🕊
#عصرونه_شهدایی ☕️
🌾پدر بزرگ نورالله بهش گفت شما نروید، خطر دارد موقع جنگ است.💣
🌹نورالله گفت: اگر من نروم دشمن آمده در حیاط خانه ما. وظیفه مان است دفاع کنم.⚔
🌹اگر شهید شدم در راه خداست، اگر برگشتم باز در راه خداست.❣
👤 #راوی: عین الله احمدی، پدر شهید
#شهید_نورالله_احمدی🌷
#بهشهر
هيات رزمندگان اسلام شهرستان بهشهر
@heyat_razmanegan_behshar
🕊
#عصرونه_شهدایی ☕️
🌾شجاعت و روحیه عالی و پهلوانی داشت. در کارها و مصائب صبور و مقاوم بود.❣
🌾 محمدحسن به مادرش ویژه احترام می گذاشت چون ایشان هم نقش پدر داشت و هم مادر.❤️
🌾با اعضای خانواده خوش خلق و صمیمی بود.😊
#شهید_محمدحسن_احمدیان_رستمی 🌷
#بهشهر
هيات رزمندگان اسلام شهرستان بهشهر
@heyat_razmanegan_behshar
🕊
#عصرونه_شهدایی ☕️
🌹قربان فردی دلسوز و مهربان بود و به پدر و مادر احترام خاصی میگذاشت.❣
🌹 من و او روزها با هم تا دل جنگل ميرفتيم تا برای دام علوفه تهيه كنيم. بهش گفتم: داداش!
چرا راه نميآيي؟
گفت: حالم خوب نيست. گفتم: خب چرا با اين حال آمدي؟ می ماندی استراحت ميكردی.💚
🌹گفت: نه خواهر! من تا كی بمانم و استراحت كنم. اگر من كار نكنم، پدر مجبور است به جاي من برای علوفه بيايد. دست تنهايی نميتواند از پس مخارج خانه بر بيايد.😔💔
🌸 #راوی: خواهر شهید
#شهید_قربان_اردشیری_تروجنی🌷
#بهشهر_روستای_شهیدآباد
هيات رزمندگان اسلام شهرستان بهشهر
@heyat_razmanegan_behshar
🕊
#عصرونه_شهدایی ☕️
♦️ غیرت و مردانگی نسبت به خانواده و اطرافیان، کمک به نیازمندان و رفع نیازهای آنها، توجه به رفاه خانواده، دقت در تربیت فرزندان از مشخصات محمدابراهیم بود.
❣ عشق و ارادت به امام حسین (ع) در ماه محرم در دسته ها و هیأت همراه با زنجیرزنان که چنان بر سر و سینه می زد، می خواست به امام بگوید که اگر در کربلا نبودیم در کربلای ایران به یادت هستیم.💔
#شهید_محمدابراهیم_اسحاقی_گرجی 🌷
#بهشهر_گرجی_محله
هيات رزمندگان اسلام شهرستان بهشهر
@heyat_razmanegan_behshar
🕊
#عصرونه_شهدایی ☕️
❣عبدالرحمن از نظر درسی و اخلاقی به سطح بالایی در مدرسه و شهرش رسیده بود.🌾
❣ از نظر تلاوت قرآن صدای دلنشینی داشت. مؤذن مسجد بود.
❣تأکید به نماز اول وقت به خانواده داشت از این نظر در خانواده و اطرافیان زبانزد بود و فقدانش محسوس است.🌾
#شهید_عبدالرحمن_اسحاقی_گرجی 🌷
#بهشهر_گرجی_محله
هيات رزمندگان اسلام شهرستان بهشهر
@heyat_razmanegan_behshar
🕊
#عصرونه_شهدایی ☕️
🌙یک شب دیدم صدای گریه میآید. ساعتها منتظر ماندم تا ببینم صدا از کجاست.😕
🌙هر سمت خانه را که میدیدم، متوجه نمیشدم! تا اینکه دیدم صدا از اتاق پایین حیاط میآید.🏡
🌙 محمد از ساعت یازده شب در آنجا مشغول نماز شب و دعا بود؛ که دیدم او در حال سجده، گریه میکرد.😭
🌺 #راوی: مادر شهید
#شهید_محمد_اسدزاده_کلجاهی 🌷
#بهشهر
هيات رزمندگان اسلام شهرستان بهشهر
@heyat_razmanegan_behshar
🕊
#عصرونه_شهدایی☕️
🌾علی آقا جوانی متدين، عارف و سادهزیست بود.❣
🌾 همیشه میگفت که به زيردستان توجه داشته باشید و مانند حضرت علی(ع) در انجام کارهای مردم قصور به خرج ندهید. 🔅
🌾گاهی اگر انگشتر يا تسبيحی داشت و يكی ميگفت، چقدر قشنگ است؟ او سريع به آنها هديه ميداد.🎁
🌾 میگفت: لذت زندگی من همین است که دیگران را برای رضای خدا شاد کنم.☺️
👤 #راوی: اصغر کشاورزیان
#شهید_علی_اسدزاده_کلجاهی 🌷
#بهشهر
هيات رزمندگان اسلام شهرستان بهشهر
@heyat_razmanegan_behshar
🕊
#عصرونه_شهدایی ☕️
🔅علی اکبر اکثر اوقات نزد مادربزرگمان در فراش محله زندگی می کرد. ضمن علاقه به وی در کارهای روزمره هم یاری می داد. 🌹
🔅هنگامی که که عزم رفتن به جبهه داشت، برای اینکه خانواده مانع نشود شبانه🌚 ساک خود را بست و در منزل یکی از همسایگان قرار داد و صبح زود بدون اینکه به کسی بگوید عازم جبهه شد. 🌾
🔅ما بعد از رفتن او متوجه شدیم ایشان به جبهه رفتند.🙂
🌸 #راوی: خواهر شهید
#شهید_علی_اکبر_اسحاقیان 🌷
#بهشهر
هيات رزمندگان اسلام شهرستان بهشهر
@heyat_razmanegan_behshar
🕊
#عصرونه_شهدایی ☕️
❣قرائت صحیح نماز را امیرعلی به من آموخت. ایشان جلو می ایستاد و بلند بلند قرائت می کرد و من تکرار می کردم .
❣این ویژگیها خانواده و اطرافیان را تحت تأثیر قرار می داد.
🌸 #راوی: زینب اسحاقی، خواهر شهید
#شهید_امیر_علی_اسحاقی_گرجی 🌷
#بهشهر_کوهستان
هيات رزمندگان اسلام شهرستان بهشهر
@heyat_razmanegan_behshar