eitaa logo
خبر آنلاین 📢
4.2هزار دنبال‌کننده
53.2هزار عکس
18.1هزار ویدیو
260 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
♥️😍 اینقدر در خواب جیغ کشیدم تا بالاخره از خواب بیدار شدم. کمیل با پریشانی کنارم نشسته بود و صدام میکرد. سرم رو روی سینه اش گذاشتم نفسهای نامرتبم کم کم زیر دست نوازشهای او سامان گرفت گفتم چی کار کنم کمیل؟ چیکار کنم از دست این کابوسها نجات پیدا کنم؟ گریه کردم:میترسم کمیل جان میترسم ناگهان او دست از نوازش موهام برداشت. سرم رو از روی سینه اش برداشتم و نگاهش کردم....... ادامه رمان در کانال زیر👇🏼👇🏼👇🏼 http://eitaa.com/joinchat/394592272C0f28b37dfb 🔞🔞زیر 15 سال ورود نکنن🔞🔞