#چند_قدم_تا_سحر
💠 #مناجات_وداع_رمضان
✨چشمم به راه آمدن يار مانده است
از نيمه شب گذشته و بيدار مانده است
✨گفتم که بار خويش سبک تر کنم نشد
وقتم تمام می شود و بار مانده است
✨در را نبند ،پشت در خانه ات هنوز
يک چند تا گدای گرفتار مانده است
✨با اينکه از قديم بدهکار ميشود
اينجا گدا هنوز طلبکار مانده است
✨چشمی به هم زدم رمضان هم تمام شد
رويم ز شرم جانب ديوار مانده است😔
✨گرچه وداع با رمضان می رسد به عيد
قلب شکسته باز عزادار مانده است😔
✨اری وداع لحظه ی تلخ جدايی است
حالا کجا رود دلم انگار مانده است
✨شايد رود مدينه همانجا که فاطمه
مابين درب خانه و ديوار مانده است😔
✨وقت عبور از در خانه نگاه کن
يک تکه پيرهن سر مسمار مانده است😔
✨بايد دل از مدينه رود سوی کربلا
وقت وداع آخر سردار مانده است😔
✨زينب کشيد ناله ی مهلآ اخا حسين
خم کن سرت که بوسه ی دشوار مانده است😔
✨دستی گذاشت روی دل زينبش حسين
ميگفت خواهرم غم بسيار مانده است😔
✨گريه نکن عزيز دلم صبر کن کمی
گريه ميان کوچه و بازار مانده است😔
✨حالا گذشته بيست شب از روز حادثه
يک کاروان اسير به انظار مانده است😔
✨بر دست های بسته ی زينب ز نيزه ها
چشم حسين و چشم علمدار مانده است😔
✨وای از دل سکينه و وای از دل رباب
بغضی شکسته در دل اشعار مانده است
سيد حجت بحرالعلوم طباطبائی
هيات رزمندگان اسلام شهرستان بهشهر
@heyat_razmanegan_behshar