eitaa logo
« نیما حیدری دخت »
198 دنبال‌کننده
144 عکس
141 ویدیو
1 فایل
یادداشت های یک دانشجومعلم، از شهرستان بشرویه لطفا کانال را به دوستانتان معرفی کنید ارتباط با ما: @nh_nima
مشاهده در ایتا
دانلود
« نیما حیدری دخت »
همان طور که در گلستان کتاب فروشی سعدی(جمعه بازار کتاب-مشهد) در جستجوی کتاب های مدنظرم بودم این فروشنده و کتاب هایش نظرم رو جلب کرد حقیقتا اگر بگویم کار ایشان جهاد است مبالغه نکرده ام...(ایشون کارش یه چیز دیگه ست، ولی گفت اومده اینجا تا این کتاب ها جاش توی سعدی خالی نباشه) متاسفانه اکثر کتاب های این منطقه در زمینه روان شناسی و ترجمه کتب غربی است(که امروز تعداد آن بسیار بیشتر و از طرف دیگر کتب اسلامی و مبنایی کمتر شده بود) کتاب هایی که ساخته ذهن یک فرد غیر مسلمان و حتی شاید بعضا همراه با قصد و غرض نامطلوب و با هدف نادرست منتشر گردیده است (نگفتم همه این کتاب ها این طوریه، من خودم خیلی علاقه دارم بعضی از کتاب های روان شناسی غربی و کتاب های مهارت فردی رو بخرم و مطالعه کنم... اشتباه برداشت نشه) و حقیقتا وقتی در میان آن همه فروشنده کتب موفقیت، این فروشنده و این کتب انقلابی مبنایی و حالا شهدایی رو دیدم و هدف ایشان را متوجه شدم، بسیار خوشحال شدم و از ایشان تشکر کردم...(حقیقتا دمش گرم) عزیزانی که در زمینه فروش کتب مبنایی فعالیت دارند پیشنهاد می کنم به این قضیه فکر کنند و در صورت امکان خودشان را به این گونه مکان ها رسانده و پرچم کتب مبنایی و اسلامی را بالا ببرند تا انشاالله این کتب به دست مردم برسد که حقیقتا از دغدغه های مهم رهبری همین مطالعه و کتاب خوانی است و بارها به مردم و به خصوص جوانان دوصیه کرده اند کتاب بخوانند، کتاب های مبنایی مثل کتب شهید مطهری بخوانند و... باتشکر🌹 «نیما حیدری دخت» @nh_nima_512
« نیما حیدری دخت »
«نیما حیدری دخت» @nh_nima_512
نمی دانم کجا بود باید ماشین را عوض میکردیم دلیل تعویض ماشین را هم نمیدانم حاج آقا(پدر شهید محمدحسین محمدخانی) زودتر از ما پیاده شد جوانی دوید جلو، حاج آقا را گرفت در بغل و ناغافل به فارسی:«گفت تسلیت میگم!» نفهمیدم چی شد اصلا این نیرو از کجا آمد که توانستم به دو خودم را برسانم پیش حاج آقا یک حلقه از آقایان دوره اش کرده بودند پاهایش سست شد و نشست. نمی دانم چطور از بین نامحرمان رد شدم جلوی جمعیت یقه اش را گرفتم. نگاهش را از من دزدید به جای دیگری نگاه میکرد با دستم چانه اش را گرفتم و صورتش را آوردم طرف خودم برایم سخت بود جلوی مردها حرف بزنم چه برسد به اینکه بخواهم داد بزنم گفتم: «به من نگاه کنید» اشک هایش ریخت. پشت دستم خیس شد. با گریه داد زدم مگه نگفتین مجروح شده؟ نمیتوانست خودش را جمع کند به پایین نگاه میکرد مردهای دور و بر نمیتوانستند کمکی کنند، فقط گریه می کردند دوباره داد زدم: «مگه نگفتین خونریزی داره؟ اینا دارن چی میگن؟ اشکش را پاک کرد باز به چشمهایم نگاه نکرد و گفت: «منم الان فهمیدم!» نشستم کف خیابان سرم را گذاشتم روی سنگهای جدول و گریه کردم روضه خواندم، همان روضه ای که خودش در مسجد رأس الحسین هم برایم خواند من می روم ولی جانم کنار توست تا سال های سال شمع مزار توست عمه جانم، عمه جانم عمه جان قدکمانم عمه جانم عمه جانم عمه جان نگرانم عمه جانم عمه جانم عمه جان مهربانم 📚 کتاب قصه دلبری، خاطرات شهید محمدحسین محمدخانی به روایت از همسر شهید «نیما حیدری دخت» @nh_nima_512
« نیما حیدری دخت »
به قول یکی از بزرگان،دوست دارم یه دور برم زندون که هیچ کار و دغدغه ای نداشته باشم بشینم فقط کتاب بخو
طلبه باید دستش از کتاب رها نشود ۱۳۹۱/۰۷/۱۹ حتّی بچه‌های کوچک باید با کتاب اُنس پیدا کنند. باید خریدِ کتاب، یکی از مخارج اصلی خانواده محسوب شود. ۱۳۷۴/۰۲/۲۶ کتابخوانی باید یک سیره و سنّت رایج بین مردم ما بشود. کتاب بخوانند و به فرزندانشان هم یاد بدهند. ۱۳۷۲/۰۲/۲۱ من خیلی کتاب میخوانم، دلم میخواهد شما بچّه‌ها، جوانها واقعاً کتاب بخوانید ۱۳۹۷/۰۳/۰۷ مسئله‌ی کتاب‌خوانی و نهضت کتاب‌خوانی خیلی در بین مجموعه‌های دانشجویی رواج مطلوب را نداشته... شما[دانشجویان] احتیاج دارید بخوانید، احتیاج دارید بدانید... شما نهضت کتاب‌خوانی باید راه‌ بیندازید، واقعاً کتاب بخوانید، مطالعه کنید. ۱۳۹۸/۰۳/۰۱ سلامت فکری را با کتاب‌خوانی تأمین کنید ۱۳۹۵/۰۹/۲۳ محلهای نماز جمعه، مرکز نمایش کتابهای خوب و کتابهای روز و کتابهای مطلوب باشد ۱۳۹۴/۱۰/۱۴ باید به‌گونه‌ای برنامه‌ریزی شود که فضای کتابخوانی در کشور توسعه و تعمیق پیدا کند ۱۳۹۱/۰۲/۱۷ در جامعه باید سنت کتابخوانی رواج پیدا کند. ۱۳۹۰/۰۴/۲۹ یکی از بدترین و پرخسارت‌ترین تنبلیها، تنبلی در خواندن کتاب است. ۱۳۹۰/۰۴/۲۹ یکی از کارهای بزرگ و مهم در سطح جامعه این است که تبلیغات کتابخوانی همه‌گیر شود. ۱۳۹۰/۰۴/۲۹ کاری کنیم که کتابخوانی یک امر رائج بشود و کتاب از دست جوان ما نیفتد ۱۳۹۰/۰۴/۲۹ این که گفته میشود در شبانه‌روز سرانه‌ی مطالعه‌ی کتاب فلان مقدار است، اینها آمارهای راضی کننده‌ای نیست؛ خیلی بیشتر از این باید باشد. ۱۳۹۰/۰۴/۲۹ به گمان من یکی از بدترین و پرخسارت‌ترین تنبلیها، تنبلی در خواندن کتاب است. هرچه هم انسان به این تنبلی میدان بدهد، بیشتر میشود. کتابخوانی باید در جامعه ترویج شود ۱۳۹۰/۰۴/۲۹ ما در کشورمان، در جامعه‌ی خودمان، از واقعیتی که در این زمینه [کتابخوانی]وجود دارد، راضی نیستیم. ۱۳۹۰/۰۴/۲۹ انشالله صبح یه متن در این مورد می ذارم بلکه بیدار بشیم به خودمون بیایم کمتر این مرد حکیم رو اذیت کنیم🤦‍♂️ «نیما حیدری دخت» @nh_nima_512