده‌اند، نه تنها مانند ابوذر اعتراض نکردند، بلکه خود در زمره ‌اشراف درآمدند. مورخ بزرگ مسعودی، سه قرن بعد در «مروج‌الذّهَب» و درباره کاخ‌نشینی آن دو مينویسد: «زبير خانه‌ای در بصره بنا کرد که اکنون در سال ۳۳۲ هجری هنوز باقی است و معروف است خانه‌هايی در مصر، کوفه و اسکندريه بنا کرد. 🔹ثروت زبير بعد از مرگ، ۵۰ هزار دينار پول نقد و هزار اسب و هزارها چيز ديگر بود. خانه‌ای که طلحه در کوفه با گچ و آجر و ساج ساخت، هنوز باقی است و به دارالطلحتين معروف است. 🔹 عايدات روزانه طلحه از املاکش در عراق هزار دينار بود. در سر طويله او هزار اسب بسته بود. پس از مردنش، يک سی و دوم ثروتش، ۸۴ هزار دينار برآورد شد». 🔹امیر مومنان (ع) چه قدر درست و دقیق راه را نشان داد که به مالک‌اشتر فرمود «عطوفت و محبت با مردم را شعار و پوشش قلب خود قرار ده و با آنان مانند جانور درنده نباش که خوردن مردم را غنیمت شمارد... دوست داشتنی‌‌ترین کارها نزد تو باید میانه‌‌ترین آنها در حق، فراگیرترین در عدل، و جامع‌‌ترین نسبت به رضایت عامه باشد؛ چرا که نارضایتی عموم، رضایت خواص را از بین می‌برد... و خواص از همه پرهزینه‌‌ترند و انصاف را ناخوش دارند». 🔹اما سیاستمداران ‌اشرافی، همواره مسیری مقابل این مسئولیت را طی کرده‌اند. وقتی هم مردم را عصبانی کردند، به ‌جای آنکه پاسخگو باشند، ولایت را مقابل عدالت و جمهوریت قرار داده‌اند. 🔹آنها حکومت امیر مؤمنان را زمین‌گیر کردند و اصلا مجالی برای حکومت امام حسن علیه‌السلام و مبارزه با اردوگاه ظلم و طاغوت و استکبار نگذاشتند. خیانت و غبارافکنی خواص ‌اشرافیت‌زده، بزرگ‌ترین مانع بر سر تحقق امامت و ولایت در طول ۱۴ قرن گذشته بوده است. ... هيات رزمندگان اسلام شهرستان بهشهر @heyat_razmanegan_behshar
کانال خبری بهشهرنو
#مستند_داستانی_امنیتی_عاکف @kheymegahevelayat #قسمت_پنجاه_و_هفتم نکته محرمانه ای که روی کاغذ برا
@kheymegahevelayat وقتی رسیدم طبقه سوم پشت درب اتاقم یه بسم الله گفتم و استغفار کردم، بعد سنسور و زدم در باز شد رفتم داخل. دیدم خداروشکر بچه ها وقتی رسیدند اول از همه سیستم و مانیتورینگ دیواری وَ همچنین یه سری تجهیزات مورد نیاز رو برای اتاقی که قرار بود درونش باشم و نصبش کردند. چون منتظر خبر عاصف بودم برای همین باید زودتر راه می افتاد. فقط یکساعت طول کشید تا اتاقم رو شخصا، باب میل خودم مرتب کنم و سیستم های نصب شده رو کنترل کنم تا مشکلی نداشته باشن. مشغول کارا بودم که عاصف ارتباط گرفت: _آقا عاکف. +جونم داداش بگو. _داری صدای من و حاجی؟ +دارم صدات و. بگو میشنوم. چیکار میکنید اونجا... چرا انقدر طولش دادید؟ _ پیش میاد دیگه حاجی... البته خواستم بگم کار ما تموم شده. فقط وسیله های شمارو بفرستم براتون؟ آماده اید؟ +بله آماده هست. الآن منم داخل پراید سفید نشستم. اگر میتونی وسیله های منو بفرست تا با رفقا تحویل بگیریم. نکته: «از قبل باعاصف هماهنگ بودم که با این کد صحبت کنیم. اون کاغذی هم که داده بودم بهش، وَ درقسمت ۵۶ به شما مخاطبان گفتم که حالا بعدا متوجه میشید که محتوای اون کاغذ چی بوده، این رمز بود. منظور از پرایدسفید خونه امن بود. وسیله هارو بفرست هم یعنی کار که تموم شد آنلاین بفرست روی سیستم خونه امن.» فورا زنگ زدم طبقه اول به خانوم افشار. اما قبل از اینکه ادامه مستند داستانی امنیتی رو شرح بدم، لطفابه این مهم توجه کنید. میخوام درمورد تیمی که باهم بودیم توضیح بدم. همکارانی که مربوط به این پرونده بودند رو معرفی میکنم خدمتتون. خانوم افشار و عماد، مسئول خطوط ارتباطی امن وَ دریافت و کنترل فیلم های آنلاین از دفتر افشین عزتی بودند. ۲۴ ساعته مشغول عوض کردن کدهای داخلی و دریافتی بودند تا هک نشه سیستم. چون اینترنتی که ما در ایران استفاده میکنیم تموم سرورهای اون در خارج از کشور هست برای همین این دونفر مسئول این بودند تا سرویس های جاسوسی حریف به این برنامه های آنلاين دسترسی پیدا نکنند. برای همین وظیفه سختی داشتند. خانوم افشار از نیروهای جنگال بود و عماد هم متخصص امور جنگال و سایبری بود. زنگ زدم به خانوم افشار که در طبقه اول بود، گفتم: +سلام خانوم افشار. _سلام آقا عاکف. بفرمایید. +کارهای بچه ها داخل سازمان مورد نظر تموم شد. با عماد هماهنگ کن.. آماده بشید برای اقدامات مربوطه. _چشم. +وصل بشید بهشون. خط امن و برای دریافت فایل ها به صورت خودکار ایجاد کنید. کد و برای ایمیل عاصف بفرستید. بعد از اینکه عاصف کدو دریافت کرد، خودتون حذفش کنید. _چشم. همه چیز تا لحظاتی دیگه استارت میخوره. +یه خط امن تلفنی بین من و عاصف ایجاد کنید. _چندلحظه... چندثانیه بعدگفت: _ آماده هست بفرمایید. ارتباط برقرار شد... رفتم روی خط عاصف: +عاصف جان، هوشیاری؟ _بله. +تا چنددقیقه دیگه عماد یه کد میفرسته. _باشه منتظرم. +سوالی ، یا کاری نداری؟ _نه حاجی. بعد از این حرف یه هویی پشت تلفن صدای خنده عاصف اومد. گفتم: +چیزی شده؟ چرا میخندی؟ درگیری با خودت؟ _ عاکف. +باز چه گندی زدی؟ _میگما، امروز داخل همین اتاق بودی؟ +ببند دهنت و !! یه چیز بارت میکنما. _خداییش خودم خندم میگیره. +عاصف، میام براتا. پشت تلفن بزار دهنم بسته باشه. _نه خداییش، تورو به رفاقتمون قسم، امروز داخل همین دستشوییه شیرجه زدی؟ +لا اله الا الله !! _باشه بابا. شب خوش. پرتقالا رو بفرستید مردیم از بیکاری. قطع کردم رفتم پایین پیش عماد. گفتم: «فوری ارتباط بگیر با عاصف ببین چیکار باید بکنید تا دوربینی که داخل اتاق عزتی نصب کردند، فیلمش آنلاین بیاد روی سیستم اتاق من وَ روی مانیتور اتاق شما و خانوم افشار.» عماد و خانوم افشار لحظه ای داشتند تلاش میکردند. همه این کارها به مدت 20 دقیقه انجام شد. ساعت حدود هشت شب بود.. عماد بهم گفت: _حاجی همه چیز آماده هست. فقط شما باید بری بالا از داخل اتاقتون سیستمی که مربوط به شما میشه رو on کنی. در ضمن این رمز برای زیر نیم ساعت هست. +باشه ممنون.. شما مشغول کارتون باشید. من الآن میرم بالا چک میکنم. شما هم حتما کیفیت دریافت تصویر مربوط به خودتون و چک کنید. اگر مشکلی هست خودتون به عاصف بگید. بعد، روم و کردم سمت خانوم افشار گفتم: +تا دو دقیقه دیگه مجددا با یک خط امن منو وصل کن به عاصف. _چشم. فقط آقای سلیمانی، در حال حاضر منو آقای عماد یه مشکلی داریم! ✍ .. هيات رزمندگان اسلام شهرستان بهشهر @heyat_razmanegan_behshar
📌نشانگرهای مهم در نمودار موازنه قدرت 🔹اگر برای مقایسه روند تغییرات «موازنه قدرت میان ایران و آمریکا» یک نمودار ترسیم کنیم، چه تصویری به دست می‌آید؟ آخرین شاخص‌ها در این نمودار، شاخص «ضریب نفوذ قدرت» و «نحوه مواجهه با بحران کرونا» می‌باشد. 🔹جدید‌ترین مقایسه‌ها را می‌توان در چهار ماه گذشته انجام داد: 👈۱- ماهواره نظامی نور، چهارشنبه گذشته در مدار ۴۲۵ کیلومتری زمین قرار گرفت. مقامات آمریکایی در مقابل این قدرت‌نمایی برای چند ساعت «کُپ» کردند. سپس مایک پمپئو گفت «عمیقا نگران‌کننده است که سپاه پاسداران ایران، ماهواره نظامی به فضا پرتاب کرده است». 👈برایان هوک مسئول گروه اقدام علیه ایران هم نوشت: «برنامه فضایی و پرتاب ماهواره، پوششی برای تولید موشک قاره‌پیما و نشانه پیشرفت ایران در برنامه موشکی است. جالب است که سپاه پاسداران - سازمانی که ما آن را تروریستی اعلام کردیم- اکنون با افتخار، به عنوان نیروی فضایی شناسایی می‌شود. فناوری موشک پرتاب‌شده، در موشک‌های دوربرد بالستیک استفاده می‌شود». 👈۲- کریس مورفی سناتور آمریکایی ۱۴ دی ماه ۹۸ (پس از ترور سردار سلیمانی) گفته بود «ژنرال سلیمانی به عنوان یک شهید، می‌‌تواند برای آمریکا به مراتب خطرناک‌تر باشد. سؤالی که باید از خود بپرسیم این است که او زمانی که زنده بود، خطرناک‌تر بود یا الان که کشته شده؟» 👈همین سناتور درباره پرتاب موشک ماهواره‌بر می‌گوید: «پرتاب ماهواره‌ نظامی، سندی بر این واقعیت است که سیاست دولت ترامپ، فقط به تقویت ایران انجامیده و باعث شده تا تهاجمی‌‌تر عمل کند. در مقایسه با ۴ سال گذشته، ایران در خاورمیانه تقریبا از هر جهت قدرتمندتر، و آمریکا ضعیف‌‌تر شده است». 👈۳- اکنون تمام تحرکات آمریکا و اسرائیل در منطقه و فراتر از آن تحت رصد ایران است. اینجا لازم است ‌اشاره‌ای به ناموازنه ۴۰ سال قبل داشته باشیم. ژنرال وفیق السامرایی رئیس ‌استخبارات نظامی ارتش صدام بود و در کشتار شیعیان و کردها در انتفاضه ۱۹۹۰ دست داشت، اما مغضوب واقع شد و سال ۱۹۹۴به شمال عراق ‌گریخت. او در سال ۱۹۹۵ به کمک سیا و ام‌آی‌سیکس کودتایی ترتیب داد که نافرجام ماند. 👈سامرایی به عنوان یک عنصر ضدایرانی، در کتاب «ویرانی دروازه شرقی» که خاطرات جنگ تحمیلی است، برخی کمک‌های پنهان آمریکا را بازگو می‌کند: «وقتی ۱۹۲ هواپیمای جنگنده به طرف اهداف‌ در خاک ایران به پرواز درآمدند، عدنان خیرالله وزیر دفاع به صدام گفت «سرور من! جوان‌ها ۲۰ دقیقه قبل پرواز کردند» و او پاسخ داد «نیم ساعت بعد کمر ایران را خواهند شکست»... 👈من هفته‌‌ای سه بار و گاه تمام روزهای هفته به سفارت آمریکا می‌رفتم و پاکت‌‌های سیاه‌رنگی می‌‌گرفتم که حاوی اطلاعات ماهواره‌‌ای از آخرین تحولات جنگ بود. این عکس‌ها و اطلاعات به گونه‌‌ای بود که به راحتی می‌‌توانستیم تصاویر سربازانی را که در پادگان‌‌ها در حال آموزشند ببینیم؛ حتی کسانی که در رژه، دست و پایشان را‌ اشتباه حرکت می‌‌دادند. 👈ما کارخانه‌های سیمان را می‌‌دیدیم و حتی مقدار کیسه‌‌هایی که روی کامیون‌‌ها قرار داشت، قابل شمارش بود. ماهواره‌‌ها کلیه تحرکات ایران را برای ما زیر نظر گرفته بودند. همچنین نتایج حملات هوایی و موشکی ما را گزارش می‌‌دادند. آمریکا حتی یک مجتمع اطلاعاتی پیشرفته در بغداد احداث کرد تا اطلاعات ماهواره‌‌ای را مستقیما از فضا دریافت کنیم». 👈۴- السامرایی همچنین شهریور ۹۳ در گفت‌وگو با الجزیره فاش کرد: «آمریکا قوانین داخلی‌‌اش را دور ‌زد تا به ما درباره ایران اطلاعات بدهد. روابط ما با سیا از سال ۱۹۸۱ آغاز شد. 👈 طبق قانون آمریکا، دولت حق ندارد عکس‌های ماهواره‌ای را در اختیار کشور دیگر بگذارد. آنها برای اینکه قانون را دور بزنند عکس‌ها را می‌آوردند، کپی هم از آن می‌آوردند و من خودم کپی را با اصل مقایسه می‌کردم و عکس‌ها را پس می‌دادم». 🔹فردی با این سوابق، اخیرا در فیسبوک نوشت: «ایران در یک پیشرفت علمی تازه موفق شد ماهواره نظامی را در مدار قرار دهد. آمریکا باید قواعد بازی خود را در خلیج فارس تغییر داده و رفتارش را فورا اصلاح کند. زمان تهدید و ترور و تحریم به پایان رسیده، زیرا ایران با وجود شدت تحریم‌ها توانست ماهواره به فضا بفرستد و پیشرفت علمی خود را نشان دهد». 👈این تحلیل زمانی ادا شده که ۲۶ ناو آمریکا گرفتار کروناست، فرمانده ناو روزولت به خاطر افشای ابتلای دویست نظامی زیردست خود به کرونا اخراج شده، و پنتاگون خواستار کنار گذاشتن شماری از ناوها به خاطر مشکلات امنیتی و اقتصادی است. هيات رزمندگان اسلام شهرستان بهشهر @heyat_razmanegan_behshar
⁉️چگونه دخترم رو با حجاب آشنا کنم؟🤔 💡این دغدغه ی خیلی از مادرها هست که فرزندم رو چه طوری و از چه سنی با حجاب آشنا کنیم. 1⃣ برای فرزندتون صحبت کردن و بیان دلایل و فواید حجاب رو از ۵ یا ۶ سالگی شروع کنید. بهش بگید که: ✔️ چقد با حجاب زیبا میشه. ✔️ به ارزش و حیاش اضافه میشه. ✔️ بدی ها ازش دور میشن. ✔️ با حجاب خدا و حضرت زهرا(س) خیلی ازش راضی هستن. 2⃣ درسته سن تکلیف از ٩ سال قمری هست. ولی آشنایی تدریجی با حجاب مسئله ی مهمی هست.از سن ۶ سالگی کم کم لباس های پوشیده تری رو براش انتخاب کنید. از ٧ سالگی با روسری های دخترونه موهاش رو بپوشونید. 🔸نکته:بعضی دخترها با روسری احساس خفگی می کنن و سختشون هست.اینجا وظیفه ی مادرهای گل هست که با روش‌های متنوع بستن روسری و با آرامش کمکش کنن تا عادت کنه. اینکار نیاز به لطافت و ملایمت زیادی داره. ... هيات رزمندگان اسلام شهرستان بهشهر @heyat_razmanegan_behshar
"جاسوس های زن و بهره برداری از آنها توسط سرویسهای جاسوسی و اطلاعاتی" 🔸اغلب با شنیدن واژه ""، تصویر یک در ذهن‌مان شکل می‌گیرد. حال آنکه در طول تاریخ کم نبوده‌اند که با انتقال اطلاعات، سرنوشت جنگ‌ها و کشورها را دگرگون ساخته‌اند. 🔸استفاده از زنان برای جاسوسی دو دلیل عمده دارد: نخست آن که زنان ظن کم‌تری را برمی‌انگیزند. برای نمونه، در طول جنگ جهانی دوم، احتمال اینکه مردان، برخلاف زنان فرانسوی توسط نازی‌ها مورد قرار گیرند بسیار بالا بود. از همین روی، در آن دوره تعداد زنان جاسوس به طرز چشمگیری افزایش یافت و دوم اينکه زنان همواره قادر بودند با استفاده از ظاهری‌شان مردان را فریب دهند و به فاش‌ساختن اطلاعات اغوا کنند. 🔹زنان جاسوس را باید به دو دسته جاسوسان و جاسوسانی که به شهرت یافته‌اند تقسیم کرد. 🔸زنان جاسوس که از آنها تحت عنوان نام برده می‌شود، با استفاده از نقطه ضعف سیاستمداران و مقامات شهوت‌ران، با بکارگیری حربه‌های جنسی، طرح سرویس‌های اطلاعاتی متبوع‌شان را پیاده می‌کردند. 🔹نگاهی به سوابق معروف‌ترین این پرستوها نشان می‌دهد که غالب آنها ریشه‌ای داشته و در خانواده‌هایی با نسب یهودی پرورش یافته‌اند. اینکه چه عاملی منجر به وجود پرستوهای بسیار از  شده است خود نیاز به بحث مفصل و مستدل جداگانه دارد اما آنچه با توجه به شواهد تاریخی و مصداق‌های موجود می‌توان گفت این است که جاسوسی و پرورش پرستو به  پنهان در دست این قوم تبدیل شده و هریک از افراد این جامعه نه‌چندان وسیع اما با نفوذ و هوشمند، به‌طور توانایی تبدیل‌شدن به یک جاسوس یا پرستو را دارا هستند... هیات رزمندگان اسلام شهرستان بهشهر @heyat_razmanegan_behshar
﷽✍نقش مرموز مشایی و حمایت و دلدادگی احمدی نژاد به مشایی در سخنرانی حجت الاسلام طائب رئیس قرارگاه عمار (بخش اول) 🔹مشایی فردی بسیار پیچیده، امنیتی، کاربلد و جاسوس است. مشایی از سال ۵۹ که سپاه تشکیل شد در اطلاعات رامسر از نیروهای آقای سردار نقدی بود 🔸بنابراین کارهای اطلاعاتی را آموخت و در ایجاد وزارت اطلاعات او نیروی وزارتی و باز‌جو شد. هنر بازجو در آن موقع این بود که کسی را که بازجویی می‌کنند، توبه کند؛ 🔹یکی از سوژه‌های ایشان که تواب شد خانمی بود که توابه شد(گفت نظام حقه و ما باطلیم و توبه کرد) و مشای با این خانم ازدواج کرد لذا از وزارت اطلاعات اخراج شد. 🔸خانم مشایی دو برادر داشت که از مجاهدین خلق بودند و هستند که یکی از آن‌ها به درک واصل شد یکی دیگر هم در این حمله که به اردوگاه الشعب در عراق شد، احتمالا فوت کرده است؛ 🔹 به دلیل این که دو تن از اقوام مشایی از مجاهدین خلق بودن از وزارت اطلاعات اخراج شد. مشایی آدم امنیتی کاربلدی بود که از وزارت اطلاعات خارج شد و دیگر او را تحت نظر نگرفتند 🔸و خطرناک‌ترین عنصر، عنصری اطلاعاتی است که اخراج شود ولی تحت نظر نباشد سپس مشایی با حفظ ظاهر در قالب کارهای فرهنگی جذب تلویزیون شد و در مدتی در سیمای معارف بود... ﷽✍نقش مرموز مشایی و حمایت و دلدادگی احمدی نژاد به مشایی در سخنرانی حجت الاسلام طائب رئیس قرارگاه عمار (بخش دوم) 🔹سال دوم رییس‌جمهوری خاتمی، جریان حزب‌الله به این فکر افتاد که اگر روند حاکم به همین ترتیب به سوی جلو حرکت کند جریان خاتمی نظام را از بین خواهند برد، لذا گفتند که جریان حزب‌الله باید ورود پیدا کند تا بر جریان انتخابات سلطه مردمی پیدا کند و در انتخابات پیروز شود، 🔸 بنابراین یک گروه هزار نفره از سراسر کشور جمع شدند و از میان آن‌ها ۳۰۰ نفر و از بین آن‌ها گروه شانزده نفره‌ای تشکیل شد که جلساتی برگزار شد و به این اندیشه بودند که چگونه بتوانند در جریان انتخابات ریاست‌جمهوری، در انتخاب مردم مؤثر باشند، یکی از افراد آن گروه احمدی‌نژاد بود و بنده نخستین باری که احمدی‌نژاد را دیدم در این جلسات بود. 🔹در این جلسه آقایان احمدی‌نژاد، فدایی، توکلی، باهنر، رحیم‌پور، مرتضی نبوی، زاکانی و یک نماینده از تلویزیون آمده بودند؛ تنها نکته مطرح این بود که چگونه بر اوضاع سلطه پیدا کنیم. 🔸اولین چیزی که مطرح شد این بود که بالاخره در انتخابات باید رأی مردم را جذب کنیم و در آن جلسه بحث شد که تابلویی را بلند کنیم که مردم ذیل این تابلو جمع شوند و در آن جلسه بحث شد و من پیشنهاد دادم که ما همان تابلویی که امام خمینی(ره) بلند کرده بود و مردم آن را به فراموشی سپردند را بلند کنیم 🔹 و امام گفته بود که ما مقدمه‌ساز ظهور امام‌ زمان(عج) هستیم و این امروز فراموش شده است، اگر این تابلو را برای مقدمه‌سازی بلند کنیم مردم دور این شعار جمع می‌شوند؛ 🔸 در آن نشست تنها کسی که خیلی استقبال کرد احمدی‌نژاد بود و بالاخره این طرح قبول شد.... ... هيات رزمندگان اسلام شهرستان بهشهر @heyat_razmanegan_behshar
﷽✍نقش مرموز مشایی و حمایت و دلدادگی احمدی نژاد به مشایی در سخنرانی حجت الاسلام طائب رئیس قرارگاه عمار (بخش سوم) 🔹 در این جلسات کارها بین افراد تقسیم می‌شد آن فردی که از همه بهتر کارش را انجام می‌داد احمدی‌نژاد بود(یعنی دیگران امکاناتشان از احمدی‌نژاد بیشتر بود ولی او با کمترین امکانات کار را بهتر انجام می‌داد و در اجرا خوب شناخته شد) 🔸نتیجه آن جلسات در مجموع این شد که شورای شهر تهران را در دست گرفتیم و شورای شهر و انتخاب شهردار می‌تواند برای معرفی قدرت عملیاتی حزب‌الله پله‌ای باشد. 🔹 اعضای گروه مشغول انتخاب شهردار بودند و این که چه کسی می‌تواند شهردار باشد، و آن کسی که از همه از نظر اجرایی خودش را بیشتر نشان داده بود احمدی‌نژاد بود، لذا شهردار شد . 🔸وقتی می‌خواست شهردار شود برای معاون فرهنگی‌اش مهره می‌خواست به آقای ماندگاری گفت ولی ماندگاری امتناع کرد و به افراد دیگری هم گفته بود که آن‌ها هم امتناع کرده بودند. 🔹یکی از آن حلقه‌های جلسه، مشایی را به احمدی‌نژاد معرفی کرد ولی احمدی‌نژاد آن را اول نپذیرفت (گفت اگر مذهبی‌تر باشد بهتر است) ولی بعد با اصرار قبول کرد، و مشایی وارد کار شد در حالی که جاسوس و نفوذی دشمن بود؛ 🔸 بنابراین در این حلقه‌ها دشمن نفوذی داشت و حرکت را می‌دید و در رقم متوجه شده بود که احمدی‌نژاد ریس‌جمهور می‌شود و معلوم بود، لذا مشایی را کنار دست احمدی‌نژاد در شهرداری قرار داد و مشایی بر او مسلط شد ـ هیچ کدام از افراد این گروه، مشایی را نمی‌شناختیم ـ ورود مشایی همانا، و سلطه او روزبه‌روز بیشتر می‌شد. ... هيات رزمندگان اسلام شهرستان بهشهر @heyat_razmanegan_behshar
﷽✍نقش مرموز مشایی و حمایت و دلدادگی احمدی نژاد به مشایی در سخنرانی حجت الاسلام طائب رئیس قرارگاه عمار (بخش چهارم ) 🔹بنده مبدأ اطلاعات آیت‌الله مصباح را نمی‌دانم ولی هر چه بود این حرف را خدایی گفت که مشایی فراماسونر است. 🔸ماسون‌های بزرگ آدم‌های مرتاض اهل ریاضت هستند و قدرت‌های شخصی دارند (همانند فروغی که از بزرگترین ماسون‌های ایران است). 🔹مشایی مرتاضی بسیار قوی است؛ ریاضت‌های شدیدی(نمازهای سه ساعته و ...) کشیده است که هیچ‌کس تاب و توان آن را ندارد، مشایی از هنگامی که در شهرداری کنار احمدی‌نژاد شروع به کار کرد یک چایی از احمدی‌نژاد(در دوران ریاست جمهوری) و شهرداری نخورد و اکثرا روزه بود و غذای خود را همیشه به همراه داشت و هیچ دینی ندارد. 🔸احمدی‌نژاد هنگامی که وارد شهرداری شد ما از سلطه مشایی بر احمدی‌نژاد غافل شدیم و احمدی‌نژاد را تا موقع ریاست‌جمهوری رها کردیم، و با توجه به این که احمدی‌نژاد در شهرداری به شدت خود را نشان داده، تصمیم گرفتیم برای ریاست‌جمهوری گزینه مناسبی است 🔹(قبل از ریاست‌جمهوری احمدی‌نژاد به یکی از دوستان گفتم که کسی همانند رجایی می‌خواهد رییس‌جمهور آینده شود، گفت نگذارید پس بالا بیاید، گفتم چرا؟ 🔸پاسخ داد: رجایی دوتا ویژگی داشت که اگر زنده می‌ماند مقابل امام می‌ایستاد؛ یکی خیلی اعتماد به نفس داشت یکی هم خیلی بهزاد را قبول داشت، این بهزاد نبودی را رجایی آورد در گردونه اجرایی با تمام مشکلاتی او و همسرش داشت). 🔹در جلسه‌ای که داشتیم یک عده مخالف ریاست‌جمهوری احمدی‌نژاد بودند و با آمدن قالیباف موافق بودند، یک عده قبول داشتند که احمدی‌نژاد رییس‌جمهور شود ولی قالیباف باید بیاید که سپر بلای احمدی‌نژاد بشود تا موافقان هاشمی به سراغ قالیباف می‌روند و او را مورد حمله قرار دهند و در نتیجه احمدی‌نژاد بالا بیاید . 🔸 بنابراین قالیباف آمد و مطرح هم شد و دقیقا سپر بلای احمدی‌‌نژاد شد و احمدی‌نژاد رییس‌جمهور شد. ... هيات رزمندگان اسلام شهرستان بهشهر @heyat_razmanegan_behshar
﷽✍نقش مرموز مشایی و حمایت و دلدادگی احمدی نژاد به مشایی در سخنرانی حجت الاسلام طائب رئیس قرارگاه عمار (بخش پنجم ) 🔹در این جریان مشاهده کردیم که براثر فریبکاری یک واسطه احمدی‌نژاد و قالیباف با هم به مشکل خوردند و کار داشت خراب می‌شد چون اولویت ما در آن زمان این بود که به هیچ وجه هاشمی رأی نیاورد 🔸جلسه‌ای گذاشته شد تا ببینیم قضیه چیست که مشاهده کردیم در آن جلسه مشایی هم آمده است(که زورمان نرسید مشایی را بیرون کنیم)، احمدی‌نژاد گفت شما بازی خورده‌اید، قالیباف را هاشمی آورده است 🔹 در حالی که این برای ما خیلی عجیب بود (چون می‌دانستیم که قالیباف را خود ما جلو آورده‌ایم) و بعد متوجه شدیم همه این حرف‌ها القائات مشایی است و متوجه شدیم احمدی‌نژاد فانی در مشایی شده است. 🔸مشایی از اول جلسه تا آخر جلسه اگر حرف نمی‌زد، ذکر می‌گفت ولی در یک جا از هاشمی غیبت کرد و برای ما تعجب بود فردی که نماز سه ساعته می‌خواند چرا حاضر شده غیبت کند. 🔹 مشایی مرتاضی با ظاهر دینی است؛ اخبار غیبی می‌‌گوید و تحقق هم پیدا می‌کند؛ در این مدت زمانی که مشایی با احمدی‌نژاد بوده است القائات بسیار وحشتناکی به احمدی‌نژاد داشته است 🔸(مخصوصا این که بعضی از سخنان خود را منتسب به امام زمان می‌کرده است) و این که احمدی‌نژاد چه کار بکند و چکار نکند و احمدی‌نژاد هم تبعیت می‌کند چون فکر می‌کند که مشایی با امام زمان مرتبط است ( به جهت این که اخبار غیبی که از جنیان می شنود و می‌گوید و محقق می‌شود). ﷽✍نقش مرموز مشایی و حمایت و دلدادگی احمدی نژاد به مشایی در سخنرانی حجت الاسلام طائب رئیس قرارگاه عمار (بخش ششم ) 🔹 سازمان گردشگری در زمان مشایی جاسوس‌خانه بود ولی هیچ‌کدام از معاون‌ها توسط مشایی عوض نشد، یکی از معاون‌های مشایی که با ما نسبت داشت نقل می‌کرد «مشایی آدم عجیبی است؛ 🔸 نخست‌وزیر هند به مشایی وقت داد تا مشایی با او ملاقات کند در حالی که کمتر کسی می‌تواند با نخست‌وزیر هند ملاقات کند» او نقل می‌کرد «هنگام ملاقات، نخست‌وزیر هند در برابر مشایی مؤدب نشسته بود تا مشایی سخن بگوید ـ نخست‌وزیر هند از ماسون‌های بزرگ منطقه است». 🔹دشمن مشایی را برای شکست جریان اصولگرا فرستاده بود . دشمن مشایی را به گونه‌ای هدایت می‌کرد که اخباری غلط به احمدی‌نژاد بدهد زیرا احمدی‌نژاد تابلوی امام زمان(عج) را برداشته بود و اگر این پرچم زمین بخورد انقلاب اسلامی نابود می‌شود. 🔸مهم‌ترین هدف و مأموریت مشایی زمین زدن جریان اصول‌گرا و شخص احمدی‌نژاد بود . رهبر معظم انقلاب اسلامی از این امر به صورت جامع اطلاع داشتند و توانستند احمدی‌نژاد را کنترل کنند و رهبری می‌دانستند که احمدی‌نژاد امید اصول‌گراست، لذا رهبری در چهار سال اول سپر بالا شدند و توانستند به راحتی جریان را در داخل و خارج کنترل کنند تا مشایی موفق نشود..... ... هيات رزمندگان اسلام شهرستان بهشهر @heyat_razmanegan_behshar
📌طرح پیش فروش نفت؛ دولت و روال تصمیم گیری - ۱ 🔸از ایده خوب تا اجرای موفق آن خیلی فاصله است. نمونه، نوع رفتار دولت در مذاکرات، که به "صلح پیروز حدیبیه" استناد می کرد اما توافقی پر خلل و فُرج را بر جای گذاشت. 🔸رهبر انقلاب با تاکید بر خطوط قرمز امنیت و منافع ملی، از دولت خواستند مدل "نرمش قهرمانانه" را در پیش بگیرد اما متاسفانه مذاکره کنندگان، نرمش بدون قهرمانی و مقاومت پیشه کردند! 🔸دولت اکنون در اثر خباثت دشمن و البته سوء تدبیر خود و بی اعتنایی به هشدار ناصحان، با مضیقه درآمدی مواجه است. راه حل باتلاق گونه آن است که طبق نقشه دشمن، نقض برجام را بپذیرند و ضمن مذاکره مجدد، دوباره امتیاز بدهند و کشور را گرفتار تر کنند. 🔸راه حل مطلوب این است که دولت با اصلاح مسیر، به اقتصاد درونزا و حمایت از تولید بها بدهد، بر اقتصاد زیر زمینی با گردش مالی بالای ۵۰۰ هزار میلیارد تومان و مالیات صفر سخت بگیرد. 🔸راه حل موقتی و جانبی راه حل درست، برداشت از صندوق توسعه ملی، واگذاری شرکت ها و فروش اوراق برای تامین کسری بودجه است که نمی تواند جایگزین راه حل درست شود اما در مقایسه با راه حل خیانت بار، قابل توجیه موردی است. آنچه آقای روحانی تحت عنوان مطرح کرد در واقع نوع سوم است و نه دوم. 🔸گشایش اقتصادی، صرفا از مسیر اصلاح مناسبات اقتصادی، اصلاح ساختار بودجه، کاهش هزینه های جاری، رفع موانع کسب و کار، مبارزه با قاچاق و فرار مالیاتی، مبارزه با مافیای بانکی سوداگر، هدایت نقدینگی، و حمایت از تولید به ویژه در حوزه پیشران ها (از جمله مسکن، کشاورزی، لوازم خانگی، خودرو، و حوزه های دانش بنیان) ممکن است. 🔸طرح پیش فروش ۲۰۰ میلیون بشکه نفت به مردم، با هدف تامین کسری بودجه ایرادی هم ندارد. مشروط بر این که موجب گرفتار کردن دولت بعدی با تعهدات سنگین مالی نشود. 🔸در اینجا موضوع مهم وجود دارد. دولت در مواردی مانند درخواست برداشت از صندوق توسعه ملی، عقد قرار دادهای نفتی جدید (IPC) و ماجرای اخیر، از رهبری استمداد می کند. 🔸رهبر انقلاب با وجود انتقادات راهبردی به برخی رویه های اجرایی، سعی می کنند حتی المقدور، رفع نیاز های آنی دولت را تسهیل کنند. اما مفهوم این رویکرد، تعطیلی شفافیت اجرایی یا نظارت مجلس نیست؛ ضمن این که مسئولیت کیفیت اجرا و جزئیات و نتایج کار با دولت است و دولت نمی تواند فرافکنی کند. 🔸متاسفانه این رفتار غیر مسئولانه را در ماجرای برجام، IPC و غافلگیر کردن مردم با بنزین سه هزار تومانی شاهد بودیم. دولت در برجام، به خطوط قرمز اعلام شده و یازده شرط رهبری برای اجرای مشروط برجام اهتمام نکرد. 🔸در ماجرای بنزین هم، سوء مدیریت فاحش در حذف چهار ساله کارت سوخت و سهمیه بندی و سپس گران کردن و غافلگیری مردم، در کارنامه آقای روحانی و آقای لاریجانی ثبت شد؛ هر چند که آیت الله رئیسی مخالف این رویکرد بود. 🔸با همه اینها، رهبری از تصمیم جلسه سران قوا حمایت کردند تا راه ایجاد دودستگی و موج سواری دشمن برای ایجاد بی ثباتی و نا امنی در کشور را ببندند و همچنین راه بهانه جویی و تسلیم طلبی مقابل آمریکا بسته شود. ... ✍ هيات رزمندگان اسلام شهرستان بهشهر @heyat_razmanegan_behshar
📌سخنی با برادرم فتاح ( یادداشت امروز کیهان به قلم حسین شریعتمداری) 🔻با شناختی که از برادر عزیزمان جناب مهندس فتاح داشتم، اظهارات ایشان در برنامه نگاه یک سیما برایم باور کردنی نبود، نه اینکه سخن‌گفتن از سوءاستفاده‌ها را ناروا بدانیم چرا که با جرأت می‌توان گفت و نسخه‌های روزنامه نیز بهترین و مستندترین گواه آن است که کیهان در افشای مفاسد اقتصادی و مطالبه بی‌ملاحظه حقوق ملت از مسئولان، در هرپست و مقامی که بوده و هستند، پیشتاز بوده است و همچنان نیز چنین است. حیرت نگارنده از این بود و هنوز هم هست که چرا جناب فتاح از تابلوی افشای سوءاستفاده‌ها -با عرض پوزش- سوءاستفاده کرده و به بهانه و یا به خیال آنکه از نارواها سخن می‌گوید، نظام مظلوم را آماج تهمت‌های ناروا کرده است! برای نگارنده اگرچه نوشتن در این خصوص آسان نیست ولی دوستی‌ها نباید مانع بیان حقایق و دفاع از نظام مظلومی باشد که دشمنان غدار و خونریز از همه سو به آن تاخته و می‌تازند. 🔻 و اما، در این باره گفتنی‌هایی هست؛ 1⃣ حشمت‌الله طبرزدی، یکی از عوامل کنونی ضد‌انقلاب، در دهه ۷۰ نشریه‌ای را با عنوان پیام دانشجوی بسیجی منتشر می‌کرد که بعدها با اعتراض بسیج این پسوند حذف شد و نشریه با نام پیام دانشجو به انتشار هفتگی خود ادامه داد. طبرزدی خود را یک بسیجی تمام عیار می‌دانست و اولین بار واژه امام خامنه‌ای از جانب او مطرح شد. 🔹نشریه طبرزدی در چاپخانه کیهان چاپ می‌شد. در یکی از شماره‌های این نشریه، یادداشت تُند و زننده‌ای علیه مرحوم‌ هاشمی رفسنجانی چاپ شده و نسبتی به ایشان داده شده بود که تهمتی آشکار بود. 🔹 بنده با مشاهده این یادداشت از چاپ نشریه خودداری کردم. آقای طبرزدی بعد از اطلاع از ماجرا با اینجانب تماس گرفت و علت را جویا شد. به ایشان اعتراض کردم این چه یادداشتی است که علیه آقای ‌هاشمی نوشته‌اید؟ با تعجب گفت؛ خود شما که بارها در کیهان به ایشان انتقاد کرده‌اید؟ گفتم؛ ما در انتقاداتمان با دشمن مرزبندی داریم و اجازه نمی‌دهیم دشمنان نظام از انتقادات ما به نفع خود و علیه نظام و انقلاب سوءاستفاده کنند. ما آقای ‌هاشمی را بیرون از دایره اسلام و انقلاب تعریف نمی‌کنیم ولی یادداشت شما با آنچه دشمنان بیرونی علیه آقای ‌هاشمی می‌نویسند و می‌گویند تفاوتی ندارد. به همین جهت حاضر نیستیم با چاپ نشریه‌تان در دروغ‌بافی و تهمت‌پراکنی شما علیه ایشان سهیم باشیم و اضافه کردم آیا تا‌کنون حتی یک نمونه هم سراغ دارید که رسانه‌های دشمن از انتقادات کیهان سوءاستفاده کرده و برای آن بَه بَه و چَه چَه کرده باشند؟! 2⃣ اظهارات آقای فتاح در برنامه تلویزیونی نگاه یک، بلافاصله با استقبال گسترده رسانه‌های دشمن و سایت‌های ضد‌انقلاب رو‌به‌رو شد. اگر ایشان در سخنان خود به واقعیاتی هرچند تلخ اشاره کرده بودند، تنها جرمشان این بود که چرا به عنوان یک مسئول نظام، سفره دل خود را در میدان دید دشمنان تابلودار اسلام و انقلاب گشوده‌اند! که هرچند اقدامی ناپسند بود ولی فقط از ناپختگی ایشان حکایت می‌کرد. 🔹اما، آنچه تاسف‌آور و سؤال‌برانگیز است اینکه بسیاری از اظهارات ایشان واقعیت نداشت و برخی دیگر نیز وارونه مطرح شده بود و تاسف‌آور‌تر آنکه جناب فتاح نمی‌توانست از غیر واقعی بودن آنچه مطرح کرده بود بی‌خبر باشد! و دقیقاً همین نکته است که اظهارات ایشان در برنامه نگاه یک را غیرقابل توجیه می‌کند!. هيات رزمندگان اسلام شهرستان بهشهر @heyat_razmanegan_behshar
کانال خبری بهشهرنو
📌سخنی با برادرم فتاح ( یادداشت امروز کیهان به قلم حسین شریعتمداری) #بخش_اول 🔻با شناختی که از برادر
📌 سخنی با برادرم فتاح ( یادداشت امروز کیهان به قلم حسین شریعتمداری) 3⃣ بعد از مصاحبه یادشده آقای فتاح، مراکز و مسئولانی که مخاطب ایشان بودند، با صدور بیانیه‌ها و جوابیه‌های مستند به ادعاهای ایشان پاسخ گفتند ولی جناب فتاح تاکنون هیچ پاسخی برای ادعاهای خود نداشته‌اند! اگرچه واقعیت امور بدون پاسخ ایشان نیز به آسانی قابل کشف و درک است. به عنوان نمونه -‌و فقط یک نمونه- آقای فتاح می‌گوید «یک جای خوب ما در کوهک در اختیار نیروی دریایی ارتش است». 🔹 و نیروی دریایی با صدور بیانیه‌ای توضیح می‌دهد که «‌پادگان کوهک، ستاد نیروی دریایی ارتش بوده است که این مکان، از پیش از انقلاب اسلامی در اختیار این نیرو بوده و بعد از انقلاب نیز به عنوان ستاد فرماندهی از آن بهره‌برداری می‌کند و بر اساس مصوبات ابلاغی مقرر شده اراضی پادگان کوهک بالمناصفه بین نیروی دریایی ارتش و بنیاد مستضعفان تقسیم شود و در مسیر اجرای این مصوبه ستاد کل نیرو‌های مسلح به عنوان حَکم عمل خواهد کرد. بر این اساس تمامی عواید حاصل از اعیان اراضی پادگان کوهک (ساخت و ساز‌های انجام شده در محدوده پادگان) متعلق به نیروی دریایی ارتش خواهد بود و بنیاد موظف به پرداخت ارزش آن به نیروی دریایی است‌». واقعیت آن است که بنیاد موظف است ارزش «ساخت و ساز‌های انجام شده در محدوده پادگان» را به ارتش بپردازد ولی برادر عزیزمان آقای فتاح، نیروی دریایی ارتش را به تصاحب غیر‌قانونی متهم کرده است! 🔹 آیا جناب آقای فتاح از این واقعیت خبر نداشته است؟! اگر پاسخ مثبت است پرسش بعدی این است که چه کسانی به ایشان اطلاعات غلط داده‌اند؟! 4⃣ در اظهارات آقای فتاح و اعتراض‌های ایشان دقت کنید. هیچ جا سخن از فساد اقتصادی و یا سوءاستفاده شخصی در میان نیست. موضوع درباره چند مرکز و نهاد وابسته به نظام است چرا فلان زمین بنیاد در اختیار نیروی دریایی ارتش است؟! که معلوم شد متعلق به خود ارتش بوده است. 🔹و یا چرا کاخ مرمر در اختیار مجمع تشخیص مصلحت نظام است؟! و حال آنکه سال ۹۷ تخلیه شده و بیش از ۲ سال است که مجمع به محل سابق مجلس شورای اسلامی منتقل شده است. تصمیم گرفتیم کاخ مر‌مر را به موزه تبدیل کنیم. این تصمیم از جانب بنیاد نبوده است و اساساً موزه در حوزه اختیارات سازمان میراث فرهنگی است! 🔹 چرا سپاه ولی امر‌(ع) فلان زمین بنیاد را در اختیار دارد؟! این ادعا در حالی است که به گفته اعلام شده سردار جباری فرمانده سپاه ولی امر‌(ع)، «‌واگذاری ملک و مکان‌های مورد نیاز برای اجرای مأموریت‌های این نهاد و نیز سازمان‌های دیگر هم راستا، بر اساس مصوبات شورای عالی امنیت ملی و شورای امنیت کشور صورت می‌پذیرد و ملک مذکور هم در سال ۸۱ طی فرآیندی قانونی در راستای اجرای مأموریت‌های این نهاد در اختیار یگان حفاظت سپاه قرار گرفته است... پس از انتصاب آقای فتاح به ریاست بنیاد مستضعفان، در همان روز اخذ حکم مسئولیت توسط ایشان، آمادگی خود را برای واگذاری ملک جماران (که در واقع یک زمین و سوله مخروبه با کاربری پارکینگ است)، به ایشان اعلام کردم » و توضیح می‌دهد که «‌به‌رغم پیشقدم بودن سپاه ولی امر برای واگذاری این مکان (ملک جماران) به بنیاد مستضعفان، تنها پس از چند روز از توافق وگفت‌وگوی صورت گرفته، جناب آقای فتاح با ارسال نامه‌ای آزاد‌سازی مکان مذکور را مطالبه کردند، در حالی که از حدود دو ماه پیش در تعامل با بنیاد، توافقات قطعی برای حل و فصل موضوع استرداد این محل با معاونین ذیربط در بنیاد مستضعفان صورت پذیرفته و عدم آگاهی ریاست بنیاد از عزم جدی ما برای واگذاری ملک مذکور و توافقات حاصله بین دو مجموعه تعجب‌برانگیز است‌»! 🔹 اظهارات جناب فتاح درخصوص ملک واگذار شده به آقای حداد عادل نیز مخدوش است و با واقعیت فاصله دارد و....! هيات رزمندگان اسلام شهرستان بهشهر @heyat_razmanegan_behshar
🔴 ‼️ 📌ننگ بحرین، نه با آب خزر شسته خواهد شد و نه پشت قلّه ی رفیع دماوند میتوان مخفی کرد! 🔻 ۲۳مرداد سالروز اعلام جدایی چهاردهمین استان ایران، یعنی دوست داشتنی و با ارزش از خاک میهن عزیزمان است؛ در ماه های اخیر مانور ارتشک فیک سلطنت طلبان در خصوص نشر و ترویج شایعات فروش خزر و وقف دماوند و... بیشتر یک جنگ روانی و اقدام پوششی برای فراموشی شرم آورترین اقدام در تاریخ ننگین حکومت پهلوی. 🔹 صدالبته گر چه شاید عده ای ساده اندیش هر دروغی را باور و بازنشر کنند اما هیچ گاه این اقدام ننگین پهلوی با هیچ دروغ و شانتاژ رسانه ای قابل سرپوش گذاشتن نیست؛ همگان خوب میدانند که ننگ بحرین نه با آب خزر شسته میشود و نه میتوان پشت قله ی رفیع دماوند مخفی نمود! 🔹 بحرینی که سال‌هاست به عنوان یک کشور می‌شناسیم قرن‌های متمادی جزیی از کشور ما بوده است، اما از ۲۳ مرداد ۱۳۵۰ همه چیز تغییر کرد و این استان به کشوری ظاهراً مستقل بدل شد. دلایل زیادی برای جدایی بحرین از سوی کارگزاران پهلوی مطرح شده است.. 🔹 یکی از سیاست‌های دست اندرکاران رژیم پهلوی، تبلیغ «بی‌ارزش بودن بحرین» بود؛ براساس این سیاست، مدام گفته می‌شد که نگهداری بحرین هزینه‌های زیادی خواهد داشت و همچنین هیچ فایده‌ای برای کشور ندارد!!؛ ... هيات رزمندگان اسلام شهرستان بهشهر @heyat_razmanegan_behshar
کانال خبری بهشهرنو
🔹 #تحلیل_سیاسی_تاریخی 🔰 تحریف تاریخ توسط عاشورا واکنش امام حسین به پیشنهاد مذاکره و بیعت با یزی
🔹 🔰 کربلا درس معامله با خدا بود نه تعامل با دشمن 🔷 این روزها سخنانی مبنی بر مذاکره امام حسین(عليه السلام) با عمر بن‌سعد در کربلا مطرح می‌شود و این سوال نیز به دنبال آن می‌آید که چگونه است که امام حسین با دشمنان خود مذاکره کردند اما اکنون با مذاکره با آمریکا مخالفت می‌شود؟ آیا کربلا و عاشورای امام حسین درس تعامل و مذاکره نیست ؟ 🔶 نقل‌کنندگان این تحریف معتقدند که امام حسین(عليه السلام) در شب عاشورا با عمر بن‌سعد ساعت‌ها مذاکره کرد، تا نتیجه رویارویی آنان به جنگ ختم نشود! هرچند اکثریت جامعه نسبت به این تحریفات هوشیار هستند و آگاهی مردم نسبت به فلسفه قیام سیدالشهدا(عليه السلام) مانع از این شده است تا این تحریفات به عمق باورهای عاشورایی مردم رسوخ کند با این حال بایستی نسبت به این تحریفات و شبیه‌سازی‌ها آگاه بود. 🔴 آنچه در تاریخ آمده است این بود که عمر بن‌سعد یک روز پس از امام حسین(عليه السلام) به کربلا رسید و وقتی مستقر شد، امام(عليه السلام) پیکی به سوی او فرستاد که امشب بین دو لشکر دیداری داشته باشیم. اما آیا این دیدار درس تعامل و مذاکره بود؟ ♦️امام حسین(عليه السلام) با عمر سعد به مذاکره ننشست بلکه تنها خیرخواهانه او را دعوت نمود، چون عمر سعد، فرزند یکی از مجاهدان و نیروهای انقلابی بود، امام حسین(عليه السلام) دوست نداشت وی مسیر شقاوت و جهنم ابدی، را در پیش بگیرد. اما با وجود این، عمر سعد، بهانه‌های مختلفی برای عدم همراهی امام حسین(عليه السلام) ذکر کرد و وقتی امام مشاهده کردند که عمر سعد دعوت را نمی‌پذیرد به او فرمودند: "برو که به گندم ری، جز اندکی نیز نخواهی رسید" 💠 معناي مذاکره باید دانست که مذاکره یعنی این‌که طرفین بر سر منافعی اختلاف دارند و صحبت می‌کنند که هرکدام از منافعی دست بکشند تا به نتیجه برسند. 1️⃣ مساله اولی که در مذاکره مطرح است، مذاکره، یعنی بده بستان، اما در صحنه کربلا، چنین معامله‌ای صورت نگرفت. در غیر این صورت، فرزند خردسال امام(عليه السلام)، با لبان تشنه، به شهادت نمی‌رسید. 2️⃣ مسئله دومی که در مذاکره مطرح است؛ "ادبیات مذاکره"، است، وقتی عمر سعد، نصیحت امام حسین(عليه السلام) را قبول نمی‌کند؛ امام او را نفرین می‌کنند و می‌فرمایند: از خدا می‌خواهم تو در خانه‌ات و جلو چشم زن و بچه‌ات، سر از تنت جدا شود. .. هيات رزمندگان اسلام شهرستان بهشهر @heyat_razmanegan_behshar
کانال خبری بهشهرنو
🔹 #تحلیل_سیاسی_تاریخی 🔰 کربلا درس معامله با خدا بود نه تعامل با دشمن 🔷 این روزها سخنانی مبنی بر م
🔰 حضرت آیت‌الله خامنه‌ای(حفظه الله تعالي) نیز با اشاره به طرح برخی مسائل از جانب افراد سهل‌اندیش و سهل‌انگار درخصوص مذاکره با آمریکا، فرمودند: ♦️این افراد می‌گویند چگونه است که حضرت علی (علیه‌السلام) و حضرت امام حسین (علیه‌السلام) با دشمنان خود مذاکره کردند اما اکنون با مذاکره با آمریکا مخالفت می‌شود؟ 🔸ایشان در پاسخ به این شبهه افزودند: چنین تحلیلی درخصوص مسائل تاریخ اسلام و مسائل کشور، نهایت ساده‌اندیشی است؛ زیرا حضرت (علی علیه‌السلام) با زبیر و حضرت امام حسین (علیه‌السلام) با عمر بن‌سعد، مذاکره به معنای امروز یعنی معامله نکردند بلکه هر دوی این بزرگواران به طرف مقابل خود نهیب زدند و آنها را نصیحت به خداترسی کردند. ♦️رهبر انقلاب اسلامی فرمودند: متأسفانه عده‌ای برای توجیه مذاکره جمهوری اسلامی ایران با شیطان بزرگ، با نگاهی عوامانه، اینگونه مسائل را در روزنامه‌ها، سخنرانی‌ها و فضای مجازی مطرح می‌کنند، که کاملاً اشتباه است. 💠 دعوتی که اتمام حجت بود در عصر تاسوعا، بین امام حسین (عليه السلام) و عمرسعد، گفت‌وگوی برای اتمام حجت با وی رخ داد. 🌹 امام حسین(عليه السلام)، در بخشی از سخنان خویش، می‌فرمایند: 👈«واى بر تو، اى پسر سعد، آیا از خدایى که بازگشت تو به سوى اوست، هراس ندارى؟ 🔺آیا با من مى‌جنگى در حالى که مى‌دانى من پسر چه کسى هستم؟ 🔺این گروه را رها کن و با ما باش که این موجب نزدیکى تو به خداست. 🔸امام حسین(عليه السلام) هنگامى که مشاهده کرد ابن سعد از تصمیم خود باز نمى‌گردد، سکوت کرد و پاسخى نداد و از وى رو برگرداند و در حالى که از جا بر مى‌خاست، فرمود: 🔺تو را چه مى‌شود! خداوند به زودى در بسترت جانت را بگیرد و تو را در روز رستاخیز نیامرزد. به خدا سوگند! من امیدوارم که از گندم عراق، جز مقدار ناچیزى، نخورى». ♦️با این توصیف، و با این جمله امام(عليه السلام)، آیا عمر سعد از درگیری و جنگ با حق اکراه داشت؟ ▪️و آیا عمرسعد هم، به دنبال مذاکره بود؟ 🔸خیر، بلکه در گرماگرم جنگ در روز عاشورا، عمر سعد به لشکریان یزید، می‌گوید: 🔹«شهادت دهید که من اولین تیر را به سمت خیمه حسین[عليه السلام] و فرزند پیامبر[صلي الله عليه و آله و سلم]، پرتاب کردم». 💠 بنابراین، قصد امام حسین(عليه السلام) از مذاکره با عمر سعد برای رسیدن به یک تفاهم و تعامل نبوده، بلکه برای اتمام حجت و هدایت بوده است که در نهایت، عمرسعد، نیز نپذیرفت و امام حسین(عليه السلام) نیز او را نفرین کرد. .... هيات رزمندگان اسلام شهرستان بهشهر @heyat_razmanegan_behshar
▪️تیتر را اشتباه زده‌اید! چرا با پیشنهاد عبدی برای استعفای روحانی مخالف هستیم؟ 🔻عنوان یادداشت عباس عبدی در روزنامه اعتماد که تیتر یک این روزنامه شده بود، می‌توانست بجای عبارت «پيشنهاد كناره‌گيری رييس‌جمهوری»، جمله‌ی «چگونه از بار مسئولیت فرار کنیم» باشد. 🔻این اول بار نیست که عبدی و اعتماد بر طبل استعفای رئیس‌جمهور با ادعای دلسوزی و راه حل دادن برای مشکلات کشور می‌کوبند؛ عبدی سال گذشته هم پیشنهاد استعفای روحانی را داد، با این ادعا که وقتی نمی‌گذارند روحانی کار کند، کنار برود و هر کسی که می‌تواند بیاید. او سال ۸۱ با همین ادعاها پیشنهاد استعفای محمد خاتمی را داد و سال ۹۷ وقتی ظریف در اقدامی کودکانه همزمان با سفر بشار اسد به ایران استعفا داد، بلافاصله در توییتی ظریف را تحسین کرد. 🔻سابقه عبدی نشان می‌دهد که او خروج از حاکمیت را در هر حال دوست دارد! لابد نامش را هم فعالیت مدنی می‌گذارد. اما از قضا مسئولیت مدنی ایجاب می‌کند که اولاً عباس عبدی و دوستان هم جناحی‌اش مسئولیت خوب و بد دولتی را که خود بر سرکار آورده‌اند، بپذیرند؛ ثانیاً صدای اعتراض مردم از عملکرد و سیاست‌های این دولت را بشنوند و مسئولیت خود در نارضایتی ملی از دولت را پشت تحلیل‌های ماورایی از «دولت پنهان» و «نگذاشتند کار کنیم» مخفی نکنند؛ ثالثاً اگر احساس می‌کنند روحانی باید برود، مسئولیت پیشنهاد را خود بر عهده بگیرند و آن را به اصولگرایان و دیگران مرتبط نکنند. 🔻اما آنچه عبدی نوشته، در موقعیت کنونی نه تنها مشکلی را حل نمی‌کند، بلکه مشکلات بزرگتر به وجود می‌آورد و حتی به لحاظ شکلی هم مردم را به دردسر می‌اندازد. قانون می‌گوید با پذیرش استعفای روحانی، معاون اول او یعنی اسحاق جهانگیری عهده‌دار ریاست جمهوری خواهد شد و تا ۵۰ روز بعد باید انتخابات زودهنگام برگزار شود. واقعاً مردم میان روحانی و جهانگیری تفاوتی خواهند دید و راضی به این غائله هستند؟ هیاهو و جنجال سیاسی ناشی از این اتفاق هم بر روح خسته جامعه از کرونا و تحریم و سیاست‌های غلط دولت و ... آوار خواهد شد. از سویی دولت جدید هم در نهایت فقط ۸ ماه زودتر از حالت عادی، کار خود را شروع خواهد کرد. می‌ارزد؟ 💬 کبری آسوپار ... هيات رزمندگان اسلام شهرستان بهشهر @heyat_razmanegan_behshar
🔰 📌جوخه‌های ترور، به صف! - ۱ 🔶🔸نقشه‌های راهبردی برای دفاع از امنیت و منافع ملی، وقتی درست از آب در می‌آیند که مبتنی بر دیدبانی دقیق و داده‌های درست باشند. اطلاعات گمراه‌کننده، تصمیم‌سازان و تصمیم‌گیران را منحرف می‌کند. ما در فضای سیاسی و رسانه‌ای، با شبکه آلوده‌ای مواجه هستیم که دشمن را می‌آراید؛ و هر آنچه را که سدّ راه پیشروی دشمن و موجب شکست او شده، تخریب می‌کند. 🔸🔹۱- دولت جدید آمریکا در حالی آماده نرمش و مسالمت تصویر می‌شود که رئیس ‌آن، اعلام کرده صهیونیست است و دست کم، ده صهیونیست را در معاونت خود یا وزارت گماشته است. آنتونی بلینکن و ژانت یلن، وزیران خارجه و خزانه‌داری بایدن، به فاصله یک روز از هم گفتند «ایران، بزرگ‌ترین بانی و حامی تروریسم در جهان است». 🔹این قضاوت، در ادبیات دیپلماتیک دنیا معنای تخاصم می‌دهد، نه تعامل. این تهمت‌زنی در حالی انجام شد که دولت قبلی دموکرات‌ها، پایه‌گذار تروریسم داعش و جنگ تحمیلی هشت‌ساله به منطقه بود. دولت اوباما، حمله به لیبی (سال ۲۰۱۲) و جنگ نیابتی در سوریه و عراق را به یادگار گذاشت. آنها قصد داشتند دامنه جنگ را به ایران و لبنان گسترش دهند اما به دست رزمندگان مقاومت تحقیر شدند 🔸🔹۲- بقایای داعش، فردای تحلیف بایدن، بیش از ۱۴۰ نفر را در پایتخت عراق به خاک و خون کشیدند و این گونه به استقبال پدرخوانده دموکرات خود رفتند. پریشب هم، ضمن حمله به نیروهای حشد‌الشعبی در شمال استان صلاح‌الدین، ۱۱ رزمنده از جمله «ابو علیاء الحسیناوی» فرمانده گردان سوم تیپ ۲۲ حشد‌الشعبی را به شهادت رساندند و ۱۲ نفر را مجروح کردند. این حمله تروریستی، با پشتیبانی جنگنده‌های ‌اشغالگران انجام شد. 🔹بالگردهای آمریکایی ضمن فرود در منطقه حمرین، سلاح و تجهیزات سنگین به تروریست‌ها رسانده بودند. آمریکا، چهار هزار نفر از بقایای داعش را در عراق و سوریه سازماندهی مجدد کرده است. دولت بایدن، که برای اخاذی از عربستان اعلام کرد پرونده قتل خاشقچی را به جریان می‌اندازد، درباره به خاک و خون کشیدن ۱۶۰ شهروند عراقی در بغداد و حمرین سکوت کرد. بایدن، در این مسیر، پروژه ترامپ، اوباما و کارتر را ادامه می‌دهد. 🔸🔹۳- هیلاری کلینتون وزیر خارجه آمریکا، سال ۲۰۰۹ در یکی از کمیته‌‌های کنگره گفته بود «طالبان و القاعده که اکنون در حال جنگ با آن هستیم، ۲۰ سال پیش با حمایت ما شکل گرفت. ما نمی‌‌خواستیم شوروی بر آسیای میانه مسلط شود. با عربستان و پاکستان و دیگران همکاری کردیم و اسلام وهابی را وارد افغانستان کردیم. میلیاردها دلار سرمایه‌‌گذاری کردیم و گفتیم فروپاشی شوروی، ارزشش را داشت». 🔹برژینسکی (مشاور امنیت ملی در دولت دموکرات کارتر) هم در گفت‌و‌گو با نشریه فرانسوی «نوول ابزرواتور»، در این باره گفت «جولای ۱۹۷۹، پرزیدنت کارتر اولین کمک مستقیم و مخفیانه را برای مخالفین رژیم هوادار شوروی در کابل ارسال داشت. عملیات سرّی، یک ایده عالی بود. برای ده سال، مسکو مجبور بود در جنگی وارد شود که توانایی پیشبرد آن را نداشت و ناامیدی به بار آورد و در نهایت باعث فروپاشی امپراطوری شوروی شد». ... هيات رزمندگان اسلام شهرستان بهشهر @heyat_razmanegan_behshar
کانال خبری بهشهرنو
🔰 #پدرخوانده_برگشت 📌جوخه‌های ترور، به صف! - ۱ 🔶🔸نقشه‌های راهبردی برای دفاع از امنیت و منافع ملی، وق
🔰 📌جوخه‌های ترور، به صف! -۲ 🔹۴- همان مقامات آمریکایی که طالبان و القاعده و داعش را با عقبه فکری وهابیت و دلارهای رژیم لائیک عربستان فربه کردند، به حمایت از مدعیان «اسلام رحمانی» در مقابل «اسلام ناب محمدی» (ص) پرداختند. شورای روابط خارجی آمریکا، همچنانکه شش میلیون دلار برای ترویج نظریات سروش (مقلد کارل پوپر و مستخدم ناتوی فرهنگی) اختصاص داده بود، با فلان دیپلمات ایرانی درباره سرنوشت طیف متبوع او در انتخابات ایران همفکری می‌کرد و جان کری نیز در این نگرانی با «شورا» هم‌نظر بود! 🔸🔹سال ۸۸ وقتی دموکرات‌ها، آشوب سبز را در ایران کلید زدند، «اتاق فکر جنبش سبز در خارج از کشور»، در لندن اعلام موجودیت کرد. در این گروه، در کنار «مهاجرانی و بازرگان»، نام «سروش و کدیور» به چشم می‌خورد؛ دو مهره‌ای که سعی کرده بودند دیکته «تحریف دین» را پیش ببرند و منطق انقلاب و مقاومت و جهاد و تسلیم ناپذیری و اجرای احکام بازدارنده را خلاف دین وانمود کنند. 🔹۵- هویت جریان تحریف را می‌توان در یادداشت منافقانه‌ای جست و جو کرد که سایت جرس ارگان اتاق فکر کذایی، ۵ خرداد ۹۲ منتشر کرد. در یادداشت «آیت‌‌الله خمینی در برابر آیت‌‌الله خمینی» آمده بود: 🔻«ما محتاج نظریه‌‌ای مناسب برای گذار هستیم. این گذار باید بر گسل شکاف میان اطرافیان آیت‌‌الله خمینی رخ دهد. یک دسته از شاگردان او همراه آقای خامنه‌‌ای هستند. دسته دیگر، موسوی و کروبی و خاتمی و هاشمی و بیت خمینی هستند. استراتژی ما باید مانور روی این شکاف باشد. باید کمک کرد تمایز این دو دسته هر روز واضح‌تر شود. 🔻در این دید نباید با آیت‌‌الله خمینی همان معامله‌‌ای را کرد که با آقای خامنه‌‌ای می‌‌کنیم. آقای خمینی را باید به عنوان بخشی از تاریخ نقد کرد، منتها توجه کرد که او همچون متنی است که دو قرائت هرمنوتیکی متضاد از آن می‌‌شود کرد. البته که دموکراسی دینی بی‌‌معناست. با این حال آقای خمینی و مجموعه سخنان او در ایران، حکم متن مقدس را دارد. 🔻در قرآن و انجیل هم آیاتی داریم که به خونریزی و قتل تشویق می‌کند و هم آیاتی که به رحمت توصیه می‌‌کند. یک راه برخورد این است که نگاهی ذات‌‌گرا داشته باشیم و بگوییم این متون کلا تولید‌کننده خشونت‌‌اند. یک راه دیگر همین است که بر آیات انسان‌‌گرایانه بیشتر تاکید و به عنوان مثال، آیات جهاد و خونریزی را تاویل کنیم. در جامعه مذهبی، روش دوم بیشتر جواب می‌‌دهد... 🔻هیچ اندیشیده‌ ایم چرا از لاک گرفته تا لوتر، سروش و مجتهد شبستری کوشیده‌‌اند بگویند دین با دموکراسی یا حقوق بشر سازگار است، به جای اینکه بر تضاد انگشت نهند؟ دین از منظر هویتی برای بسیاری از انسان‌ها مهم است، و برای نواندیشان بهتر است به ‌جای آنکه خود را در برابر دین قرار دهند، از نیروی آن استفاده کنند. هکذا است داستان آقای خمینی در وضعیت بغرنج کنونی ما». 🔹۶- همان‌ها که با شعار «یا حسین- میرحسین» به جنگ اسلام و انقلاب آمده بودند، مدتی بعد، به ارزشمند‌ترین سرمایه ملت ایران در روز عاشورا چنگ انداختند. حالا هم کسی با مختصات سروش که ایدئولوگ طیف تجدیدنظرطلب محسوب می‌شود، سر به دیوانگی گذاشته و با کنار‌زدن نقاب ارادت به پیامبر اعظم (ص)، می‌گوید اسلام یکسره اقتدارگرایی و خشونت است و رحمت و عطوفت، جایی در آن ندارد. 🔸🔹او دو هفته قبل، در اظهاراتی آمیخته با غیظ و تحریف گفت «اسلام دین رحمت نیست؛ دین سلطه و جنگ و انتقام و اقتدار است.محمد [ص] حتی زمانی که در مکه بود، وعده انتقام و عذاب و شکنجه می‌‌داد. محمد]ص[، چنانکه خود گفت، آمده بود تا بکشد]؟![ حتی مولوی هم هیچ مشکلی در کشتن کفار ندارد. طباطبایی هم که در سلوک شخصی‌ ملایم و مثل حریر بود، در المیزان چنان از احکام سر بریدن و نفی ‌بلد و جهاد حمایت می‌‌کند که آدمی را به حیرت وا می‌‌دارد. موسی که قدرت‌‌گرا و ستیزه‌ جو بوده و پنجه در پنجه قدرت می‌انداخته، مطلوب محمد]ص[ بود... خمینی هم در همین مسیر افتاد». 🔸🔹دو هفته از این اظهارات سخیف می‌گذرد، اما مجمع روحانیون و خاتمی و موسوی خوئینی‌ها و مدعیان سابق خط امام و گروه موسوم به مجمع محققین و مدرسین مهر سکوت بر لب زده‌اند و یک کلام در اعتراض بر زبان نیاورده‌اند. ... هيات رزمندگان اسلام شهرستان بهشهر @heyat_razmanegan_behshar