eitaa logo
نیکو و نیکان
408 دنبال‌کننده
2 عکس
95 ویدیو
1 فایل
کانال تخصصی کودک و نوجوان قصه، شعر، نقاشی، عکس، کلیپ، انیمیشن، کتاب حرفاتو اینجا بگو @admin_nikoonikan
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•••❈🔅🌻🔅❈••• من دوست دارم هر روز کارای خوب بکنم. درسته که ممکنه اون کارا کوچیک باشن؛ اما بقیه رو خوش حال می کنن. مثلا: به خانم همسایه کمک می کنم که خریدهاشو ببره تا خونه، تو کارای خونه کمک می کنم تا مامان بیشتر وقت داشته باشه بافتنیش رو ببافه، به بابا کمک می کنم که کارهاش زودتر تموم بشن و استراحت کنه، دوچرخه ام رو به دوستم می دم تا اونم باهاش بازی کنه و یه عالمه کار خوب دیگه که خنده رو میاره روی لب بقیه. 🪴از اینجا هم می تونی ببینی👇🏻 http://nikoonikan.com/ 🪴برای دیدنی های بیشتر به کانال نیکو و نیکان بپیوندید👇🏻 ╔═🔅🔅🌿🌻🌿🔅🔅═══╗ eitaa.com/nikoo_nikan_com ╚══🔅🔅🌿🌻🌿🔅🔅◈═╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•••❈🔅🌻🔅❈••• حوصله ام سر رفته بود، لباموکج کرده بودم و به اتاق به هم ریخته ام نگاه می کردم که یه دفعه مامان بزرگ اومد تو اتاقم. تا نگاهش به من و اتاق افتاد گفت: وای وای... چه اتاق نامنظم و شلوغ پلوغی داری. خداروشکر که تو نظم دهنده ی دنیا نیستی وگرنه هفته ای یه بارم خورشید طلوع نمی کرد، حتما اون موقع گلها وسط دریا سبز می شدن و ماهیا تو آسمون پرواز می کردن. از حرفای مامان بزرگ هم خجالت کشیدم هم خنده ام گرفت، زود دست به کار شدم که اتاقمو مرتب کنم و به مامان بزرگ قول دادم که مثل خدای مهربون منظم باشم. 🪴از اینجا هم می تونی ببینی👇🏻 http://nikoonikan.com/ 🪴برای دیدنی های بیشتر به کانال نیکو و نیکان بپیوندید👇🏻 ╔═🔅🔅🌿🌻🌿🔅🔅═══╗ eitaa.com/nikoo_nikan_com ╚══🔅🔅🌿🌻🌿🔅🔅◈═╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•••❈🔅🌻🔅❈••• امروز یه کم از غذا توی بشقابم باقی موند. همیشه از مامان شنیده بودم که اگه باقی مونده غذامون رو دور بریزیم اسراف می شه و خدا اسرافکارهارو دوست نداره. برای همین هم رفتم سراغ پیشی کوچولو که کنار باغچه نشسته بود و دلش یه عالمه غذا می خواست. اضافه غذا رو گذاشتم جلوش که بخوره. پیشی خوشحال شد و تند و تند غذاها رو خورد، بعد هم سیر شد و دمش رو تکون داد و رفت. همون موقع بود که یه دفعه پرنده های کوچولو از راه رسیدن و جیک جیک برنجای باقی مونده توی بشقابو خوردن. خدایا شکرت که امروز اسراف نکردم و پیشی کوچولو و پرنده ها هم با من غذا خوردن. 🪴از اینجا هم می تونی ببینی👇🏻 http://nikoonikan.com/ 🪴برای دیدنی های بیشتر به کانال نیکو و نیکان بپیوندید👇🏻 ╔═🔅🔅🌿🌻🌿🔅🔅═══╗ eitaa.com/nikoo_nikan_com ╚══🔅🔅🌿🌻🌿🔅🔅◈═╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•••❈🔅🌻🔅❈••• وقت خوابیدن همیشه چشم هایش بازِ باز است قدّ یک انگشت شست است ماهی من فرز و ناز است توی حوض خانه ی ما می رود دائم به هر سو کوچک و خیلی ظریف است هم دم و هم باله ی او با دُمِ خود این‌ور، آن‌ور می‌برد هِی آب‌ها را کی به این خوبی و دقت یاد او داده شنا را 🪴از اینجا هم می تونی ببینی👇🏻 http://nikoonikan.com/ 🪴برای دیدنی های بیشتر به کانال نیکو و نیکان بپیوندید👇🏻 ╔═🔅🔅🌿🌻🌿🔅🔅═══╗ eitaa.com/nikoo_nikan_com ╚══🔅🔅🌿🌻🌿🔅🔅◈═╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•••❈🔅🌻🔅❈••• آقای هندوانه فروش توی وانت بزرگش یک عالمه هندوانه داشت. همه ی هندوانه ها پوست سبز داشتند و توی دلشان پر از دانه های سیاه بود. فقط یکی از آنها با بقیه فرق داشت. آن هم پوستش سبز بود؛ اما توی دلش دانه نداشت. چون یک توپ قلقلی بازیگوش بود و معلوم نبود از کجا آمده و قاطی هندوانه ها شده. یک دفعه توپ قلقلی از روی هندوانه ها قل خورد و افتاد روی زمین. از اقای هندوانه فروش اجازه گرفتم و با بچه ها تا ظهر توپ بازی کردیم. چه روز قشنگی شد. خدایا شکرت که یک توپ قلقلی با یک روز قشنگ به ما هدیه دادی. 🪴از اینجا هم می تونی ببینی👇🏻 http://nikoonikan.com/ 🪴برای دیدنی های بیشتر به کانال نیکو و نیکان بپیوندید👇🏻 ╔═🔅🔅🌿🌻🌿🔅🔅═══╗ eitaa.com/nikoo_nikan_com ╚══🔅🔅🌿🌻🌿🔅🔅◈═╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•••❈🔅🌻🔅❈••• مامان بزرگ مریض بود. قرار شد تا وقتی حالش بهتر می شه تو اتاق من استراحت کنه. من هم حواسمو جمع کردم که داروهای مامان بزرگ رو سر موقع براش بیارم. ساعت دوازده بود که رفتم سراغ داروها، همون موقع نگاهم افتاد به نسخه روی میز، اقای دکتر طوری اسم داروها رو نوشته بود که نمی تونستم بخونم؛ اما بالای نسخه با خط قشنگی نوشته شده بود هوالشافی. وقتی از مامان بزرگ سوال کردم هوالشافی یعنی چی؟ گفت: یعنی شِفا دهنده خداست، دخترم، دکترها فقط معاینه می کنن و داروهایی که به نظرشون خوب میاد رو می نویسن؛ اما اون کسی که ما رو خوب می کنه و مریضی ها رو ازمون دور می کنه خداست. خدایا همه مریض ها رو شِفا بده. 🪴از اینجا هم می تونی ببینی👇🏻 http://nikoonikan.com/ 🪴برای دیدنی های بیشتر به کانال نیکو و نیکان بپیوندید👇🏻 ╔═🔅🔅🌿🌻🌿🔅🔅═══╗ eitaa.com/nikoo_nikan_com ╚══🔅🔅🌿🌻🌿🔅🔅◈═╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•••❈🍎🍉🍎❈•• بود که همگی رفتیم خانه ی مامان بزرگ و دور کرسی گرمش نشستیم. بعد هم هندوانه ی خنک و شیرین خوردیم. مامان بزرگ اول از همه برای مان دعاهای قشنگ کرد. بابا هم شعرهای حافظ را خواند. یک دفعه فکری زد به سرم، گفتم: «بچه ها امشب خانه ی مامان بزرگ بخوابیم؛ چون است، اینطوری از همیشه بیشتر خانه ی مامان بزرگ مانده ایم.» نیکو گفت: «من کنار مامان بزرگ می خوابم که برایم یک عالمه بگوید.» مامان گفت: «فکر کردی ما دوست نداریم قصه بشنویم؟ ما هم می مانیم.» همگی زدیم زیر خنده، یک دفعه از پنجره ماه را دیدم که چندتا ستاره دورتا دورش چشمک می زدند. درست مثل ما که دور مامان بزرگ جمع شده بودیم و خوش حال بودیم. 🍉از اینجا هم می تونی ببینی👇🏻 http://nikoonikan.com/ 🍉برای دیدنی های بیشتر به کانال نیکو و نیکان بپیوندید👇🏻 ╔═🔅🔅🌿🍉🌿🔅🔅═══╗ eitaa.com/nikoo_nikan_com ╚══🔅🔅🌿🍉🌿🔅🔅═╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•••❈🔅🌞🔅❈•• کله ی صبح بیدارباش شروع شده. روزهای زمستانی خیلی کوتاه هستند. هوا هم زود تاریک می‌شود؛ آن‌وقت باید زودتر بخوابی. ولی بچّه‌ها دوست دارند بیدار بمانند و بیشتر تلویزیون تماشا کنند. مامان‌بزرگم همیشه این‌جور وقت‌ها می‌گفت: «پس چی که باید زود بخوابی! شب برای خوابیدن است. اصلاً چه معنی دارد که بچّه دیر بخوابد! خواب شب یک چیز دیگر است. آدم اگر زود بخوابد، صبحانه و ناهار و شامش حساب و کتاب دارد. معنی ندارد که شب بیدار بمانی، بعد فردایش تا ظهر بخوابی! اصلاً مگر ما از پرنده و چرنده و همین مرغ و خروس‌ها کمتریم که کلّه‌ی صبح بیدار می‌شوند؟» نمی‌دانم مامان‌بزرگ شما هم از این حرف‌ها می‌زند یا نه، امّا این را می‌دانم که حرف‌های مامان‌بزرگ‌ها همیشه شیرین و بامزّه هستند. 🌞از اینجا هم می تونی ببینی👇🏻 http://nikoonikan.com/ 🌞برای دیدنی های بیشتر به کانال نیکو و نیکان بپیوندید👇🏻 ╔═🔅🔅🍃🌞🍃🔅🔅═══╗ eitaa.com/nikoo_nikan_com ╚══🔅🔅🍃🌞🍃🔅🔅═╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•••❈🔅🌞🔅❈•• ما سنگریزه نیستیم یک روز در راه ، سنگ‌ریزه‌ای توی کفشم رفت. تا به خانه برسم، خیلی اذیتم کرد. یک بار هم وقتی غذا می‌خوردم، سنگ‌ریزه‌ی خیلی ریزه‌میزه‌ای لای دندانم رفت و گوشه‌ی آن را شکست. وای که چقدر غصّه خوردم! فکرش را بکنید، یک سنگ‌ریزه چطور می‌تواند دیگران را ناراحت کند! گاهی بعضی حرف‌ها و رفتارها مثل سنگ‌ریزه هستند. مثلاً اگر به دوستمان اخم کنیم یا بگوییم اَه، ممکن است او خیلی ناراحت بشود یا دلش بشکند. بیایید مواظب باشیم یک وقت حرفی نزنیم که دیگران ناراحت شوند! کار بدی هم نکنیم. ما که نمی‌خواهیم دل کسی را بشکنیم! ما که سنگ‌ریزه نیستیم! 🌞از اینجا هم می تونی ببینی👇🏻 http://nikoonikan.com/ 🌞برای دیدنی های بیشتر به کانال نیکو و نیکان بپیوندید👇🏻 ╔═🔅🔅🍃🌞🍃🔅🔅═══╗ eitaa.com/nikoo_nikan_com ╚══🔅🔅🍃🌞🍃🔅🔅═╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•••❈🔅🖤🔅❈•• هدیه پدر مهربان امروز مامان بزرگ به مناسبت (سلام الله علیها) یه یادگاری با ارزش به من و نیکان داد. دو تا تسبیح قشنگ و رنگی رنگی. مامان بزرگ گفت: بچه ها دوست دارید وقتی یه عالمه کار دارید فرشته ها بیان و بهتون کمک کنن؟ ما که چشمامون گردالی شده بود و باورمون نمی شد، گفتیم مگه می شه؟ مامان بزرگ گفت: بله، فقط کافیه قبل شروع هر کار با تسبیح های قشنگتون 34 مرتبه «الله اکبر» 33 مرتبه «الحمدلله» و 33 بار «سبحان الله» بگید تا خدا فرشته ها رو بفرسته کمک تون. مامان بزرگ بعدش برامون گفت: این ذکرها رو به دخترش حضرت زهرا یاد داد چون دختر بزرگوارشون روزها کارهای خیلی زیادی داشت که انجام همه اونا براش سخت بود. پیامبر مهربون به دخترشون گفتن: هر وقت انجام کارها برات سخت شد این ذکرها رو بگو تا خدای مهربون فرشته هاش رو به کمک تو بفرسته. راستی بچه ها به خاطر اینکه حضرت زهرا همیشه این ذکرها رو می گفتن به اونا می گن . 🖤از اینجا هم می تونی ببینی👇🏻 http://nikoonikan.com/ 🖤برای دیدنی های بیشتر به کانال نیکو و نیکان بپیوندید👇🏻 ╔═🔅🔅🍃🖤🍃🔅🔅═══╗ eitaa.com/nikoo_nikan_com ╚══🔅🔅🍃🖤🍃🔅🔅═╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•••❈🍃🐳🍃❈•• 🐟ماهی ریزه می خواست ببینه آسمون چه رنگه رنگین کمون چه رنگه نفس گرفت با یک حباب بیرون پرید از توی آب گرفت یهویی نفسش برنیومد اون از پسش شالاپ شولوپ افتاد تو دریا مثل توپ گفت با خودش یه لحظه آب نخوردم شکر خدا زنده ام و نمردم 🐟از اینجا هم می تونی ببینی👇🏻 http://nikoonikan.com/ 🐟برای دیدنی های بیشتر به کانال نیکو و نیکان بپیوندید👇🏻 ╔═🔅🔅🍃🐳🍃🔅🔅═══╗ https://eitaa.com/joinchat/1035993277Cbdf74a3bbe ╚══🔅🔅🍃🐳🍃🔅🔅 ═╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•••❈🍃🖤🍃❈•• 🖤مثل قاسم برف می آمد و هوا حسابی سرد بود. از پشت پنجره ی گرم اتاق دانه های برف را نگاه می کردم. مامان با یک لیوان چای داغ آمد کنارم و گفت: «پسرم، قدر این همه آسایشو بدون و از موقعیتت استفاده کن درسهات رو خوب بخون تا توی دنیا آدم بزرگی بشی درست مثل کوچولو که یه پسر عشایری بود، وقتی برف می اومد و هوا سرد می شد قاسم از سرما می لرزید؛ چون لباس هاش خیلی کم بود و مامانش برای اینکه پسرکوچولوش سرما نخوره چادر خودشو دور قاسم می پیچید که گرم بشه. درسته که این پسر کوچیک مثل ما توی آسایش و رفاه نبود، اما قاسم از همون موقعیت ها خوب استفاده کرد و بعدها مرد بزرگی شد که اسمش توی همه ی دنیا پیچید. همه آدمایی که دوستش داشتند به بودنش افتخار می کردن و اونایی هم که دشمنش بودن از شنیدن اسم وحشت زده می شدن و می ترسیدن.» 🖤از اینجا هم می تونی ببینی👇🏻 http://nikoonikan.com/ 🖤برای دیدنی های بیشتر به کانال نیکو و نیکان بپیوندید👇🏻 ╔═🔅🔅🍃🐳🍃🔅🔅═══╗ https://eitaa.com/joinchat/1035993277Cbdf74a3bbe ╚══🔅🔅🍃🐳🍃🔅🔅 ═╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•••❈🍃🍅🍃❈•• 🍃بخشندگی چه‌قدر خدا است که درخت را آفریده. درخت هم بخشنده است؛ وقتی شاخه‌هایش را روی سرمان سایه می‌کند یا میوه‌هایش را به ما تعارف می‌کند. یا با ریشه‌هایش خاک را بغل می‌کند و برگ‌هایش را روی سر آن می‌کشد. بعد از خدا، بخشنده‌تر از درخت کسی است که آن را می‌کارد و از آن نگه‌داری می‌کند تا خودش و دیگران از آن استفاده کنند. بیایید ما هم بخشنده باشیم. 🍃از اینجا هم می تونی ببینی👇🏻 http://nikoonikan.com/ 🍃برای دیدنی های بیشتر به کانال نیکو و نیکان بپیوندید👇🏻 ╔═🔅🔅🍃🐳🍃🔅🔅═══╗ https://eitaa.com/joinchat/1035993277Cbdf74a3bbe ╚══🔅🔅🍃🐳🍃🔅🔅 ═╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•••❈🍃🍅🍃❈•• 🍃دایی مهندس من خدای خوبم سلام. خدا جان می دانی که دایی من مهندس برق است و یک جایی کار می‌کند به اسم اداره‌ی برق. او کمک می‌کند خانه‌ها و مدرسه‌ها و بیمارستان‌ها همیشه برق داشته باشند. من فکر می‌کنم تو به خاطر این کار خوب از او خوش‌حال هستی. خداجان، دایی هروقت می‌آید خانه‌ی ما، وسایلمان را تعمیر می‌کند. جاروبرقی را، اتو را، رادیوی کوچک بابا را. او این کار را دوست دارد. امروز من خیلی منتظرش هستم، چون ماشین کنترلی خودم، پنکه‌ی اسباب‌بازی نیکو و آدم‌آهنی نیکی خراب شده‌اند. خدایا، کاری کن دایی جانم همه‌ی این وسایل را درست کند! خسته هم نشود. بعد هم به‌خاطر کارهای خوبی که کرده، خیلی دوستش داشته باش. ، من هنوز نمی‌دانم وقتی بزرگ شدم می‌خواهم چه کاره شوم، امّا دوست دارم مثل دایی آدم‌ها را خوش‌حال کنم. من می‌دانم، تو حتماً کمکم می‌کنی. 🍃از اینجا هم می تونی ببینی👇🏻 http://nikoonikan.com/ 🍃برای دیدنی های بیشتر به کانال نیکو و نیکان بپیوندید👇🏻 ╔═🔅🔅🍃🐳🍃🔅🔅═══╗ https://eitaa.com/joinchat/1035993277Cbdf74a3bbe ╚══🔅🔅🍃🐳🍃🔅🔅 ═╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•••❈🍃🍅🍃❈•• 🍃شیخ بهایی ورقه امتحان ریاضی رو به بابابزرگ نشون دادم و گفتم: ببین بابابزرگ بازم بیست گرفتم. من عاشق عددها و ضرب و تقسیما هستم. بابابزرگ به ورقه ام نگاهی کرد و گفت: آفرین، امیدوارم یه روزی مثل بتونی کلی از مشکلات مردمو حل کنی. گفتم: شیخ بهایی کیه بابابزرگ؟ بابابزرگ گفت: جونم بگه واست باباجون، شیخ بهایی ریاضی دان، ستاره شناس و دانشمند بزرگی بود که مرقدش تو شهر مشهده. شیخ بهایی با علمی که داشت .... شما می دونید شیخ بهایی با علمی که داشت چه کارهایی کرد؟برای رسیدن به جواب انیمیشن بالا رو ببینید👆🏻 🍃از اینجا هم می تونی ببینی👇🏻 http://nikoonikan.com/ 🍃برای دیدنی های بیشتر به کانال نیکو و نیکان بپیوندید👇🏻 ╔═🔅🔅🍃🐳🍃🔅🔅═══╗ https://eitaa.com/joinchat/1035993277Cbdf74a3bbe ╚══🔅🔅🍃🐳🍃🔅🔅 ═╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•••❈🍃🍅🍃❈•• 🍃مرد خونه امروز صبح نون نداشتیم آخه بابا چند روزه رفته ماموریت. منم می خواستم برم مدرسه، اما هنوز صبحونه نخورده بودم. کم کم داشت دیرم می شد. نگاهم افتاد به مامان، داشت لباس می‌پوشید که بره نونوایی. یه دفعه نیکان گفت: مامان صبر کن، من می رم نون می‌گیرم! بعد هم تندی دوید و رفت، خیلی هم زود برگشت. وقتی اومد هم نون خریده بود هم کیک و شیر برای من و نیکی. درست مثل وقتی که بابا از خرید برمی‌گشت. مامان نون داغ رو از دستش گرفت و گفت: آفرین مرد خونه! 🍅برادر بزرگتر به منزله پدر است. امام رضا علیه السلام 🍃از اینجا هم می تونی ببینی👇🏻 http://nikoonikan.com/ 🍃برای دیدنی های بیشتر به کانال نیکو و نیکان بپیوندید👇🏻 ╔═🔅🔅🍃🐳🍃🔅🔅═══╗ https://eitaa.com/joinchat/1035993277Cbdf74a3bbe ╚══🔅🔅🍃🐳🍃🔅🔅 ═╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•••❈🍃🌸🍃❈•• 🍃کباب تابه ای مادرم قاشق به دست رفت آن شب پای گاز او کباب تابه‌ای پشت‌و رو می‌کرد باز تابه روی احترام دست او را بوس کرد مادرم نه جیغ زد نه خودش را لوس کرد رفت دستش را گرفت زیر شیر آب سرد باز هم لبخند زد شام را آماده کرد تابه در ابراز حس خیلی از ما بهتر است توی خانه او فقط دست‌بوس است 🌸🌸🌸 🍃از اینجا هم می تونی ببینی👇🏻 http://nikoonikan.com/ 🍃برای دیدنی های بیشتر به کانال نیکو و نیکان بپیوندید👇🏻 ╔═🔅🔅🍃🐳🍃🔅🔅═══╗ https://eitaa.com/joinchat/1035993277Cbdf74a3bbe ╚══🔅🔅🍃🐳🍃🔅🔅 ═╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•••❈🍃🌰🍃❈•• 🍃سه تا گردو با سعید بازی می‌کردیم. سعید سه‌ تا گردو از جیبش درآورد و گفت: «من یه جای خیلی خوب برای قایم‌شدن بلدم. اگه پیدام کنی، این گردوها مال تو.» من چشم گذاشتم و شمردم: «یک، دو، سه،... هشت، نه، ده.» بعد دنبال سعید گشتم. ولی پیداش نکردم! یه‌دفعه فکر خوبی کردم. بلندبلند داستان خنده‌داری تعریف کردم. صدای خنده از پشت درخت اومد. اون وقت بود که پیداش کردم. سعید داد زد: «بیا گردوها رو بگیر. ولی بازی رو خراب کردی!» من هم قهر کردم و رفتم. اما یه دفعه چیزی یادم افتاد... اگر گفتید چی یادم افتاد؟؟؟ کلیپ بالا رو دانلود کن تا برات بگم👆🏻 🍃از اینجا هم می تونی ببینی👇🏻 http://nikoonikan.com/ 🍃برای دیدنی های بیشتر به کانال نیکو و نیکان بپیوندید👇🏻 ╔═🔅🔅🍃🐳🍃🔅🔅═══╗ https://eitaa.com/joinchat/1035993277Cbdf74a3bbe ╚══🔅🔅🍃🐳🍃🔅🔅 ═╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•••❈🍃💠🍃❈•• 🍃تمیز و پاکیزه وقتی من موهامو برس میکشم، نیکی هم موهاشو برس می‌کشه. اونم با برس کوچولوی خودش! وقتی من دستامو می شورم ، نیکی هم دستاشو تکون میده ، این یعنی: منم دلم می خواد دستامو بشورم. بعد مامان کمکش می کنه تا دستاشو بشوره وقتی من مسواک می زنم ، نیکی چهار تا دندون کوچولوشو نشون میده. این یعنی دلش می خواد مسواک بزنه اما نیکی مسواکی نداره. امروز مامان از فروشگاه یه مسواک بامزه برای نیکی خرید. اسمش مسواک انگشتیه. وقتی من مسواک زدم، مامان با مسواک انگشتی دندونای نیکی رو مسواک زد. مامان میگه: نیکی هم دوست داره مثل تو تمیز و پاکیزه باشه 🔆از اخلاق پيامبران، نظافت و پاكيزگى است. امام رضا علیه السلام 🍃از اینجا هم می تونی ببینی👇🏻 http://nikoonikan.com/ 🍃برای دیدنی های بیشتر به کانال نیکو و نیکان بپیوندید👇🏻 ╔═🔅🔅🍃🐳🍃🔅🔅═══╗ https://eitaa.com/joinchat/1035993277Cbdf74a3bbe ╚══🔅🔅🍃🐳🍃🔅🔅 ═╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•••❈🍃💠🍃❈•• 🍃بسم الله مامان داشت می نوشت. دفتر و خودکارشو برداشت و گفت: بسم الله الرحمن الرحیم. صدای بابا رو از اتاقش شنیدم که بلند گفت: شب بخیربچه ها. زودتر بخوابین. من که فردا خیلی کار دارم. یادتونم نره که قبل از خواب بسم الله الرحمن الرحیم بگین. نیکان گفت: من هنوز نزدم، تازه کیف مدرسه ام رو هم آماده نکردم. گفتم: پس زودباش. فقط لطفا اول برق اتاقو خاموش کن. نیکان برقو خاموش کرد، ولی هنوز نشسته بود. پتو رو کشیدم روی سرم. با خودم گفتم: این هم یک شب قشنگ دیگه، بسم الله الرحمن الرحیم...لالایی لالا تا صبح فردا، و چشامو بستم. 🍃از اینجا هم می تونی ببینی👇🏻 http://nikoonikan.com/ 🍃برای دیدنی های بیشتر به کانال نیکو و نیکان بپیوندید👇🏻 ╔═🔅🔅🍃🐳🍃🔅🔅═══╗ https://eitaa.com/joinchat/1035993277Cbdf74a3bbe ╚══🔅🔅🍃🐳🍃🔅🔅 ═╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•••❈🍃💠🍃❈•• 🍃به خاطر امام رضا(علیه السلام ) عمه معصومه روی ویلچر نشسته بود. نگاهش به حرم بود واشک هایش روی صورتش می ریخت. من و بابا کمی آن طرف تربودیم. کنار گوش بابا آهسته گفتم : «عمه یک چیز خیلی مهم از خدا می خواهد.» بابا سرش را تکان داد و گفت : «توهم برایش دعا کن.» دست هایم را بالا بردم وگفتم : «خداجان! من امام رضا را خیلی دوست دارم. لطفا به خاطرامام رضای مهربان دعای عمه جانم را قبول کن. شاید بعدا یک چیز دیگر هم از تو بخواهم.» سرم را برگرداندم. عمه معصومه نگاهم می کرد و لبخند می زد. 🔆هرگاه سختی ای به شما رسید، به واسطه ما از خدا کمک بجویید. امام رضا علیه السلام 🍃از اینجا هم می تونی ببینی👇🏻 http://nikoonikan.com/ 🍃برای دیدنی های بیشتر به کانال نیکو و نیکان بپیوندید👇🏻 ╔═🔅🔅🍃🐳🍃🔅🔅═══╗ https://eitaa.com/joinchat/1035993277Cbdf74a3bbe ╚══🔅🔅🍃🐳🍃🔅🔅 ═╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•••❈🍃💠🍃❈•• 🍃سلام زمین قشنگ ❓قصه نیکو و مورچه کوچولو را شنیده ای؟ خبر داری وقتی یه مورچه کوچولو اومد تو اتاق نیکو و می خواست دونه ببره برای بچه هاش چی شد؟ اگر نمی دونی زودتر کلیپ بالا👆🏻رو کلیک کن تا خودت ببینی😉 🔆پس بگو سلام بر شما. (سوره انعام/آیه 54) 🍃از اینجا هم می تونی ببینی👇🏻 http://nikoonikan.com/ 🍃برای دیدنی های بیشتر به کانال نیکو و نیکان بپیوندید👇🏻 ╔═🔅🔅🍃🐳🍃🔅🔅═══╗ https://eitaa.com/joinchat/1035993277Cbdf74a3bbe ╚══🔅🔅🍃🐳🍃🔅🔅 ═╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•••❈🍃🐳🍃❈•• 🐠حال ماهی خوب نیست داشتم آب بازی می کردم یک دفعه یک ماهی کوچولو دیدم که افتاده بود کنار دریا. اصلا هم تکون نمی خورد یک کیسه هم دور سرش بود. جیغ زدم: «اینجا یه ماهی افتاده حالشم خیلی بده. داره خفه می شه. فکر کنم تب هم داشته باشه.» 😱وای بچه هااااا فکر می کنید چی به سر ماهی کوچولو اومده؟ نکنه یه موقع....😢 🐳کلیپ بالا👆🏻رو کلیک کن تا از حال ماهی کوچولو باخبر بشی 🐟از اینجا هم می تونی ببینی👇🏻 http://nikoonikan.com/ 🐟برای دیدنی های بیشتر به کانال نیکو و نیکان بپیوندید👇🏻 ╔═🔅🔅🍃🐳🍃🔅🔅═══╗ https://eitaa.com/joinchat/1035993277Cbdf74a3bbe ╚══🔅🔅🍃🐳🍃🔅🔅 ═╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•••❈🍃🌸🍃❈••• 🌸 پارک پارک محله خوشگله پر از پرنده و گله ماهی و حوض آب داره الاکلنگ و تاب داره باغچه های قشنگ داره گل های رنگارنگ داره من کار بد نمی کنم گل را لگد نمی کنم راه نمی رم روی چمن صدآفرین بگین به من 🌸از اینجا هم می تونی ببینی👇🏻 http://nikoonikan.com/ 🌸برای دیدنی های بیشتر به کانال نیکو و نیکان بپیوندید👇🏻 ╔═🔅🔅🍃🌸🍃🔅🔅═══╗ https://eitaa.com/joinchat/1035993277Cbdf74a3bbe ╚══🔅🔅🍃🌸🍃🔅🔅 ═╝