#هشتم_محرم_چه_گذشت
💠پاسخ دوستدار امام علی خطاب به امام حسین: نه با شما هستم و نه با دشمن شما
👈🏻«هرثمه بن سلیم»، همراه سپاه عبیدالله به کربلا آمده بود.
👈🏻او از محبان امام علی(ع) و رزم آورانی بود که در جنگ صفین همراه با امام علی(ع) بود.🐎
👈🏻هرثمه، وقتی به کربلا رسید، سوار شتر شد و خواست تا اباعبدالله الحسین(ع) را ببیند.🐫
👌به سمت سپاه امام که آمد، ا او پرسیدند برای چه آمده ای؟
📝گفت خاطره ای دارم از صفین که باید به حسین بگویم.
خدمت امام که رسید، حسین او را تکریم کرد.🙏
👤هرثمه گفت: در صفین همراه پدرت علی بودم که نماز بامداد به کربلا رسیدیم. پدرت علی، پیش از نماز خاک اینجا را به دو دست برداشت و گفت: 💫خوشا به حال تو ای خاک پاک! از تو قومی برانگیخته می شود که بهشت بر او واجب است.🌿
👤امام حسین رو کرد به هرثمه و پرسید: اینک با مایی یا بر مایی؟
👤او پاسخ داد: نه با تو هستم و نه با دشمن تو. 😰من زن و دختری در کوفه دارم که نگران آنها هستم و از عبیدالله زیاد می ترسم.
👤امام فرمود: اگر سر یاری با ما نداری، پس زود از این سرزمین خارج شو. به جایی برو که شاهد شهادت ما و شنوای ناله های ما نباشی.
👌 سوگند به آنگه جان ما در دست اوست هرکس فریاد ما را بشنود و یاری نکند، خداوند او را مستقیم در دوزخ وارد خواهد کرد.
👤هرثمه می گوید: از همان جا سوار بر شتر، فوری کربلا را ترک کردم.
💠گروه امدادی آبرسان شب تاسوعا به سالاری حضرت عباس💧
😰تشنگی در خیمه ها بالا گرفته بود. 👈🏻امام برادرش عباس را فراخواند و خواست تا با تدبیری آب تهیه کند. 🐎🐎🐎عباس بر اسب نشست و با سی نفر سواره و بیست نفر پیاده به سمت رودخانه حرکت کرد. 🌊 👈🏻علی اکبر نیز همراه عموی خویش بود.
🌗زمان به تاریکی نزدیک شد. حرکت در تاریکی بود. بیست مُشک آب پر کردند.
گروه امدادی آبرسان به کنار فرات رسیدند.🌊💧
👈🏻«عُمربن حَجاج زُبیدی» با 500 نفر نگهبان فرات بودند. فریاد زدند کیستید و برای چه آمده اید؟
👤نافع ابن هلال پاسخ داد: منم نافع ابن هلال. آمده ایم آب بنوشیم. آبی که برهمگان حلال است.
👤عُمربن حَجاج گفت: خوش آمدی. بنوش.
👤نافع گفت: هرگز! یک قطره نخواهم نوشید تا وقتی امامم حسین تشنه است.
👤حجاج گفت: نه اجازه نمی دهم. ما را اینجا گماشته اند تا حسین آب ننوشد.
👤نافع به یاران پیاده گفت: مشک های تان را پر کنید. پیاده ها مشک ها را پر کردند.
😠حجاج دستور داد تا جلوشان را بگیرند. درگیری کوتاه اتفاق افتاد.
😡عباس پیش آمد و از پیاده هایی که مشک ها را پر از آب کرده بودند خواست تا کناری بیاستند و وارد درگیری نشوند. با چند نفر سواره به سمت شان پیش رفت و همراهان و نگبانان عقب نشستند.
🌑شب تاسوعا بود که آب به خیمه ها رسید. سهم هر کسی بیش از یک بار نوشیدن نشد...💧
💠شب تاسوعا، شب عبادت
شب تاسوعا را امام و یاران به عبادت گذراندند و قرآن خواندند...
@nikookari_maktab_alzahra