eitaa logo
کانال خبری بهشهرنو
6.8هزار دنبال‌کننده
54.6هزار عکس
17.4هزار ویدیو
192 فایل
📌کانالی براساس سلیقه بهشهری ها 🔸️اخبار و اطلاعیه های ادارات، سازمان ها و هیات ها 🔸️آخرین اخبار شهر و روستاهای بهشهر 🔸️جاذبه ها و مناطق گردشگری بهشهر 🔸️آداب و رسوم بهشهری ها 🔸️صدای مردم بهشهر 🔻ارتباط با ادمین کانال @Mehdi_hoseyni63
مشاهده در ایتا
دانلود
کانال خبری بهشهرنو
#مستند_داستانی_امنیتی_عاکف_سری_سوم @kheymegahevelayat #قسمت_دویست_و_سه وسیله هام و جمع کردم و مو
@kheymegahevelayat گفتم: +فاطمه جان مهم اینه دلم جوونه و دوست دارم. _همش با همین حرفای انحرافی برگرد به عقب و اجازه نده من حرف بزنم. محسن، چرا با من حرف نمیزنی.. تو چرا شبا کابوس میبینی؟ با من حرف بزن. محسن به من بگو چرا بیشتر شب ها کابوس میبینی.. چه اتفاقاتی برای تو طی این چندسال اخیر افتاده که اینطور میشی... به من بگو، انقدر نریز درون خودت.. به حاج کاظم گفتم این وضعیتش اینطوره... حرفاش و قطع کردم گفتم: +باز به حاجی گفتی؟ اون خودش هزارتا بدبختی داره. _به کی بگم؟ به مادرت که خودش کلی سختی کشیده؟ یا به خواهرت که اصلا نمیدونه کجا کار میکنی؟ یا به خانواده خودم که نمیتونن سال در دوازده ماه حتی 1 روزهم درست و درمون ببینن تورو ؟ +فاطمه جان من چیزیم نیست.. الانم وقت این حرفا نیست ! _آره.. همیشه وقت این حرفا نیست.. اون دفعه باهم داخل آسانسور بیمارستان بودیم چرا یه هویی چشمت سیاهی رفت خم شدی سرت و گرفتی؟ +تموم کن.. دیگه ادامه نده.. داروت و خوردی؟ مکثی کرد و گفت: _باشه.. تموم میکنم. همش از پاسخ دادن فرار کن محسن جان. عیبی نداره. لبخندی زدم گفتم: +نگفتی آخر... داروهات و خوردی؟ _چنددقیقه قبل پرسیدی، گفتم آره خوردم. حداقل میخوای من و بپیچونی، سوال تکراری نپرس عزیرم! بلند شو لباست و عوض کن بگیر بخواب. خسته ای توهم زدی و حرفای تکراری میزنی. بعد باخنده گفت: «البته اینا همش ناشی از مرموز بازیاته که سوال تکراری میپرسی تا من حرفم و عوض کنم.» خندیدم و دیگه چیزی نگفتم. بلند شدم رفتم از اتاق بیرون دیدم خواهرم نشسته داره مطالعه میکنه و کمی هم با گوشیش وَر میره.. مادرمم که یه گوشه ای خوابیده بود. کمی با خواهرم اونشب درمورد خانومم وَ همچنین رَوَند درمانش حرف زدم که دیگه دیدم نمیتونم بیدار بمونم و رفتم خوابیدم! دو روزبعد... بعد از اینکه از ماموریت عراق برگشتم، 2 روز مرخصی گرفتم تا هم بابت پای سمت راستم استراحت کنم، هم اینکه در کنار همسرم باشم! خانومم دیگه ویلچر نشین شده بود و اون دو روز سعی کردم کنارش باشم و بیرون ببرمش تا بلکه کمی هم که شده حال و هواش عوض بشه. بعد از پایان ۲ روز مرخصی/ ساعت ۷ صبح هماهنگ کردم عاصف اومد دنبالم رفتیم خونه امن ۴۴۱۲. دو هفته بود بچه ها رو ندیده بودم.. دلم براشون تنگ شده بود. وقتی وارد خونه شدم، رفتم طبقه اول با اعضای تیم این پرونده سلام علیکی کردم و خداقوت بهشون گفتم، بعدش رفتم به اتاقم. سنسورو زدم وارد شدم. عاصف هم که اومده بود داخل دفتر، یه قهوه ترکی درست کرد خوردیم. بهش گفتم: «بچه ها رو تا یک ربع دیگه جمع کن اینجا برای جلسه. موضوع جلسه هم بررسی روند کارها طی دو هفته ای هست که من نبودم.» عاصف هماهنگ کرد و یک ربع بعد بچه های تیم مستقر در ۴۴۱۲ به غیر از بهزاد که نیازی نبود برای اون جلسه بیاد بالا، همه اومدن تا جلسمون و شروع کنیم. نشستن دور میز جلسات. منم رفتم نشستم نزدیکشون. شروع کردم: «بنام خدا.. ضمن عرض خدا قوت به همه شما همکاران محترم. ازتون تشکر میکنم که همچنان به طور شبانه روز وَ خیلی سخت مشغول فعالیت هستید. خداروشکر که زنده هستم وَ یک بار دیگه شما سربازان گمنام امام زمان رو زیارت میکنم، وَ دور هم جمع شدیم تا بتونیم برای خدمت به مردم ایران حرف بزنیم و تصمیم گیری کنیم که باید چه کنیم.» بعد از این صحبت اولیه نگاهی به جمع کردم وَ گفتم: «خب...! من درخدمتم تا فرمایشات و رصدهای دوهفته اخیر شما عزیزان و بشنوم و به طور مستند درجریان قرار بگیرم. خودم یکی یکی انتخاب میکنم که چه کسی گزارش بده.» روم و کردم سمت میثم گفتم: +آقا میثم بفرمایید. میثم شروع کرد به صحبت کردن: _بنام خدا. خداروشکر که شما سالم هستید، وَ دوباره من و دوستانم میتونیم شمارو ببینیم. بنده طی این مدت روی نسترن توسلی علیرغم اینکه در عراق بود کار کردم. آقاعاکف همونطور که شما خودتون درجریانید وَ دفعه قبل این اسناد رو من و دوستان به شما ارئه دادیم، خانوم نسترن توسلی مورد تایید چند ضلع امنیتی و جریانی و شبکه ای قرار داره. موسسه ولوم که نسترن از مهره های عملیاتی و کلیدی اون محسوب میشه هدفش دین زدایی از زنان ایرانی در کشور ما هست. از طرفی خانوم نسترن توسلی به شدت در دفتر جریان شیرازی ها «جریان شیعه انگلیسی» در اصفهان و قم فعال هست و با پول و وعده های آنچنانی به چندنفر از شخصیتهای مذهبی و علمی کشور نزدیک شده و اون ها رو با موارد مالی و جنسی جذب خودش کرده. البته در بین این چهره ها اشخاص سیاسی هم بودند. +چه کسانی؟ _یکی از این اشخاص در وزارت ارشاد بوده. +اسامیشون و بهم بده. میثم اسامی اون چندنفرو بهم داد. دیدم به به! چه کسانی هم هستند! هيات رزمندگان اسلام شهرستان بهشهر @heyat_razmanegan_behshar